ستاره، مشتری خاص حشری

1401/02/25

سلام
این داستان برمیگرده به تعطیلات عید 1401
من یه فروشگاه اینترنتی دارم که لوازم آرایشی میفروشم و چندین ساله کار میکنم تو عید یه خانوم پیام داد اینستا و مشاوره گرفت شماره و ادرسشم داد تا براش ارسال کنم
من طبق عادت چندتا سوال ازش پرسیدم و فهمیدم که طلاق گرفته و 36 سالشه عکس پروفایلشو دیدم واقعا بدن قلمی و خوبی داشت ازش پرسیدم گفت 170 قد و 66 وزنش هست اما از تو عکس سایز سینش معلوم نبود خلاصه من کارشو انجام دادم و ارسال کردم براش بعدش ازش پرسیدم شما لوازم آرایشی خاصی نمیخواین گفت چرا میخوام چی دارین که ایدی تلگرام ازش گرفتم و چندتا نمونه دادمش و خرید کرد.
شب بهش پی ام دادم جسارتا مشکل هورموني ندارين که نوشت چرا هورمون مردانه بدنم زیاد شده و دکتر دارو داده بهم و دارم مصرف میکنم ازش پرسیدم جسارتا رابطه جنسی دارین اولش من من کرد گفت آره تقریبا گفتم هفته ای چن بار گفت یکبار حدودا
بعد ازش پرسیدم قرص میخوری کیفیت رابطه جنسی تغییر نکرده که خندید گفت چرا اون لذت قدیما رو نداره و استیکر خنده فرستاد
منم فهمیدم منظورش چیه گفتم ربطی به تو نداره مشکل از پارتنرت هست چقد مگه سکس دارين گفت 20 دقیقه گفتم خب خیلی کمه برای سن شما حداقل هفته ای 3 بار و هربار یکساعت باید باشه چندتا استیکر داد گفت کو پارتنری ک هفته ای سه بار پایه باشه؟
دیگه چت های سکسی شروع شد و کم کم روش باز شد از خودش پرسیدم گفت سایزم 75 هست و 5 سال بود رابطه نداشتم تا شش ماه پیش با یه پسرم هفته ای بیست دقیقه میاد و میره منم حال نمیکنم بهش گفتم مگه چن سانته؟ خندید گفت 15
فورا از تو گالری عکس کیرمو فرستادم گفتم این چطوره؟ گفت سایزش ک خوبه ولی باید دید چقدر بتونه دوام بیاره اخه من خیلی تندم و دلم میکشه حالا این عکس کجا بود گفتم سایز خودمه گفت دروغ میگی یکی دیگه فرستادم نوشت جون که منم بهش گفتم پس کو عکس تو ک یه عکس یهویی با تاپ داد دیگه کم کم شروع کردیم سکس چت و اونشب یه حال اساسی بهش دادم خودش میگفت آبم اومد.
فرداش آنلاین نشد شب دیروقت نوشت فردا میخوام بیام شيراز خرید کنم هستی؟
فورا گفتم اره بیکارم بیا تا بریم برات بخریم
وقتی اومد باورم نشد این همون ستاره هست یه شلوار لی پوشیده بود با یه مانتو لی اومد دست دادیم رفتیم تو پاساژ و خریداشو کرد همش دستش تو دستم بود و باهم قدم میزدیم منم براش یه کفش خریدم دیگه ظهر شده بود رفتیم ناهار خوردیم گفت خیلی گرمه بریم یکم هوا بخوریم گفتم خوابت میاد مگه گفت خستمه کاش میشد یکم دراز بکشم منم فهمیدم منظورش چیه بردمش خونم و یه شربت بهش دادم نشست رو مبل شال و مانتو در آورد گفت هوووف پختیم بخدا بهش گفتم راحت باش عزیزم خونه خودته صبر کن من لباسم عوض کنم بیام
از خودم بگم علی 26 سالمه قدم حدودا 190 وزن 95 سایزمم خوبه نمیگم 22 سانت اما 18 یا 19 هست خلاصه یه ست ورزشی پوشیدم اومدم تا نشسته گفت اوووه ورزشکاری که گفتم کجاشد دیدی آره بابا بلندش کردم بهش یه ست گشاد باشگاهی خودمو دادم پوشید کلی بهش خندیدم وقتی راه می‌رفت از کنار پهلوش سوتینش معلوم بود بهش گفتم این سوتین ها رو هم باز کن بدبختا یکم هوا بخورن گفت پررو نشو. اومدم یکم دراز بکشم نه لخت شم منم نزدیک شدم بغلش کردم در گوشش گفتم نترس لختت نمیکنم و یه لیس زدم به گردنش برگشت گفت لعنتی هستی دیگه از چشمات میباره میخوای چیکار کنی گفتم میخوام چیکار کنم زد تو پهلوم گفت بیمزه
