رازهای زنم

1400/09/12

سلام این داستان کاملا واقعیه و از تکه های پنهان روابط زناشوییه که برای بعضیا ممکنه پیش بیاد.یه سریا میتونن از بعضی قسمتاش لذت ببرن یه سریا هم میتونن عبرت بگیرن تا دچار این اشتباه نشن
من سپهرم ۲۶سالمه زنم هدی ۲۵سالشه
منو زنم وقتی ۲۱سالم بود و اون ۲۰سالش بود باهم تو فضای اینستا آشنا شدیم و خیلی همدیگه رو دوست داشتیم و بالاخره بعد ۲سال دوستی باهم عقد کردیم و یه سال بعدش هم ازدواج کردیم تو دوران دوستی من فکرمیکردم خیلی زرنگ بودم که همیشه وقتوبی وقت میرفتم سراغ هدی که مثلا امتحانش کنم و حتما اینقدر پاک بوده که تاحالا نتونستم مچشو بگیرم خودشم همش میگفت تو اولین پسری بودی که باهاش ارتباط داشتم و عاشقت شدم منم که ساده دل و باور میکردم
بعد ازدواج که خونه ی خودمون بودیم مورد خاصی زیاد به چشمم نمیخورد شایدم خیلی مسائل برام بی ارزش بود که روی چیزی گیر نمیکردم و ازش رد میشدم مثلا شبا که من میخوابیدم که فرداش برم سرکار زنم تا نصف شب بیدار میموند و با گوشی ور میرفت و همش تو اینستا بود یاوقتایی که من شبکار بودم وزنم بااینکه ترسوبود ولی میموندخونه خودمون یاموقع سکسمون بااینکه هیچوقت رابطه آنال نداشتیم ولی گاهی که پیش میومدآنال داشته باشیم سوراخش خیلی راحت بازمیشد درحالیکه مطمئنم سوراخی که دست نخورده باشه حداقل نیم ساعت زمان میخواد تابا کِرِم بازبشه ولی این باهمون فروکردن اول میرفت داخل ولی هدی میگفت آب کسم اینقدرزیاده که سوراخ کونمم خیس کرده که راحت میره توش یازمان عقدکه میخواستم بذارم توکسش پرده ای پاره نشدو وقتی رفتیم مطب مامایی اون ماماوقتی معاینش کرد برام توضیح دادسوراخ بعضی خانوماحلقویه و بادخول پاره نمیشه وموقع زایمان تازه خونریزی میکنه منم قانع شدم.باتوجه به اینکه بعد ازدواج من خودارضایی میکردم و یکی دوبار مچمو گرفته بود و همش میگفت نگرانم که مگه چی برات کم گذاشتم که اینکارا رو میکنی یا یه بار میخواست به خانوادم بگه ولی خب من از نوجوونی معتاد خودارضایی بودم هرچند بعد ازدواج خیلی کمتر شده بود.همه ی اینا باعث شده بود مسائل شک برانگیز هدی رو جدی نمیگرفتم و ازش ردمیشدم تااینکه یه بارکه زنم خونه نبود رفتم سرگوشی قبلیش که تو کشوبود داشتم توگوشیش میچرخیدم و فکرنمیکردم چیزی توش باشه یهو توقسمت بلک لیست ومسیج های بلاک شده دیدم اوه چه خبره ماشالا کل پسرای شهرانگاربهش پیام دادن و ازنوع پیاماشون معلوم بود باهاشون حداقل چند دورچرخیده و بلاکشون کرده ولی خب ایناخوباش بود بعضیای دیگه معلوم بودبعد یه مدت طولانی باهاشون کات کرده وشکست عشقی خورده بودن یه سریا روهم تیغ زده بود وحسابی شاکی بودن چندنفری هم بودن که بعد اینکه بلاکشون کرده بود بازم براش کس لیسی میکردن که برگرده و کلی قربون صدقش میرفتن وپیام عاشقونه میدادن.
