زن عموم از من حامله شد

1392/07/12

اسم من سامان. پدر مادرم به خاطر یه کنفرانس پزشکی به روسیه دعوت شده بودند به همین خاطر من که تک فرزند خانواده هستم و 20 سال دارم را به شهرستان پیش فامیل فرستادند.من یه زن عمو دارم که 1.5 ساله پیش با عموم ازدواج کرده. رنگ پوستش سفید و قدش تقریبا با من برابره ولی از من هیکلی تره. زیاد باهاش حرف نمیزدم چون رابطه اش با همه خشک بود. خلاصه من رفتم شهرستان پیش فامیل. یه شب که خونه ی عمه ام بودم زن عموم زنگ زد خونه عمم و گفت: رضا (شوهرش) شیفت شب داره (چون توی بیمارستان پزشک عمومی بود) و شب خونه نمیاد. گفت: من میترسم چون انگار یکی امروز صبح داشت تعقیبم می کرد میشه بگی سامان بیاد خونه ی ما؟. عمه ام موضوع رو به من گفت و من با کمال میل قبول کردم چون خونشون اینترنت با سرعت داشتن و می تونستم چند تا فیلم دانلود کنم. (در ضمن زن عموم بچه نداشت). وقتی زنگ خونشون رو زدم زن عموم در رو باز کرد. یه روسری گلدار سرش بود و یه لباس تنگ که حتی نوک سینه هاش هم معلوم بود برای یه لحظه راست کردم. تعارفم کرد رفتم تو برام چایی و میوه و شیرینی آورد بعد امد نشست کنارم. تعجب کردم چون اغلب گوشه گیر بود. شام که خوردیم دوباره امد نشست کنارم. گفت: سامان می خوام بهت یه چیزی بگم قول میدی به کسی نگی؟. بهش قول دادم. دوباره ازم قول گرفت. منم دوباره بهش قول دادم. گفت: هفته پیش رفتم جواب آزمایش رو گرفتم مشکل از عموته ما بچه دار نمیشیم. یهو دیدم اشک توی چشماش جمع شده یه لحظه دلم براش سوخت. گفت: نمی خوام رابطه بین مون بهم بخوره تو می تونی… تو می تونی… از نگاهش پیدا بود که می خواست خودم منظورش رو بفهمم. منم فهمیده بودم. می خواست من حاملش کنم. اولش حدس میزدم می خواد باهم رابطه داشته باشیم اما فکر نمی کردم به خاطر حامله شدن باشه. منم که اولین سکس زندگیم بود نمی خواستم این فرصت رو از دست بدم می خواستم قبول کنم اما خجالت می کشیدم به خاطر همین سرم رو انداختم پایین. اونم که فهمیده بود من راضی ام پاش رو گذاشت روی کیر من وقتی دید کیرم شق یه لبخند زد و پاش رو گذاشت روی پام منم بعد از کمی مکث دستم رو گذاشتم روی پاش. وای عجب احساسی داشتم دلهره جای خودش رو به شهوت داده بود. دستم رو آروم از زیر دامنش زدم به شرتش کاملا خیس بود. نگاهش نمی کردم چون هنوز یه کم ازش خجالت می کشیدم. بعد کم کم انگشت وسطم رو از کنار شرتش کردم توی کس صورتیش. عجب داغ بود. یهو دستش رو گذاشت رو پیشونی اش و یه اه کوچیک کشید. دیگه احساس خجالت نمی کردم بردمش توی اتاقش شروع کردم به خوردن لباش. اونم که انگار بار اولش باشه با ولع لبام رو می خورد. چون اون موقع 17 سالم بود و هنوز نوجوون بودم همینطور از کیرم آب می رفت. بعد سریع نشست