زن داداش جون

1401/07/10

۲۳ ساله بودم ودانشجو، اون سال وقتی از دانشگاه اومدم فهمیدم داداشم بچه دار شده بهشون سر زدم خیلی خوشحال شد چون میخواست فردابه مأموریت شهرستان برود از من خواست تا اومدنش خونشون بمونم دفعه اول نبود منم قبول کردم. فقط چون زنداداشم جلوی من روسری سر میکرد میدونستم برای شیر دادن معذب میشه. با اینکه مثل خواهر باهاش راحت بودم ولی وقتی شیر میداد یواشکی به سینه هاش نیگا می کردم که یکی دوبار فهمید دفعه اول بروی خودش نیاورد و خودش رو جمع وجور کرد ولی دفعات بعدی اول با چشاش و بعد با لبخند ملایمی سرش رو برگردوند.
روز بعد وقتی از خرید اومدم تو اتاق داشت بچه شیر میداد بر عکس همیشه که سرسینه اش رو فقط در میاورد،کاملا دگمه های پیراهنش رو باز کرده بود و هردو سینه هاش معلوم بود خیلی دوست داشتم وایسم نگاه کنم ولی روم نشد وزود اومدم بیرون،زنداداش صدام کرد گفت میشه کمکم کنی گفتم چشم.گفت بیا رفتم تو داشت سینه هاش رو میمالید بچه رو تخت خوابیده بود گفت نمیدونم چرا شیرم کم شده گفتم چیکار کنم گفت بیا بنشین نشستم پیشش گفت این بچه زورش نمی رسه میتونی محکم مک بزنی تا شیرم بیاد ودستم رو گرفت ورو سینه اش گذاشت ، انقدر با ناز اینکار رو کرد که فکر نکردم دارم چی کار میکنم همینطور که سرم رو به سمت سینه اش میبردم دراز کشید و من شروع کردم به بوسیدن و لیسیدن سینه هاش .چشاش روبسته بود ویواش یواش شروع کرد به نوازش سر من اول با یه دست سرم رو با یه دست اونیکی سینه اش رو میمالید کم کم صداش در اومد شروع به ناله و آخ واوخ کرد منم داشتم دیوونه میشدم نوک سینه هاش رو با زبون تند تند می لیسیدم بعد میکردم توی دهنم و محکم مک می زدم اونقدر مجکم که سرم رو میگرفت ومیکشید کنار نه من ونه اون همدیگر رو نگاه نمیکردیم.با اینکه تا اون موقع سکس نداشتم و فقط فیلم دیده بودم همه کارا به خوبی پیش می رفت یه دفعه نمیدونم چی شد که پاشدم وکل لباسام رو در اوردم و بالا سرش وایسادم همینطور که داشت سینه هاش رومیمالیدچشاش رو باز کرد تقریبا کیرم جلوی صورتش بود یه نگاهی بمن کرد و بدون اونکه چیزی بگه با کمی اخم دستمو گرفت و منو تو بغلش کشید تو همون حال خیلی خجالت کشیدم و رفتم تو بغلش دوباره با چشای بسته مشغول همدیگه شدیم. همونطور که تو بغل هم بودیم و سر و گردن همومیخوردیم لباساش رو در اوردم دیگه کاملا لخت لخت بودیم و جایی از تنش نمونده بود که نچلونم.

با اون خرابکاری که کرده بودم نمیدونستم چیکار کنم مثل اینکه خودش فهمیده بود چون دستش رو اورد و کیرم رو گرفت و شروع کرد مالیدن به کسش خیلی گرم ومرطوب بود یه دفعه بدنم لرزید لذت جدیدوعجیبی احساس کردم همینطور که داشت میمالید بی اختیار خودم فشار دادم و کیرم رفت تو اونم جیغ کوچکی زد و منو محکم بغل کرد منم محکم گرفته بودمش و عقب وجلو میکردم هر دوتامون سر وصدامون در اومده بود خسته شده بودم و خیس عرق ولی نمیتونستم شل کنم نیروی عجیبی داشتم ولذت تمام تنم رو گرفته بود نمیدونم چی شد که یهو ناخناش رو تو بازوهام فرو کرد وچندتا جیغ با ناله قاطی کشید وشل شد ولی من همینطور داشتم تلمبه میزدم که یه دفعه احساس کردم داره آبم میاد نمیدونم از کجا فهمید با بی حالی گفت نریزی تو منم زود کشیدم بیرون وهنوز یکی دو بار نزده بودم که آبم اومد وریخت رو تنش تا خالا اینفدر آبم نیومده بود کاملا بی حس شده بودم کنارش دراز کشیدمبعد از چند لحظه روم کردم طرفش دیدم داره منو نگاه میکنه تو چشام نگاه مهربونی کرد ویه لب حسابی و طولانی …بعد پاشد و نشست رو پاهام به کیرم نگاه کرد ویواش یواش اونو که حالا کوچولو شده بود دستمالی کرد بریده بریده و بدون اینکه تو صورتم نگاه کنه گفت تا حالا اینکارو نکردم حتی واسه داداشت. بدم میومد یه دفعه تو چشام نگاه کرد و با خنده گفت ولی تو خیلی حال دادی باشه و سرش رو برد پائین و آروم آروم با بوسیدن ومالیدن به صورتش شروع کرد، کم کم کرد تو دهنش یواش یواش کیرم بلند میشد و اونم راحتتر شده بود وبا اشتیاق کاملا میکرد تو دهنش.

احساس کردم مثل اول آمادگی دارم سرش رو به زور از رو کیرم جدا کردم و کشیدمش تو بغلم و برای اینکه تشکر کنم بوسیدمش دوباره شروع کردم به مالیدن وبوسیدنش ا لبته ایندفعه با چشم باز و توچشاش نگاه میکردم اونم همینطور نگاه مهربونی داشت بعد از کلی مالیدن وبوسیدن پا شد رو کیرم نشست و با دستش اونو تو کسش کرد و اول یواش وبعد تند تر بالا وپائین کرد من شروع کردم به مالیدن سینه ها ش با هر دودست و مستفیم تو چشاش نکاه میکردم اونم با جشایی که به زور باز میشد و کاملا خمار بود با یه تبسم ملیح به من نیگاه میکرد بعد از مدتی انگار خسته شد حوابید رو من وشروع کرد به نوازش وبوسیدن سینه های من و رو تنم وول میخورد بوسیدمش و از رو خودم کشیدمش کنارو رفتم پشتش و همونجوری که تو فیلم دیده بودم از عقب شروع کردم البته با کمک خودش راهش رو پیدا کردم و کردم تو کسش عجب لذتی، خیلی زود از حال طبیعی خارج شدم و آخ واوخم در اومد دوباره خیس عرق شدم وداشتم دیوونه میشدم اونم کونشو حسابی به عقب هول میداد وبا دستاش رونم رو محکم از عقب گرفته بود یادم افتاد که نریزم توش و لی انقدر محکم منو گرفته بود که نتونستم وآه ه ه ،،،،،تا آخرش رو ریختم تو ولو شدم روش و همونطور که بهش چسبیده بودم دوتایی خوابیدیم.

نمیدونم چقدر خوابیدیم ولی با صدای نق نق بچه به خودمون اومدیم زنداداش رفت بچه رو تکون داد تا بخوابه منم رفتم حموم وقتی اومدم بیرون دیدم زنداداش تو اتاق داره بجه رو شیر میده مثل همیشه روسری سرش بود وفقط سر یکی از سینه هاش رو در اورده بود که تو دهن بجه بود نگاه شیطون و مهربونی بمن کرد و بالبخند گفت مرسی

نوشته: تنهای دل


👍 21
👎 14
88601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

897669
2022-10-02 00:59:53 +0330 +0330

تکراری بود که ادمین

2 ❤️

897671
2022-10-02 01:17:01 +0330 +0330

آرزونامه ی یک ذهن مجلوغ

2 ❤️

897673
2022-10-02 01:20:22 +0330 +0330

دزدی و بسیار قدیمی است

1 ❤️

897677
2022-10-02 01:52:33 +0330 +0330

کسشعر

0 ❤️

897707
2022-10-02 09:24:22 +0330 +0330

جالب بود. افرین

0 ❤️

897720
2022-10-02 14:22:01 +0330 +0330

آخه گوزو کدوم زنی که تازه وضع حمل کرده می‌تونه سکس کنه.گوزو یدچی بنویس بگنجه

2 ❤️

897722
2022-10-02 14:28:05 +0330 +0330

یادمه حدود 23سال پیش بود فکر کنم که با یه خانم که تو را بدنیا آورده بود …؟…
شوهرش هم ماموریت بود اونم شیرش کم بود واسه همین اینقدر کسخل شدی و داستان مردم از نو مینویسی

0 ❤️

897743
2022-10-03 00:17:05 +0330 +0330

بابا چس نگو نگو نگو برو جقتو بزن بزن از چس نویسان عزیز تقاضا داریم هرچی دلتدن خواست بنویسین یکی نگارش رو رعایت کنین یکم طوری بنویسین یک درصد فقط یک درصد خواننده فکر کنه ممکنه اتفاق بیفته.این کوس مشنگ اول بسم الله نوشته زنم داداشم گفت میشه بیاری میک بزنی سینه مو بچه زورش نمی رسه .دوستان هرکی موافقه یه چیزی حواله این نادون کنه

0 ❤️

897971
2022-10-04 21:25:35 +0330 +0330

چند سال پیش خونده بودم

0 ❤️

898204
2022-10-07 04:59:15 +0330 +0330

من زنداداشم رو تو مجردی ، حدود شش سال تمام میکردم
داداشم ۱۵ سال ازش بزرگتر بود
هیچوقت کون تنگش رو یادم نمیره

0 ❤️