روایت جلق

1398/01/01

سلام دوستان اگه بهتون بشه گفت دوست میخام یکی از داستانایی که باهاش خیلی جق زدمو تعریف کنم یکمش واقعت داره ولی اب کیرشو زیاد میکنم چون عشقم میکشه تا کونتون بسوزه اسمم هست سپهر الان ۲۳ سالمه داستانم برمیگرده به ۱۵ سالگیم هرچی سوتی گرفتین جایزه میدم میریزم به کارتتون فقط شماره رو کامنت کنین
۱۵ سالم بود که یه روز با بچه های مدرسه رفته بودیم مردم ازاری بعد مدرسه اها تا کون خودتونو جر ندادین بگم
اهل اصفهانم فولادشهر مسکن مهر رفته بودیم بعد مدرسه با دوتا بچه ها کون گزاشتن مردم اسم یکیشون بود سهیل که جدا خودم میخاستم باهاش بده بستون کنم ولی پا نمیداد یکیشون یاسین موسوی بود سید بود ولی خیلی دیوث بود تا اونموقع فیلم دختر خالشو با دوستاشم درورده بود یه کون از دختر خالش گرفته بود اون یکیهم
اسمش یونسه عجب کونی داشت هیچکس نمیتونس دست بهش بزاره اگه دست میزاشت دست به کیرش
خوب بود طرفو کون میزاشت طولانی مینویسم چون عشقم میکشه ??بعد اینکه مدرسه تموم شد رفتیم گایش مردم که سهیل گفت بریم دم پاسگا برای عقب افتاده ها پاسگا همون اداره پلیسه رفتیم اونجا همیشه درش یه سرباز اشخور بدبخت بود گفتیم بهش دخترا هنوز تعطیل نشدن مدرسه دخترونه پشت کوچه پاسگا بود گفت نه رفتیم یه سر در سوپری محله سی e2فولاد شهریا میدونن کودوم قبرستونیه رفتیم انرژی زا گرفتیم راستی بگم ما پولداریم تا کونتون بسوزه الانم ایران نیسم وگرنه کون مردومو میگاییدم خریدیمو رفتیم کنار جدولای خیابون شروع کردیم به خوردن دیدیم دخترای محله e2 دارن گله گله میان یونسو فرستادیم دلبری رفتو اولین گوروهیو که داشتن میومدن شروع کرد گاییدن دونفر بودن که یکیشون کونی بود چون فیلمشو داشتیم اونیکی رو میخاستیم بگاییم رفت سراغشون یه جووووون گفت صداش تا دوتا محله اونور ترم رسید دختره که کونی بود گفت برو گمشو به یونس جون ما یونسم کم نزاشت کیرشو کشید بیرون گفت میگامت کونی اون یکی روشو برگردوند یونس بهش
گفت ببخشید خانوم خشگله ناراحت شدی عشقم دختره خودش میخارید گفت نه عزیز انگار نه انگار کیر دیده بود
یونس بهش گفت شماره میدی گفت نه اولش گفت مثل این یجا کونت میزاریما گفت چیمیخاین گفت شمارتو عشقم ماهم داشتیم گاییده میشدیم از خنده گفت اگه تو بدی منم میدم شماره ردو بدل شد ولی نزاشت دختره بره شماررو داد به ما یاسینم که موبایل نوکیاشو تو شرتش گزاشته بود یه زنگ زد دختره مونده بود کلا دیدیم یه زنه برداشت گفت مامانمه گوشیو دادیم بهش گفت این گوشی دوستمه نمیدونم مامانش چی گفت ولی گفت باشه زود میام این یکیا سیکتیر شدن یه دختره بود من روش قیرتی بودم یاسین وقتی داشت رد میشد گفت جووون زدم تو تخماش گفتم گوووو نخور گفته کونت پاره گاییدیم دختره بهم گفت بیا رفتم اونورتر تا چشتون دربیاد عشوه خرکی اومدم تو این مدت بروبچ یه گله دختر که ۴ نفر بودنو تیر کرده بودن عشوه هام که تموم شد
دیدم دارن حال میکنن گفتم ولشون کن وایسادم تا کرم کونشونو ریختن بعد رفتم دیگه تا یه ساعتی کارمون
مردم ازاری بود بعد رفتیم خونه خونه یاسین اینا طبقه زیریه ما بود رفتم درخونشون زنگ از اینا که مثل قناری زنگ میزنن بود اومد در خونه خونه اپارتمانه یه موقع خودتون نگایین سر این جمله ها اومدم گفتم شماره دختررو داری هنوز داد بهم رفتم خونه با تلفن خونه زنگ زدم بهش الان میگین مسکن مهر فولادشهر که تلفن نداره اصلا اونموقع هنوز مسکن مهر فولادشهر وجود نداشت دیگه خاطره برای جق زدنه تا چشتون دربیاد الان میگین کسی خونتون نبود باید بگم بابام ذوب اهن اصفهان کار میکرد نزدیکم بودیم مامانمم کاری به اینکارا نداشت میگفت فقط دختر مردومو ناقص نکنی یه زنگ زدم دختره اول شروع کرد خالی بستن معلوم بود نمیتونه حرف بزنه فقط گفت بعد زنگ میزنم خودش دوساعت بعد زنگ زد گفت چیکار داری گفتم اخه با عشقم چیکار میتونم داشته باشم