و کمربندم رو باز کرد منم کمکش کردم. سریع کیرم رو در آورد وقتی دید خیس یه لبخند زد. برام کلی ساک زد که داشت ابم می امد که یادم امد باید حامله اش کنم برای همین بهش با دست گفتم بسته. اونم فهمید که داره آبم میاد. به همین دلیل خوابید روی تخت و شورتش رو دراورد منم از آب سر کیرم یه ذره کسش رو خیس کردم و کیرم رو دادم تو چشماش انگارمی گفت که لب می خواد افتادم روش و سینه هاش رو با دستام گرفتم و شروع کردم به لب گرفتن ازش. بعد آبم آمد و ریختم توی کسش. خیلی حال داد. افتادم روی تخت بعد از نیم ساعت استراحت انگار دوباره شارژ شدم مو هاش رو سفت گرفت و کشیدم طرف کیرم از این کار خیلی لذت بردم. شروع کرد دوباره به ساک زدن اینجوری بیشتر حال میداد بعد از یه ربع خسته شد. اما من بازم می خواستم شروع کردم به لیسیدن کسش وقتی انگشتم رو می کردم توی کسش یه خنده ای می کرد که من رو تشویق می کرد. بعد به پشت خوابوندمش خواستم از کون بکنم که نذاشت. دوباره از کس کردم تو به اندازه 10 دقیقه این کار رو ادامه دادم که دوباره آبم رو ریختم توی کسش. ساعت 2:30 بود. دلم می خواست ازش فیلم میگرفتم به همین خاطر وقتی رفت دستشویی سریع رفتم گوشیم رو برداشتم و عمود گذاشتم روی میز اما چون تاریک بود لامپ رو روشن کردم. وقتی از دستشویی امد گفت چرا لامپ رو روشن کردی؟ بهش لبخند زدم و گفتم این جوری بهتره امد خوابید روی تخت و داشت با کسش بازی میکرد. منم که می خواستم فیلمم قشنگ از آب در بیاد این دفعه حرفه ای تر کار کردم. اول شروع کردم به خوردن سینه های بزرگش بعد همون جور که سینه هاش رو می خوردم کیرم رو آروم کردم تو کسش نمی دونم چرا این دفعه دردش امد که یه جیغ کشید و روش رو برگردوند منم که دیدم نمی تونه ببینه سریع گوشیم رو برداشتم رو از نزدیک فیلم گرفت بعد گوشی گذاشتم سر جاش و در کونش رو با تف خیس کردم که یهو با مخالفتش روبه رو شدم. اما بهش توجهی نکردم و کیرم و روانه کونش کردم داش گریه می کرد که دلم براش سوخت که یهو دیدم گریش تبدیل به خنده شد. انگار تا به حال عموم از کون نکرده بودش. بعد از چند دقیقه حالت رو به 69 تغییر دادم. خیلی حال می داد اگه میدونست انقدر حال میده از همون اول این کار رو کردم. بعد از دو سه ساعت عشق و حال رفتیم حمام و توی حمام کلی برام ساک زد. بعد امدیم بیرون و لباس پوشیدیم و از لباش یه بوس کردم و گوشیم رو برداشتم و رفتم که به خوابم. رفتم زیر پتو شروع کردم به دیدن فیلماش. عجب فیلمی شده بود. الان که شش ماه از اون ماجرا میگذره زن عموم حامله است و بهش قول دادم که هیچکس از ماجرا چیزی نفهمه.
دوستان این داستان واقعی بود و من حدود سه ماه پیش بخش هایی از فیلمش رو آپلود کردم و شما دوستان من را به ادامه این کار تشویق کردید.

نوشته: سعید


👍 3
👎 6
504289 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

400616
2013-10-04 02:52:07 +0330 +0330
NA

مادرتم از من حامله شد كس كش

0 ❤️

400580
2013-10-04 04:09:09 +0330 +0330

جوجوی 17ساله ی کس ندیده کس مغز،چرا کس میگی؟

0 ❤️

400581
2013-10-04 04:38:57 +0330 +0330
NA
0 ❤️

400583
2013-10-04 05:27:18 +0330 +0330
NA

بعد از نوشتن داستان يك بار خودت از اولش بخون تا دروغات مشخص نشه ممنون

0 ❤️

400584
2013-10-04 06:02:34 +0330 +0330
NA

کیر اسب عربی تو حلقت بچه کونی ،این کس شعرا چی بود از تو کونت بیرون اوردی
عموی جاکشت زن گرفته که تو بی صفت بچه تا ببینی گمشو برو با سیم خاردار خودتا از کون دار بزن

0 ❤️

400585
2013-10-04 07:12:02 +0330 +0330
NA

doroghgo kam hafeze mishe

0 ❤️

400587
2013-10-04 13:29:28 +0330 +0330
NA

تو خبر نداری
مامانتم از من حامله شده

0 ❤️

400588
2013-10-04 14:01:36 +0330 +0330

جق الجالق عجب ب ب . . . جقوووولی جقووولی جق جقوووووووووووووووول

0 ❤️

400589
2013-10-04 15:54:58 +0330 +0330
NA

بیست سالته یا هفده؟
بچه جون اینقدر با مامان جونت و زن های فامیل نشستی و سریال های ابکی و چرت و پرت Gem رو نگاه کردی که روی روح و روان و طرز فکرت تاثیر گذاشته
وقتی تو اینقدر لوس و بی دست و پا تشریف داری که مادر و پدرت تو رو میذارن شهرستان خونه ی فامیل و میرن دنبال کارهاشون، یعنی در این حد بچه ای که… اون وقت زن عمو میاد به توئه فنچ میگه من بچه دار نمیشم کمکم کن؟؟؟؟ :|
توصیه میکنم همون عمو پورنگ رو نگاه کنی کوچولو

0 ❤️

400619
2013-10-04 18:32:35 +0330 +0330
NA

میخونم میام

0 ❤️

400590
2013-10-05 04:31:21 +0330 +0330
NA

همه جور توهم دیده بودیم الا این یکی!! کس کش مگه با گله گوسفند طرفی آخه…کیرم تو 7 پشتت اینقدر کس گفتی که آدم فحشش نمی اد

0 ❤️

400591
2013-10-05 05:14:29 +0330 +0330
NA

Nazli تو بهتره اصلا حرف نزنی. تو خودت از اون نویسنده مشنگ بدتری.

0 ❤️

400592
2013-10-05 05:21:37 +0330 +0330
NA

حالا اسمت سامانه یا سعید؟ 17 سالته یا 20 سال؟ عموت پزشکه ، آبشو داده آزمایش ، به زن لاشیش نگفته جواب آزمایشو بیار ببینم؟ پیشنهاد میکنم تا کار دست ننه و خواهرات ندادی و بهشون تجاوز زوری نکردی به یه روانپزشک خودتو نشون بده گوسفند.

0 ❤️

400593
2013-10-05 06:37:39 +0330 +0330
NA

این دیگه خیلی فازش هشت میزنه

رفیق حداقل جق میزنی او دستو بذار رو موس نه کیبرد…

0 ❤️

400594
2013-10-05 08:52:36 +0330 +0330
NA

اومدم يه چيزي بگم ديدم كيوان حرف منو زده كسخل كيري با اين داستانت

0 ❤️

400595
2013-10-05 09:31:58 +0330 +0330
NA

همش كس شعر نوشته، اولش آقا ٢٠ ساله تشريف دارن ولي يهويي ٣ سال سنشون كم ميشه و ١٧ ساله ميشن
معلومه كه همش كسشعري بيش نيست، خاك تو سر دروغگوت!!!

0 ❤️

400596
2013-10-05 16:23:04 +0330 +0330
NA

چون اون موقع 17 سالم بود و هنوز نوجوون بودم همینطور از کیرم آب می رفت.!!!

;dv j, onh

0 ❤️

400621
2013-10-05 19:33:28 +0330 +0330
NA

Nazli دقیقا اونی که باید خفه بشه تویی بی جنبه دروغگو.

0 ❤️

400597
2013-10-05 22:50:47 +0330 +0330
NA

کیوان تو یکی دیگه ساکت شو حوصلتو ندارم

0 ❤️

400598
2013-10-09 02:50:24 +0330 +0330

جلقولکی بود، ننویس . . . . . . . . . . . . .
کم بزن تا افکارت متمرکز باشه و بتونی بدون اشتباه بنویسی. سر در این خراب شده هم نوشته بالای 18 سال. دیگه هم ننویس، کله کیری.

0 ❤️

400599
2013-10-12 14:22:57 +0330 +0330
NA

خو لاشي جاي اين كس شعرا برو درس ومشقتو بخون

0 ❤️

400600
2014-02-06 21:53:14 +0330 +0330
NA

جل الخاق ؛ خدایا ما با کیا جمعیت این کشور رو تشکیل دادیم ؛ اینام رو تعداد جمعیت حساب میشن ؛ اگه آمریکا حمله کنه اینا میرن بجنگش ؟ ما به کیا دلمون قرصه آخه ؟

0 ❤️

400601
2014-11-27 02:58:16 +0330 +0330

گه نوشتی عزیزم

0 ❤️

400603
2014-12-22 13:06:01 +0330 +0330
NA

توکه راست میگی اما کیر تمام بچه های شهوانی تو کس خواهر مادر درغگو بچه کونی مادر به خطا

0 ❤️

400604
2015-01-07 15:57:16 +0330 +0330

کیر اسب روسی تو ناف مامان جونت

0 ❤️

400605
2015-01-12 10:00:01 +0330 +0330
NA

سوشا خوب حالشو گرفتی .

0 ❤️

400607
2015-01-20 11:03:30 +0330 +0330
NA

اینم عاقبت یک حرومزاده ک دست ب کیبورد میزنه

0 ❤️

400608
2015-03-04 18:04:34 +0330 +0330
NA

تابلو افغانی هستی اشغال کله

0 ❤️

400609
2015-03-11 13:50:55 +0330 +0330
NA

توهمی بدبخت مجبوری آخه شعر بگی

0 ❤️

400610
2015-03-11 13:59:22 +0330 +0330
NA

تو هم بچه بابات نیستی … تفلی باباتم بچه دار نمیشد یادش بخیر … ببخشید مجبور شدم این حقیقت رو بگم biggrin

0 ❤️

400611
2015-04-20 06:32:23 +0430 +0430
NA

lol lol lol

0 ❤️

400614
2015-05-01 15:59:10 +0430 +0430
NA

فقط میشه خندید mosking

0 ❤️

400615
2015-09-15 09:16:37 +0430 +0430

در مجموع,با بچه ها موافقم…برو دنبال درس و مشقت,دیگه هم ننویس,اون اولم وارد میشی چشماتو باز کن 18+ رو بخون,عجب گیری کردیما

0 ❤️

540979
2016-05-14 17:15:30 +0430 +0430

آخه خودتون قضاوت کنید (dash) (dash)
… من که تک فرزند خانواده هستم و 20 سال دارم را به شهرستان پیش فامیل فرستادند.من یه زن عمو دارم که 1.5 ساله پیش با عموم ازدواج کرده. …بردمش توی اتاقش شروع کردم به خوردن لباش. اونم که انگار بار اولش باشه با ولع لبام رو می خورد. چون اون موقع 17 سالم بود و هنوز نوجوون بودم همینطور از کیرم آب می رفت.

من که نفهمیدم 20ساله بود یا17ساله این کونی خان…چاقال ?

0 ❤️

651941
2017-09-13 22:07:52 +0430 +0430

بچه ها به این کاری نداشته باشین
این تخم حرومزادست

0 ❤️

654262
2017-09-25 11:20:52 +0330 +0330
NA

ب نظرت اولین بچه اومد…خب؟بدش چی بچه دوم خاستن چی ؟خورشید پشت ابرنمیمونه…ی روز رسوامیشی…کلید اسرار قسمت دوم ?

0 ❤️

693897
2018-06-12 21:28:52 +0430 +0430

توهم فکر کنم بابات بغاله سر کوچه باشه

1 ❤️

721947
2018-10-04 22:02:51 +0330 +0330
NA

بابا خانواده دکتر،از مامانت بپرس تو از کسش درامدی یا کونش؟شک ندارم دومی چون جای زاییدن تو رو ریده،ای خانواده دکتر یه سر آبگرم همدان بزن برای مغز ریده مالت نافعه،ضمنا روزی دوبارم برای قصاب محله ساک بزن بخار مغزت سر یکسال تخلیه میشه.

0 ❤️

745415
2019-02-02 17:13:51 +0330 +0330

حاجی شما چطوری کل خاندانتون بهتون پا میده،یعنی مال ما خار داره یا شما ها خیلی خوشگلین،ولی فکر کنم انقدر جق زدی سلول های خاکستری مغزت گریپاچ کرده که وقتی عموت داشته به ۳۹ روش سامورایی میکردتت ذهنت زن عموت رو میاورده جلو چشمات میگفته طاقت بیار و مرد باش (dash)

0 ❤️

756941
2019-03-28 12:17:09 +0430 +0430

خخخخخخخخخ من حرفی برای گفتن ندارم. جز اینکه کیرم از پهنا تو کونت ابی احمق حداقل یک بار روخوانی میکردی?

0 ❤️