رابطه زیبای من و زن عمو

1393/08/25

سلام من سامان 26 سالمه تعریف از خود نباشه قد و هیکلم خوبه 180 قدمه 85 وزنمه و پوستم سفید و ورزشکار و زنموم: ندا حدود 35 قد (شاسی) بلند بدن ماهیچه واقعا سفتی دار کمر باریک و کون توپول سفتی داره ک واقعا دوست داشتنیه.دوستان الان که میخوام این داستانو بنویسم من و زن عموی خوشگلم بیشتر از صد بار باهم سکس داشتم تقریبا 5 ساله که باهم رابطه داریم و ناگفته نماند که قبل از اولین رابطمون چند سال هم من در تلاش بودم که باهاش سکس داشته باشم.ولی راضی نمیشد. من همیشه دنبال این بودم که یه جا تنها گیرش بیارم که این هم زیاد اتفاق می افتاد که منم سعی میکردم دست بندازم به بدنش و بمالشم اونم چیزی نمیگفت . دوس داشت با من باشه ولی خیلی میترسید. بعد از سالها تلاش اولین رابطمون خیلی رابطه خوبی نبود چون ندا ترسیده بود و همش دوس داشت ک تمومش کنم راستش برای من ک اصلا جالب نبود وقتی هم که تموم شد ندا احساس پشیمونی میکرد و زد زیر گریه.خلاصه گذشت منم تا چند روز همش به این فکر میکرد که کارم اشتباه بوده یا درست.تا بعد از یک ماه ندا خودش بهم زنگ زد خیلی خوشحال بود با لحن شوخی ازم پرسید که باهاش قهرم؟منم گفتم نه اتفاق دلم برات تنگ شده ولی روم نمشد بهت زنگ بزنم .بعد یه دفعه گفت میتونی بیای دنبالم باهم بریم بیرون منم که از خدا خواسته سریع قبول کردم.حارضر شدم رفتم خونشون بهم گفت بیا بالا هنوز حاضر نیستم منم بدون تعارف رفتم تو.وقتی دیدمش خشکم زد هیچ وقت ندا رو این همه خوشگل ندیده بودم.با یه دامن و تاپ مشکی وای اون بدن سفید با موهای بلوند که تازه رنگ کرده بود.مثل یه عروسک شده بود.خلاصه بهم گفت بشین فعلا کارم طول میکشه.نشستم اونم اومد کنارم بهش گفتم به سلامتی عروسی میری؟خندید .گفتم خیلی خوشگل شدی.بعد خیره شده بود بهم.راستش یه جوری نگاهم کرد که شهوت از چشماش می بارید.من دستمو انداختم رو شونش یه بوس کوچولو از لباش گرفتم.گفت دوس داری بازم باهم سکس داشته باشیم؟منم گفتم اگه تو راضی باش اره ولی نمیخوام مثل دفعه قبل ناراحت بشی. خلاصه یه لبخند کوچیکی زد چشماشو بست صورتشو اورد نزدیک منم شروع کردم به خوردن لباش خیلی حرفی میخورد لبمو نسبت به بار اول خیلی راحتر شده بود . بعد از چند دقیقه خوردن لباش یه دفعه گردنشو لیس زدم خیلی رو گردن حساس بود سریع صداش در اومد شروع به اه ناله کرد منم با شنیدن صداش بیشتر تحریک میشدم و بیشتر گردنشو میخوردم.لب و گردن حدود نیم ساعت طول کشید هر دومون واقعا دیونه شده بودیم بعد اومدم تاپشو در بیارم ک سینه هاشو بخورم دستمو گرفت برد تو اتاق من تاپشو در اوردم اونم تیشرتمو افتادیم رو تخت .