سلام
این داستان بر می گرده به چند سال پیش ولی وقتی یادش می افتم دیوونه میشم
در حده چند ماهی بود سکس نداشتم و به شدت تو کف بودم من تو همه ی پارتنرام به یکیشون به شدت عجیبی حس حشر داشتم که حد نداشت این یارو باهاش هم اتاق بودم ی دو سالی و ی چند باری هم هم سکس داشتیم منتها بعدش خیلی از من متنفر میشد و تهدید می کرد منو که دیگه انجام البته این آخریش که گفت به خونوادت میگم منم کلا قیدشو زدم و دیگه از اون خ نه ام اومدم بیرون نمیدونم شاید به گی حس نداشت یا لااقل در مورده من اینطور بود
خلاصه‌ که باهم در حده اینستاگرام و کلیپی چیزی می فرستادیم ارتباط بودیم بعد اومد شهرستان و پرورش ماهی داشت میزد و حس کردم داره ارتباطش با من قوی تز می کنه جوری که با بدنه بالا تنه لخت برام. سلفی می فرسته بدونه این که بگم و منو در جریان کاراش میزاشت
ی روز که اومده بودم شهرستان پیام داد کجایی و حال و احوال کردیم مثه همیشه اونجا بود (ی جایی بیرون از شهر تو ی اتاقک هم نگهبانی میداد شبا هم بالا سره کارگرا بود) گفتم هوس قلیون کردم داری گفت آره بیا اتفاقا امروزم کارگرا نیومد(ن تعطیل بود)
و تنهام منم قند تو دلم آب شد انگار میدونستم برا چی دارم میرم
رفتم براش ی کم خرت و پرت خریدم دیدم داره بساط قلیون و آماده می کنه
ی رکابی سفید پوشیده بود و با ی شلوارک که برجستگی کیرشم معلوم میشد و منو حشری تر می کرد نشستیم پا قلیون و تنقلات تا تموم شد تو این مدت بیشتر نگاهم به کیرش بود بعدش رفتیم به سگش غذا دادیم می خاستم برم که گفت بیا بریم تو و اومدیم تو دوباره انگار هر دومون می خاسی ولی به رو هم نمیوردیم چون من می ترسیدم پا حرفش باشه و بخاد تحقیر و اذیتم کنه
تا بعد که چایی خوردیم با نبات گفت خیلی کوفته است بدنم و این جرقه ای شد برای من گفتم ماساژ می خای (چون همیشه با ماساژ شروع کننده سکسامون بود) گفت آره ولی شیطونی نکنی گفتم چشم
دمر خابید اینم بگم که قد و وزنش دوبرابر من بود و ی بدن تقریبا پشمالو مخصوصا سینه هاش پوستش سفید و موهاشم بور،
من که دسم خورد به بدنش سیخ کردم و اصلا صدام می لرزید وقتی باهش حرف میزدم و نفسم ی جورایی حس می کردم بالا نمیومد حینه ماساژ از آخرین رابطه ام پرسید و میدونست با یکی از دوستای مشترکمون چند سالی هست تو ی رابطه ام و گفتم همون 3 چهار ماه پیش رفتم پیشش و اونم نیش خند میزد و می گفت الان دوساله ازش خبر ندارم منم ی کم ازش براش گفتم
تا پشتش کامل ماساژ دادم دیدم چرخید و گفتم اینور بدم گفت همشو ماساژ بده کیرش نیم راست بود از پاهاش شروع کردم اومدم بالا ی دستی ام به کیرش کشیدم با خنده گفت نکن
منم دیگه روناشا مساژ میدادم و هی دستمو می مالیدم به کیرش و کیرش داشت کم کم راست میشد تونم چیزی نمی گفت و بعد گفت کاش ی دختر ماساژ میدا منو الان و چشماشو بسته بود گفتم تصور کن الان تو استخری و داره ماساژت میده کنم کم کم دستم از زیره شلوارک بردم و کیرشو گرفتم تو دست گفت نکن پسر من اصن باورم نمیشد کیرش تو دستمه دوباره اونم چیزی نمی گفت گفتم ببینمش گفت زودی درش آوردم و دوتا بوس کردم و شلوارک شو کشیدم بالا این دفعه کونمو گذاشتم رو کیرش و شقیقه هاشو ماساژ دادم و گفت شکمم درد گرفت بسه اومدم پایین دوباره کیرشو از توی پاچه های شلوارک گرفتم تو دست و با ون یکی دست زیره خایه هاشو می مالیدم حسابی کیرش چوب شده بود کف دستا منم عرق کرده بود می مالیدم و اونم دیگه چشاشو بسته بود شلوارک دادم پایین کیرشو گرفتم تو دست گفت بخورمش برا سرشو به نشونه آره آورد پایین گفتم بعدا پشیمون نشی و ناراحت شی ازم گفت نه من دیگه داشتم میمیرم از حشر کیره خوش فرم نوک تیز و سفیدشو کردم تو دهنم تحلقی براش میزدم و لبام دورشو می خوردم و حینه خوردن با دستم براش جق هم میزدم و پرتف و خیسه خیس براش می خوردم و حسابی داشت حال می کرد با زبون خایه هاش که همیشه تمیز و بی مو بود را لیس می زدم و تا زیره خایه هاش با تمام وجود می خوردم و گفت داره میاد منم تند ترش کردم و ی حاله عجیبی بهم دست داد کیرش داشت تو دهنم نبض میزدم و اون باورش نمیشد ول کنه کیرش نیستم و آبش ریخت تو دهنم و چیزی که عجیب بود برام آبه خودمم اومد
و همه ی آبشو قورت دادم ی قطره هم نریخت بیرون ازش و خودمم بی حال شده بودم
اون گفت چطور خوردی حالت بد نشد گفتم نمیدونی چقد بهت حس دارم وگرنه اینو نمی گفتی عزیزم
بعدش نشستیم ی سیگار کشیدیم بیرون و من خداحافظی کردم و رفتم

نوشته: پسره بد