گفت خیلی پررویین همتون معلوم بود همه بچه ها یه دور بهش زنگ زده بودن گفتم حالا یکمم پرروییم چیکارمون داری خوشگله گفت هیچی مامانمم اومده بود روبروی من نشسته بود من با مامانم خیلی راحت بودم حتی یه بار وقتی ۱۸ سالم بود قبل سربازی با دوست دخترم رفتیم بیرون چون تازه گواهینامه ماشین گرفته بودم
بعد یکم لاس زدن با دختره مامانم گفت آی دهنه شما بچه ها سرویس چیکارش کردین بدبختو گفتم هیچی گفت معلومه گفتم من میرم بیرون گفت مواظب باش گفتم مواظبم گفت نه مواظب خودت توله سگ مواظب دختر مردم گفتم باشه ولی کیر شق کرده بودم برم هواش قرارمون تویه سایت صنعتی فولادشهر بود رفتم اونجا دیدم اومده کیرم تا ته شق شد سریع رفتم سراغش کیرمو دید گفت شما پدرسگا کلا همتون کیرشق میاین دیوثا گفتم عشقم چیکار کنم یکم اونجا عشوه اومدم گفتم با دوچرخه که نمیشه بریم راضیش کرده بودم یکم بهم بده چرخو گزاشتم دم مقازه کابینتی بود گفتم اینو برام نگه دار شب میام میبرمش گفت نه ولی یه پنجتومنی نشون دادم نظرش عوز شد با دختره رفتیم تو ایسگا اوتوبوس یه بسیجی هرچی بگم کم گفتم اومد گفت چیکارشی منم گفتم چشم چرون خواهرمه اگه میخای دعوا درس کنی زنگ میزنم پلیس میگم یه نفر مزاهم ما شده تخماشو کردم توکنش سیکتیرش کردم رفتیم نزدیکای محله e4بودیم که پیاده شدیم گفت تو مگه جا داری اصلا من چقده خرم باتو اومدم گفتم جاکه نیس قصره من کیلید یه خونه های دیگمونو که گزاشته بودیم برا اجاره اورده بودم
این خونمون کامل بود فقط اسانسور نداشت رفتیم با پله ها بالا طبقه سه بود درو باز کردم گفت جدی اینجا
مال خودتونه یا میخای منو دسته جمعی بکنین گفتم نه عشقم بیا تو حالا اوردمش تو نشستیم روی مبل گفتم خودت بگو چجوری دوست داری تاچشتون دربیاد داستان جقیه مورد الاقه خودمه ?? گفت هرجور دوست داری فقط زود تمومش کن گفتم باشه عزیزم کامل لختش کردم خابوندمش روی کمر روی مبل یه پاشو گرفتم بالا
یه پاش رو مبل بود داشتم از کص میکردمش که یهو صدای در اومد همسایه روبرویی بود رفتم دم در باشرت گفتم چیه بفرمایید گفت صداتون خیلی زیاده گفتم شرمنده خانوم بود گفت شرمنده نباش بالاخره باید یه حالی بکنین ولی اطفا یواش تر بچه کوچیک دارم خونه درو بستم رفتم سراغ کونکونکم دیدم داره بازی درمیاره انگار شهوتش رفته بود گفتم یکم دیگه حولم داد خوردم زمین درحالت ایستاده بودم با پا حولم داد دیدم افتاد روم گفت طوریت که نشد بقلش کردم گفتم نه کونکونکم گفت ولم کن ولش کردم گفت مگه دیوونه ای داشتم خفه میشدم دیگم منو اینجوری صدا نزن جنده که نیستم گفتم چشم عشقم گفت زود کارتو تموم کنت تا کسی دیگه ای نیومده یکم دیگه کردمش سریع ابم اومد ریختم رو شیکمش گفت گفت پاکش کن بو میگرم پاکش کردم با دسمال شیشه پاکن که مال قبلا بود گفت حالا چیکار کنم حموم که نمیشه برم گفتم اسپری بزن گفت مگه داری رفتم اسپری خوشبو کننده هوارو اوردم مال گل رز بود زدم بهش رفت لباساشو پوشید تا خونشون بردمش چون دست نمیتونس راهرو بره بعدم با تاکسی دربست رفتم در مقازه کابینتیه چرخمو بردارم دیدم شاگردشه گفت مال توعه گفتم اره گفت دیوث حال داد گفتم چی گفت دختره نگو تو اوتوبوس وقتی داشتم پیاده روی میشدم اون داشته سوار میشده چون انگار قیافش اشنا بود گفتم جات خالی دوسه سالی بزرگتر میزد گفت شما بچه ها خیلی پدرسوخته این ماکه عرزه نداریم گفتم میخای برات جور کنم ازخدا خاسته گفت اره گفتم یه روز باید بیای محله بالا تا برات مخ بزنیم اونم یه داستانو اگه این ثبت شد مینویسم ممنون از حرکی فحش میده لایک میکنه دیسلایک میکنه چون ننوشتم برای نظراتونو اینا نوشتم چون دلم میخاس