سینه سفید مثل بلور منم نوک سینشو با زبون قلقلک میدادم که دستمو اروم بردم زیر دامنش از روی شورت اروم کسشو یه کم مالیدم که کمک داشت شورتش خیس میشد خیلی داغ شده بودیم از نوک سینه خوردم و لیس زدم تا بالای کسش.بعد دامنو در اوردم وای توپولی کسش از زیر شورت یه تصویر نازی داشت که نگو.دیونه وار شورتشو در اوردم و شروع به خوردن کسش کردم چنگ میزد به موهامو جیغ میکشید منم واقعا از خوردنش سیر نمیشدم انگشتمو که کردم تو کسش منو کشید بال گفت بسه دیگه نوبت منه .منم لباش خوردم بعد چرخوند منو نشست رو پاهم چند بار دست کشید رو سینه و شکمم بعد رفت پایین کمر بندمو باز کرد شلوارمو که در اورد کیرم داشت می ترکید.از زیر شرت درش اورد چشماشو بست شروع کرد به خوردنش چند دقیقه حرفی ساک زد برام و بعد خودشو کشید بالا اروم نشست رو کیرم وای چه کس تنگ و داغی انقدر تنگ بود که به زور کیرم جا شد.بعد اروم بالا پایین میرفت.خیلی حس خوبی بود .پنج دقیقه ای اینجوری گذشت احساس کردم که کسش بیشتر داره خیس میشه.هلشد دادم عقب و خوابید پاهشو باز گرفته بود بالا واقعا حرفه ای بود چند بار کردم تو کسش کامل کشیدم بیرون بعد شروع کردم به تلمبه زدن ندا دیگه تو اسمونا بود چشماشو بسته بود منم محکم تر و سریعتر میزدم صدای ناله هاش بلتد تر شده بود سینه هاش پرت میشدن بالا و پایین از شدت ضربه ها…خودش دست انداخت بالای کسشو میمالید منم بدون یه لحظه توقف فقط تو کسش عقب جلو میکردم سینه هاشو محکم گرفته بودم که یه دفعه بدنش لرزید منم کشیدم بیرون ابی کمی از کسش ریخت بیرون چند لحظه صبر کردم یه کم که اروم شد یواش کیرمو مالیدم به کسش بعد فشار دادم تو خوابیدم روش لباش خوردم.چند بار اروم عقب جلو کردم و چرخوندمش چهار دست و پا بود که کردم تو کسش با تمام قدرتم میکرد چیزی نمونده بود منم ارضا بشم ولی دوست نداشتم ابمو بیرون بریزم میدونستم که نمیذاره تو کسش خودمو خالی کنم .شروع کردم به مالیدن سورخ کونش خودش فهمید که کون میخوام .بهش گفتم کامل داراز بکشه یه بالش هم گذاشتم زیر شکمش حسابی کونشو خیس کردم ولی باز کیرم نمیرفت داخلش فقط سرش رفته بود از درد داشت جیغ میکشید بهش گفتم ندا اگه نمیتونی بیخال بشیم خودش خواست گفت نه تو ادامه بده به زور خیلی ارم کیرمو جا کردم چند لحظه تکونش ندادم بعد شروع کردم انقدر تنگ بود که دو سه دقیقه بیشتر طول نکشید که خوابیدم روش تکون میدادم و ابمو میرختم تو کون ندا اونم با صدای جیغش دیونم میکرد هر چی تو وجودم بود ریختم تو کونش و از حال رفتم بعد از چند دقیقه بلند شدم.ندا رفت دستشویی وقتی برگشت لبمو یه گاز کوچولو گرفت و گفت دوستت دارم. واین رابطه زیبا همچنان ادامه دارد. لطفا نظر بدید.