خیلیاشون توهمون تایم دوستی و عقدمون بودن یعنی همونجا انگار تمام دنیا رو سرم خراب شده بود تمام تصوراتم از زن پاک و نجیبم خراب شد.دختری که فکرمیکردم باخودم بزرگ شده مثل گرگ بوده فقط نکته ای که برام عجیب بود این بود که بعد ازدواج خبری از این پیاما نبوده یعنی بعد ازدواج بهم متعهد شده یا شیوه کارش عوض شده یا شایدم تو گوشی جدیدش دوباره همین روندو داشته
دیگه اعتمادم بهش در حد صفر شده بود تصمیم گرفتم ببینم چقدرکلاه سرم رفته تاحالا.میخواستم بدونم بااین پسرا سکس هم داشته یا نه یا هنوزم باهاشون هست یانه
به خودم گفتم یعنی چی باعث شده بود این کارا رو بکنه مگه نمیگفت دوستم داره
شماره ی همشونو برداشتم تو تلگرام با خط دیگم به اونایی که اکانت داشتن پیام دادم عکس هدی رو هم گذاشتم رو پروفایلم اولی که جواب داد از رو عکس شناخت حالواحوال کرد که کجایی چیکار میکنی این درحد چندتا قرار تو پارک بود دومی وسومی هم شناختن اینا هم در حد پارک رفتن وبوسو دست به دست شدن و یه کم لاس زدن بودن.چهارمی بعد یه کم حرف زدن بهش گفتم آخرین باریادته کجا همو دیدیم گفت داری امتحانم میکنی؟گفتم میخوام ببینم یادت هست یا نه گفت معلومه که یادمه اومده بودی خونم برام ناهار درست کردی هنوز مزه غذات زیر زبونمه.گفتم تازه الان آشپزیم بهترم شده دفعه بعدی دیدمت یه چی درست میکنم انگشتاتم بخوری گفت جون خودتم میخورم گفتم دیگه شیطون نشو حدوحریمی گفتن لابد میخوای بوسمم کنی گفت چیه غریبی میکنی یادت رفته چیکار باهم کردیم گفتم خب مگه چیکار کردیم که دلت براش تنگ شده گفت واقعا یادت نیست اونهمه میومدی تو خونم بغل هم میخوابیدیم تازه هنوز مزه ی سکسامون یادم نرفته چه پوزیشنایی باهم میرفتیم عاشق پوزیشنی بودم که تو چشای هم نگاه میکردیم و تلمبه میزدم و لب میگرفتیم.چشام چهارتا شده بود از این پیامایی که میخوندم دیگه فهمیدم جنده گرفتم بهش گفتم راستی آخرین بار چه تاریخی بود که اومدم پیشت آخه اینقدر دلم برات تنگ شده که انگار صدسال گذشته.گفت فکرکنم تابستون ۹۷ بوده یعنی دوران عقدمون بوده همون روزایی که من به سختی کار میکردم که عروسیمونو بتونم بگیرم.تو پیاماش کلی حرف ازش کشیدم از عشقبازیا و دوستیشون و چه کارایی که باهم تو خونه مجردی این پسر کرده بودن و از ۹۶باهم بودن همون اوایل آشنایی خودمون و تو این تایما حتی باهم صبح تا غروب چندبار رفته بودن شمال مثل زنو شوهرا عشق کرده بودن برام سوال بود چرا پس به این شوهر نکرده بود بهش گفتم ولی ازت دلگیرم که هیچوقت پا پیش نذاشتی بیای خواستگاریم که گفت طلکار نشو دیگه قرارمون همین بود تو ازم خواستی فقط دوست باشیم وگفتی مردی میخوای که خونه و ماشین داشته باشه که خب من خونم اجاره ای بود بعدم یادته رفته تو عاشق کیرم شده بودی برای همین دنبالم بودی و هرهفته بهم سر میزدی.بعدشم شرط کردی هروقت خواستیم ازدواج کنیم سنگ جلو پای هم نندازیم.من که دوست داشتم تو به فکرمنافعت بودی.گفتم عنی دیگه دوستم نداری؟گفت چرا هنوزم عاشقتم و چندنفری که باهاشون بودن مثل تو نبودن گفتم منم هیچوقت تورو از یاد نبردم و هنوز گاهی دلتنگت میشم
