زندگی و سکس سوسن (۱)

1401/05/27

من سوسن هستم . 41 سال دارم ووکیل طلاق هستم . 18 ساله بودم که تنها به امریکا مهاجرت کردم و زیر دست عموم که یک دفتر وکالت داشت و بعد از یک دوره فشرده کار آموزی به عنوان منشی شروع به کار کردم .

من تک فرزند بودم ووالدینم در یک سانه کشته شدند . بعد از یک سال که پیش داییم بودم من را فرستاد امریکا پیش عموم . حتی دیپلومم را هم در ایران نگرفتم . پس اگر اشکالی در نوشته ام هست به بزرگی خود ببخشید.
عموم واقعا در این سالها برام پدری کرد . چه مادی وچه معنوی . یک مرد 55 ساله که ازدوج نکرده بود وفقط سرش به کارش گرم بود .
درهمان سال اول مهاجرتم با سامان آشنا شدم .یک پسر 25 ساله جذاب با قدی بلند وبدنی ورزیده که در بیمارستان محلی دوره تخصص را در جراحی قلب میگذراند . و بعد از چندبار ملاقات به عموم معرفیش کردم ومورد تعید وی قرار گرفت . سامان از سن 10 سالگی با والدیین و برادرش که دو سال از او کوچکتر بود به امریکا مهاجرت کرده بودند . آنها در اون سر امریکا زندگی میکردند و تا سالها بعد فرصت نشد آنان را ببینم . پس زبان فارسی سامان چندان خوب نبود و این موضوع کمک خیلی زیادی کرد که انگلیسی من خیلی زود خوب شد و تقریبا دیگر فارسی صحبت نمیکردم . در جامعه و بین دوستان سامان را سام صدا میزدند و اسم من هم از سوسن به سوزان تغیر پیدا کرد و به واسته رنگ موهایم که قرمز مسی خوش رنگ بود و رنگ پوست نسبتا روشن وطلایی داشتم با اندامی زیبا و قدی بلند و سینه های متوسط و ایستاده ،یک زوج کاملا امریکایی بودیم.

