سرگذشت یک کیر بی گناه (۱)

1401/04/05

سلام 👋🏻👋🏻👋🏻

داستانی براتون روایت میکنم از آقای شاهین …
خب بهتره داستان رو از زبون خودشون بشنویم …

خب یک روزی بود مثل بقیه روزها 🥱
مثل بقیه آدما … منم چاره ای نداشتم …
منم سکس واقعی رو بیشتر ، نه ، خیلی بیشتر دوست داشتم …
از جلق زدن خسته شده بودم … هر وقت بهت فشار میاد مجبوری خودت خودت رو ارضا کنی … دنبال پورن مورد تاییدت بگردی یا دنبال عکس زنان حشری و ارضا کننده بگردی …
آبت رو خالللییی کنییی :
تو دستشویی … 💦😆
تو حموم …‌. تو رخت خواب … 🤤💦
تو اتاقت … رو عروسک آبجیت … 😋💦🤤💦
تو شورت خودت … تو شورت آبجیت … تو شورت مامانت
بری دنبال پورن مرتبط با سلایقت بگردی :
با سینه های کوچیک ، متوسط ، بزرگ ، خیلی بزرگ ، غول آسا ، … 🤤😋🤩💦💦

با کوس های لاغر ، کشیده ، معمولی ، تپل ، سیاه ، مودار ، تراشیده ، چوچوله بزرگ ، چوچوله کوچیک ، پرز دار ، صاف ، بد بو ، خوش بو ، …😋🤤💦💦💦💦

با کون های کوچولو ، معمولی ، درشت و تپل ، مخملی و غول آسا ، …🤤💦💦💦💦💦💦

با پوست های برنزه ، سبزه ، سفید ، سیاه ، سرخ … 😍🤤🤩💦💦💦💦💦

با بدن های استخونی ، لاغر ، معمولی ، تپل ، خیلی چاغ ، … 😍🤤🤩😋💦💦💦💦💦💦💦💦💦

صدها پورن دیده بودم ‌… 💦
هزاران عکس سکسی دیده بودم … 💦
هزاران بار خیال پردازی کرده بودم … 💦

چند ده لیتر آب پمپاژ کرده بودم …‌. رو عکس هاشون . با فیلم هاشون . با فکر کردن بهشون اونم تو خونمون .
صدها بار باهاشون حال کرده بودم :
دیگه نمیتونم تحمل کنم ، باید برم تو کارش :
اوههههههه …🤤💦
اوهههههه … 😋💦💦
اااااووههههههههه … اوووههههه .‌… 😋😆😈
آههههههههه … آههههه … 🤤💦💦🤤
اوهههه … اوهههه … آه … آهههههه … آههه …‌. اوههههههه …‌. 💦😈😆
چییییللییییق … چیییلیییق … چلق … چیلللللیییییقققق …😈💦💦😁
چلق … چلللق … چلللق …‌. چیلیققققققققق …😄💦💦
آرهههه … آررره ‌… سریع تتتتتترررر … بیییییششششتر … 😆😋💦💦💦
چیچیلیقققق … چیلیق چیلیق چیلیق … چیلیققققق … 😈😍😋💦
چللللق … چچچچلللقققق … چییییییییلیییق … 😁😆💦
آهااااااا … آرههه … بییییااااا دیییگگگگه … آره آرهه آرههههه …‌ 🤤💦💦
آرهههههههه .‌… آااااررررررههههه …😆💦💦😆
اوممممممممد …💦💦😄
اووووممممممددد …😆💦💦💦
خودددددشههههه… زووووودددددد باااااششششش ددددیگههه … 😆💦😋
آرههههه … آرههههه … آرهههه …🥵
آخخخخخییییییییششششش ‌…🤤🤤😋 💦💦❤💦❤
تمومممم شد … بالاخرههههه 🥵😆🤤
🤤💦💦💦💦💦
اه … دوباره کثیف کاررررری شددددد کههههه … 😬💦😩😫
برم دستمال بیارم …

تا این که … یه روز ، یه اتفاقی افتاد که ، سرنوشت تنها بودن کیرم رو ، برای همیشه عوض کرد …
من شاهین هستم ، 17 سالمه . یه برادر 9 سال بزرگتر دارم اسمش شکور هست که تو اراک با زنش زندگی میکنه و پیش ما نیس . یه خواهر ناز و مودب و خوشگل هم دارم اسمش شیوا خانومه ، 19 سالشه . و طبیعتا یه مادر و یه پدر .

توی اتاقم بودم و طبق معمول داشتم تو نت میچرخیدم که بعد از چند ساعت دیدم نه خیر ، دیگه نمیشه ، دیگه نمیییییشه ، اصلا راه نداره ، باید برم دوباره انجامش بدم . اما عوارضش چی میشه ؟ جبران میشه ؟ فک نمیکنم ولی …
چاره ای هم ندارم …

رفتم سراغ سایت پورن مورد علاقم .
خب حالا … کدومو ببینم ؟؟؟ نه . حالم از پورن به هم میخوره . حتی اگه بهم نخوره هم ، من باز همشون رو دیدم … دیگه چیز خوبی توش پیدا نمیشه .

پس چیکار کنم ؟ 🤔
فکر کن ، فکر کن … فکککککککر کن .
آهاااا … آرههه … همینه … خودشه 😆 …

میرم سراغ اون عروسک مو مشکی توی کمد و اتاق خواهرم شیوا 😋 …
تازه خریده و به مجموعه ش اضافه کرده . حتما باید امتحانش کنم .
ساعت چنده ؟؟؟ اوه ، الان که دیگه شیوا پیداش میشه . نمیتونم تو این مدت کم انجامش بدم . نه ، خواستن توانستن است ، من باید انجامش بدم .
پس بریم تو کارش . اگه امروز نشد ، فردا انجامش میدم … به هر حال …
عروسک جدیدش به زودی توسط کیرم افتتاح و حامله میشه .
اینم از برکات تابستونه که خونه خلوته 😄 …
مامان بابا هم که تا ماه دیگه تو سفرن ، میتونم یه دور کامل مجموعه بانوان شیوا خانوم رو حامله کنم . اوف . کیرم … سیخ شده ناجور . شیوا الان دیگه پیداش میشه . باید عجله کنم . برو که بریم :
غییییژ … غییییییییییییژ
خب وارد شدم ، در اتاقش چه قد صدا میده ، مثل در اتاق خودم شده ، باید بعدا روغن بزنم بهشون …
خب مجموعه رو یه نگاه بندازم . کدووووم بود … این نه … این نه … اینم نه … اینم که هفته پیش جرش دادم … آهاااا .‌… یافتممممم 😍 .
خودشه . عروسک تازه وارد شیوا جون … باربی مو سیاه من … 🤤
ای بابا … هنوز که بازش نکرده …
حالا چه جوری بکنمش ؟
بسته بندی این باربی ها همیشه مایه عذاب منه …
خب ، باید یه جوری بازش کنم که بعدا نفهمه … دینگ دونگ .
وای نه شیوا اومد … حالا باید چه خاکی بریزم سرم . دینگ دونگ .
خب باربی دلبرم ، فعلا برگرد سر جات . قول میدم فردا دو سه باری آب کیر مهمونت کنم … اونم تو حموم … چه شود … جوووونننننننن … ز 😘😋💦
دینگ دونگ … دینگ دونگ . دینگ دونگ …
اومدم دیگههههه …
کلیک … بیا بالا کشتی منو دیگه
شیوا : سلام داداشی … سلام یادت ندادن ؟؟؟
شاهین : حالا بگم سلام چیزی بهم میرسه ؟ سلام شیوا خانوم .

شیوا : ناهار خوردی ؟؟؟ اگه نخوردی بگو تا پیتزا رو برات گرم کنم .
شاهین : نه . ممنون . یه بسته نودل رو یخچال بود . اونو صبح خوردم . الانم سیرم .

شیوا : خب پس من رفتم تو اتاقم .
شاهین : منم همینطور . فعلا .

شاهین : ای بابا !!! نتم تموم شد . ساعتم یک نصفه شبه که …
کیرم داره میترکه ، حالا با چی خالیش کنم ؟؟؟
فکر کن … فکر کنن … فکککککککر کن .
آهاااااا ، شیوا خوابه الان . پس میرم عروسکه رو میدزدم میارم اینجا …
بعد از معاشقه … کاملا با دستمال کاغذی و یکم آب تمیزش میکنم و میزارمش سر جاش تو کمد شیوا …
آرههههه 😋 …
چه حالی بکنم من … 😆😋🤤💦💦💦💦

غیییییییییژژژ … غغیییژ…
ای بابا یادم رفت این در رو روغن بزنم .
خب خوبه ، شیوا هنوز خوابه .
عملیات آغاز می‌شود :
موضوع عملیات : نجات یکی از هزاران همسرانم ( البته بعد از کردنش همسرم محسوب میشه فعلا نامحرمه )
خب بذار چراغ قوه موبایلم رو روشن کنم 🙂 .
یواششششش ، 🤭 یواشکی … خییییییییلی آروم باربی رو بردار و بزن به چاک شاهین .
خب بذار ببینم …
خیله خب پیدات کردم خانوم خانوما ، بریم که امشب تا صبح تلمبه کاری و پمپاژکاری داریم عشقم … 😆🤤
عملیات با موفقیت به پایان رسید . 🤩😍💦
خییییله خوببب … دیگه تمومه . 😄
غیییییییییژ ، اوه یادم رفت در اتاق شیوا رو ببندم .
غیییییییییییییژ ، تپ .
آخيش تموم شد … 😄

چند ثانیه بعد در اتاقم :
خب خب خب .‌… اول چجوری شروع کنیم ؟؟؟
عشقم اول ساک میزنی یا بمالمت به کیرم یا تو کوس و کونت تلمبه بزنم ؟؟؟
خب … از اون جایی که هفته پیش اون باربی لباس زرده کیرم رو حسابی خورد و کمرم رو تا ته خالی کرد … فک کنم چهار بار شد . امروز ، بهتره که … بهتره که … بکنمت و کیرم رو روت بمالم . آره ، خودشه ، همین عالیه .
خب یه بار از کوس ، نه دوبار از کوس ، یه بار از کون ، یه بارم با شامپوی بیشتری لیزت میکنم و کیرمو اونقدر میمالم روت و عقب و جلو میکنم تا کمرم کاملا خالی بشه . آره عزیزم اینه … زندگی زناشویی 😋😆🤤💦.

خب بیا اول شامپو بزنم به بدنت حسابی لیز بشی عسلم . اوه آره … جووون
خب … بریم جهاد در راه خدا رو شروع کنیم . اول با حامله کردن و حامله شدن شروع می کنیم . 🤭🤤😋💦

1.دفعه اول ، کوس دادن :
چییلیق ، چییلییق ، چیییللللیییق … چلللق …💦
تپپلپپپلپ ، تلللللپ❤ … چیلیق … چلققققققق …
تللللللپ … ❤تلللللپ …❤ چیلیقققق … چیلیییییق …
اوهههههه اوههه اوهههه آرهههه … آرههه … بلههههه …💦
…💦💦💦
بعد از پنج دقیقه :
اوههههههه … اوه …‌. اوه … اوه 💦❤… آرهههههه … بلهههههه … 💦💦
بالاااخره … دارررررررهههههه ، می‌ یااااد … اوهههه … اوه …
نههههههه … دارههههه میاددددد …‌ عشششششقم …
داره میییییاد … همش اومممممد❤ … برای تو عشششششقم …
آرررههه … اومممددددد … آه … آههه …‌. اوههههههه اوووووه … 💦💦💦
آخیییییییییش تموم شد❤💦 … اوههههه …💦💦💦
خب تبریک میگم عزیزم ، تو … حامله شدی ‌.

2 . بیست دقیقه بعد ، دفعه دوم ، کون دادن :
شییییلییییپ ، چیلیپ ، چییییلللیییق … چلقق
چللللق … چلق ، چیلیق ، چلق …❤ چلللللق ، چللللق ، چللللق …
شلپ ، شلللپ ، شلللللپ ، شلپپپپپ ، شیلیپپپپ … شلپ …💦💦

بعد از چند دقیقه :
اووووه … اووووووووووه ، اوههههه ، چیلیق ، اوه ، چیلیق ، آره …
اوهههه … دوبااااااره … آرههههههه … زود باششششش …‌ بیا دیییگه …
لعنتییییییی … چللللق … چیلیقققققققق ، چییییلللللییییق ، چلقققققق …
اوهههههه … نههه … نه‌ نه نه … زوددددد باشششش … دددیگهههه…💦
اوههههه … آخییییش … آخیییش .‌‌… اوه اوه اوه اوه …❤💦 اووووووهه …
بالاخره … ریختم ، رو کونت ، باربی من … 💦🤤😋
واییییییییییی، چقد زیاده … فک کنم نصف لیوانی بشه … کمرم نصفش خالی شده … نصف دیگه مونده .😋💦💦💦😈

3 . نیم ساعت بعد ، دفعه سوم ، کوس دادن :
چیلق … چیلیق … چییییلیییق … اوهههه … اووووه .‌.‌. عجب حسی …‌‌.🤤
عالییییییههههه … چیلیلیق … چیق ، چیلیق ، چیلییییق ، آره آره …😆
خوبههههه … ادامههه … مییدم … چییییلللیق .‌… چییییزیییی ، نمونده …
… 😆💦💦💦❤
بعد از سه دقیقه :
اوهههه … اووووه … آه آه … آه … چیلییییق … چلق … چلقققق .‌‌…💦
تقررررریبا … آماااااادسسسس … آره … فقط … یککککم دییییگههه …
آره ‌.‌… آره … شرررروع شد … چیلییییییق ، چییییلیق ، شلپ ، شالاپ ، شالاپ ، چالاپ چالاپ …❤💦💦❤
اوههه … عاللللللیهههه … آخ …‌. آه ‌… آخ ، کیرررررم …حاااال کرد .💦😋
یک چهارم کل حجم آب کیر درون کمر باقی مانده ، استراحت تا مرحله آخر …

4 . یک ساعت بعد ، دفعه چهارم ، مالیدن کیر روی باربی :
خب ، و حالا مرحله آخر . آب یه لیوان خوردم … شیر هم خوردم … ده تا هم خرما خوردم برا جبران …😁
بریم عشقبازی :
چیلییق چلق شلپ ، شالاپ … اوه … چه قدر … مالیدن .‌… عالیههههه …
چیلیلیق ، چلق …❤ چیییییلییییق چیللللللیق …💦 چییییییللللللیییییق …
شالاپ شالاپ شولوپ … شیلیپ شولوپ شالاپ ‌.‌‌…
اوه … آرههه …‌. آرههه … آره ، چه حااااااالللللی میده …💦💦💦💦

بعد از ربع ساعت :
آه ، آه ، آه ، آه … چیلیق … چیلیق … چییییییییلللللللللللیق …🤤❤🤤
تلپ ، تپ تپ تپ تلللللپ … تلللللپ …‌. ❤😋
چیییییییییلیییییق … چیلق … چیلیق .‌‌‌… چیلیییق … چیلیق چیلیق …
و بالاخره …
اوهههههههه … اووووووووووه … آرهههههه آره … 💦💦
کمرم خالی شد …💦💦 چیلییییییق ، چییییلیییق شالاپ شالاپ شالاپ …
پیلیققققق ، شالاااااپ … وااااااای … 🥵💦💦💦💦🥵
وای کمرم ، درد میکنه ، کیرمم دیگه نا نداره … کامل تخلیه ش کردم …
وای چقد ، خوابم میاد …😵😴❤