نوشته: یک جقی باکیر خودش


👍 0
👎 8
10894 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

755810
2019-03-21 21:38:12 +0330 +0330

جناب ادمین اینو این هفته برای بار دوم است که اینجا قرار دادین

1 ❤️

755813
2019-03-21 21:45:45 +0330 +0330

عجب
لطفا عقده ایها و کمبوددارها نیاین تو شهوانی داستان بزارید . مرسی اه
تا همون پاسگاه خوندم و اوغم گرفت بسکه گوز گوز اضافه کردی

0 ❤️

755834
2019-03-21 23:10:34 +0330 +0330

از بس دستت تو شورتته چشت ضعیف شده،
الان که عیده و وقتت زیاده برو یکم املا کار کن آبروی خودتو به گا ندی

0 ❤️

755855
2019-03-22 03:26:16 +0430 +0430

این چی زده! بدجور نعشه کرده و نوشته

0 ❤️

755859
2019-03-22 04:07:11 +0430 +0430

سال نو مبارک
نویسنده بی ادب ! تو فکر می کنی اصلا کسی داستان های اینچنینی که با توهین به خواننده شروع میشه رو می خونه ؟ بچه جون اول برو ادب و نزاکت رو یاد بگیر ! بعدش بیا ایده هات رو نگارش کن ! اینجا باید ممنون خوانندگان باشی که وقت بگذارند و داستانی رو بخوانند ! متاسفم

0 ❤️

755861
2019-03-22 04:13:38 +0430 +0430

کسشعر محض بود دو کلمشو خوندم پر از سوتی بود بعد میگه سوتی نداشت عقده ای بدبخت.اره وسط خیابون کشید پایین کیرشو در اورد.فیلم کل دخترای محلتونم داشتی نه؟تکراری هم که بود ادامشو نخوندم

0 ❤️

755872
2019-03-22 05:57:39 +0430 +0430
NA

کیر تو جقی تو کون مادرت با این داستانت ریدی بچه برو

0 ❤️

755886
2019-03-22 09:53:44 +0430 +0430

این دقیقا چی بود؟

0 ❤️

755889
2019-03-22 10:23:41 +0430 +0430

جق مغز

اول اینکه سواد نداری.
دوم اینکه هنوز پانزده سال داری.
سوم اینکه سر در اینجا نوشته هجده سال به بالا، پس برو بیرون و جق بزن.
چهارم اینکه جق زیاد زدی و آب کیر حفره های مغزت را پر کرده و تعادل فکری نداری.
پنجم اینکه چند خط خوندم دیگه ادامه ندادم، فکر کنم هیچکس داستان تخمیت را تا آخر نخوند و فقط دستت را خسته کردی.
ششم اینکه شاشیدم توی غدد لنفاویت، همچنین وسط قرنیه چشمات.

هفتم اینکه این شعر هم وصف حال توست:

من سپهرم، زاده ی یک کیر خر
کس نداند، از کدام مادر، پدر
جق زدن، تنها مرام و مسلکم
نالم از کون دادن و درد کمر

ها کوکا

0 ❤️

755910
2019-03-22 14:58:33 +0430 +0430

گدازاده حرومزاده

0 ❤️

755912
2019-03-22 15:44:18 +0430 +0430

اینطور که من متوجه شدم اقات تو واژن مادرت ارضا نشده…ریییییده اون توووو

2 ❤️

755929
2019-03-22 20:30:52 +0430 +0430

همون چندخط اول رو که خوندم متوجه شدم یه گوسفند داره بع بع میکنه تو اول برو ادبیات اولیه که لازمه یه داستان برای جذب مخاطب داشته باشه رو یاد بگیر بعد بیا دست بقلم بشو!دوم اینکه شماره کارت چوپونت رو بده تا مبلغی رو براش واریز کنیم که بیشتر حواسش باشه به گوسفنداش

0 ❤️

756157
2019-03-24 02:35:08 +0430 +0430

نویسنده کص کش پدر… کیر تمامی اعضا به کص خواهرت و مادرت … سلام مادر جندت و برسون که ادب یادت نداده از اول داری توهین میکنی… در ضمن کص خواهر لاش گوشتت هم ببوس از طرف من… مادر کونی

0 ❤️