با این 10 سال از خودم بزرگتر بود ولی بدنش انگار دختر 23 ساله عالی بود بغلش کردم شروع کردم لب گرفتن و با دستم روناشو مالیدن دیدم داره نفس می‌زنه خیلی آروم بند سوتین رو باز کردم دستمو کردم تو لباس و گرفتم سینه هاشو یه اخ گفت گفتم مگه پارتنرت بلد نبود گفت هیچی نگو کارتو بکن حسابی سینه رو مالیدم و لباسش در اوردم شروع کردم خوردن و مک زدن دیگه رسما ناله می‌کرد و اخ اخ میگفت خوابیدم روش کیرمو در آوردم گذاشتم لای رونش گفت لعنتی چرا اینقد داغه بلند شد گرفت دستش شروع کرد ساک زدن یه جوری میخورد تو ابرا بودم سرشو گرفتم کیرمو فشار دادم تو دهنش و اروم تلمبه زدم خسته شد دراز کشید اومدم جلو شرتشو در اوردم شروع کردم زبون زدن به کصش یه کص کلوچه ای سفید بی مو داشت که خیس خیس شده بود منم خیلی آروم میخوردمش با دست سرمو فشار میداد چند دقیقه نشد که لرزید و ارضا شد گفت علی یجوری بکن که این 5 سال یادم بره میخوام تا میتونی بکنی حقیقتا قبلش قرص خورده بودم ولی از بس حشری بود فک میکردم 5 دقیقه ای ابم میاد که شروع کردم کیرمو تو کصش کردن وقتی سرش رفت توش یه اه خیلی حشری گفت لبشو گاز گرفت منم همشو کردم توش خوابیدم روش در گوشش گفتم چرا این‌قدر خیس کردی گفت فکرشم نمیکردم اینجوری کص بدم حالا که شده لطفا حسابی بکن منم درآوردم دوباره کردم توش که دوباره اه کشید کم کم تلمبه میزدم تو کصش صداش بلند شده بود ناله می‌کرد سینه هاشو میمالیدم یهو ارضا شد گفت بازم بکن تو آسمونام
داگی شد رفتم پشتش موهای فرفری خوشگلشو گرفتم هم‌ه کیرمو کردم تو کصش جیغ رو گفت عاشقشم بکن فقط دو سه دقیقه ای کردم دیدم داره آبم میاد گفت ادامه بده تند تند که لحظه اومدن آبم کشیدم بیرون ریختم رو کمرش دراز کشیدم کنارش موهاشو زدم کنار گفتم راضی هستی؟
گفت عالیه عاشقشم بازم میخوام بلند شد یکم شربت آورد گفت علی واقعا فکرشو نمیکردم بعد از 5 سال اینجوری ارضا بشم کارت عالیه گفتم قابل نداره گفت اگر بتونی بیای اهواز هر هفته پایتم خودمم خونه دارم منم ک از خدام بود یه لب گرفتم گفتم میام عزیزم به شرطی که ازم پذیرایی کنیا گفت تمام من درخدمت توئه
اومد جلو لب گرفتیم دیدم داره کیرم بلند میشه گرفتش تو دستش شروع کرد خوردن و مالیدن تا کامل شق شد گفت دوس دارم بازم بکنی منم خوابوندمش رو شکم و افتادم روش کیرمو کشیدم لای کصش تا خیسه گفتم چخبره اینجا گفت بتو چه فقط بکن که منم یهو کیرمو کردم تو کصش جیغ زد گفت چته وحشی جر خوردم گفتم اولشه تو باید زیر من پااره بشی که ناله کرد اخ آره دوس دارم منم تند تند تلمبه میزدم تو کصش و دستم کردم تو دهنش انگشتمو می‌خورد ناله می‌کرد تا اینکه لرزید گفتم چخبرته اینقد زیاد گفت 5 ساله اینقدر حال نکردم تو فقط بکن گفتم از عقب اجازه هست گفت چندین ساله ندادم دردم میاد منم سخت نگرفتم بلند شد من خوابیدم اومدم نشست رو کیرم جوری بالا پایین میشد سینه‌هاش تکون میخوردن با دستام شونه هاشو گرفتم از زیر تو کصش تلمبه میزدم جیغ میزد میگفت پااااااارم کن جر بده اخخخخ میخوام میخوام کاش بودی هرروز میکردی که پاهاشو جمع کرد داشت ارضا میشد منم دیگه طاقت نیاوردم همزمان با اون همه آبمو خالی کردم تو کصش و بی جون افتاد روم

