رابطه با میم در آستانه طلاق

1394/02/21

اخرین روزهای زندگی مشترکمو پشت سر می گذاشتم. همسرم آدم خیلی خشک بود و رابطه ی خوبی نداشتیم از ظاهرش هم خوشم نمی اومد و کلا تا سن ۳۵ سالگی لذت زیادی از رابطه با یه زن نبرده بودم. تا این که در محل کارم شروع کردم به چت کردن اما فقط برای همصحبتی. بعد از چند وقت مخ خیلی ها رو توی چت زده بودم چون خوش صحبت بودم اما هیچکدومشونو ندیده بودم تا با میم اشنا شدم. میم می گفت از شوهرش جدا زندگی می کنه و فقط منتظره شناسنامش مهر طلاق بخوره. اولین بار رفتیم بیرون و یادمه دستاشو توی ماشین گرفتم. تا اینکه قرار تشد دفعه ی بعد با هم بریم خونه ی دوستم. یه روز صبح زمستون که از شانس خوبم بارون زده بود من توخونه ی مجردی دوستم تنها نشسته بودم و هی گوشیمو چک می کردم ببینم کی می رسه… با نیم ساعت تاخیر رسید. دختر خنگی بود و ادرسو پیدا نمی کرد اما تا دلت بخواد بدنش خوشگل بود چهرش وحشی و زیبا. نشستیم و من براش شامپاین باز کردم البته اولین باری بود که همچین چیزی می خوردم و باز کردن درشو هم بلد نبودم. مست که شدیم سرمو بردم تو موهاش و بو کشیدم. انگار کل داستانهای سکسی تو ذهنم چرخ زدن و بعد شذوع کردم به بوسیدن گونه و گردن و خوردن و لبو و و که دیدم تحمل ندارم باید یسنشو دربیارم یادمه خیلی ذوق کردم دوتا پستون گرد اما سفت و خوش گل و بزرگ… نمی دونم اما باور کنید خدا خیلی دوستم داشت که میم با من زیر یه سقف و داغ حسهای وحشیش لخت شده بود سینشو محکم مکیدم اما باورم نمی شد همچین هیکل خوشگلی تو دستای منه با دستام اوردمش روی پاهام مقابل خودم نشوندمش و دوباره سینه ها رو خوردم من ویسکی هم زده بودم و بدجور مست بودم گریه کردم اشکام وسط سینشو خیس کرد گفت چی شده دیونه ؟ گفتم تو اخرش منو می کشی بعد رفتم پاین داشت موهامو نوازش می کرد منم شکمش وو پهلوهاشو می خوردم تا دستم رفت رو دکمه شلوارش و کشیدم پایین پاهاش دقیقا مثل عروسکا بود خوش فرم و ناناز تپلی و گرد حسابی ملوس از ساق پاش شروع کردم به خوردن تا رسیدم رو کسش وقتی شورتشو کشیدم پایین باورم نمی شد دوتا پره ی کوچولوی صورتی مثل کالباس صورتی اما خیلی کوچولو وقتی می خوردمش به زور گوشتای کوچولوی کسش توی دهنم می اومدن دیگه وقت مرحله ی اخر بود بلد شدم کیرمو در اوردم با وحشت گفت وای نه… به خودم گفتم خفه شو داره تنگ بازی در میاره انگار کیر ندیده اما وقتی کله ی کیرمو فرو کردم تازه فهمیدم کجای کارم شاید لاور نکنید اما تا اون روز فکرشم نمی کردم همچین کس تنگی وجود داشته باشه این زن اسطوره ی سکس منه و هیچ وقت دیگه کسی مثل اون منو به اوج نرسوند نمی دونم شاید سینه هاش یا واژنش عمل شده بودن و من نفهمیدم یا ژل و مواد خاصی مصرف می کرد اما می خوام بگم پستونهاش و واژنش بی نهایت عالی بودن تا جایی که من با ادعای دیر اب بودنم دفعه ی اول زود ابم اومد ازش عذر خواستم گفتم باور کن دستپاچه شدم وگرنه خیلی دیر ابم میاد زود خودمو شستم و اماده شدم برای کردن بار دوم و این بار دقیقا دو ساعت تموم رو بندش انواع حرکات رو اجرا کردم و حس بینظیری داشتم تا اینکه گفت اگه نمیشی ولش کن داذه می سوزه…

نوشته: شهرام


👍 0
👎 0
57897 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

461922
2015-05-11 16:00:45 +0430 +0430

اسمش خوب بود مییم good

1 ❤️

461923
2015-05-11 16:13:19 +0430 +0430
NA

واژن؟واژن؟
داستان علمی بود یا سکسی؟!!!

0 ❤️

461924
2015-05-11 16:56:08 +0430 +0430
NA

شامپاين!!!مست!!!يه چيز شنيدي عمو

0 ❤️

461925
2015-05-11 16:57:39 +0430 +0430
NA

خدا رو شكر به پستون نگفتی غددِ برآمده ی اطراف قفسه ی سینه

2 ❤️

461926
2015-05-11 17:25:05 +0430 +0430
NA

هههه کیرم تو کونت آدم بنفش :))) بعد یه عمر افسردگی، خندیدم
داستان هم کسشعر
ادمین هم نامرد که داستان من کجاست

0 ❤️

461927
2015-05-11 23:28:53 +0430 +0430

دو پر کالباس؟خخخخخ

0 ❤️

461928
2015-05-12 00:23:56 +0430 +0430

چی بگم
راحت باش

0 ❤️

461930
2015-05-12 07:24:36 +0430 +0430

تا اینکه قرار تشد،شذوع کردم، باید یسنشو دربیارم، رفتم پاین، بلد شدم، به خودم گفتم خفه شو داره تنگ بازی در میاره،شاید لاور نکنید، من با ادعای دیر اب بودنم ،دو ساعت تموم رو بندش،ولش کن داذه می سوزه… ROFL

0 ❤️

461931
2015-05-12 08:05:12 +0430 +0430
NA

مضخرف بود.

0 ❤️

461932
2015-05-12 08:32:27 +0430 +0430

تخمي بود.اصلا بلد نيستي بنويسي ريدي به داستان با ر دسته دار

0 ❤️

461934
2015-05-15 00:26:45 +0430 +0430
NA

ای نویسنده کتب فلسفی …هرگاه خواستی آلتت را درون واژن قرار بدهی و احساس کردی

تنگ است لحطه ای مکث کن.سپس زبانت را ابتدا یر روی کلیتوریس و سپس نوک سینه ها

بلغزان … معجزه ای عجیب میبینی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها