زندگی عجیب نسرین

1400/07/06

سلام به همه من اسمم نسرین هستش و بسیار مذهبی و محجبه میخوام سر گذشت زندگیم رو براتون بگم سر گذشتی ک باعث شد من در سال با دو مرد همبستر باشم یعنی هر شیش ماه با یکیشون هستم
خواهش میکنم بی احترامی یا قضاوت نکنید چون من حداقل سی زن رو میشناسم ک وضعیت من رو دارن بریم سر اصل ماجرا
من قبل ازدواج بنا بر اعتقادات و عقایدم به مکاتب قرآنی وجلسات مذهبی خیلی میرفتم و نتیجه ای رفت و آمد ها آشنایی با دختری به نام سوگند بود که حاصل این دوستی منجر به آشنایی خانواده ها شد و در نتیجه ازدواج من با برادر سوگند یعنی محمد شد
محمد پست مهمی داشت ک بنا بر حساسیت کارش از گفتنش معذورم
شرایط کار محمد جوری بود ک شیش ماه پیش من بود و شیش ماه ماموریت بود
سخت بود ولی من قبول کرده بودم نامزدی ما یه سال شد ک شیش ماه دوم محمد نبود و فقط تصویری و تلفنی صحبت میکردیم
آخرای ماموریت محمد بود ک پدر محمد تمام کار های عروسی رو آماده کرده بود و بعد سه روز ک محمد برگشته بود عروسی گرفتین و بعد رفتیم کربلا شب اول رسید و من استرس زیادی داشتم و به همین خاطر از زود رفتن تو تخت فرار میکردم و با کار های بیهوده مثل چیدن لباس ها از چمدان به داخل کشوها ویا به بهونه اینکه نظافت مستختم های هتل رو رو قبول ندارم حموم و دستشویی رو شستم ولی چه کنم ک ساعت شده بود فرفره داشت به ساعت دو نزدیک میشد
پیش خودم فکر کردم ک حتما محمد دیگه خوابش برده تصمیم گرفتم لباسام رو در بیارم و یه دوش بگیرم چون خیس شده بودن بعد برم بخوابم
همین ک لباس ها رو در آوردم و با شرت وسوتین بودم صدای در زدن اومد دسپاچه گفتم کیه ک محمد گفت عزیزم اجازه هست بیام تو ک گفتم نه لختم محمد خندید گفت من لخت زنم رو نبینم لخت کی رو باید ببینم راست میگفت این چه حرفی بود زدم نا سلامتی من محرم محمدم زنشم .با خجالت گفتم ببخشید بیا تو عزیزم .در آروم باز شد اومد داخل از خجالت داشتم آب میشدم ک انگار محمد حالمرو درک میکرد گفت عزیزم سخت نگیر ما به هم محرمیم و مال هم هستیم یه کم آروم شدم ک متوجه نگاه محمد روی بدن نیمه لختم شدم محمد ک فهمید متوجه نگاهش شدم گفت اصلا منم لخت میشم و شروع کرد لخت شدن وفقط با یه شرت ایستاد جلوم از روی شرت آلتش مشخص بود ک پوف کرده نگاهم رو سریع دزدیدم ک متوحه نشه اومد جلو برای اولین بار بوسم کرد اونم از روی لیهام ک یه دفعه سست شدم داشتم لیز میخوردم ک من رو از زیر بغلم گرفت جوری ک سینه هام چسبید بهش و آروم در گوشم گفت عشقم آروم باش چیزی نیست ( شاید بگید اقراق میکنه ولی من واقعا تا به حال حتی عکس سکسی هم ندیده بودم نمیدونستم شهوت چیه)داشتم وسط پام یه چیزی حس میکرم یه چیزی ک داشت بزرگ تر میشد .یه لحظه به خودن اومدم گفتم چته دختر این آدم شوهرته اگه خودت رو توبغلش آزاد نذاری کجا میخوای آزاد بذاری و برای اینکه فضا رو نرم تر کنم گفتم تو میگی چیزی نیست ولی انگار اون پایین وسطمون یه چیزی هستش محمد از حرفم هم خجالت کشید هم خندید ودر عین حال آلتش انگار بزرگ تر شد .محمد گفت میترسی ازش گفتم من ک ندیدم بترسم گفت میخوای ببینی بعد منتظر جواب من نشد خودش گفت میخوای اگه خجالت میکشی برگردیم پشت به هم جفتمون لخت بشیم و بعد بر گشت و شروع کرد در آوردن شرتش وقتی برگشت من هنوز سر جام بودن گفت پس جرا لخت نشدی من فقط داشتم به آلتش نگاه میکردم ک اومد جلو دوباره بوسم کرد و گفت اجازه هست خودم در بیارم و فقط گفتم باشه محمد اول دستم رو گرفت گذاشت رو کیرش( البته ببخشید میخوام از اینجا به بعد باز تر صحبت کنم) و شروع کرد به لخت کردن و وقتی کامل لخت شدیم بهم گفت بریم زیر دوش با هم رفتیم زیر دوش و شروع کرد با سینه هام ک اونموقه هفتاد بود بازی کردن منم کمکم شروع کردم به مالیدن کیرش با دسته دیگش کسم رو گرفت و میمالید داشتم یه جوری میشدم از کسم داشت یه آب لزیج میومد گفتم محمد جان میشه بریم بیرون نمیتونم رو پام وایسم گفت باشه عشقم
خودمون رو خشک کردیم و رفتیم رو تخت اینبار محمد اومد روم و کیرش رو روی شیار کسم میکشید ازم لب میگرفت ولی من بلد نبودم چیکار کنم وتصمیم گرفتم مثل خودش لباش رو میک بزنم لای پام حسابی خیس شده بود محمد کیرش رو بال پایین میکرد و لب میگرفت و سینه هام رو میمالید داشتم دیونه میشدم چه حسه خوبی بود داشتم یه حال میشدم داشت بدنم منقبض میشد ک یه دفعه بدنم لرزید و خیسی بیشتری تو کسم حس کردم محمد گفت نسرین جونم لذت بردی گفتم آره عشقم تا حالا تجربه نکرده بودم ارضا شدن رو گفت پس مبارکت باشه حالا اجازه میدی راهش رو باز کنم گفتم میترسم فقط ترو خدا یواش آخه شنیدم درد داره محم گفت نگران نباش عزیزم آروم انجام میدم فقط برو خودت رو بشور بیا کار دارم این خوشگله رو وقتی برگشتم محمدم رفت خودش رو شست اومد وبین پاهام دراز کشید جوری ک صورتش رو سینه هام بود و شروع کرد خوردن سینه هام و کم کم رفت پایین شروع کرد به خوردن کسم و انقدر خورد تا دوباره حس ارضا شدن بهم دست داد محمد ک فهمید اومد بالا و کیرش رو رو کسم چند بالا پایین کرد و گفت آماده ای با ترس استرس گفتم آره عشقم که کیرش رو خیلی آروم وارد کسم کرد تا جایی ک دیگه جلوش بسته بود وآروم یه فشار کوچیک داد یه سوزش عجیبی تو وجودم پیچید و پردم رو برداشت و کم کم تا ته فرو کرد و نگه داشت چند ثانیه سوزشم کم شد ولی لذتش هم رفته بود یه کمی درد داشتم محمد آروم شروع کرد عقب جلو کردن با اینکه درد کمی داشتم ولی تحمل کردم تا اینکه محمد کیرش رو در آورد کامل خونی بود گفت میدونم درد داری برای شب اول بسته گفتم تو ک ارضا نشدی گفت عیب نداره گفتم دوست ندارم هیچ وقت لذتمون یه طرفه باشه بگو چیکار کنم تو هم ارضا بشی گفتش پس بذار برم بشورم بیام با دست بمال برام تا ارضا شم گفتم پس بیا با هم بریم ک منم خون هام رو بشورم با هم رفتیم حموم شرو کردم براش مالیدن دستم خسته شده بود ولی محمد ارضا نمیشد گفتم دستم خسته شد چرا نمیاد گفت آخه قرص خوردم میخوای برام بخوری بشین رو زانو هات مثل بستنی لیس بزن شروع کردم کاری ک میگفت رو کردم اولش وقتی میک میزدم دندونام میکشیدن رو کیرش اذیت میشد ولی کم کم یاد گرفتم و انقدر خوردم تا بلاخره آبش اومد بعدش بلند شدم حموم کردیم اومدیم بیرون
اونشب من حس جدیدی رو تجربه کردم و بعد اونشب تازه فهمیدم من چه زن گرم و حشری هستم
سیستم کاری محمد به این صورت بود ک وقتی اینجا بود باید پنج ساعت یعنی از ساعت هشت تا یک میرفت سر کار وبه گفته خودش وقتی ماموریت هست ده ساعت سر کار هستن
شیش ماه داشت تموم میشد و دو هفته آخر رسید ک محمد با کلی تبقلات تقویتی اومد خونه و گفت این دوهفته رو مرخصی گرفتم تا کلا با هم باشیم و میخوام به همه بگم میخوایم بریم مسافرت تا کسی مزاحممون نشه .بعد اعلام به همه از طریق تلفن محمد تلفن خونه رو از پیریز کشید گوشی ها رو سایلنت کرد تو این فاصله منم رفتم حموم و یه تمیز کاری کلی کردم و اومد با یه آرایش ملایم و یه لباس سکسی رو تخت منتظرش بودم وقتی اومد تو اتاق چشماش برق زد و یه جووون گفت و افتاد به جونم از ساعت سه تا نه دوبار سکس کردیم وبعد شام خوردیم و باز هم سکس کردیم ساعت یک بود از حموم اومدیم .من شروع کردم به خشک کردن وسشوار کردن موهام ک محمد رفت تو آشپزخونه و بعد چند دقیقه با یه سینی تنقلات اومد شربت عسل و بادوم زمینی ودرختی هندی و پسته و فندق و پاستیل و … گفت حالا وقت تقویت هستش وقتی سینی رو دیدم گفتم یا خدا یعنی قرار بعد دو هفته بیست کیلو چاق بشم محمد خندید و گفت عیب نداره شیش ماه وقت داری لاغر کنی.البته خوش بختانه ما خانوادگی ژن چاقی نداشتیم هر چقدرم میخوردیم
خلاصه تو این دو هفته ما روزی سه بار سکس میکردیم .تو ای مدت جایی نبود ک سکس نکرده باشیم حموم آشپزخونه رو مبل پشت پنجره البته پرده ها کشیده بود و شیشه ها رفلکس حتی یه شب من چادر مشکی سرم کردم و ساعت سه رفتیم تو بالکن و همونطور ک من دو دستم رو به نرده گرفته بودم محمد از پشت تلمبه میزد .
بلاخره دو هفته تموم شد ومحمد رفت من موندم با یه خونه خالی ک از همه جاش خاطره سکس داشتم سعی میکرم خودم رو مشغول کنم .یه هفته گذشت ولی خیلی سخت اونم برای منی ک معتاد سکس شدم .یه روز داشتم تو اینترنت میچرخیدم ک شیطونیم گل کرد و وارد شهوانی شدم (آخه یه وقت هایی ک ایده کم میاوردیم برای سکس با محمد میومدیم اینجا و عکس میدیدیم و داستان میخوندیم ) شروع کردم داستان خوندن ک بعد دو تا داستان به خودم اومدم دیدم دستم رو کسم هستش سریع به خودم اومدم و گفتم داری چیکار میکنی میخوای خود ارضایی کنی میخوای به گناه بیوفتی ولی از یه طرف با خودم کلنجار میرفتم میگفتم پس چیکار کنم یعنی شیش ماه باید شهوت و نیازم رو سرکوب بکنم .خلاصه شهوتم پیروز اعتقادم شد وشروع کردم لخت شدن و حسابی کسم رو مالیدم تا ارضا شدم و از حال رفتم جوری ک توان حموم رفتنم نداشتم تصمیم گرفتم بخوابم وقتی بیدار شدم نمازم قضا شده بود و هوا تاریک شده بود و دوباره با خودم جنگ کردم ک بیا اینم سزای گناهت نماز خواب موندی ولی از اون طرف باز خودم رو قانع میکردم ک چیکار کنم نمتونم تحمل کنم .خلاصه کار من شده بود هر روز خود ارضایی و وقتی هم به محمد زنگ میزدم کارمون میکشید به سکس تلفنی و حتی چند باری هم سکس تصویری .من دیونه سکس بودم ولی فقط خود ارضایی از دستم بر میومد بلاخره شیش ماه تموم شد و محمد اومد و وقتی از در وارد شد نتونستم صبر کنم و همونجا شرروع کردم شلوارش رو در آوردن و قربون صدقه کیرش میرفتم و براش میخوردم خوشحال از شیش ماه سکس و روز هایی ک میگذشت تا باز هم دوباره دو هفته آخر ولی اینبار برعکس شد تو کل دو هفته ما یه بار سکس کردیم محمد همش از سکس طفره میرفت به بهونه های مختلف تا سه شب مونده به رفتنش نتونستم تحمل کنم و زدم زیره گریه و بهش پرخاش کردم ک تو اصلا من رو درک نمیکنی تو میفهمی من معتاد به سکس شدم تو میدونی من در نبودت دست به گناه زدم و خود ارضایی کردم بعد تو توی این ده روز بهم بی محلی میکنی بعد روم رو برگردوندم و پتو رو کشیدم سرم و شروع به گریه کردم.محمد پتو رو کنار زد و شروع به نوازش کرد و آروم شروع به حرف زدن ک میدونم عزیزم من به خاطر خودت این کار ها رو میکنم تا اومدم چیزی بگم گفت خواهش میکنم فقط گوش کن من میخوام کاری کنم تا در نبود من هم محتاج سکس نباشی یه ذره مکث کرد و یه نفس عمیق کشید گفت یعنی وقتی من نیستم با کس دیگه ازدواج کنی .چشمام گرد شد گفتم یعنی میخوای جدا بشیم .گفت نسرین جان گوش بده من منظورم اینه ک وقتی من میرم صیغه طلاق خونده بشه ولی از نظر شناسنامه اسممون خط نخوره و تو توی این شیش ماه به صیغه کسی دیگه در بیای تا باز من برگردم .من ک فقط با تعجب سکوت کرده بودم گوش میکردم اون ادامه داد ببین تمام کار های من رو نقشه بود اون دوهفته آخر اون دفعه اینبار ,روزی سه بار سکس کردن تا وابسته سکس بشی و اینبار ک محتاج به سکس باشی حتی سکس های تلفنی وتصویری همه به این دلیل بود ک تو آماده این کار باشی وقتی من میرم رضا همکارم میاد اینجا وچون سری پیش تو آماده نبودی بهش یه سوییت تو سازمان داده بودن واینبار سازمان به من دستور داده تو رو آماده کنم برای همسری رضا .به خودم اومدم و پریدم به محمد ک مگه تو غیرت نداری گفت ببین عزیزم ما تنها نیستیم سی نفر دیگه هم اینکار رو میکنن .سی و یک زوجی ک سازمان برای راحتی زوج ها این قانون رو گذاشته اگه قبول نکنی باید به قول خودت دوباره شیش ماه گناه کنی .کاری به گناهش نداشتم ولی لذتی ک سکس داشت خود ارضایی نداشت.نمیدونستم چی بگم و دلشتم فکر میکردم ک با صدای محمد به خودم اومدم ک پرسید قبول میکنی با تردید قبول کردم چون چاره ای نداشتم ک یه دفعه حرفای محمد دوباره از ذهنم گذشت و گفتم یعنی تو با زن همکارت صیغه میکنی وقتی میری گفت اونم تازه عروسی کرده و همین برنامه ها رو اجرا کرده و دو روز پیش پیام داد ک زنش قبول کرده منم الان باید هم به رضا خبر بدم هم به سازمان .

روز آخر رسید و بعد صبحونه با محمد یه سکس مفصل کردم وقتی تموم شد محمد گفت امروز رضا و یه روحانی ک برای سازمان و وظیفش همین کار هست ک صیغه طلاق و ازدواج کارمند ها رو بخونه میان دو ساعتی گذشت و اومدن و من و محمد طلاق گرفتیم و با رضا ازدواج کردم یه صیغه شیش ماهه.محمد و اون آخوند رفتن اولش دستپاچه بودم نمیدونستم چیکار بکنم ک رضا اومد کنارم نشست و دستم رو گرفت و لپم رو بوس کرد چیزی بود ک قبول کرده بودم پس منم بوسش کردم و از هم لب گرفتیم رضا من رو نشوند رو پاش و سینه هام رو میمالید کیر رضا رو زیرم حس میکردم تازه یادم افتاده بود ک چادر سرمه بلند شدم و چادر رو درآوردم و رو زمین نشستم و از اونجایی ک عاشق ساک زدن بودم کیر رضارو در آوردم و شروع به ساک زدن شدم کیر رضا کوتاه تر ولی کلفت تر از کیر محمد بود رضا غرق لذت بود رضا ارضا شد و منم ک چند وقتی بود با خودم کلنجار میرفتم خوردن آب کیر رو تجربه کنم دل و به دریا زدم همش رو خوردم رضا ک خوشش اومده بود گفت آفرین به محمد خوب روت کار کرده گفتم تاحالا نخورده بودم گفت عیب نداره هر چیزی بار اولی داره از کون چی تا حالا سکس کردی ؟
گفتم فقط دو سه بار ولی کیر تو کلفت تره اذیت میشم گفت نگران نباش آروم میکنم گفتم باشه پس بریم رو تخت .به پشت خوابیدم و رضا اومد روم از کشو یه روان کننده بهش دادم اونم حسابی کونم رو انگشت کرد بعد ک سوراخم گشاد تر شد کیرش رو چرب کرد و آروم شروع کرد داخل کردن درد داشتم ولی حرفی نزدم رضا پرسید خوبی گفتم آره بذار یه کم عادی بشه بعد جلو عقب کن گفت باشه یه چند دقیقه ای از زیر با سینه هام بازی کرد بعد آروم شروع کرد تلمبه زدن چون آبش اومده بود حالا حالا ها ارضا نمیشد بعد ده دقیقه از کونم در آورد و برم گردوند گذاشت تو کسم و انقدر کرد تا جفتمون ارضا شدیم بعد کنارم افتاد دراز کشید گفت مرسی عشقم یه اعترافی بکنم تو از مریم (زنش) هم بهتر بودی .
اینجوری شد ک من پنج ساله سالی دوتا کیر رو تجربه میکنم
ببخشید طولانی شد

نوشته: نسرین


👍 10
👎 38
41001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

834569
2021-09-28 01:13:44 +0330 +0330

خاطرات الهام چرخنده!!
چند خطّ بیشتر نخوندم.


834577
2021-09-28 01:21:24 +0330 +0330

خدا شاهده نسرین خانم تا نگی شغل آقا محمد چیه ، داستان راستان شما بانوی محجبه را نمیخونم


834584
2021-09-28 01:26:35 +0330 +0330

یا صاحب جلق!! یا حضرت ادمین!! خود برازرس هم همچین سیاست های کاری نداره!!اینارو از کجاتون در میارید شماها!!


834597
2021-09-28 01:50:25 +0330 +0330

پسرم
نفرت عقل رو کور میکنه
نتیجه میشه این چیزی که مینویسی
آخه سازمان؟؟؟؟

2 ❤️

834598
2021-09-28 01:56:09 +0330 +0330

اگه تو زن محجبه ای منم یه مریخی بوداییم🚶

2 ❤️

834602
2021-09-28 02:09:14 +0330 +0330

آخه نسرین جون با این چرت و پرت بعد میگی ‌کسی چیزی نگه چطور شوهرت شش ماه تو ماموریت زن همکارش را میکنه بعد تو اینجا به همکار ماموریتی میدی گوش مخمل اینجا کم داریم راجت ترین روش تو هم باهاش میرفتی ماموریت این روش که تو گفتی شده زنهای جهادی داعش نکنه داعشی هستی نسی جون برو به خودت

2 ❤️

834612
2021-09-28 02:44:49 +0330 +0330

آخوند سازمان اومد، صیغه طلاق و ازدواج رو باهم خوند؟ وقتی برای بچه های زیر سن بلوغ گوشی میخرن نتیجش میشه همین کسشعرا.

7 ❤️

834613
2021-09-28 02:49:51 +0330 +0330

تم جدیدی بود ولی در قالب داستان نمی گنجید …چون هزاران سوال به ذهن خواننده می اومد و جوابی در درون داستان نمیگرفت

1 ❤️

834640
2021-09-28 06:48:18 +0330 +0330

همون اولاشو خوندم کلی خندیدم! کیرش پف کرده بود! 😀 یه چیزی لای پام بزرگ میشد 😀

2 ❤️

834642
2021-09-28 06:56:33 +0330 +0330

به همین شهوانی قسم اگه جز تیم خواهر مریم (رجوی کونی!) هستی! که امروز تا شب به جنازه مسعود کوسو دادی و یادت رفته قصه‌تو بنویسی ، بعد رییس‌جمهور خودفرما (همون مریم جنده!) بهت گفته اگه همین الان یه کوس شعر نگی تیرانای آلبانی رو تو کونت میکنم که تو هم ابنو نوشتی حروم زاده!

3 ❤️

834650
2021-09-28 09:18:12 +0330 +0330

ببینم جنده خانم , تو میگی فحش ندین توهین نکنین , بعدش خودت داری به شعور همه خوانندگان محترم توهین میکنی ؟
این سازمانی که میگی توی ایرانه یا توی کرات آسمانی منظومه های دیگر ؟
کدوم روحانی مادرقهوه ای پیدا میشه که ندونه زن وقتی طلاق میگیره باید صد روز ( سه ماه و ده روز ) عّده نگهداره و بعد ازدواج کنه؟

5 ❤️

834655
2021-09-28 10:03:22 +0330 +0330

خوب يعني رضا هم زمان با زن خودش و تو سكس ميكنه؟

0 ❤️

834657
2021-09-28 10:18:07 +0330 +0330

کیه؟

تا اونجا خوندم که لخت شدی رفتی حمام و محمد در زد و تو گفتی کیه؟
میگن در زمان آدم و حوا وقتی آدم میرفته شکار و برمیگشته، در میزده و حوا میگفته کیه؟ آدم هم جواب میداده که مگه غیر از من کسی دیگه روی کره زمین داریم که میپرسی کیه؟ شاشیدم توی کربلایی که رفتید.

ها کـُ‌کا

6 ❤️

834675
2021-09-28 13:07:59 +0330 +0330

جنده ای اسم جایی رو به لجن نکش الدنگ این کدوم سازمان کسکش خونه ایه تو ایران که ما تو تایلند هم ازش نداریم جنده خانم تو کسده که خیلی اعتقادات داری حتما اینم میدونی که بعد طلاق سه ماه باید عده نگه داری که بعد به رضا کس میدادی بعد اون هم سه ماه برای بکن دومت نگه داری که شوهرت اومد خودش کونده بشه جمع کن گوه خوری و مزخرفات رو تو عقد دائم باشی طلاقش تشریفات خودشو داره کونی همینجوری نیست خیلی شرع حالیته هم شرعا باطله هم قانونی بگو هرزه جنده ام خیال راحت دیگه کسشر سر هم نکن اون روحانی هم اگه اومده کردتت کون اونم پارست جمع کن گوه خوریتو انگشتت تو کونته داری فرو میکنی بوی گوه گرفته فکر کردی ملت هم مثل خودت نفهمن یابو جنده

0 ❤️

834697
2021-09-28 15:15:35 +0330 +0330

چرا کس میگی مومن این شرو ورا چی‌بود بهم بافتی

1 ❤️

834698
2021-09-28 15:15:52 +0330 +0330

آنقدر این دروغ مسخره هست که حتی جایی برای خنده هم نگذاشت . اون وقت اگه ما قبول کنیم نسیرین خان شما نمیگی وقتی افراد این سازمان مخوف و جهنمی بچه دار شدن چی میشه یا بچه ها که بزرگ میشوند و یا رفت و آمد ها و غیره و خلاصه اگر چنین چیزی بود همه باید میفهمیدن . در این مورد هم مشخص هست پسر مجردی چون نفهمیدی متاهل اگر باشند رفت و آمد و بچه ها و غیره هم هست که این کار شدنی نیست

0 ❤️

834700
2021-09-28 15:18:45 +0330 +0330

پس‌اون سه ماه عده ای که خود احمقتون میگین باید نگه داشت کجا رفت ؟؟؟؟؟ یا باز واسه این آخوندای کسکشتون یه تبصره جدید درآوردن ها؟؟؟؟؟

