ساناز ۱۳۷ (۲)

1400/12/08

...قسمت قبل

سلام دوستان در داستان قبلی تا حدودی تعریف کردم نحوه آشنایی و اولین سکس خودم با ساناز رو میخواستم از روز تولد ساناز براتون بگم ۱۵ مرداد شد روز تولد ساناز درست وسط تابستون از چند روز قبل در فکر این بودم که چطور سانازرو سوپرایز کنم طبقه پایین خونمون که متعلق به من بود انواع اقسام تزیین و گل و بادکنک قلب و هلیومی کرده بودم و دیگه دستم اومده بود ساناز از چی خوشش میاد تو سکس و چه چیزی نه صبح که پا شدم یک دوش خوب گرفتم و وقت آرایشگاه گرفته بودم سوار ماشینم شدم رفتم آرایشگاه وقتی تموم شدم رفتم بهترین شیرینی فروشی شهرمون و یک کیک شکلاتی که ساناز عاشقش بود گرفتم و روی کیک گفتم بنویسن عشقم تولدت مبارک و و یک مدال جواهر خوشگل و زنجیر طلا از مغازه خودمون برای ساناز برداشته بودم هدیه پیچ کردم نزدیکی های ظهر زنگ زدم به ساناز کجایی گفت پیش بابام هستم مغازه مانتو فروشی کم کم در میام رفتم دنبالش و منتظرش شدم اومد بیرون سوار ماشین شد کیک و هدیه اشو گذاشته بودم صندوق عقب دیدم هی اینور اونورو نگاه میکنه فکر کرد ساناز زیاد اهمیت نمیدم به روز تولدش منم به روی خودم نیاوردم رفتیم خونه ما من مادرم هم دیگه از دوستی من و ساناز با خبر بود و آشنا کرده بودم با خانواده ام یعنی فقط مادرمو رفتیم طبقه مادرم و سلام علیک و روبوسی با مادرم مشغول بود من زود رفتم پارکینگ و کیک و هدیه سانازو بردم طبقه خودم و گذاشتم رو میز خلاصه ناهار خوردیم دور هم گفتیم خندیدیم ولی باز ساناز یکم حس میکردم دلخوره که حتما به فکر روز تولدم نیس رامین… یکم که گذشت مادرم رفت اتاقش که دراز بکشه منم به ساناز گفتم پاشو بریم پایین رفتیم پایین همین که از در وارد پذیرایی شد ساناز جوری سوپرایز شد که کیفش از دستش افتاد چون خیلی خوب تزیین کرده بودم همه جا گل و بادکنک قلب بود درجا موند جلو در خیلی احساسی شد گمونم تا اون زمان اونجوری براش تولد تزیین نکرده بودن در و که بستم بغلم کرد و گفت وای چه خوشگل شده چه زیبا شده منم گفتم قابل این خوشگلی تورو نداره دستشو گرفتم بردم جلو میز کیک و دید و هدیه تولدشو اینبار چشماش پر اشک شوق شد بازم بغلم کردم و اینبار محمکم تر و حشری تر و لباشو انداخت رو لبام و شروع کرد به لب گرفتن منم لباشو میخوردمو نگاه کردم باز چشماش نیمه باز شده چون همیشه که حشری میشد چشماش و میبست یا نیمه باز میشد دستامو بردم پشت رو باسن درشت و نرمش یک شلوار ساپورت پوشیده بود چسبوندم به خودم قشنگ کیرم چسبید به نافش چون یکم قد من بزرگ بود 😄 همیجوری لب رو لب گرفتم بغلم بردم اتاق خواب رو تخت گذاشتم رو تخت مانتو دکمه هاش باز بود یعنی بالا موقع ناهار باز کرده بود یک پیراهن نازک و سبز تنش بود لبامو از لباش کندم و مانتوشو در آوردم پیراهنشم در آوردم همیشه سوتین و شورت ست میپوشید دیدم سوتیین صورتی تنشه از پشت دستامو بردم باز کردم سوتینشو همین که باز کردم ساناز خودش بغلم کرد و خوابوند روی خودش شروع کرد به لب خوردن منم روش که دراز کشیده بودم پاهاشم ساناز باز کرده بود درست کیرم از رو شلوار جین که من پوشیده بودم چسبیده بود به خط کوسش و بالا پایین میکردم با کمرم خودمو …تو همین حالت من دستامو بردم شلوار خودمو در آوردم گرچه به زحمت جین بودو تنگ در آوردم و شلوار ساپورت سانازم در آوردم دیدم باز آب کوسش معلومه خورده به شورت صورتی ساناز دراز کشیدم روی ساناز و شروع کردم به خوردن لباشو یواش یواش گردنش و سینه هاش سانازم ناخن های نسبتا بلندی داشت دستاشو برده بود رو کمرم رو کتفام و چنگای کوچولو کوچولو میزد من شروع کردم به خوردن سینه های نوک صورتی ساناز همین جوری مک میزدم صدای ساناز دیگه بلند شده بود مثل روز اول سکس خجالت نمیکشید خوب صدای