نوشته: سامان


👍 3
👎 2
173948 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

444152
2014-11-16 08:30:04 +0330 +0330
NA

سکس با سن بالا یه چیز دیگس موفق باشی

0 ❤️

444154
2014-11-16 11:29:44 +0330 +0330

خیلی خوب بود از رابطه های بعدی که باهاش داشتی هم بنویس

0 ❤️

444155
2014-11-16 13:55:53 +0330 +0330
NA

دروغ محض بود.همش چرت و پرت و افکار های یه اسکیزوفرنی بود!!!

0 ❤️

444156
2014-11-16 15:55:02 +0330 +0330
NA

دروغت قشنگ بود، کلا ما ایرانی جماعت توهمات و تخیلاتمون قویه
یه کم از مقدمه آشناییتون می نوشتی بد نبود!

0 ❤️

444157
2014-11-16 17:37:45 +0330 +0330

پس حرفی برات ساک میزد،کیرت داشت منفجر میشد،پف کسش از رو شرتش زیبا بود،… ببین خیکی،حتی کیرم هم ی سانت بلند نشد از خوندن داستان چرندت، خیلی خیلی پشیمونم خوندم، تف ب ذات دروغ گوت.

1 ❤️

444158
2014-11-16 21:35:56 +0330 +0330

منم میگم دروغی شاخدار ولی زیبا بود گرچه کسکشیه عموجان رو کمرنگ نشون دادی ، لااقل یه ماموریتی میفرستادیش،ختم اقوامی ، مثل باقی داستانهای دروغ سایت

0 ❤️

444159
2014-11-17 00:23:57 +0330 +0330

ROFL ROFL ROFL lol

0 ❤️

444160
2014-11-17 01:40:38 +0330 +0330
NA

یک دفعه به زن عموت الهام شده بود که بیاد انقدر خوب بهت کس بده؟؟؟!!!

0 ❤️

444161
2014-11-17 02:41:24 +0330 +0330
NA

جدیدا زن عمو از زندایی زده بالاتر هر مجلوقی فانتزی ذهن تخمیش شده زن عموش اخه خمیازه اسب ابی تو کونت مگه مجبوری/////مگه زورت کرن ///// مگه خواهر و مادرت نبودن رفتی سراغ این بدبخت ////اخ اخ اخ حیا کن …جق زدنو رها کن

0 ❤️

444163
2014-11-17 05:51:13 +0330 +0330
NA

خیلی بد شروع کردی اصلان داستان خوبی نبو بدترین داستانی ک دیدم.حیف ک اهل فهش نیستم کوچولو وگرنه زیر فهشت میکردم

0 ❤️

444164
2014-11-17 10:37:43 +0330 +0330
NA

دامبولی
یعنی کس و شعر

0 ❤️

444165
2014-11-17 14:34:39 +0330 +0330

حالم به هم خورد :|

این داستان بود یا شر و ور :|

0 ❤️

444166
2014-12-21 09:17:53 +0330 +0330
NA

سلام به بانوان شیرازی
سلام به بانوان شیرازی
انواع ماساژ قسمتهای مختلف بدن بسته به نوع نیاز انجام میشود
ماساژدرمانی
ماساژ برای رفع خستگی
شادابی
ریلکسیشن
خواب راحت
جنسی
بسته به انتخاب شما درصورت تمایل قسمتهای جنسی با پارچه پوشانده و ماساژ داده نمیشود
ماساژ از30دقیقه تا150دقیقه با انواع روغنهای طبیعی و صنعتی بسته به انتخاب شما
روغن زیتون کنجد انگور برپایه اب و یا ترکیبی مخصوص و…
ماساژ درمحل شما انجام میگیرد/جهت رزرو وقت و اطلاع از هزینه ابتدا نوع ماساژ و مدت زمان و یا نیاز خودرا خصوصی بفرستید

0 ❤️

715805
2018-09-07 12:26:43 +0430 +0430
NA

زن عمو بهترین نعمت خداونده

0 ❤️

848232
2021-12-16 16:37:14 +0330 +0330

بعضی وقت‌ها به این شک میفتم که همه‌ی داستان‌های شهوانی توسط یک نفر نوشته شده.
همیشه زن‌ها سفید هستن و تهش میگه وای یه بدن سفید.

بدن سکی که حتما نباید سفید باشه، اتفاقاً بدن برنزه و سبزه گندمی خیلی جذاب تر هست.

…بگذریم 😏

0 ❤️