گفت حالا راستی شوهر کردی گفتم آره همون چیزایی که میخواستم رو هم داشت ولی باهاش اختلاف دارم گفت فدا سرت هروقت دلت گرفت بیا پیش خودم هنوز بلدم چجوری حالتو جا بیارم منم براش استیکر خنده فرستادم گفت بهت زنگ بزنم گفتم نه شوهرم خونس وقتی رفت خودم بهت زنگ میزنم
دیگه من سرم داشت سوت میکشید.خب به حمدالله فهمیدم صدردصد جنده بوده حالا میخواستم بدونم هنوزم جنده هست یا نه و برای این باید میرفتم سراغ گوشی جدیدش و ببینم تو اینستاش که اینقدر توش میچرخه چه خبره
پیامای این آخری رو که میخوندم یه جوری شدم اینکه زنمو لخت توبغل یکی دیگه تصورمیکردم اینکه چجوری باهاش لب بازی میکرده یا بهش کس میداده و باهاش شمال رفته همش داشت منو حشری تر میکرد.من به نفر سوم بودن تو یه رابطه عاشقانه از بچگی عادت داشتم یعنی همیشه یه دختر پسر بودن که عاشق هم بودن و منم اون وسط عاشق دختره میشدم و همیشه هم شکست خورده و داغون بودم و الانم همونجوری شایدم از این مغلوب بودن لذت میبرم و داشتم داغ میشدم وقتی تصور میکردم زنمو زیر کسی دیگه.وقتی بایه مرد دیگه لخت زیر پتو چه شیطنتایی که نکرده یا وقتی اولین بار که دست به کیرم زد از خجالت غشو ضعف میکرد و با استرس کیرمو دستش گرفت معلوم نیست قبلش کیر چندنفرو دست گرفته و براشون ساک زده.حس میکردم بادونستن این واقعیتا و اینکه واکنشی ندارم درواقع من دارم یه کاکولد میشم چند روز بعد از این دیدن این پیاما فرصت نشد گوشیشو گیر بیارم و دیگه رغبتی به سکس باهاش نداشتم و کنارش میخوابیدم ولی براش راست نمیکردم و همش غر میزد چرا منو نمیکنی
همش به فکراین بودم که رفتاراش تاحالا چقدر متناقض بوده.چقدر تو این مدت از دوستش ندا که همکلاسی دانشگاه بودن بد میگفت که برای پیدا کردن شوهر با هزارنفر بوده و با چندنفر هم خوابیده و همه ی اینا رو با وقاحت تمام میگفت و ککش هم نمیگزید که خودش از اون بدتر بوده.تو این چند روز با اون پسرا درحال چت بودم که مطمئن بشم دروغ نگفتن اوناییم که میخواستن باهام حرف بزنن یا شک میکردن من واقعا خود هدی باشم رو بلاک میکردم.ولی از تمام چتامون اسکرین شات میگرفتم.چنان از عمق عادتاش برام گفتن که فکرمیکردم فقط منی که شوهرشم اون عادتشو میدونم ولی کلی پسر دیگه هم‌بودن که اینقدر باهاش لاسیدن و خوابیدن که عادتای شخصیشو بلدن
یکی رو پیدا کردم که هدی وقتی ۱۷،۱۸سالش بوده باهاش بوده و پسره چنان عاشقش بوده که اسم هدی رو رودستش خالکوبی کرده بود و عکسشو فرستاد یا از خاطرات عشق بازیاشون و تو بغل هم لاو ترکوندناشون میگفت.و اینکه هدی بعضی عادتاش حتی بخاطر این پسره شکل گرفته مثلا فیگور عکس گرفتناش اونجوریه که این پسره دوست داشته یا نوع تیپی که میزنه و حتی رنگ لاکش و نوع آرایشش فقط من نمیدونم چقد خونه زندگی و آسایش براش مهم بوده که بخاطرش همه ی اینا رو کنار زده بود منم آش دهن سوزی نبودم که بگم دیوونه ی من شده بلکه فقط همون خونه زندگیم نسبت به بقیه اوکی تر بوده.شایدم از این تنوع لذت میبرده.