خاطره مال زمانیه ک هنوز تازه باهاش اشنا شده بودم اسم زنم مهسا هستش الان در حال حاضر ۲۷ سالشه و اسم خودمم امیر ۲۶ سال ک ی سال از زنم کوچیکترم ولی این خاطره مربوط می شه به س سال پیش زمانی ک مهسا ۲۴ ساله بود ی دختر جوون خوش هیکل قد تقریبا ۱۷۶ وزن ۶۵ سینه های اناری خوشگل و سفید با چشمای مایل به آبی کوون هم ک دیگه نگم بهتون از پشت نگاش می کنی کیرت سیخ می شه بریم سر اصل مطلب منو مهسا تازه با هم نامزد شده بودیم من اوایل روم نمی شد بحث سکسی باهاش باز کنم ولی مهسا از اون حرفه ای ها بود خودش همیشه می گه اولین نفر من جرش دادم ولی شک دارم ب نظرم قبلا از کون داده خلاصه ی روز بهم گفت ک دوس داره تو حرفامون بگم چطوری می خوام باهاش سکس کنم و از این چیزا منم براش توضیح می دادم گذشت تا ی روز رفتم خونشون کسی خونشون نبود فقط مامانش بود ک اونم ما رو تنها گذاشت و رفت بیرون کار داشت در حین صحبت بودیم ک ی لحظه لبامو برای اولین بار گذاشتم رو لباش خ دااغ و حشری بود چند ثانیه همون جور بدون حرکت موندیم بعدش لبشو برداشت و روشو ازم برگردوند… گفتم شاید ناراحت شده نگااش کردم دیدم داره می خنده شرو کردیم لب گرفتن از هم یکم گذشت مهسا دستمو گرفت رفتیم تو اتاقش درو بست و محکم بغلم کرد و همو می بوسیدم تو همین حال لباسشو از تنش در اوردم ی سوتین و شرت مشکی ک با هم ست بودن پوشیده بود خ سکسی بود و کیرم شدیدا راست شده بود شرو کردم ب مالیدن سینه هاش و خوردن لباش بهش گفتم نشست جلوم شلوارمو کشید پایین کیرم بد جور راست شده بود شرو کرد خوردن کیرم یکم برام ساک زد پیراهنمو خودم کندم و بلندش کردم خوابودندمش رو تخت صدای اخ و ناله مهسا همه خونه رو برداشته بود شرو کردن ب خوردن سینه هاش اومدم تا رسیدم ب کسش خ داغ و خیس شده بود تا جا داشت براش خوردم و اونم ناالش ب هواا بود بلند شدم کیرمو می خواستم بزارم داخل کسش اجازه نداد گفت اینو بزار برا شب عروسیمون چرخوندمش دم کونش خیس بود کیرمم خیس کردم گذاشتم دم سوراخش کردم داخل ی اووخ کوچیک گفت یواش یواش کردمش داخل و شرو کردم تلمبه زدن حسابی داغ شده بودیم و صدامون واقعا خونه رو برداشته بود همش می گفتم مهسا باورم نمی شه دارم کونتو پاره می کنم و محکم تلمبه می زدم کیرم زیاد بزرگ نبو ولی با این حال مهسا خیلی داشت باهاش حال می کرد همین حین ابم اومد و تو کونش خالی کردم دو تامون افتادیم رو هم و ازم تشکر کرد… بعد از اونم تو نامزدی چندیدن بار کردمش

نوشته: زن جنده