زندگی کیری علی و کون دادنش

1401/05/04

با سلام خدمت تمامی دوستان
این داستان واقعای هستش و مال یکی از دوستان هست من فقط یکم ویرایشش کردم که بتوانید به راحتی بخونید . هر چند از اون بنده خدا خبر ندارم ولی خب … بریم سرق داستان
(یه نکته مهم داستان هیچش تقیر نکرده ن اسم ن داستان فقط ویرایش شده)
اسم من علی و ۱۶ سالم و داخل یه استان شمالی ناشناخته زندگی میکنم و شاید میکردم و من تک فرزند خانواده بودم
همه چیز خوب پیش میرفت که یک زور که از حمام در امده بودم مامانم با گریه ناراحتی گفت که مامان بزرگش مرده و باید برن دیارشون از تمام زندگی مامانم یه مادر بزرگش داشت و مادرم شبه من تک فرزند بود بعدا از ۱۰ دقیقه پدرم از سر کار امد و من رو گذاشتن خانه مادر بزرگ پدریم و داشتن میرفتن با عجله و هوا هم سرد و بارونی بود
رفتم داخل و کنار بخاری نشتم (پدرم یه برادر داشت که به دلیل مواد مرده بود و من تنها نوه هم بودم و چون مادر بزرگم بوجه نداشت باید همون جوری سر میکرد چون پول بابام به خودمون هم کفاف نمیداد)
صبح که از خواب بیدار شدم دیدم از طرفت فامیلامون تو روستا بشتر ۱۰۰ میسکال دارم به دختر خالم زنگ زدم و همون جا بود که فهمیوم به گا رفتم مادر پدرم تصادف کرده بودن و هردو مرده بودن .
ولی این پایان نبود بعد از ۴۰ که هر شب با مامان بزرگم یه جا میخوایدم تصمیم کرفتنم که بریم خانه خودمون تا هم از ادما فاصله بگیرم هم یکم اروم بگریم با خودم داشتم فک میکرم به اینده به زندگیم به هم چی با خودم گفتم تا کی زیر بار کمک مردم باید یه حرکتی بزنم
اتفاق یه سوپر سر کوچه بود اسمش علی اقا بود و پیر بود یه پسر داشت تو یه پاساژی یه بوتیک داشت . اکه به اسرار علی اقا قرار شد که برم پیش پسر و ماهی ۳ چهار تمون بیگرم برا ۲ نفر خوب بود و لبته برای یه تابستان خوب بود
پسر ممد علی بود که همه صداش میکردن ممد ادمه خوبی بود و اکثر مشتری ها رفیقاش بودن ادمای باحال با ثفا
جوری بود که صبحانه ناهار و شام اونجا میزدم و به همین دیلیل مادر بزرگ گذاشته بودم پیش اقوام و چسبیده بودم به کار ممد علی ادم باحالی بود درستی به قیافش هیچی نمیخورد و خوش برخوردم بود
یه روز که ممد علی نبود و من تنها تو مغازه بودم برای رفتن به دستشوی در بستم و بعدا از دستشوی رفتم یه کیک خردم رفتم سمت مغازه وقتی رسیدم دونفر پشت در بودن داشتن داد بی داد میکردن که
_اره من پیدات میکنم ممد علی دهنت سرویس میکنم و…
با خودم گفتم حتما چکی چیزی از اون بنده خدا بگشت خورده داره همچین اتفاقی میفته که همسایه بفلی مغازه رفت سمت اون اقا و گفت چی اقا چخبرته چی شده اقا ممد علی چی کار کرده که
_اره ممد علی حروم زاده وقتی من شیفت بودم میمده با دختر میخوابیده
که پرام داشت میرخت که گوشی زنگ خورد ممد علی بود
_سلام اقا ممد علی خوبید
_سلام پسر تو کجای الان داخل مغازی یا بیرون مغازه ( لحن ترسیده داشت)
_من برون مغازه اقا چطور
_ همین الان بیا پارکینگ سریع
و قطع کرد
رفتم سمت اسانسور و رفتم طبق منفی ۱
که دیدم ممد علی گفت بای اینجا
_بله اقا
_ببین این ادم هرچی میگه درست میگه ولی من پشیمنم
_ خب اقا بیان بهشون بگیدن اشاالله درست میشه
_کار ازین کارا گذشته فعلا برو تا یه هفته مغازه تطیل بهت خبر میدم باشه
فعلا خدافظ
_چشم اقا خدافظ