من بی اعتمادتر میشدم ولی حسم نسبت به زندگی مشترک به این شکل تغییر میکرد که قید و بندا رو نادیده میگرفتم و از تصوراتم درمورد زنم لذت میبردم اینکه تاحالا چند نفر از زنم لب گرفتن و چشماشونو بستن و برای چنددقیقه لب تو لب شدن و باهاش حال کردن یا چطو جرئت کرده خونه مجردی پسرای مختلف رفته بااینکه میدونسته بره توخونه ترتیبشو میدن و حتما باید از کس یا کون بده یا اینکه چندتا پسر باهاش سکس کردن ومرد شدن یا بیشتر از کون سکس داشته یا کس یا تصور اصلیم اینه که کی پردشو اولین بار زده و کلی سوالی که همش از خودم میکردم و ازشون لذت میبردم ولی واقعیت گاهی بین خشم از مورد خیانت قرار گرفتن و این لذت گیر میکردم که از شر کدوم باید راحت بشم و با کدوم‌باید زندگی کنم.باید طی روزهای آینده تگلیف زندگیمونو روشن میکردم که قراره یه عمر مثل یه کاکولد زندگی کنم یا خشممو بهش نشون بدم و انتقام بگیرم ازش یا طلاقش بدم البته زندگی لیلیومجنون واری که دیگران فکرمیکردن داریم رو چجوری تموم کنم با چه رویی به خانوادم که اوایل مخالف این ازدواج بودن بگم این دختر چیکاره بوده و این دخترو که تو اینستا پیدا کرده بودم حالا ننگی برای من بود
من هرروز خودخوری میکردم و خودارضایی میکردم و نمیتونستم هم تا کل قضیه رو نفهمیدم کاری کنم.یه روز گفتم کیرم تو کس جندش حالا که اینطوره منم بهش خیانت میکنم.جایی رو بلدبودم که جنده ها وایمیسن مشتری پیدا کنن هرروز میرفتم یکی رو سوار میکردم و توماشین برام ساک میزدن چون کلی فشار روانی روم بود و نمیتونستم راست کنم نمیرفتم مکانشون برای سکس.نکته جالب این بود که الان ما زوجی بودیم که همه داشتن ازمون سود میبردن یه سری جنده ها رو من هرروز بهشون پول میدادن یه سری پسرا و مردا رو هم زنم بهشون سرویس میداد.شبایی که خونه نبودم نمیدونستم چه اتفاقایی میفته برای همین تصمیم گرفتم دوربین برای ساختمون نصب کنم و دستگاه شنود تو خونه بذارم.دوربین هم میخواستم بذارم ولی فقط باید میذاشتمش تو کانال کولر که اونم زاویه ی دید مناسبی به خونه نداشت.به بهونه ی اینکه دزد تو محل زیاد شده دوربین یکی جلو در گذاشتیم و دوتا هم‌تو راه پله یکیش رو جایی گذاشتم که بتونم زاویشو به جلوی در واحدمون تغییر بدم.دستگاه شنود کوچیک هم تونستم گیر بیارم.جاسازش رو هم تواتاق خواب نزدیک تخت درست کردم که شبی که میرم سرکار اوکی کنم.یه دوربینم گرفتم یه روز که هدی خونه نبود تو کانال کولر هال گذاشتم
اولین شبی که رفتم سرکار فرداش رفتم چک کردم دیدم تو خونه خبری نبوده هدی هم ساعت ۸شب پیاده رفت بیرون و ساعت۱ با اسنپ جلو خونه پیاده شد و تنها رفت خونه فقط برام سوال بوده این جنده خانوم تا ۱ شب کجا بوده و چیکار میکرده
یه بار که رفت حموم سریع پریدم رو گوشیش گوشی های سامسونگ یه قسمت داره که پیام های حذف شده میره اونجا اونو باز کردم یه پیام بود کد فعال سازی یه خط ایرانسل بود که یه سال پیش براش اومده بود فهمیدم که خط جداگانه هم داشته و حتما کاراشو با اون راه مینداخته.شماره رو تو گوشیم سیو کردم.تو بلاک مسیجاش خبری نبود وقت هم نبود اینستاشو چک کنم
