سلام دوستان
تاحالا داستان ننوشتم و مدتی آشنا شدم با سایت خواستم تجربه اولین گِی رو در اختیار شما قرار بدم .ببخشید اگر اشتباه املایی در ادامه میبینید
خب داستان از این قراره که من تقریبا کلاس پنجم ابتدایی بودم با پسر داییم که کلاس سوم بود یکم انگولک بازی داشتیم ولی هیچوقت جدی نمیشد و بلد نبودیم واقعیتش تا همون حد بلد بودیم که یه بار شک کردن بهمون دیگه بعد اون موقع انجام نشد
الان من 18 سالمه و بار ها سکس کردم و اومدم یکیشون رو در اختیارتون قرار بدم
خب من الان کلاس دوازدهم و یه رفیق دارم بعد سه سال دیدمش
از اون موقع هم تو کَفشم که کونشو لمس کنم و برعکس حرفشو میزدیم ولی نه مکانشو داشتیم نه جدیش میکردیم
خب رفیق بودیم یکم سخت بود انجام دادنش هر روز تو راه مدرسه در موردش حرف میزدیم
تا بلاخره یه روز پیام داد از همین چن روز پیش فیلترم وصل بود و جوابشو دادم دیدم اونم انگاری حشریه و منم خونمون خالی بود و دل دل میکردم اگر بهش بگم و نیاد چی
اگر کسی بیاد بفهمه به گا میریم
کلی اما اگر دیگه
ولی دلو زدم به دریا گفتم بهش میای پیشم؟
اونم گف کجا؟ فک کرد خونه نیستم
گفتم خونم میای؟
گفت واقعا؟
دوتامون شوکه بودیم مشخص بود
خلاصه قبول کرد و اومد
لامصب انگار میدونس تاخیری آورده بود ولی بلد نبود و هنوز نپرسیدم از کجا آورده با خودش
آورد ولی انگاری رومون نمیشد هیچ کاری کنیم و هیچ پلی نداشتیم
اومد جلو رو مبل نشسته بودیم خونمون جوریه که ایوان روبه‌رویی در اتاق منه
در اتاقم باز بود تختم رو دید گف
نریم رو تخت؟
گفتم اوکیه بریم
با لباس هامون رفتیم تو تخت بدون برنامه پیش می‌رفت
حس شوکه کم رویی بدون برنامه بودن قشنگ موج میزد
پیراهن دکمه تنم بود دیدم داره واسم در میاره
منم کم کم افتادم رو روند کار براش در آوردم
چون قبلا گفته بود بهم که دوس داره قشنگ 5050 باشه همه چی
همه لباسام در اورد رسید به شرتم منم کیرم انقدا بلند نی 17 سانته ولی مال اون 20 کمتر نبود دیدم داشت از رو شرت برام می‌مالید منم خوابوندمش رو تخت برعکسش کردم شلوارشو دادم پایین براش خوردم از رو شلوار موهامم بلنده موهامو تو دستش گرفت و حس حال رمانتیکی داشت بدون صدا پیش می‌رفت
تا اینکه گفت اول من میخوابم تو کارتو کن
منم گفتم که نه بزار نوبتی عوض کنیم تا اینکه قبول کرد و خوابید
منم یهو پرو شده بهش گفتم نمیخوری
دیدم پوزخندی زد گف بیا جلوتر رفتم جلو گذاشت تو دهنش
همین حین که تو دهنش بود زبون هم میزد روش
تخمامو لیس میزد قشنگ آماده بود
همه موها زائد بدنشو هم زده بود
تا اینکه اومدم بزار توش گفت تا حالا ندادم میشه لاپایی بزنی؟
منم خورد به ذوقم ولی چون رفیقم بود بلاخره گفتم نه مشکلی نی
گذاشتم لای پاش ولی انگار تو کونش بود
لخت مادرزاد بودیم گردنشو لیس میزدم اسپنک میزدم بهش تا اینکه گفتم پاشو نوبت توعه
بلند شد ولی من قبلا داده بودم گفتم تو بزار توم
گفت نمیشه که گفتم تو بزار کاریت نباشه
گف دردت میاد گفتم مشکلی نی بزار ولی همشو نه
رفت پشت سرت منم خوابیده بودم که خشک خشک نمیرف تو
گفتم بزا واست بزنم تا یکم خیس شه
خوب میخوردم براش تا به جایی رسید که آبش داشت میومد که کشید بیرون ریخت رو پتو
کلی معذرت خواهی کرد که گفتم هیچ اشکالی نداره تمیز کردیم دیدم گرفت خوابید گف بیا روم
بزار داخل ولی آروم بکنی تو که تا حالا ندادم
منم با انگشت مث حرفه ای ها یکم بازش کردم دیدم داره صداش میره بالا
که یکم ساک زد واسم کردم تو کونش
باز صداش بلند شد به آه ناله
کامل نمیکردم تو ولی به همین هم راضی بودم خیلی حق بود که دیدم داره آبم میاد بهش گفتمو بلند شدم از روش دیدم زانو زد گف بریز تو گردنم
(قبلا گفته بود این حرکت رو دوس دارم)
ریختم رو گردنش ولو شدیم رو تخت لخت یه نیم ساعتی بیهوش بودیم تا دیدم یه دست لای پای دیدم باز میخواد
ولی اینبار انگاری تایمش بالا بود
گف پاهاتون بزار رو شونم منم گذاشتم رو شونش توف زر به کیرش و کرد توم یه لحظه چشام سیاهی رفتن دیدم خیلی رمانتیک داره میکنه تو در میاره بعد چن مین دیدم گفت داره آبم میاد
این سری میخواستم یکم دراماتیک تر بشه و قبلا هم بهش گفته بودم
گفتم بریز تو دهنم تا قطره آخرش خالی کرد تو دهنم و منم کونم میسوخت
تا اینکه پا شدیم لباس هامونو پوشیدیم یه سری چیز خوردیم راهیش کردم خونشون
ببخشید اگر اشتباهی چیزی بود
اگر تعداد لایک ها بالا بود باز از سری داستان هام مینویسم

نوشته: داداشم