رفتم و همش تو فکرم این ادم بود که عجب ادم کثیفه
دو هفته بعد
_الو علی کجای بیا مغازه دیگه
_چشمممممم چشممم بخشیدد اقا یادم رفت
رفتم مغازه ممد علی خیلی تعقیر کرده بود ادم دیگه شده بود
بهم گفت در باره این ماجرا با کسی صحبتی که نکردی گفتم ن
_خوبه بچه دهن قرصی هستی پس
منم یه لبخند زدم رفتم سراقع لباسا تا تاشون کنم
طبقع منفی ۲ انبار بود و مممد علی رفته بود اونجا تا اونجارو تمیز کنه که یه دفع گوشی مغازه زنگ خوردی
_علی بیا پاییدن کمکم کن درم قفل کن
_چشم اقا الان میام
در قفل کردم رفتم سمت اسانسور ۵ دیقیق بعدا پایین بودم رفتم داخل انبار که ممد علی گفت در ببنده
بیا روی ای اون دو تا کیسه بشین یه کاری دارم باهت
_ببین علی جان عزیزم یه سوال متوانم ازت به پرسم
_بفرماید اقا
_راز نگهدای میخوای یه چیزی بهت بگم
_ بفرماید اقا در خدمتم
_ببین تو هم پسر خوبی هستی هم قیافه خوبی داری منم یه عادت دارم باید خودم خالی کنم و تو هم که همچی تمامی تازه بهت حقوقم بشتر میدم.
داشتم از استرس حرفاش میمردم که
_قبول میکنی چند ماهی تا یه دوست دختر پیدا کردم باهات حال کنم توهم میتوانی جقت بزنی قول میدم ادم باشم
_اقا ما نمتونیم
_چی!!
اقا من نمتوانیم با شما رابطه داشته باشم
_تو گوه خوردی کونده از کار اخراجت میکنم بعدشم ابروتو میبرم میگم دست کج بود با دخترا لاس میزد یه کاری میکنم تو کل محل دیگه سگم بهت نگاه کنه ولی اگه باهم راه بیای حقوق بشتم بت میدم تازه متوانی حالم کنی
_اقا اخه
_اخه بی اخه الان میری از سر کوچه یه کاندم و یه چرب کننده میخری میای اگه بری نیای از فردا دیگه خود دادنی
راهی نداشتم و باید این کار میکردم رفتم سر کوچه یه درو خانه بود اون وسیله هارو خردی و با کلی خجالت امدم سمت پاساژ
رفتم طبقه منفی ۱ و وارد انبار شدم
ممد علی امد جلوم گفت
از الان اسم تو فرناز
فرناز جون
فرنازم
و پلاستیک از دستم گرفت انداخت رو کیسه های
همین جوری داشت لب میگرفت ازم هی نفس میدم توم ازم نفس میگرفت
فقط میخواستم سریع تمام شه برم
که گفت بسته بشید پایین بخور
رفتم سمت شروارش کیشدیم پایین و با یه کیر حدودن ۱۳ سانتی بل کلفتی زیاد روبه رو شدم فاته خودم خوندم همون جا
گفت به چی نگاه میکنی بزار دهنت
گذاشتم تو دهنم و عقب جلو کردم دندونام بهش میخورد که یهو یگقمو گرفت گفت تو به درد ساک زدن نمیخوری خم شو سریع دیگه دارم منعجر میشم
تو که دوست نداری دوست پسر بکنت منفجر بهش که ن
نمیشنوم صداتو
ن میخواممم منجر بهشه
افرین حالا شدی ادم
شلوار شرتم کشید پایین گفت بهبه خدا پدر مادرت بیامزه با این کونی که درست کردن
بدون هیچی اون روغن ریخت رو کونم یکم انگوشت کرد دید باز نمیشه
رفت کیرشو گذاتش رو سوراختم داشت فاشار میداد
که گفتم نمیره بخدا نمیده داری بیگا میدی من
نتر س بچ جون هواسم هست
که همون موقع با فشار کیرش رفت تو سوراخم
حالم اصلا خوب نبود چشام سیاه شده بود
_سوراخت فته کردم فرناز جوننننننن
بدون توجه شروع کرد به عقب جلو کردن
سرعت هی میرفت بالا تر که گوشیش گذاشت رو کرم گفت تو که اهه اه نمکنی وای با سوپر بریزم توت
یه سوپر پلی کرد یه چند دقیق بعدخودشو خالی کرد
و گفت برو خونه برا فردا خودت اماده کن
همون شب رفتم خانه خالم و فردا داش نفرتم تا یه هفته همش sms فوش تهدید میداد که یه فیلم از تو محله بخش کرده که دیگه الان