2 ❤️

834731
2021-09-28 17:41:47 +0330 +0330

پسرم یه بیغیرت ساپورتش میکنم بیاد حضوری

0 ❤️

834740
2021-09-28 18:39:41 +0330 +0330

جون محمدت.مرگ اقا رضا قسم ادرس اون ساقی دیوثت رو بده

1 ❤️

834741
2021-09-28 18:52:40 +0330 +0330

مگه میشه؟ مگه داریم؟

1 ❤️

834745
2021-09-28 19:07:00 +0330 +0330

فکر کنم محمد مدافع حرم باشه

0 ❤️

834752
2021-09-28 21:08:11 +0330 +0330

این خاطرات مجاهدین خلقه. طرفداران مسعود رجوی

1 ❤️

834760
2021-09-28 23:23:59 +0330 +0330

هر چی میخوام جلو خودم بگیرم فحش ندم نمیشه اخه کسخل این کستان رو برو جای دیگه بنویس

1 ❤️

834844
2021-09-29 08:20:02 +0330 +0330

این چه سمی بود من خوندم اول صبحی🤦‍♀️🤦‍♀️

1 ❤️

834889
2021-09-29 16:07:30 +0330 +0330

موضوع تخمی بود ولی خوب نوشته بودی

صیعه اگر میشد پشت سر هم باشه تو هر جنده‌خونه‌ای یه آخوند می‌ذاشتن

😅😅😅

1 ❤️

834932
2021-09-29 23:52:30 +0330 +0330

تا جایی خوندم که صیغه اومد وسط…این فرهنگ ما نیست،زیر چندتا پست دیگه هم شبیه این موردو نوشتم،همچین فرهنگی،همچین تفکراتی دقیقا از شروع این هرج و مرج که اسمشو انقلاب گذاشتیم به فرهنگ ما داخل شده،به امید خدا هم وقتی از شر و پلیدیهای آخوند و آخوند زاده‌ها و تفکرات مریض و بیمارگونه‌شون خلاص شدیم،میشوریم و دور میریزیم.همین موردو کم داشتیم که یکی زن داشته باشه و زنشو صیغه بده!!!لعنت خدا به این طرز تفکر و این ذهن مریض و بیمار!

0 ❤️

834934
2021-09-30 00:13:06 +0330 +0330

ای آدرسی که تو دادی بیشتر میخوره عضو مجاهدین جلق ببخشید خلق باشی تا زن محجبه

0 ❤️

834987
2021-09-30 02:41:19 +0330 +0330

مگه میشه؟ مگه داریم؟ این کدوم سازمانه که هرشیش ماه زنها رو تقسیم میکنه؟؟

0 ❤️

835012
2021-09-30 05:55:11 +0330 +0330

ایده جالبی بود. ولی حکومت و شرعی کردنش چندان باحال نبود.
به هر حال داستان بود با نویسندگی ی پسر

0 ❤️

835044
2021-09-30 11:24:16 +0330 +0330

با داستان و چرندیاتش و نویسندش کاری ندارم
فقط بگین اون پنج نفری که لایک کردن کیا هستن

0 ❤️

835066
2021-09-30 14:12:59 +0330 +0330

این یه خلاصه ای از ۴۳ سال حکومت ج.ا خاک بر سر شوهر بی غیرتت

0 ❤️

835080
2021-09-30 16:11:07 +0330 +0330

ممده کصکش چ با تجربه بوده ها

0 ❤️

835352
2021-10-02 04:43:15 +0330 +0330

خدایش این قوانین کجای جمهوری اسلامی هست که هیشکی خبر نداره جز تو مگه اینکه شوهر کصکشت کجا کار می‌کنه که قوانین ماورایی داره تو ام که بدت آمد از دادن

0 ❤️

836403
2021-10-08 17:21:52 +0330 +0330

به حق کصشعر های نشنیده🙄🙄🙄

1 ❤️

836624
2021-10-09 23:59:26 +0330 +0330

زن محجبه دوست دارم

0 ❤️

836948
2021-10-11 20:22:11 +0330 +0330

ای شاشیدم تو این اعتقادادتون و این دین کثیفتون و اون اخوندهای حرومزاده که واقعا ادما مذهبی کثیفترین موجودات این دنیا هستن…

0 ❤️

841361
2021-11-07 11:36:10 +0330 +0330

سازمان مجاهدین خلق نبود ؟ 🙄

0 ❤️

860620
2022-02-23 03:24:37 +0330 +0330

چرت

0 ❤️