آه و ناله میداد و گه گاه میگفت یواش زیاد مک نزن کبود میشن و بزرگ میشن در این حالت که بودیم من شورتمو در آوردم و شورت سانازم کشیدم پایین چه منظره خوشگلی بود کوس کلوچه ای و با آب شفاف که به لبه ای کوسش خورده بود به ساناز گفتم تنبیه بکنم چون ما بین خودمون به لیس زدن اسمشو گذاشته بودیم تنبیه کردن (حالا مسخره نکنینا😁) گفت آره قشنگ پاهاشو خودش باز کرد دیگه نمیترسید صدمه ای بهش برسه چون دیگه مطمعن بود بعد چند بار سکس خوابیدم من جلو پاهاش کیرمم چسبید به رو تخت شروع کردم به لیس زدن کوچولو از چوچولش دیوانه میشدم آب کوسش که به لبام میخوردو چسبناک شروع کردم به بالا پایین بردن زبونم و به سوراخ کوسش و آروم آروم میکردم توش و در میاوردم دیگه ناله و آه و جون گفتن ساناز پیچیده بود تو اتاق همین که میخوردم ساناز گفت کیر میخوام گفتم باشه من همونجوری که خوابیده بودم برگشتم پشت به تخت خوابیدمو ساناز تو حالت 69اومد روی من چون عاشق این پوزیشن بود کیرمو اولش بادستاش گرفت بالا پایین میکرد بعد با لباش شروع کرد بوس های کوچولو به لیس زدن سرش و یواش یواش دهنش میکردو در میاورد منم تو اون حالت 69 کوسشو از بالا تا سوراخ کونش لیس میزدم واقعا تو یک حالتی بودیم که آه و ناله هم پیچیده بود تو اتاق ساناز تا ته جا نمیشد کیرم تو دهنش تا نصفه ها میکرد دهنش مک میزد بوس میکرد منم لپ های کونشو لیس میزدم کوسشو لیس میزدم کونشو با دستانم باز کردم نوک زبونمو میکردم توش که گفت انگشت جا خوردم چون اجازه نمیداد معمولا در ماه ۳بار۴ بار تقریبا سکس میکردیم یک بارش از کون اجازه میداد میگفت درد داره من انگشتمو خیس کردم کردم توی کونش ساناز یک آخ محمکمی گفت من شروع کردم به فرو کردنو در آوردن با یک دستمم کوسشو میمالیدم سانازم محمکم مک میزد کیرمو رگ پایین کیرمو لیس میزد کمی که سوراخ کونشو بازی دادم دیدم میشه خوب بره توش نرم شده بود من خودمو کشیدم از زیرش بیرون ساناز تو همون مدل داگی وایساد اومد پشتش با یک دستم کیرمو گرفتم بایک دستم لپ کونشو باز کردم جدا کونش بزرگ بود خانوده گی اونجوری بودن کون خواهرش و مادرشم درشت بود سر کیرمو گذاشتم لب سوراخش آروم فشار دادم نمیرفت تو ولی بالاخره رفت ساناز یک جیغی کشید که آروم حیوانی نه 😂 یواش یواش جا دادم تا نصف کیرمو و شروع کردم به تلمبه زدن آروم ساناز آه و ناله های محکم میکرد با دوتا دستام لپ های کونشو باز کردم و یکم بیشتر تو کردم ولی خودشو میکشید جلو معلوم بود درد داشت چون خودش بعدا میگفت درد داشت ولی یک حس خوشی هم داشت همیجوری تلمبه میزدم آروم آروم وقتی کیرم میومد بیرون از سوراخ کونش سفید سفید بود چون خیلی تنگ بود و گرم دیگه یواش یولش داشت آبم میومد که تلمبه هامو یکم محکم کردم چیزی نمیگفت معلوم بود خیلی حال میکرد گفتم بریزم توش گفت نه نه دیگه آبم داشت میومد کیرمو در آوردم ریختم رو تختی که بعدش جمع کردم برگشت گفت خیلی درد داشت ولی حالم میداد خیلی… من از لباش بوس کردم گفتم تو ارضا شدی گفت با خنده گفت من همون اول ارضا شدم چند بار… پا شدیم لباسامونو پوشیدیمو کیک که گرفته بودم برید یکم خوردیم رفتم چایی آوردم مادرمم غرق در خواب هنوز 😁 مدالشو که دید بازم بغلم کرد و لب گرفت …گپی زدیم گفت دیره دیگه برم الان زنگ میزنن گفتم کیکم ببر گفت نه بابام میفهمه خلاصه اینم از روز سکس من و ساناز در روز تولدش…امیدوارم خوشتون بیاد ضمنا این داستان نیست واقعیتی هست که افتادده از اساتید نقد که میکنن انصاف داشته باشن😁😉…روش خوش

نوشته: رامین


👍 5
👎 2
7801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

861355
2022-02-27 21:35:50 +0330 +0330

کوس خل برای یه کوسی جواهر میدی و زنجیر طلا هر چیزی قیمت داره دختر یه قیمت زن یه قیمت

0 ❤️