شش ساعت بعد ، صبح :
شیوا : آخيش ، چه خوابی کردم ‌… برم یه چیزی بخورم .😃
نیم ساعت بعد
شیوا : برم ببینم عروسکه که خریدم چجوریاس .
پس کوش ؟؟؟ هرچی میگردم نیس .
وایسا ببینم ، چرا اصلا این عروسک کوچولوم جابه جا شده کلا ؟
رو میز چیکار میکنه ؟ باید تو کمد باشه . پس …
باید کار شاهین باشه . پریروز که عروسکه رو خریدم فقط من بودم و شاهین .
تا الانم که هیشکی نیومده اینجا .
برم ببینم عروسکم دست اون چیکار میکنه .
غییژ … غیییژژژژ
وای … خدای من ، این دیگه چی وضعیه 😨😱 ؟؟؟؟
شرح وضعیت :
شاهین کاملا لخت و بدون پتو و با کیر بی رمقش رو به پشت خوابیده بود و عروسک شیوا هم با بدنی کاملا لخت و پر از منی نیمه خشک و خشک شده روی کیر او خودنمایی میکرد .
شیوا : منو باش که فک میکردم شاهین سر به راهه … پس بگو صبح تا شب تو این اتاق چیکارا میکنه .
بیچاره دادشم 😢❤ ، برای ارضا شدن حاضره با یه عروسک هم سکس کنه .😢
با این وضعی که من میبینم حداقل باید دو سه باری با عروسکم روی هم ریخته باشن . 🤤😋🤣
من کمکت میکنم دادش کوچیکه … نگران نباش . ❤🥰🤤
دیگه لازم نیست نگران نداشتن یه شریک جنسی خوب باشی .💦
هر چی نباشه ، من خواهرتم … پس میتونم بهت کمک کنم … آخه خودمم خیلی وقت بود میخواستم با یکی تجربه ش کنم …

این داستان ادامه دارد …

لایک و کامنت و ایده فراموش نشه . ممنون از اینکه وقت گذاشتین . 🙏🏻

❤💦🥰😍🙏🏻🙏🏻🙏🏻🥰😍💦❤

نوشته: Ino Hen3


👍 3
👎 23
31101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

881544
2022-06-26 01:23:54 +0430 +0430

با اختلاف ببین با اختلافا کصشرترین داستانی بود که خوندم مهدکودک باز کردین جاکشا

3 ❤️

881546
2022-06-26 01:31:59 +0430 +0430

واقعا رد دادی؟
ایده هم میخاد دیوانه اعظم

1 ❤️

881568
2022-06-26 01:56:28 +0430 +0430

فکر کنم باید خودم دوباره دست به قلم بشم ، همه داستان های امشب مارو از جق انداخت ، کیر 18 سانتی شد 4 سانت ،

3 ❤️

881578
2022-06-26 02:13:18 +0430 +0430

ارواح کص ننت ادامه نده

1 ❤️

881591
2022-06-26 02:56:26 +0430 +0430

امیدوارم روزی برسه که دیگه توی داستانا از کلمه های کشیده مانند :«جووووووون» و اموجی های تخمی استفاده نشه

4 ❤️

881602
2022-06-26 03:21:19 +0430 +0430

جان من بزارین ادامه بده بخندیم بهش😁😁

2 ❤️

881611
2022-06-26 04:45:17 +0430 +0430

فیلمنامه نوشتی مگه کصخل؟

0 ❤️

881631
2022-06-26 08:05:20 +0430 +0430

دیگه ننویس پدرسگ.👎

0 ❤️

881644
2022-06-26 10:18:37 +0430 +0430

کیرم تو مخ جقیت بابا تو ۷ سالته نه ۱۷ … کیرم تو مخت مخ کلوچه…ننویس کونی اخه با عروسککککککککککککک؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ کس بابات ننویس دیگ بنویسی خودم میکنمت

1 ❤️

881649
2022-06-26 10:45:44 +0430 +0430

به جان مادرم اگه بیشتر از ۳ خط اول خونده باشم
داشتم میومدم فحش بنویسم ایموجی هارو که دیدم پاره شدم از خنده🤣🤣🤣
آخه کصخل مگه اینجا مهدکودک هستش
حالا بیا روی کونت یه هزار آفرین خوشگل بچسبونم که تا بزرگ میشی یادت بمونه🖕

0 ❤️

881680
2022-06-26 14:32:09 +0430 +0430

کیرم تو کون کسی اینو اپلود کرده

0 ❤️

881785
2022-06-27 02:38:34 +0430 +0430

گوه خوردی ادامه بدی‌ مرتیکه کودن از خود راضی …

0 ❤️

882050
2022-06-28 18:39:05 +0430 +0430

ما زنم گرفتیم جقو میزنیم
هیچی جق نمیشه
کس نگو مومن

0 ❤️

892568
2022-08-28 21:26:36 +0430 +0430

الان تو کیری یا کیر توعه ؟!

0 ❤️