اونروز تموم شد بهش قول داده هر هفته بیام اهواز و از اون روز من هرروز با ستاره هستم
ستاره یه حشری به تمام معنا با اندام عالی هست

هرکی میخواد فحش بده یا حرف چرت و پرت بگه لطفا رعایت کنه و شعور خودشو نشون نده
این داستان واقعی هست و هنوزم ادامه داره

نوشته: علی 26


👍 7
👎 14
42401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

874075
2022-05-15 01:20:40 +0430 +0430

خرید لوازم ارایشی چه ربطی به سن و قد و وزن داره؟ما فروشگاه ورزشی داریم و نصف مشتری هامون حتی اقایون قد و وزن نمیدن
مگه نگفتی لوازم ارایشی میفروشی؟خب پیام داد واسه مشاوره و خرید،بعد تو دوباره پیام دادی گفتی لوازم ارایشی خاصی نمیخوای؟مگه لباس زیره که بخواد لباس فانتزی بخره؟
لوازم ارایشی چه ربطی به مقدار رابطه جنسی در هفته و ماه داره اخه؟


874076
2022-05-15 01:20:45 +0430 +0430

معلوم نبود شیراز بودی یا اهواز

1 ❤️

874083
2022-05-15 01:51:01 +0430 +0430

تا اونجا خوندم که عکس دودولت رو فرستادی
و امّا اصل داستان: یه جنس تقلّبی به یه خانمی می‌فروشه، شوهر اون خانم با کلک و حقّه، فروشنده رو می‌کشونه خونه و به اتّفاق نصرت کچل، هاشم مچل، نقی دغل، حشمت شاشو، مجید دماغ، کریم کاکائو، علی بی‌مخ و فرمون ترمز، جوری گشادش می‌کنن که می‌زنه تو کار فروش لواشک!
همون گوشی‌هائی که باهاش چت کردین، حواله‌ت بادا ابله داغون خالی‌بند گشاد الدنگ!


874127
2022-05-15 07:36:30 +0430 +0430

از شیراز هر روز میرفتی اهواز مگه میگ میگ هستی

6 ❤️

874144
2022-05-15 11:02:07 +0430 +0430

وبازهم شربت
چه میکنه این شربت

3 ❤️

874145
2022-05-15 11:08:50 +0430 +0430

کلا چون شربت خوردین و لبشو گاز گرفت و لرزید داستانت واقعی بود مرسی 😂 😂 😂

4 ❤️

874168
2022-05-15 15:53:13 +0430 +0430

خالی نبندواشربزارببند🤫🤨

1 ❤️

874366
2022-05-16 15:41:16 +0430 +0430

نه دیگ داستانت شربت داشت معلومه واقعیه😂

1 ❤️

874412
2022-05-16 23:58:31 +0430 +0430

آخه بیناموس حرومزاده لوازم آرایشی چه ربطی به قد و وزن و مطلقه بودن و سایز سینه داره چرا کصشعر تحویل ملت میدی قرمساق
برو زودتر جق زدنو ترک کن به نفعته😂😂

1 ❤️

876194
2022-05-26 17:25:50 +0430 +0430

وجدانا تو شهرت کسی نیست این همه راه میری بخاطر کس🤣🤣🤣

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها