۲۸ سالمه با شوهرم تو دانشگاه اشنا شدیم و ۶ سال که ازدواج کردیم ی دختر ۴ساله دارم اونوقت ها اندامم خیلی خوب بود ولی از بعد زایمان یه کم شکم و پهلو دراوردم . شوهرم خیلی سرده تو سکس از اول هم همینطور و الان روز به روز داره بدتر میشه و سکسمون به ۳ ماهی یه بار هم رسیده ولی من خیلی داغم خیلییی . همیشه شبا ک سرکاره تا فیلم میبینم و داستانها رو میخونم و خود ارضایی میکنم .۶ ماه پیش با یکی اشنا شدم تو اینستاگرام بعد یک ماه حرفامون سکسی شد و فهمیدم اونم تو سکس مشکل داره و زنش سرده . تو این ۶ ماه ۲بار همو دیدیم و هیچ کاری نکردیم تا هفته پیش که رفتم اتلیه اش با دخترم .چند
تا عکس برای دخترم انداخت و بعد دخترم رفت تو حیاط بازی . منم که لحظه شماری میکردم ک زودتر شروع کنیم خودش ک میگفت خیلی حرفه ای ولی اونی ک من میخاستم نبود . ب جای اینک با بوس و لب شروع کنه با گاز گرفتن گردنم و کشیدن موهام شروع کرد خیلی خیلی حشری شده بود کیرش داشت شلوارش رو پاره میکرد سینه هام رو انقدر فشار میداد ک داشت میترکید منم کیرشو گرفته بود و کم کم دراوردمش و نشوندم رو صندلی و گذاشت تو دهنم . خیلی بزرگتر از مال شوهرم بود ولی من ساک زدن رو خیلی دوست دارم . یه کم ک ساک زدم دراورد گفت نمیخام زود بیاد. من خابوند رو صندلی و شلوارمو شورتمو باهم کشید پایین و شرو
ع با انگشت تو کسم کردن ۴تا انگشتی میکرد خیلی خیلی لذت داشت برام خیلی زود ارضا شدم بعد بلندم کرد و حالت داگی کرد تو کسم . ضدحالترین قسمتش همین بود تا ۳.۴تا تلمبه زد ارضا شد و ابش رو ریخت رو کونم ‌ . بعدشم اوج بیشعوریش رو نشون داد و رفت خودشو شست و اومد و گفت من میرم تو هم ۵ دیقه بعد درو ببند برو . بدترین لحظه عمرمم بود . ۶ ماه تمام با حرفاش منو خر کرده بود و دلبسته خودش و کلی از خودش تعریف کرده بود ک خیلی وارده تو سکس رو خیلی بهم حال میده و… . خلاصه من رفتم و دیگه جوابش رو ندادم یه هفته ای خیلی زنگ زدو پیام داد و معذرت خاهی کرد و گفت ک استرس داشتم زود اومد و جبرا
ن میکنم و… من جوابشو ندادم اونم دیگه خبری نشد ازش . دیگه دارم سعی میکنم رابطه سکسیمون رو با شوهرم درست کنم ‌ سکس ارزش خیانت رو نداشت پشیمون نیستم از کارم و احساس گناه نمیکنم چون شوهرم خودش باعث شد من ۶ سال تحملش کردم ‌ پشیمون نیستم ولی دیگه هم دوست ندارم خیانت کنم
نوشته: رویا