همان ماههای اول بود که یک شب من را بعد از شام برد خانه اش . خانه ای شیک در طبقه دوازدهم یک برج بیست طبقه . که بعدا معلوم شد که در مالکیت خودش است . سام (سامان) شروع به دست مالی من کرد ،من هم که تجربه ای نداشتم ولی بدم نمیومد . خوب لب میگرفت واقعا حال میداد . زبونش را تا میتونست تو دهنم فرو میکرد و اون را حلقه وار میچرخاند . احساس عجیبی در بدنم داشتم ،سر سینه هام سفت شده بودند شرتم کاملا خیس شده بود ،کلیتوریسم ایستاده بود .من را بغل کرده بود وبرجستگی بین پایش را میمالی بین پام .دستش را با لطافت تمام روی بدنم میکشید ، سینه هام را نوازش میکرد . پیرهن ساتنیم را از توی دامنم بیرون کشید ودستش را لغزاند روی بدنم ،دستهاش انقدر گرم ونرم بود که کاملا من را از خود بی خود کرد . با یک دست وبا مهارت کامل کرستم را از پشت باز کرد ، دستش را برد سینه هام را تو دستاش گرفت اما زیاد آنجا صبر نکرد . شروع به باز کردن دکمه های پیرهنم کرد . من هم متقابلا دکمه های پیرهن او را باز کردم . بعد از پراهن نوبت دامنم بود ، که اینجا دستش را گرفتم و تو چشمهاش نگاه کردم .
گفتم میدونی که هنوز باکره هستم ؟
خوب آره ، این را ازرفتارت فهمیدم .
یعنی اینقدر ضایع بودم ؟
نههههه . اتفاقا خیلی نازنین هستی . نگران نباش ، به بکارتت را تا تمنا نکنی دست نمیزنم نازنین .
وبا این حرف زبونش را دوباره کرد تو دهنم وزیپ دامنم را باز کرد ، دامنم هم که انگار کار دیگری نمیدونست ،افتاد پایین . من هم به نوبه خود رفتم سراغ شلوارش ، دستم را گرفت وگفت : نه . اون بهتره همون تو بمونه فعلا. خطرناکه ، این طور فکر نمیکنی؟
وبا این حرف روی دستهاش بلندم کرد وبرد گذاشتم روی تختخواب .
آنقدر لای پام خیس شده بود که احساس میکردم داره چکه میکنه روی تخت . خجالت میکشیدم که اگه دست بزنه به اونجا ،آبروم میره ،دستش کسیف میشه ،چکار کنم ؟ سامان گردنم را میخورد وبا دستش سینه هام را نوازش میکرد .از گردنم یواش رفت پایین وبه سینه هام رسید ، با ولع تمام میلیسید ومیمکید ،لغذید روی شکمم ورسید به شرتم .اینجا سعی کردم جلو پیشروییش را با دستام بگیرم ،خجالت میکشیدم که لای پام خیسه ،ولی سام به آرومی دستام را گرفت ولغذید لای پام . با یک انگشت شرتم را کنار زد و با ولع تمام شروع به لیسیدن وخوردن کسم کرد ،انگار که بهترین را یافته .همون جور که ازم لب میگرفت با کسم هم رفتار میکرد . زبونش را تا میتونست توم فرو میبرد و میچرخاند وکلیتوریسم را میمکید . میخواستم داد بزنم وداد هم زدم ،داشت اتفاقی میوفتاد ،در اوج آسمانها بودم ،موجی عظیم از کسم شروع شد وبه تمام وجودم غلبه کرد .چنگ زدم تو موهای پرپشت سام وتمام کردم .انبساتات ماهیچه کس وکونم و شکمم را سخت تجربه کردم که میخواست چیزی توش باشه ،یه کیر که باهاش هم دردی کنه ، کیر سام ،ولی نبود . متاسف شدم،گریه کردم ، آه وناله کردم وخندیدم.
سام چندتا بوسه ریز از کسم وشکمم کرد بغلم دراز شد وخواست لبم را ببوسه ولی سرم را چرخاندم .
چی شد ؟ اذیتت کردم ؟ ببخشید .
نهههه،خیلی خوب بود ،عالی بود .
پس چرا روتا برمیگردونی ؟
خوب دهنت را زدی اونجا ، چی میخواهی ؟
ای بابا ، دختر خوب ، از ترشوحات خودت بدت میاد ؟اتفاقا خیلی خوش مزه وخوش بوئه. کیف کردم .
چطور ممکنه از اونجا که دست به آب میشیم و هر ماه کلی خون ازش میره بدم نیاد…
که پرید تو حرفم و کفت :
یعنی فکر میکنی که دهنت از او نجا تمیزتره ؟
خوب تو باید بهتر بدونی آقای دکتر .نه؟
خوب نه ،یعنی آره من بهتر میدونم عزیزم . ببین نازنین آب دهان به مراطب کسیف تره . میدونی چند بار تو عمر کوتاهت کف کفشت را لیس زدی خانوم ؟ تا به حال چند بار خودکار از دستت افتاده زمین ؟ چند بار با پات زدیش که بیاد نزدیک وبرش داشتی ؟ وبعد از چندی که تو فکر بودی گذاشتیش دهنت ؟ یا انگشتت را با زبان تر کردی و…ومیدونی ترشوحات کست چقدر تمیزه وشفافه ؟ میمیرم براش نازنین .
وزبونش را مالید دور لباش وخندید . خلاسه حسابی قانعم کرد .
خوب من میرم دهانم را بشورم تا خیالت راحت بشه گل خانوم.
ولی نگذاشتم ، دوباره چنگ زدم تو موهای پر پشتش وکشیدمش به طرفم وزبونم را تا اونجا که میشد کردم تودهنش .
شروع دوباره ، دستاش روی سینه هام بازی میکرد ،بوسه های آب دار از دهنم تا نافم واز نافم تاشکافم کشیده میشد ودوباره به دهنم بر میگشت وبا انگشتش کلیتوریسم را نوازش میکرد . سرش را با دودست گرفتم واز دهانم جداش کردم وگفتم : این بار همه اش را میخواهم .بدون اینکه حرفی بزنه پاهام را گرفت وباسنم را گذاشت دم تخت ، شرتم را در آورد و رفت سراغ کسم وشروع به خردن کرد ودر آن واحد سینه هام را میمالید و انگشتش را با ملایمت تو دهنم میکرد . پاهام هوا بود ودر عالم هپروت بودم ،به آرامی اومد بالا وازم لب گرفت ، یک چیز متفاوت را رو کسم احساس کردم .خواستم سرم را بلند کنم ببینم ، با بوسه اش نگذاشت ، دستم را بردم ، دستم را گرفت . تو چشم هاش با سوال نگاه کردم ؟ گفت مطمعنی که میخواهیش ؟ باسر وباتردید جواب مثبت دادم . درد داره ؟ نه ، نگران نباش .
حتی متوجه نشدم چه وقت شلوارش را در آورده بود. سر کیرش را روی کسم احساس میکردم ،داغ بود وملتهب. همین جور که رویم خوابیده بود ومیبوسیدم ، کیرش را روی کسم میمالید ودر گوشم نجوا میکرد که چقدر خوبی ، چقدر لطیفی. خوشت میآید ؟
من که از لذت وترس داشتم نفله میشدم بعد از یک آه طولانی : چرا نمیری تو ؟
چونکه هنوز تمنا نکردی عزیزم .
خواهش میکنم بکنم بکنم دیگه، میخواهمت ، تمامش را میخواهم .
دستش را برد پائین وسر کیرش را مالید روی کسم تا به آب کسم خوب آقشته بشه. بعد روبروی سوراخ کسم ثابتش کرد و به آرامی فشار داد داخل .شاید یک بند انگشت ،وبعد دوباره وبیرون آورد وسه بند انگشت ودر آن واحد گردنم را میمکید وازم لب میگرفت . نمیدونم چقدر طول کشید ، یک عمر ، یک لحظه . غرق در لذت بودم که لبهایش را ازم جدا کرد ودر گوشم زمزمه کرد : دیگه رسما دختر نیستی سوسن خانم و به آرامی شروع به تلمبه زدن کرد.کیرش را تا سرش بیرون میبرد دوباره به آرامی تا ته میکرد تو وشکمش را به شکمم فشار میداد . با هم یکی شده بودیم . من هم به نوبت خود باسنم را تکان میدادم تا بیشتر احساسش کنم . داد میزدم ومیلرزیدم انگار فردایی دیگر نیست . ویک دفعه تمام شد . همه چیز سفید و نورانی شد ، لرزش تمام وجودم را در برگرفت ، سام کیرش را با شدت وتا ته تو کسم فشار داد وثابت ماند .فقط تکان های کوچک وبوسه های ریز . چند دقیقه ای ، شاید ساعتی (نمیدونم) ؟ رویم خوابیده بود بدون صدا . فقط بوسه های ریزش روی گردنم نشانه ای از زنده بودنش میداد .
یک دفعه به خودم آمدم وسام را با خشونت کنار زدم و دستم را رو کسم کشیدم و داد زدم : آبت را ریختی تو کسم ؟ من قرص نمیگیرم . و دویدم توی حمام که خودم را بشورم .سام از اطاق صدا زد : نگران نباش ، من تموم نکردم و به کست صابون نزن چون زخمه ، میسوزه ها.
یک کمی خونابه از خودم شستم و با اضطراب زیاد برگشتم تو اطاق . سام چهار طاق روی تخت دراز بود و یک هوله انداخته بود روی باسنش . رفتم کنارش روی تخت نشستم وپرسیدم : مطمعنی تموم نکردی ؟ حتی یه قطره ؟ چرا ؟ من اشکال داشتم ؟ خوب نبودم ؟ خوب دفعه اولم بود . ببخشید .میبخشی ؟ وسرم را گذاشتم روی سینه اش.
سرم را بادودستش بلند کرد و گفت: هیییی عزیزم ، اولا که عالی بودی ، دوما بهت تبریک میگم که خانوم شدی ، سوما من به این زودی دست از سر پارتنرم بر نمیدارم . هنوز داره که حال کنیم ، تازه سر شبه نازنین .ابروهام را بالا بردم و کنارش دراز شدم وبوسه ای از گونه اش کردم و سرم را گذاشتم روبازوش وبا موهای سینه پرعضله اش بازی کردم . خوب بود ، آرام شدم .ولی این تازه اول ماجرا بود . اصل مطلب بماند برای بقیه داستان .
می بینمتون .