میخوام خودکشی کنم

نوشته: زندگی سگی


👍 2
👎 10
14801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

887059
2022-07-26 01:18:53 +0430 +0430

سلام بهم پیام بده تو شخصی کمکت میکنم

0 ❤️

887070
2022-07-26 01:47:38 +0430 +0430

اولین دیسلایک تو روح پدر مرحومت.
نه واقعا چرا داستان می‌نویسی وقتی اولین قواعد نگارش و املا فارسی رو بلد نیستی؟!

0 ❤️

887083
2022-07-26 02:35:37 +0430 +0430

همون موقع به پلیس میگفتی میبردنش اگاهی معنی تجاوز واقعی رو بهش یادمیدادن بیناموس رو

1 ❤️

887280
2022-07-27 09:48:51 +0430 +0430

استان شمالی ناشناخته 😳 جزیره ناشناخته ژول ورن شنیده بودیم اما اینو … 😕
ماشاالله نویسنده خودش یه تنه یه دیکشنری جدید نازل کرده:
سرق!! نشتم؟ بوجه؟ فهمیوم! اسرار، ثفا !! 😭 3 تمون بیگرم؟ دیلیل 🤤 تعقیر ؟؟ سراقع 😕 خردم! پشیمنم! تطیل ؟؟ بشتر! دیقیق 😀 دروخانه! خردی.شروارش 😏 فاته ؟؟یگقمو ؟؟ منعجر 😳 انگوشت! گذاتش؟ سوراختم 😂 فاشار 👎 هواسم 😞 فته کردم ؟؟؟ فرداش نفرتم !! فوش…
حتی اگر داستانت واقعی هم بود با این حجم از اعوجاج نویسی اولین چیزی که به ذهن میرسه اینه که باز یه بچه زیر سن قانونی، دست به قلم شده …

2 ❤️

887306
2022-07-27 15:00:30 +0430 +0430

ای کاش ویرایشش نمیکردی چون ریدی با این ویرایش کردنت

0 ❤️

887343
2022-07-28 00:12:10 +0430 +0430

از این داستان درس میگیریم که اگه ندیم بگا میریم بدیم بیشتر بگا میریم پس کمتر بگا بریم بهتر از اینه که بیشتر بگا بریم

0 ❤️

887416
2022-07-28 11:56:29 +0430 +0430

چرا خودکشی دیوونه پیام بده کمکت میکنم

0 ❤️

889284
2022-08-09 21:27:33 +0430 +0430

کصکش حروم زاده
اینانزارید
همش غلط املایی
بچه کونی موقع نوشتن داستان دستش توسوراخ کونش بوده معلومه

0 ❤️