تو گوشیش دیدم واتس آپ و تلگرام و کلاب هاوس و اینستا داره همشونم قفل داشتن.از حموم که اومد بیرون یه جوری حواسم بود وقتی میخواد تلگرام یا واتس آپشو باز کنه کدشو ببینم بالاخره با یه کم جاسوس بازی فهمیدم‌رمزشو.وقتی داشت غذا درست میکرد یواشکی تلگرامشو باز کردم دیدم دوتا اکانت داره شماره ی جدیدشو تو گوشیم زدم کدش برای اکانت خودش رفت کدو برداشتم سریع اکانتو تو گوشی خودم باز کردم و گوشیشو گذاشتم حالت قبل.رفتم تو اتاق شروع کردم چتاشو خوندن وای که مخم داشت سوت میکشید.این همه چت با پسرای مختلف.این اگر مرد میشد با اینهمه تنوع طلبیش حرمسرا راه مینداخت.شوهر داری و اینجوری له له مردای دیگه رو میزنی.تو این دوسال ازدواجمونم یادم نمیاد تو سکس بد بوده باشم.هرچند کیرم زیاد بزرگ نیست و هفته ای یکی دوبار سکس میکنیم ولی اونقدرم براش کم نذاشتم که لنگ کیر باشه یا ازلحاظ عاطفی مجنون نبودم ولی همیشه بهش عشقو نشون دادم.یا منو دوست نداره یا افراطی نیازجنسیش بالاس یا من نمیتونم خوب سیرش کنم
اینقدر تو چتا پسرا کس لیسیشو کرده بودن که یه بار باهاشون بره بیرون.با دونفر رفته بود بیرون که حتی یکیشون قربون صدقش میرفت که تو یه دونه ای و شاه کسی برای خودت و قرار بعدی سکسشون رو میخواست باهاش بذاره پس این هدی خانوم من هرزگی در نهادش جاافتاده و هنوزم هرزه و جندس
یه جا با پسره دردودل کرده بود که شوهرم سردمزاجه و کیرشم کوچیکه و نمیتونه خوب ارضام کنه و همش دارم‌خودارضایی میکنم اونم عکسای کیرشو براش فرستاده بود که باهمین سیرت میکنم هدی هم عکس بدنشو فرستاده بود و کلی حرفای سکسی دیگه بینشون زده شده بود بخصوص بعد از اولین سکسشون که هدی میگفت فکرنمیکردم کیرت اینقدر دیرارضا باشه یا اینقدر خوب پوزیشنای مختلف بری اونم میگفت تو هم فکرنمیکردم اینقدر کس باشی اینقدر کست تنگ بودانگار تاحالا توش کیر نرفته هدی میگفت کیر شوهرم کوچیکه دیگه برای همین همیشه همینقد باز شدم.کلی هم قربون صدقه کیرش رفته بود که خیلی مردونس و میگفت رگای کیرت موقع ساک زدن زده بود بیرون میترسیدم بترکن تازه آب کیرت چقدر زیاد بود کل دهنمو پر کرد.اونم میگفت نوش جونت خوشگلم.کاش یه روزی بشه بریزم‌توش بچه خودمونو درست کنیم.هدی هم میگفت من پسر میخوام ازت باید کلی زور بزنی تا پسر درست بشه اونم میگفت چشم یجوری میکنمت که باهم ارضا بشیم و همه آب کیرم با آب کست یکی بشه تا یه پسر کیرکلفت مثل خودم بسازیم تازه دوست دارم وقتی آبمو میخوام بریزم توت به چشمات نگاه کنم تا تو اوج عشق لقاح پسرمون شکل بگیره.بعدم کلی قربون صدقه ی هم رفتن
حالا من دیگه همه چی برام مثل روز روشن شده بود.فقط مونده مرحله آخر که بتونم تو عمل انجام شده باهاش روبرو بشم.نمیدونم بعدش چی میشد یا تهش میشد طلاق یا فوران خشم یا شایدم لذت بردن و کنار اومدن با قضیه فقط باید حین سکس مچشو میگرفتم
جاهای جالب ترش رو قسمت بعدی براتون میگم

نوشته: مستر بی


👍 46
👎 19
145601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

845787
2021-12-03 00:56:05 +0330 +0330

مرسی که به ماهم گفتی زن جنده ای


845846
2021-12-03 03:59:46 +0330 +0330

از زن هرزه خودت لذت ببد و زندگی خودتو خراب نکن.این یک موهبت الهی برای توست.گشاد شدن زنت با کیرهای کلفت دیگران خیلی تو سکس لذت بخشه.سعی کن باهاش دوست بشی تا برات خوب تعریف کنه

1 ❤️

845855
2021-12-03 04:46:58 +0330 +0330

یه کلام میگفتی بچه جنده چشم و گوش بسته ای که گرفتمش یه جنده قهاری از اب دراومد که فقط یه سرو گردن از پری بلنده کمتر بود …ما هم میگفتیم حَسن پَپِه ایشالا بلا بدور… بیا و این روغن ریخته شده رو نذر امام زاده شهوانی کن تا صواب آخرت رو برای خودت بخری …اینجا هم رو سرش آب توبه میریزیم و میزاریم به نوبت یا به انتخاب خودش به عبادتگاه به عبادت بپردازه…تو هم برای اینکه مطمئن بشی که دیگه تو اون لاشی خونه ای که برای خودش تو اینستا ایجاد کرده بود پاش رو نمیزاره و خودت هم دیگه شب با خیال راحت تو صف وانمیستی …صبحها بیارش و شبها خودتم بیا دنبالش ببرش…خوبی اینجا اینه که همه ادای حشری هارو در میارند که فقط دورهمی بخندیم و تفریح کنیم وگرنه هیچکسی اصلا نمیدونه کمر به پایین یعنی چی …اصلا رنگش رو هم ندیدن و نمیدونن به چکاری میاد که بخوان راجع بهش فکر کنند.فقط اگه دیدی شکمش اومده بالا نگران نشو …این صرفا بخاطر نیش مار های خونگیه که اینجا کوچیک و بزرگ پیدا میشه …که اونم خود بخود بادشکمش خالی میشه …

2 ❤️

845873
2021-12-03 06:52:38 +0330 +0330

ممنون که اطلاع دادی زن جنده ای😂😂😂

0 ❤️

845896
2021-12-03 09:34:37 +0330 +0330

کیرم دهن خودت وزن جندت بااین اراجیفت

1 ❤️

845900
2021-12-03 10:00:22 +0330 +0330

کاش خانوم من اینجوری بود

2 ❤️

845911
2021-12-03 11:26:11 +0330 +0330

.
.
از این حجم خزعبلات فقط پناه میبرم به خود شیطان رجیم

خودت رو هم حواله میدهم به یکصد و بیست و جهار هزار پیامبر، که گروهی به حسابت برسند

0 ❤️

845920
2021-12-03 13:00:01 +0330 +0330

والا ما بازار میریم تا خرید کنیم صدجا میپرسیم تو زن گرفتی دوجا نپرسیدی زنت چه جوریه🧐چشم بازار رو کور کردی با این انتخابت🤣😅

0 ❤️

845932
2021-12-03 14:10:36 +0330 +0330

لعنت ب اموزش پروروش ک کلاس انلاین رو اورد ک این بچه مدرسه ای ها هم گوشی ب دست شن بیان اینجا

برو درستو بخون بچه جون کمتر جق بزن بعدا پشیمون میشی

1 ❤️

845974
2021-12-03 21:05:39 +0330 +0330

حالا جدای از هر مسأله‌ای، بعضیا چطور می‌تونن این‌همه آدم رو یک‌جا کنترل بکنن؟ من از یه دونه‌اش هم خسته می‌شم چه برسه چندتا همزمان

1 ❤️

845984
2021-12-03 23:20:41 +0330 +0330

خوب حاجی اینهمه گفتی آدرس بده ما هم مشتری بد نمیگذره

0 ❤️

845993
2021-12-04 00:39:05 +0330 +0330

این جنده رو تحویل اجتماع بده و از زندگیت بندازش بیرون بچه کونی

0 ❤️

846061
2021-12-04 04:18:39 +0330 +0330

همش اوکی ، فقط اونایی که بلاکشون کرده بود چطوری قربون صدقه میرفتن که برگرد 🧐

1 ❤️

846423
2021-12-05 12:21:32 +0330 +0330

فکر نمی‌کنم واقعیت داشته باشه ؛
یعنی تا این حد ؟
اینا به کنار یعنی تو اینقدر بیخیالی که نتونستی بفهمی زنت تو این همه مدت چیکار میکنه ؟
موفق باشی

0 ❤️

846440
2021-12-05 14:23:17 +0330 +0330

کسشعر

0 ❤️

846463
2021-12-05 17:15:59 +0330 +0330

کیرم از پهنا تو داستانت نصفشو خوندم اعتمادمو نسبت به نصف آدم های دور و برم از دست دادم 🥲☹️ 😕

0 ❤️

846479
2021-12-05 19:07:04 +0330 +0330

ازش پورسانت بگیر دیوص😂😂😂😂

0 ❤️

848053
2021-12-15 15:08:17 +0330 +0330

اگه زنتو داری طلاق میدی چرا خودتو بی معرفی کردی؟

1 ❤️

862070
2022-03-04 02:03:19 +0330 +0330

زن منم دقیقا همینجوری بود بعدا فهمیدم الانم هر کاری می کنم باز یه جوری داره میده دیگه الان بی خیال شدم

0 ❤️

863322
2022-03-10 22:43:06 +0330 +0330

من از اولش به شوهرم گفتم یه کیر واسم کمه😜

0 ❤️