زن پرستارم و شهر کوچیک (۳ و پایانی)

1401/03/10

...قسمت قبل

دیگه واقعا انگار تو این دنیا نبودم همه چیز به طرز عجیبی برام غیر واقعی و غیر قابل اعتماد بنظر میومد.مونا همه چیزم بود و انگار همه چیزمو ازم گرفته بودن باورم نمیشد‌.
یاد حرف دوستم افتادم که بهم گفته بود یکی از همکارای مونا هم کردتش.دیگه واقعا داشتم میترسیدم و دست به کاری زدم که هنوز خودم باورم نمیشه.یه شب که با موتا تو رختخواب بودیم.(الان میان میگن واااای اینا سکس نمیکنن عزیزان متاهل خوب میدونن زن داشتن به این معنی نیست هر شب بپری رو زنت حیوون نیست که.)دلو زدم به دریا:
+مونا
-جان؟
+اون همکارت که بهت تجاوز میکنه کیه؟
مونا یهو نیم خیز شد و بهم نگاه کرد.من بهش نگاه نمیکردم و به سقف خیره شده بودم.مونا حرفی نمیزد.تو صورتش نگاه کردم و نیم خیز شدم صورتم روبروی صورتش بود.لبامو گذاشتم رو لباش.یهو مونا زد زیر گریه.صورتشو تو دستام گرفتم و گفتم نترس راستشو بهم بگو چند دقیقه فقط گریه کرد تا آروم که شد شروع کرد به حرف زدن با هق هق:
-سه ماه پیش بود.یه شب که شیفت بودم و خیلی خسته بودم و ساعت حدودای ۳ صبح بود و بیمارستان خلوت.همکارم بهم گفت خیلی خمیازه میکشی برو اتاق استراحت یه چرتی بزن فعلا که خبری نیست.من هستم دیگه.منم بعد از اصرارای اون بلند شدم رفتم.اونقد خسته بودم که سرمو گذاشتم رفتم.نمیدونم چقد گذشته بود که احساس کردم تو خواب و بیداری یکی تو اتاقه.چشمامو آروم آروم وا کردم دیدم یکی از همکارای مرده که واسه یه بخش دیگه بود.ولی اون اینجا چی میکرد تو اتاق استراحت بخش ما؟!!
تازه متوجه شدم که چیکار میکنه دیدم شلوار پاش نیست و داره پیرهنشم در میاره.متوجه چشم باز من شد.اومد سمتم گفت عه بیدار شدی خوشگل خانوم کیرشو آورد جلو صورتم تازه به خودم اومدم تا اومدم بلند شم دست گذاشت رو سرم گفت ببین بخش خلوته الان کسی هم نیست دور و بر اتاق یا میکنمت یا با زندگیت خداحافظی میکنی.من لال شده بودم و راستش تو شوک بودم.فکمو فشار داد دهنم باز شد کیرشو کرد دهنم هنوزم باورم نمیشد و فکر میکردم دارم خواب میبنم.ولی جدا داشت تو دهنم تلمبه میزد.دم گوشمم هی میگفت کسی تا حالا از دست من در نرفته و اسم همکارایی که بهشون تجاوز کرده بود و آورد و فهمیدم منم در حقیقت همکار بخشم با همدستی همین سپرده بود بهش چون مجبور بوده.خیلی از همکارای خانوم متاهلو کرده بود و میگفت فقط منو تو اون بیمارستان نکرده.دیگه روم نمیشه کامل بگم فقط اینو بگم اون شب از کون بهم تجاوز کرد.خرش خیلی تو بیمارستان میرفت و تازه فهمیدم نوه رئیس بیمارستانه.
مونا که حرفش تموم شد فقط بهش گفتم عکس و شماره و آدرس و هر چیزی ازش داریو بهم بده.مونا هم همه شونو بهم داد.ازش پرسیدم چند دفعه تابحال بهت تجاوز کرده سرشو انداخت پایین گفت:
-راستش زیاد.
+چند بار
-از همون موقع که شروع کرد هر وقت شیفت شب بودم باهام این کارو کرده.
+بیرون از بیمارستان چی
-دو بار منو برد خونه اش
+فقط از کون کردتت
-بیشتر از کون بود
+آبشو تو کصت نریخت که
-نههه اصلا
+از همین لحظه به بعد نه جوابشو میدی نه میذاری ازت سو استفاده کنه.خیلی زود نسخشو میپیچم.
-چشم
+چشمت بی بلا.الانم بخوابیم که حسابی خسته ایم.
چند دقیقه ای دراز کشیده بودیم که گفت:
-ایمان؟
+جانم
-تو چجوری فهمیدی
+بماند.مگه میشه من حواسم به زنم نباشه.
-باورم نمیشه اینقد منطقی بر خورد کردی.
+تو مقصر نبودی که ولی باید زودتر بهم میگفتی
-بهت افتخار میکنم.خوشحالم که مثل کوه پشتمی.
+تو همه زندگی منی.اتفاق مشابه اگه خواست تکرار بشه فقط بهم بگو راستشو پنهان نکن چیزیو ازم.
-چشم
دو هفته گذشت.رابطه من و مونا خیلی خوب شده بود دوباره یه بلایی هم دادم سر همکارش اوردن که نیازی نمیبینم بگم ولی همه اینا به کنار هنوز مشکل اساسی حل نشده بود.باید یجورایی دوستمم از سر راه بر میداشتم.
یه ماه بعدش اتفاقی افتاد که باعث شد من یه فکر اساسی بکنم واسه این موضوع.دوستم اومد شهرمون و این دفعه واسه زندگی کردن.همون هفته اولی که اومده بود بهم خبر داد که میخواد مونا رو ببره خونه اش. منم گفتم بیام که گفت با کمال میل.
خلاصه یه چهارشنبه بود که گفت با مونا برای امشب قرار گذاشته.
گفت قراره مثل سری پیش دوباره شیفت شبو بهونه کنه و شب خونه اش بمونه. من بازم حالم گرفته شد که مونا چرا بازم حاضر شده این کار رو بکنه با اینکه بهش گفته بودم چیزیو ازم پنهون نکنه.من بازم مثل سری پیش قبل از اومدن مونا رفتم خونه دوستم.
بازم مونا ساعت ۸ اومد.منم بازم از دوستم خواستم که قایم بشم با اینکه واسش عجیب بود ولی قبول کرد. مونا که وارد خونه شد.دوستم رفت استقبالش و من اینبار از اتاق خونه دوستم شاهد ماجرا بودم.مونا بازم چهره مغموم داشت و از حالت ها و رفتاراش همون اول وسط هال مونا رو لخت کرد و جورابای مچی سفید پای مونا موند.مونا رو به پشت خوابوند رو مبل و پاهاشو داد بالا و مچ پاهای مونا رو گرفت و نگه داشت رو هوا با کمک دستش کیرشو فرو کرد تو کون مونا که جیغ مونا رفت هوا.
-آااااخ آرومتر تو رو خدا یواش
+اووووف جووون چه تنگی.کیرم واسه کونت تنگ شده بود خخخخ.
مونا زد زیر گریه.
-آااااای تو رو خدا پاره شدم.
+آخ جووون قربونت کونت برم که پاره اش کردم
-تو رو خدا آرومتر.درد دارم.
+اوففف جووون
-آااای
دیگه کاملا چمبره زده بود رو مونا و پاهای مونا رو شونه اش بود.رفت و برگشت کیر دوستم تو کون مونا رو میدیدم.دست انداخت موی مونا رو گرفت و سرش آورد بالاتر و میگفت:
+ببین کیرمو داره کون خوشگلتو پر میکنه
-آاااه آییی آااه
+آفرین ناله کن جوووون دوست داری
-تمومش کن دلم درد میکنه دستشویی دارم.
+جوووون دوست داری کیرم تو روده هاته هان؟
-تو رو خدا در بیار من نمیتونم دیگه.
کیرشو کشید بیرون که مونا یه آه کشید.اینقد گریه کرده بود صورتش سرخ شده بود. صورتش خیس اشک بود و اتفاقی افتاد که من فقط تو فیلمای پورن دیده بودم.مونا رو رو زانو نشوند و معلوم بود مونا گیجه کلا کیرشو که تا چند لحظه پیش تو کون مونا بود و کرد تو دهنش و وحشیانه تلمبه میزد و آه و ناله و گریه مونا معلوم بود.از دهن منوا که کشید بیرون کیرشو مونا بالا اورد وسط هال.خم شده بود و دستاش رو زمین بود و نفس نفس میزد که دوستم رفت پشتش نشست و با یه دستش موهای مونا رو گرفت و سرشو آورد بالا و با اون یکی دستش کیرشو گرفت و با دو تا تقه محکم که با دو تا آخ گوش کر کن مونا همراه بود فرو کرد تو کونش. دیگه دوتا دستی موهای مونا رو گرفت و محکم تو کونش تلمبه میزد و مونا بدون حرف زدن گریه میکرد و جیغ و ناله میکرد.چند دقیقه بعد دوستم با دوتا ناله کیرشو تا ته فرو کرد تو کون مونا و آبشو تا ته خالی کرد تو کونش.مونا همونجوری رو زمین دراز کشید و دوستم روش.مونا رو بوس میکرد و قربون صدقش میرفت.بعدش مونا رو بلند کرد و برد حموم و من از اتاق اومدم بیرون و رفتم تو بالکن که بعد از نیم ساعت اومدن بیرون و من به دوستم پیام دادم که تو بالکنم.مونا لخت بود که از حموم اومد بیرون و رفت تو اتاق و گفت میخواد بخوابه.دوستم اومد تو بالکن و سیگارشو روشن کرد.گفت ایمان اوفف نمیدونی چه حالی میده.الان بیشتر از بیست باره که کردمش سیر نمیشم اخ اگه متاهل نبود میگرفتمش هرچند الانم فرقی نمیکنه زن خودمه.خخخ.
بعد از یه صحبت کوتاه به من گفت تو نمیخوای بکنیش گفتم نه من دیگه برم.دوستم گفت چی بگم والا کصخلی میای فقط لخت منو ببینی خخخخ.
رفتم خونه و اون شب مونا نیومد و مثل سری قبل زنگ زد و گفت شیفته.صبح که اومد خیلی بهم ریخته بود و این دفعه نرفت حموم و یه راست رفت خوابید.
به دوستم زنگ زدم:
+الو سلام آقا ایمان گل.
-سلام.چخبر خوش میگذره؟
+اوففف نبودی جات خالی از دیشب تا همین سر صبحی ۴ دست از کون نازش گاییدم.
-خوش بحالت.میگم داداش تو نمیخوای یه شب مهمون ما بشی و دست پخت خانوممو بخوری.
+چرا من که از خدامه.بیام خانومتم ببینم و با هم آشنا بشیم.
-پس شام دعوتی
شب شد و مونا هم آماده پذیرایی از مهمونمون بود و به محض ورود دوستم به خونه هر دو تا خشکشون زد.شب عجیبی بود انگار هر سه تامون میدونستیم همه از همه چی خبر داریم ولی به روی هم نیاوردیم.اخرای شب که شد و موقع خداحافظی من به دوستم گفتم وایسا تا دم در باهات بیام.از آسانسور که اومدیم پایین تو ماشین نشستیم گفتم راه بیفت.راه افتادیم حرفی نمیزدیم و من فقط به روبروم خیره بودم.متوجه نگاه های زیر چشمی دوستم بودم.جاده منتهی شد به یه قسمت بیابونی که دو تا ماشین پیچید جلومون و دوستم وایستاد.
.
.
.
حدودای ساعت ۳ صبح رسیدم خونه و جالب این بود که مونا هنوز بیدار بود.وارد که شدم مونا اومد جلوم تو چشاش نگاه کردم و یه سیلی محکم زدم بهش که افتاد زمین.بعد رفتم جلو و دستمو دراز کردم سمتش بلندش کردم و سرشو بوسیدم.گفتم این آخرین باره که از پنهون کاریت چشم پوشی میکنم.دفعه بعد تو زندگیم جایی نداری.که مونا محکم بغلم کرد و سرشو گذاشت رو سینمو شروع کرد به گریه کردن.
.
صبح با صدای زنگ گوشی از خواب بیدار شدم:
+الو آقا ایمان داداش سلام جابرم
-جانم جابر جان
+آقا کار تموم شد ماشینش هم سر به نیست کردیم.خیالت تخت.
-دستت درد نکنه.فکر نکنم دیگه مزاحمت بشم.کارتم عالی بود.
+قربونت داداش.باز اگه موردی بود خبرم کن.
دوستم اسمش بابک بود.بابک دیگه گوشیش روشن نشد دیگه آنلاین نشد و این شد اشتباه آخر زندگی بابک.
پایان.

نوشته: ایمان


👍 76
👎 23
121801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

876827
2022-05-31 01:03:12 +0430 +0430

زارت

6 ❤️

876828
2022-05-31 01:04:24 +0430 +0430

جنایی شد داستان خخخ نکشیمون یوقت تو برو کس زنتو پلمپ کن دیگه نکننش نه اینکه ملتو بگا بدی ایجوری باید نصف مملکتو به فنا بدی


876839
2022-05-31 01:39:05 +0430 +0430

باشه
تو راس میگی

2 ❤️

876842
2022-05-31 01:42:39 +0430 +0430

خب شاید شارژ باطری گوشیش تمام شد با غیرت🤣🤣🤣🤣🤣

2 ❤️

876849
2022-05-31 01:49:16 +0430 +0430

بی عرضه احمق زنی ک میدونسته کاریش نداری و پشتش هم هستی ولی بازم این موضوعو ازت پنهان کرده مطمان باش خودش هم قلبا میخواسته. باید اون زنو با لگد پرت میکردی بیرون از خونه


876855
2022-05-31 02:05:45 +0430 +0430

حالا گیریم همه چیت راسته و اصن حق باتو.خیلیم ادم حسابی هستی و اصن ی خری هستی واسه خودت…فقط یچی فک کنم زنت خیلی کوسه رفیق…

1 ❤️

876856
2022-05-31 02:11:31 +0430 +0430

میخوای آدرس بیمارستان زنتو بده منم ی دوری باهاش بزنم بعد منم سربه نیست کن🤣🤣🤣🤣🤣

1 ❤️

876862
2022-05-31 02:38:31 +0430 +0430

ین که چنین اتفاقی تنها توی خیابان تو افتاده جای خودش فقط بگو همکارش تجاوز می‌کرده دوست تو از کجا فهمیده . و اینکه ونمونه واقعی و البته با اندکی تفاوت این و چند وقت ربعذ میخونیدز

1 ❤️

876864
2022-05-31 02:40:05 +0430 +0430

نکشیمون اکولایزر 😁

4 ❤️

876868
2022-05-31 03:21:00 +0430 +0430

مونا بهت نگفته بچه هاتونو از من دارین؟برو تست دی ان ای بده کصکش اگه باورت نمیشه
یه شب تو همون بیمارستان بستری بودم خواب بودم زنت اومده بود کیرمو میخورد از اون به بعد تا الان هر هفته میاد میریزم توش
هم پسرت از منه هم دخترت اینم نشونه ش
حالا میتونی کیرمو بخور باغیرته کونی😄😎

1 ❤️

876876
2022-05-31 04:27:56 +0430 +0430

یاد فیلم دیپ واتر افتادم. زنش به همه میداد و شوهرش هم میرفت هرکی زنشو کرده بود میکشت 😂😂😂

5 ❤️

876888
2022-05-31 06:56:27 +0430 +0430

کوسخول گذاشتی طرف و زنت تکمیل حال خودشون رو بکنند و خودت هم از دیدنش فیض ببری بعد کشتیش؟
اون که بیشتر از تو که شوهرشی مونا رو گاییده😂
اگه خیلی مردی چرا همکارش رو هم اینطوری نکردی و فقط به یه گوشمالی بسنده کردی
وجدانن گوه هم میخورید از قاشق مرباخوری استفاده کنید نه کفگیر و ملاقه

4 ❤️

876897
2022-05-31 08:09:46 +0430 +0430

داداش تو با این زنت فکر کنم با جابر زیاد کار داری

2 ❤️

876904
2022-05-31 09:20:01 +0430 +0430

میذاشتی یه 30 یا 40 دست دیگه بکنه زنتو بعد حالشو میگرفتی کسکش کستان نویس جقی

1 ❤️

876905
2022-05-31 09:20:54 +0430 +0430

واقعا زارت

0 ❤️

876909
2022-05-31 09:36:39 +0430 +0430

بالیوود زیاد میبینی

0 ❤️

876918
2022-05-31 10:10:16 +0430 +0430

با این روندی که در پیش گرفتی باید کل شهر رو بکشی . . .

0 ❤️

876920
2022-05-31 10:18:18 +0430 +0430

بخاطر زن جندت قاتل شدی رفت
از شوخی گذشته چند تای دیگه رو کشتی زنت جندگیو یاد گرفته

0 ❤️

876921
2022-05-31 10:23:11 +0430 +0430

این مونایی که من میبینم باید نصف شهر رو جابرجان سربه نیست کنه.ماشیناشون رو چیکار میکنید😂😂

0 ❤️

876922
2022-05-31 10:25:09 +0430 +0430

چی میگ

0 ❤️

876927
2022-05-31 11:11:32 +0430 +0430

بازم حواست باشه

0 ❤️

876931
2022-05-31 11:36:14 +0430 +0430

این شد یه کار درست و حسابی خوشم اومد ازت

0 ❤️

876937
2022-05-31 11:50:19 +0430 +0430

باوا مافیا😂

0 ❤️

876940
2022-05-31 12:10:52 +0430 +0430

کسکش دید تو دو قسمت قبل همه ریدن بهش یهو غبرتی شد و شد استیون سگال!!!زنت جنده س داداش دو روز دیگه از تو خونه یکی دیگه باید بکشیش بیرون…یه چک زدم در گوشششش!!!ریدی

2 ❤️

876950
2022-05-31 12:56:36 +0430 +0430

تخیلی بود ولی قشنگ بود بعدشم ادم کشتن به همین راحتیها نیست و غیر ممکنه که گیر نیافتی . جسد سوخته را پلیس پیگیری میکنه تا بلاخره قاتلشو پیدا میکنه . میتونستی اخرشو جذابتر بنویسی ولی جنایش کردی .

0 ❤️

876951
2022-05-31 12:57:07 +0430 +0430

کصشعر ازین بهتر نداشتی

0 ❤️

876953
2022-05-31 13:32:26 +0430 +0430

خوشحالم این داستان سمی تموم شد.
کلاً به منطق داستانی گفتی زکی!

  • اون پسره همه‌ی زن‌های متاهل بیمارستان رو کرده بود؟ حاجی اصلاً بیمارستان رفتی شما تا حالا؟
  • ماشینش هم سر به نیست شد؟ تمام!
    آخر داستان یهو شدی دنزل واشنگتن اکولایزر😅
4 ❤️

876980
2022-05-31 16:09:39 +0430 +0430

این داستان از اولش دروغ بود ، البته داستان از اسمش مشخصه زاده ذهنه

0 ❤️

876981
2022-05-31 16:12:52 +0430 +0430

آخه کصکش یعنی میخوای بگی خیلی مردی و غیرت داری؟گذاشتی جلوی چشمات کص و کون زنتو یکی کنند بعد دادی بکن زنتو بکشن!خوبه خودتم یه دست به رفیقت کون میدادی بعد میکشتیش جاکش اوقلی!

0 ❤️

876986
2022-05-31 17:12:11 +0430 +0430

تو ما رو هم کشتی گوگولی!!

0 ❤️

876987
2022-05-31 17:23:44 +0430 +0430

با این زن پاکدامنی که داری فک کنم ۵ سال دیگه به جرم نسل کشی جزو فهرست تحریم سازمان ملل قرار میگیری

1 ❤️

876989
2022-05-31 17:53:20 +0430 +0430

عالیه بود ولی
پایانش یکم از دور بود
خسته نباشی

0 ❤️

877009
2022-05-31 20:54:43 +0430 +0430

خخخ
به بچه‌های بالا گفتی کارشونو بسازن 😂😂😂

0 ❤️

877019
2022-05-31 23:45:31 +0430 +0430

اگه واقعیته که مردبودی اگه تخیلیم باشه بازم مردبوده مردداستان

0 ❤️

877025
2022-06-01 00:10:08 +0430 +0430

امیدوارم قسمت اخر داستان سکسیت باشه نوشتی و دوباره همسرت داستان نسازه بایکی دیگه.که احتمالا این بار خودشوهم بگامیده هم به فنا.
البته اگر پنهون نکردوموردی بود وبهت راستش روگفت ورفت داد وباجابرتماس مجددداشتی حتمابنویس خوب مینویسی.
درکل از منطق و صبوری وکنترل خودت واینکه درک کردی وضعیت همسرتو خوشم اومد.خیلی از احساس ها و رفتارهارونمیشه بانوشتن به تصویرکشید و انتقال داد به خواننده وفقط خودت دراون لحظه احساس کردی که همسرت میل نداشته به این سکس ها و از روی حوس نرفته سکس كنه بلکه خیلی میترسیده و بخاطرحفظ آب ورو اشتباهاشوتکرارمیکرده.وواسه همین بخشیدی.اگر یک درصدهم احتمال میدادی خودش میخواسته خیانت کنه احتمالا اینطوری برخوردنمیکردی.
البته این حرفامو اون دوستان مجرد جغی درک نمیکنن دوستان متحل باتجربه میفهمن چی میگم

1 ❤️

877029
2022-06-01 00:35:03 +0430 +0430

تم داستان سیلوستر جکی جان آرنولد اجی دیو گان و مونا دختری در بیمارستان
و مونا همچنان پاره میشد و اشک می ریخت از کسش و یکبار اجی
یکبار آرنولد و … می‌کشت و می‌بخشید و باز می‌گشت به سوی مونا و مونا هم پشیمان ولی چاره نبود او مدافع سلامت بود و باید چک زدن های همسرش را تحمل می‌کرد و پاره شدن های خفت گیران روزگار را
خب چه باید کرد فقط تحمل کن دادا
سلام فرمانده این کسکش رفیقت از نسل جامانده میزند فقط چک فرمانده فرمانده فرمانده کردی ملت درمانده فرمانده

0 ❤️

877031
2022-06-01 00:46:10 +0430 +0430

تم داستان سیلوستر جکی چان اجی دیوگان آرنولد و مونا دختری در بیمارستان
و دخترک بی چاره همچنان پاره میشد و می چکید از کسش اشک ولی او نرفت و نداد و آنها آمدند و کردند و هر روز یک چک میخورد و یک قتل در راه بود یکروز آرنولد و یکی جکی و …ولی او باید صبر میکرد او مدافع سلامت بود
سلام فرمانده فرمانده فرمانده این کسکش از نسل جامانده فرمانده این طرف کسخول شده از دستت فرمانده کردی مردم درمانده فرمانده فرمانده فرمانده

0 ❤️

877037
2022-06-01 01:10:33 +0430 +0430

کصشر خالی

مثلا آخرش خواسی بگی انتقام گرفتم

ولی شل کن لذت ببر ادا نیا :)

0 ❤️

877069
2022-06-01 02:28:32 +0430 +0430

کسخل

0 ❤️

877152
2022-06-01 15:26:29 +0430 +0430

الان مونا رو بی کیر گذاشتی پس اگه با خیار خودارضایی کنه خیارهارو هم میکشی

0 ❤️

877166
2022-06-01 18:08:35 +0430 +0430

قشنگ بود 👨🏻‍🦯

0 ❤️

877188
2022-06-01 22:57:34 +0430 +0430

همین فقط دو تا زدی تو گوش زنتو خلاص . اخه خداییش حیف آدم که بزارن روی تو . من که نمیفهم جلوی روت باشه دو دفعه بده آخه نمیگی طرف ایدز گرفته خودتو و خانواده ات و … رو به فنا دادی .
بچه هم اصلا فکرش رو نکن جون که بدبخت شده حتما ایدز گرفته .

0 ❤️

877194
2022-06-02 00:10:42 +0430 +0430

تو اگ غیرت میداشتی ک زنتو میکشتی سامورایی جقی

0 ❤️

877195
2022-06-02 00:12:28 +0430 +0430

سلام فرمانده😁😁😁😁

0 ❤️

877201
2022-06-02 00:30:42 +0430 +0430

نکشیمون جمونگ گمشو دیوز هرزگی زنشو داره میبینه هیچ گوهی نمیتونه بخوره اومده تو توهوماتش جمونگ شده

0 ❤️

877357
2022-06-02 22:17:09 +0430 +0430

همه به جنایت و کصشر بودن داستان میپردازن اما یک نفر نمیگه عاقبت رابطه با زن شوهر دار!

0 ❤️

877358
2022-06-02 22:20:48 +0430 +0430

این همون مونا تو داستان (مونا زندایی من) نیست؟

0 ❤️

877362
2022-06-02 23:58:05 +0430 +0430

دلم میخاد دلگرمی بدم و تشویقت کنم ولی واقعا نمیشه‌. خونده‌شدن این داستان فقط به‌خاطر تابوبودن موضوعشه، اما ازنظر کیفیت ضعیفه. دیالوگها سطحی و روند داستان کاملا باورنکردنیه. متأسفم که رک گفتم. ولی نیاز به تلاش خیلی بیشتری داری

0 ❤️

877438
2022-06-03 06:17:11 +0430 +0430

کیرشونم نگرفتی

0 ❤️

878032
2022-06-06 20:10:06 +0430 +0430

اخرش هندی شد…ولی قشنگ بود لایک به قلمت❤👌

0 ❤️

878218
2022-06-07 12:08:21 +0430 +0430

آره تو ک راست میگی

0 ❤️

878221
2022-06-07 12:33:49 +0430 +0430

حاجی ماشین طرف چی بود ؟؟
شما که قراره اوراق کنی
ی سری قطعات لازم داریم زحمتت همینارو استوک کن بده به ما😂😂😂😂

0 ❤️

878440
2022-06-08 23:29:48 +0430 +0430

جنگ مگه.
اسگل به درد نخور گنده گوز

0 ❤️

879602
2022-06-15 05:47:49 +0430 +0430

مردممم خخخخخ اووووه

0 ❤️