زن مشاور فرماندار

1390/12/10

من میلاد هستم 23 ساله از استان فارس فروشگاه مواد غذایی داریم.یکی از مشتریان ما مشاور فرماندار شهر ما هست.بیشتر خرید منزلش هم خانمش انجام میده یه روز زهرا(اسم زنش هست)آمد مغازه و خریدش رو کرد و سفارش کرد که وسایلش رو با پیک برایش به منزل بفرستیم خودم تصمیم گرفتم وسایل رو براش به منزل ببرم به منزل زهرا که رسیدم در زدم و در رو باز کرد و وسایل که بهش دادم گفت اقا میلاد از ماهواره هم سر در میاری؟؟گفتم یه خورده.چطور مگه؟
گفت ماهواره تنظیم نیست حاجی هم که بیشتر توی ماموریت هست درست باشه وقتی بیکارم با ماهواره سرگرم میشیم.گفتم الان که باید برم مغازه باشه برا یه وقت میام و درستش میکنم.گفت اگر زحمتی نیست الان بیا درست کن هم حاجی الان خونه نیست هم هانیه(دختر 12 ساله اش) رفته مدرسه.رفتم توی خونه که نگاهی به ماهواره بیندازم من که نشستم جلو دیسیور ماهواره رفت توی یه اتاق و لباسش رو عوض کرد و یه چادر سفید پیچید دور خودش و آمد کنار من.زهرا گفت راستی اقا میلاد تا شما کارت تمام میشه من برم حمام و حمام کنم و بیام.قبل از رفتن به حمام مقداری میوه و شربت هم برام اورد.اونقدر زیبا تر و حشری شده بود که رووم نمیشد بهش نگاه کنم و کیر من هم داشت از شق میترکید
گفتم من میرم یه وقت دیگه میام گفت نه شما درست کن من میرم حمام کنم چند دقیقه دیگه میام اصرار کرد و من ماندم.حدود 10 دقیقه بود که رفته بود حمام و من داشتم شبکه های سکس و کد گذاری میکردم ترس از اینکه بعد بیاد و شبکه ها رو ببینه و در مورد من فکر بد بکنه چون خیلی رو ما حساب باز کرده بود که …
15 دقیقه گذشت که صدام کرد که اقا میلاد ببخشید من حوله رو توی اتاق هانیه جا گذاشتم میشه لطف کنید و بهم بدین.من نمیدونستم باید چی بگم گفتم باشه الان میارم.رفتم توی اتاق و دیدم حوله روی تخت خواب دخترش افتاده.و یه سوتین و شرت زنانه و چندتا هم لابس زنانه دیگه روز تخت بود.عمدا صدا زدم زهرا خانم فقط حوله رو بیارم؟؟یا بقیه لباس ها رو هم بیارم؟؟گفت نه فعلا فقط برام حوله روبیار اگر خواستم صداتون میکنم البته شرمنده شما شدم.حوله رو بردم جلو در حمام و پشت در رو زدم.وقتی آمد در حمام رو باز کنه و حوله رو بگیره از پشت شیشه بدن سفیدش رو دیدم.که کیرم بازم مثل اول شد.در رو باز کرد و گفت حوله رو بزارید رو صندلی من دستم خیسه.گذاشتم رو صندلی ولی بدنش رو ندیدم چون ترسیدم نگاه کنم.تشکر کرد و من رفتم توی سالن بعد گفتم زهرا خانم از مغازه بهم زنگ زدن باید برم گفت صبر کن امدم بیرون شما برید بازم گفتم چشم.دو دقیقه بعد دیدم حوله رو اورده دور خودش و از حمام امد بیرون.مستقیم رفت توی اشپزخانه.بعد صدام زد و گفت ببخشید که اینجوری امدم بیرون آخه روم نشد دوباره به شما زحمت بدم و بگم بقیه لباس ها رو بهم بدین.گفتم خب دیگه من میرم گفت صبر کن الان میام بعد با همون حوله امد توی حال پذیرایی.
گفت تنهایی نمیتونم سوتین رو بپوشم کمکم کنید چون همیشه حاجی بهم کمک میکنه و میبندم. بعضی وقتا هم میرم دخترم.رفت تو اتاق هانیه و صدام کرد که بیا.منم رفتم دیدم سوتین رو گذاشته رو سینه اش و به من گفت از پشت ببند.فقط حوله دور کونش بود و بقیه بدنش لخت لخت بود چه سینه های داشت دومین باری بود که زن رو این طور میدیم لخت.دستم رو یه خورده از جلو کشیدم رو سوتین که صاف بشه که زهرا گفت اقا میاد یواش گفتم شرمنده اگر درد گرفت گفت درد نگرفت چیزم شد.
بعد گفتم اجازه هست حوله رو بردارم که لباست رو بپوشی ؟؟
خندید و گفت اره بابا بردار.وقتی برداشتم کونش امد جلو چشمام.اون نشت رو تخت خواب هانیه دخترش و من ایستاده بودم.یه نگاه به کیرم انداخت گفت اقا میلاد راحت باش.بگیر بشین بعد دستش رو برد برا اینکه شرتش رو پا کنه.شرتش رو کرد تنش.منم نشتم کنارش دست انداختم دور گردنش و یه لب گرفتم و اونم منتظر این حرکت بود و سریع شروع به اه اه اه کردن کرد و اخ و اخش در امد منم دستم سریع بردم به سمت کسش تازه موهای کسش رو زده بود صاف صاف.بعد دراز کشید و منم خوابیدم روش و شروع کردن به گردنش خوردن خیلی حشری بود سریع سوتینش رو در اوردم و سینه اش رو مالیدم خیلی مزه بود و سینه ای رو خوردم.گفت میلاد لباست رو در ار منم شلوارم رو در اوردم و کیرم رو از روی شرت میمالد و شورتم رو در اورد و با کیرم بازی کرد و گفتم یه خورده میخوریش؟؟
گفت اره بعد کرد تو دهن و شروع به خوردن کرد بعد بازم دراز کشید و من شرتش رو در اوردم و شروع کردم به مالیدن کسش.گفت میلاد حالا بکن سریع منم سریع کیرم رو کردم تو کسش کسی که کس کرده میدونه چی حالی میده یه زن 28 ساله رو کردن .
تا میشد کردمش با یه دست کسش رو میمالیدم با یه دست هم سینه ای.بعد من خوابیدم و بلند شد نشست رو کیرم و شروع کرد بازم به اه اه اه … کردن.گفتم اگر ابم امد بریزم تو کست یا بریزم بیرون؟؟گفت بریز تو کسم بعدش میرم قرص میخورم.ابم امد و ریختم تو کسی بهم گفت میلاد من که ارضاع نشدم باید یه بار دیگه هم بکنی تا من ارضاع بشم.گفتم باشه ولی اول یه خورده از عقب بکنم؟؟
گفت عقب درد داره.گفتم از جلو هم که اولین بار دادی درد داشته الان از عقب بهم بده تا بتونم ارضاعت کنم.اون جلو زانو زد و کون خوشکلش جلوم بود کیرم رو اروم گذاشتم در سوراخ کونش و اروم کردم توش خیلی درد داشت براش.گفت درد داره نمیشه.گفتم یه لحظه صبر کن رفتم و یه ذره شامپو اوردم و کشیدم در سوراخ کونش که راحت بره توش.
دوباره شروع کردم به کردن از عقب خیلی دردش میامد ولی بلاخره یه خورده کردم تو کونش که اشکش در امدوبعد گفتم راحت دراز بکش که دردت نیاد دراز کشید من شروع کردم به تلمبه زدن و مرتب از کون کردمش و اون هم جیغ میزد.یه خورده سر کیرنم خونی شد ولی بهش نگفتم که خون امده.گفت از جلو بکن که دارم از حشری میمیرم.منم باز از جلو کردمش تا ارضاع شد.بعد من رفتم و تا چند روز که میامد مغازه بهم میگفت هنوز عقبم درد داره.بعد از اولین برنامه سکس من با زهرا هر وقت که خونه تنها هست زنگ میزنه و من به بهونه بردن وسایل میرم و میکنم.

نوشته:‌میلاد


👍 19
👎 6
222071 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

312835
2012-03-01 15:10:13 +0330 +0330
NA

مشخصات این زنه چقدر شبیه ننته بچه کونی جقی آحه اینم شد داستان !!!

0 ❤️

312836
2012-03-01 15:15:51 +0330 +0330
NA

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟</چی بگم والا

0 ❤️

312837
2012-03-01 15:20:35 +0330 +0330
NA

مشخصات این زنه چقدر شبیه ننته بچه کونی جقی آخه اینم شد داستان !!!

0 ❤️

312838
2012-03-01 16:09:11 +0330 +0330
NA

kos ksh nako soperi mahleton ba nanet bodeeeee

0 ❤️

312839
2012-03-01 16:12:10 +0330 +0330
NA

واقعا نمیدونم چی بگم همه داستانا شبیه هم هستن و خیلی هم کلیشه ای هست فقط یکم اولاش فرق میکنه یکی میره دیش درست میکنه یکی کامپیوتر یکی شوفاژ خونه و یکی هم چیزای دیگه اما فقط امیدوارم دروغ نگفته باشی اما در کل من خوشم نیومد جالب نبود

0 ❤️

312840
2012-03-01 16:43:56 +0330 +0330
NA

داستانت چند نکته داشت که چرند بودنش رو ثابت میکنه
1:به چه دلیل خودت لوازمها رو بردی مگه توی مغازه کارگر نداشتیت یا از قبل نقشه داشتی
2:همه خانمها قرص زده بارداری رو از چند روز قبل تر میخورن نه از زمانی که آب رو بریزن توش
3:آخه آدم عوضی اگه شامپو میزدی در کونش بخاطر اسیدها و آمونیوم و سولفات و کوکامیدوپریپل و…
که از سوراخ کیرت تا سوراخ کونت آتیش میگرفت و هنوزم که هنوزه از سوزشش نمیتونستی راه بری چه برسه که بخواهی یه همچین داستان مزحکی بنویسی
در کل حیف وقت

0 ❤️

312841
2012-03-01 17:29:11 +0330 +0330
NA

کیرم تو مخ گوزیدت با این داستان تخمیت

0 ❤️

312843
2012-03-01 18:26:33 +0330 +0330
NA

تو همیشه به این راحتی به کسی کون میدی بچه کونی کوس مغز
حد اقل یه چیزی بگو بگنجه

0 ❤️

312844
2012-03-02 00:37:06 +0330 +0330
NA

loooooooooooooooooooooooooooooool
بازم تنظیم ماهواره :)))))
مگه نگفتم یه موضوع جدید پیدا کنید واسه دروغ گفتن ؟؟
تنها ابتکاری که بکار بردی این بود تا حالا کسی با زن مشاور فرماندار سکس نکرده و توهماتشو مثله تو داستان نکرده بود .
آخه بیسواد پشت کوهی ارضاع یعنی چی ؟
شاید منظورت ارجاع بوده آره ؟

0 ❤️

312845
2012-03-02 01:13:40 +0330 +0330

کون کش کله کیری. هنوز نمیدونی حوله (هوله هم میگن) واسه چیه؟ واسه اینه که وقتی آدم (نه حیونی مثل تو) از حمام در میاد و خیسه با حوله خودشو خشک میکنه اون وقت زهرا خانم بهت گفت چون دستش خیسه نمیتونه به حوله دست بزنه؟ واقعا مغزت از آب منی پر شده. کیر فرماندار تو حلقت. ماهواره ما هم تنظیمش خراب شده بیا درستش کن من هم تا ته میذارم تو کونت تا سوارخ کونت تنظیم بشه. کوس کش.

1 ❤️

312846
2012-03-02 02:41:31 +0330 +0330
NA

بد نیست ادمین محترم با کمک چند نفر از دوستانی که زیاد تو بخش داستان فعالیت دارند (فکر کنم ساینا جون 4 زیاد داشتند) قبل اینکه داستانی تو معرض دید همه قرار بگیره، اول یه دور اونو بخونن…بعد اگه 20 30% مناسب بود بذارن! بالاخره این داستانا میره تو آرشیو سایت و آبروی سایت رو می بره!!
نویسنده محترم…شما هم لطف کن دیگه ننویس!

0 ❤️

312847
2012-03-02 02:55:44 +0330 +0330
NA

خیلی کیری بود کیرم تو چشات وتخمام دهنت بجه جقو اینم شد داستان به خورد مردم مییدی کسکش ریدم بهت.
:))
یه جنده هم به این راحتی کس نمیده. =))
اگه یه کم اون مخ کیریت رو به کار بندازی کفر نیست به ناموس نداشتت قسم :d

0 ❤️

312848
2012-03-02 03:08:44 +0330 +0330
NA

takavarjoon فدات بشم نکتت بی نظیر بود
کسکش کیری ننویسی میگن بی سوادی؟؟؟

0 ❤️

312849
2012-03-02 04:25:21 +0330 +0330
NA

کس گفتی گالیور بدم کس گفتی کس مغز زن مشاور فرماندار و چیکارش به بقالی سر کوچه جونم برو بیادش جلقتو بزن جقی

0 ❤️

312850
2012-03-02 05:11:57 +0330 +0330
NA

خاک تو سرت… نصفشم نخوندم! بعضیا چه تخیلات خماتیکی دارن! آقا میلاد… گور بابات

0 ❤️

312851
2012-03-02 09:27:30 +0330 +0330

مخلص SPIDERSEX
ممنون از لطفت

0 ❤️

312852
2012-03-02 18:45:26 +0330 +0330
NA

خیلی مزخرف بود اولا انگار دستشویی داشتی که اینقدر با عجله تعریف کردی یا بدهکار بودی و می خواستی از شرش خلاص بشی دوما دروغ از سر تا پای داستان می بارید اینو بگن یه داستان داستان تصادفی ارا رو هم بگن یه داستان؟

0 ❤️

312854
2012-03-02 19:08:48 +0330 +0330
NA

واقعاًًًًًًًًًًًًًًًًً؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ =)) =)) =)) =))

0 ❤️

312855
2012-03-03 06:32:23 +0330 +0330
NA

>:D< اون ریسیوره نه دیسیور .کیر اوسامه بن لادن و سرهنگ قضاوی تو کس ننه بی سوادت.یارو سرتو گرم کرده تاحاجی بره ننتو بگاد :H

0 ❤️

312857
2012-03-03 17:59:35 +0330 +0330
NA

امان از این جنسای چینی که داستاناشم به این سایت رسیده…

0 ❤️

312859
2012-03-04 16:03:47 +0330 +0330
NA

khaili ahmaghi.chera copy mikoni.khodet benevis

0 ❤️

312860
2012-03-05 04:37:32 +0330 +0330
NA

بد نبود دمت گرم

0 ❤️

312862
2012-03-05 06:59:27 +0330 +0330
NA

يه زماني فقط يك مدل بهانه بود و آنهم جابجا كردن كمد بود كه زنها كسي رو ميكشيدن تو خونه…
نويسنده داستان بايد 14 -15 سالت باشه .چون دقيقا روياهاي اينچنيني بقول ماكس ماهوني كسمغزانه براي خودشون ميسازند . اه اه. خيلي احمقانه بود… تو كه گفتي يكدفعه خود استاندارو ميكردي. كاش مكسي بود مثل داستان غارتگر1 كه شلوار نويسنده رو كشيد رو سرش خدمت تو هم ميرسيد.

0 ❤️

312863
2012-03-05 17:00:35 +0330 +0330
NA

امشب یه کم بیشتر تمرکز کن تا خواب کردن زن فرماندار رو ببینی! زن مشاور چیه!؟ حق تو بیشتر از این حرفاست!!!

0 ❤️

312864
2012-03-10 11:43:32 +0330 +0330
NA

سینه اش رو مالیدم خیلی مزه بود و سینه ای رو خوردم
این یعنی چی؟
داستان ننویسی نمیگن لالی ،بچه کونی

0 ❤️

312866
2012-06-14 18:13:25 +0430 +0430
NA

فکر کنم ننتو با زن مشاور فرماندار اشتباه گرفتی.
نکته بعد: اون ریسیوره نه دیسیور/.چندتا هم لابس زنانه دیگه روز تخت بود؟
برو دیگه این ورا پیدات نشه ،کیرم تو اون سوادت، عمه ننه

0 ❤️

312867
2013-11-21 00:57:15 +0330 +0330
NA

کس گفتی و کس گفتی بازم کس گفتی کیری پیری

0 ❤️

312868
2014-07-21 13:34:19 +0430 +0430

کس گفتی آی کس گفتی . . .دیری دیری رریییی مثله یه کسخل گفتی دیریری ری

افتضاح ترین داستانی بود که خوندم :))))))

0 ❤️

524754
2015-12-06 22:11:18 +0330 +0330
NA

(phbbbbt)

0 ❤️

532383
2016-03-03 10:46:00 +0330 +0330

کیرم دهن افغانیت کنن

0 ❤️

668422
2018-01-08 05:39:00 +0330 +0330

وقتی داستان می نوشتی خیار تو کونت بود مگه خو بچه کونی مگه زورت کردن که چغان می کنی

0 ❤️

698010
2018-06-29 00:17:47 +0430 +0430

مردک نفهم تو با اطلاعاتی که الان اینجا دادی هم اون زنو به خطر انداختی هم خودتو البته اگر داستانت واقعی باشه ✋

0 ❤️