روز گرم در مترو

1400/11/29

محتویات داستان شامل مباحث همجنسگرایانه است .
سینا هستم ٢٢ سالمه و بدنسازی کار میکنم
اواسط مرداد بود و هوا شدیدأ گرم و مجبور بودم بخاطر کاری تا تهران برم اول صبح رفتم حمام و حسابی به خودم رسیدم همیشه موقع بیرون رفتن از خونه به خودم میرسم یه ست پیراهن و شلوار لی پوشیدم با کتونی سفید بالاخره بعد یه ساعت و نیم به تهران رسیدم راسش آدرس رو بلد نبودم و باید تو مسیر میپرسیدم دفعه اولی بود که سوار مترو میشدم ازدحام و شلوغی مترو خیلی رو مخم بود و اینکه بخوای بخاطر یه جا به جایی روزانه انقدر رو پا وایستی ولی توی اون هیاهو یه صدا خیلی برام جذاب بود و همش مغزمو قلقلک میداد آخه مگه میشد انقد یه صدا تحریک کننده باش . بوی عطر بوگارتش فضای مغزمو بیشتر تحریک میکرد . نخواستم برگردم و جلب توجه کنم انگار داشت برای به یه نفر توضیح میداد
-من نمی‌دونستم اون پیشت هست
-اگه میدونستم که هیچوقت پامو اونجا نمیزاشتم

گوش دادن به حرفاش و زیبایی صداش ازدحام مترو رو از یادم برده بود.
دقیقا پشت به پشت هم ایستاده بودیم
دو سه ایستگاه به همین منوال گذاشت یکم از شلوغ پلوغی مترو کم شد و من بالاخره یه صندلی خالی پیدا کردم
وای خدای من چی می‌دیم
یه پسر تقریبا ٢١ یا ٢٢ ساله موهاش زمینه خرمایی داشت با رگه های طلایی یه پیراهن مشکی پوشیده بود که یقه آخرش رو نبسته بود و شلوار مشکی که تو رونش پر از زاپ بود توی نگاه کردن به اون بودم که صندلی بغلم خالی شد یه لحظه نگامون تو هم قفل شد نشست کنارم اصلا متوجه نشدم که با نگاه کردن بهش راست کردم شلوارم یکم جذب بود یه نگاه کوتاه به من انداخت و به برجستگی که یکم پیدا بود منم سریع خودمو جمع و جور کردم
یه سوال درباره مسیر ازش پرسیدم و گفتم که بچه شهرستانم گفت من ماشینم رو ورودی پشت مترو پارک کردم اگه دوست داری تا یه جایی برسونمت منم که حسابی ازش خوشم اومده بود گفتم نه نمی‌خوام مزاحم بشم گفت نه بابا نزدیک خونمون هست و میرسونمت تو راه درباره خودش گفت که تنها زندگی می‌کنه و پدر و مادرش رو تو تصادف از دست داده از مترو پیاده شدیم و یکم پیاده رفتیم تا رسیدیم به ماشین یه سوناتا هیبرید داشت تعارف کرد و سوار شدیم تو ماشین عطر پیپ گلد پر کرده بود اسمش متین بود یهو گفت که تو مترو راست کرده بودی جا خوردم و باز ادامه داد بدن خیلی خوبی داری باورم نمیشد این همون پسری که تا یه ربع پیش تو کفش بودم خیلی بد راست کرده بودم و صندلی های خوابیده ماشین اجازه مخفی کردن کیرمو نمی‌داد یهو با دستش کشید رو شلوارم اون لحظه خون به مغزم نمی‌رسید و هیچ عکس العملی نشون نمی دادم گفت مدت ها بود که متوجه نگاه سنگین‌تر شده بودم و بدن ورشکاریت رو دید میزدم .
باورم نمیشد آنقدر زود به آرزوم رسیده باشم توی یه لحظه ای لب هامون تو هم قفل شد مزه آدامس نعنایی به لباهاش سرایت کرده بود ولی به نظرم شیرینی و سرخی او لب ها خدادادی بود جوری لبامو میک میزد که هر لحظه بیشتر عاشقش میشدم حرارت نفساش گونه هام رو نوازش میکرد و هیچوقت از مزه زبونش سیر نمی‌شدم گفت اینجا نمیشه میای خونم منم که کاملا در اختیارش بودم قبول کردم.
بالاخره رسیدیم و وارد لابی شدیم طبقه چهار آسانسور رو زد در سالن رو باز کرد رو مبل نشستم و باز از هم لب گرفتیم انگار دنیا گم شده من تو چهره معصومانش پیدا شده بود دکمه شلوارمو و باز کرد و با حرکت ناخن های بلندش کیرمو نوازش میداد خواست بزاره تو دهنش که گفتم متین هنوز لخت نشدی انگار تو از من خیلی جلو تری دکمه های پیراهنش باز میکردم با باز کردن هر دکمه بدن بدون نقصش خودنمایی میکرد شلوار و شورتش رو با هم کشیدم پایین یه کیر تقریبا ١۶ یا ١٧ سانتی قلمی داشت بدن شیو شدش و سینه های سفید با نوک قهوه‌ای وای خدای من مگه میشه یه نفر آنقدر جذاب باش 69 خوابیدیم و برا هم ساک می‌زدیم حرارت دهنش خیلی بالا بود جوری کیرم داشت تو دهنش منفجر میشد ازش روغن ماساژ خواستم گفت مگه بلدی به دور خود شیطنت آمیز بهش تحویل دادم یه شیشه با روغن سیاه آورد روغن رو اول با دست روی کمرش ریختم و بعد با حرکت دستام روی کمرش پخش کردم بعد از یه ماساژ حسابی کمر رفتم سراغ باسنش با حرکت دستام رو رون پاهاش ناله هاش تبدیل به التماس شد یکی از انگشت هامو کردم داخل که گفت کیر می‌خوام در آوردم و بدون هیچ معطلی سرش رو گذاشتم داخل سوراخی که از قبل خیس روغن شده بود میدونستم که کلفتی کیرم ازیتش می‌کنه ازش خواستم هر جا دردش گرفت دستم رو گاز بگیره حلقه سوراخش وقتی به دو. کیرم رسید انگار دنیا رو بهم داده بودن با منقبض شدن سوراخش متوجه درد شدیدش شدم و البته گاز گرفتن دستم همونجا نگه داشتم تا یکم عادت یکم که براش عادی شد تا دسته فرو کردم خیلی یواش تلمبه میزدم تا یوقت اذیت نشه صدای ناله هاش کل اتاق رو پر کرده و من رو حشری تر میکرد پوزیشن رو عوض کردیم و حالا پاهاش رو شونه هام بود کیرش تو دستم براش حق میزدم چشم هاشو بسته بود و فقط لذت میبرد سرعتمو بردم بالا و بدون هیچ حرفی تمام آبمو تو سوراخش خالی کردم همونجا نگه داشتم تا تمام کیرم تو سوراخش خوابید وقتی کشیدم بیرون منی ازش می‌چکید ولی اون هنوز ارضا نشده بود براش ساک زدم و با سرعت تمام آبشو تو دهنم خالی کرد مزه آبش شیرین ترین شربت دنیا بود با هم یه دوش گرفتیم و ازش شمارشو گرفتم و حداقل ماهی یه بار به عشقم سر میزنم .

نوشته: هاتیکان


👍 29
👎 6
82301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

859802
2022-02-18 02:21:36 +0330 +0330

اینقدر که خوب خوردی فقط دادن کم داشتی😂😂😂

2 ❤️

859820
2022-02-18 02:58:42 +0330 +0330

جوووووون

0 ❤️

859841
2022-02-18 03:42:55 +0330 +0330

خیلی عالیه یکی اینطوری پیدا شه یا بش بدم یا بکنمش یا اصن ۲طرفه

0 ❤️

859858
2022-02-18 06:48:19 +0330 +0330

اسمت هاتیکانه!؟!؟
کلا کس گفتی
توهمات یه بچه جقی ۱۵ ساله بود

1 ❤️

859894
2022-02-18 12:57:32 +0330 +0330

خیلی شیرینه که در زمان و مکانی که انتظارشو نداری پیداش کنی 😍

1 ❤️

859901
2022-02-18 13:57:10 +0330 +0330

کص از قم؟

0 ❤️

859924
2022-02-18 17:27:02 +0330 +0330

یکی بیاد منو بکنه

2 ❤️

860025
2022-02-19 01:37:00 +0330 +0330

خیلی قشنگ بود 😘

1 ❤️

860256
2022-02-20 19:55:12 +0330 +0330

پسر ۲۱ ساله سوناتا داشت و خونه و با مترو اینور اونور میره؟ عجب

0 ❤️

860275
2022-02-20 21:44:31 +0330 +0330

لذت بردم 👍 💋

1 ❤️

860688
2022-02-23 19:30:46 +0330 +0330

شسته رفته و آرمانی بود

0 ❤️