ادامه...

نوشته: سوسن


👍 10
👎 3
18701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

890788
2022-08-18 01:12:27 +0430 +0430

که اینطور

0 ❤️

890815
2022-08-18 02:00:43 +0430 +0430

این احتیاجه ، نیازه که ذهن رو وادار به تخیل به داشتن همچین حسی و داشتن همچین رابطه ای و حداقل تداعی لذتی که خیلی سال قبل برده بکنه ، و گرنه چه لزومی داره یه زن ۴۱ساله پر از مشغله جزییات اولین درمالیش رو بعد شونزده هفده سال مو به مو بگه .
این با واقعیت تناسخ داره و اگر هم اتفاق افتاده باشه ذاتا انگیزه ای نمیمونه برای بیانش ، مگر اینکه نویسنده این داستان یه ذهن آزاد و سکسی داشته باشه

2 ❤️

890828
2022-08-18 02:27:25 +0430 +0430

والله اینجا وکیلها حتی بزور هم جواب موکل هاشون رو نمیدن از بس سرشون شلوغه و از بس دنبال پول هستن نمیدونم کی استراحت میکنن ولی انگار تو آمریکا وضعیت یه جور دیگه اس و وکلا وقت واسه نوشتن داستان سکسی اونم تو کشوری که ۲۳ساله ترک کردن دارن.
راستی تبریک به شهوانی که جهانی شده🧐🧐🧐🧐

0 ❤️

890857
2022-08-18 04:13:59 +0430 +0430

حالا کجا میخوای ببینیمون

0 ❤️

890891
2022-08-18 08:56:18 +0430 +0430

قبل از داستان پردازی و سس‌شعربافی سعی کنید یه چهارتا کتاب بخونید، کمی با اصول و قواعد نگارش (تایپ) آشنایی پیدا کنید و از همه مهمتر شما خانم وکیلِ(طلااااق!🧐) سعی کنید یه مقداری روی «املا‌ٕ» و «انشا‌ ٕ» خودتون کار بکنید، لااقل . . . 🤪

0 ❤️

891163
2022-08-20 00:26:17 +0430 +0430

وکیل طلاق سواد نداره ینی؟؟ میخوای بگی هنوز آمریکا هسنی وفا سی نمیدونی اصطلاک
آغشته اینا سخته؟؟؟؟

0 ❤️