سلام . این داستان عین واقعیته ولی سکسی نیست . گفتنش خالی از لطف نیست و هر که دوس داره باور کنه هر کی هم دوس نداره مشکلی نداره ولی عین عین واقعیته .

من علی 33 ساله هستم و اطراف شیراز زندگی میکنم . سال 96 با یه خانومی شوهردار 36 ساله آشنا شدم ( خانومه خیلی داغ بود ولی شوهرش مشکل جنسی داشت و نعوظ نمیکرد و بشدت سرد بود و اصلا حتی یکبار هم سکس نداشتن ) دو سال اول خیلی رابطمون خوب بود شوهرش می رفت اینور اون ور ، میرفتم پیشش ولی نمیزاشت بکنمش فقط از رو شلوار ارضا میشدیم (زنه هرزه نبودا که بگی با همه خوابیده ) از سال 98 باهام سرد شد ولی من چون تو کف دستمالیش بودم گفتم کات نکنیم و من وابسستم و دوستت دارم و …

تو همین حین با یه پسری مغازه دار و گیلانی که لباس زنونه داره از طریق تلگرام آشنا میشه که پسره 32 سالش بوده خیلی هم خوش لباس و خوشتیپ بود.

این زنه میوفته دنبال این پسره به بهونه های مختلفی مثلا خرید لباس اینترنتی باهاش ارتباط میگیره ولی پسره محلش نمیزاشته زیاد ولی نمیدونم چرا محلش نمیزاشته وقتی یه کوص چرب و نرم آماده میاد سمتت چرا تحویل نمیگیری . بخاطر این پسره میرفت مسافرت گیلان الکی میرفت مغازش تا بتونه ببیندش و کلا علاقه بهش پیدا کرده بود .

یک سال میگذره تا اینکه دو سه هفته پیش تماس گرفت باهام و میدونه من حساسم بهش ، گفت پنج شنبه گذشته بلیط هواپیما گرفته و رفته سمت شهر اون پسره استان گیلان اونم به بهانه کار دولتی ( فکر میکنه من خر ام و نمیدونم بخاطر کیر رفته اونورا ) .

اون طوری که خودش میگفته شب میرسه فرودگاه ، پسره میاد دنبالش میرن خونه مجردی پسره . یه شب تا صبح پیش هم بودن تنهایی چی بینشون گذشته نمیدونم ولی اینارو خود زنه بهم گفت که پسره هی از اندام خودش تعریف میکرده . دختره هم رو تخت پسره خوابیده بوده گفتم تختش دو نفره بود هیچی نگفت ولی مثل اینکه زیاد لاس رد و بدل شده ولی ولی هر کاری کردم که برم رو مخش ببینم باهاش خوابیده یا مثلا دستمالیش کرده گفته نه اصلا نبوده . دستم بهم نمیزد خیلی رسمی بودیم و خیلی پسر پاکی حتی من خودم گفتم بیا پیشم بشین ولی پسره نیومده. صبح هم بهش گفتم متاهل هستم .

بنظرتون راست میگه که نخوابیده با پسره ؟

من که با فکر کردن به اینکه یه زن حشری شوهردار خودش ( نه اینکه پسره درخواست داده بوده ) رفته خونه مجردی پیش یه پسر خوشتیپ اونم فقط برای سکس و به بهانه کار دولتی ده بار کف دستی رفتم .
اووف فکرشم حشریم میکنه که چجوری اون شب باهاش میلاسیده و آب کوصش بخاطر یه پسر خوشتیپ راه افتاده بوده
من جای پسره بودم اونقدر میکردمش که …

نوشته: علی