سلام
چند وقته گاهی وقتها میام تو سایت و داستان میخونم
برام جالبه بعضی ها رو ناموسشون غیرت ندارن
مگه همچین چیزی امکان داره؟
امیر هستم و ۳۸ سالمه … ۱۲ ساله ازدواج کردم … مردم منطقه ما خیلی رو ناموسشون حساس هستن … ۸ سال پیش به رفتار خانومم که خیلی مضطرب بود مشکوک شده بودم … همش فکرش مشغول بود و حواسش پرت … چند بار ازش پرسیدم چرت و پرت تحویلم میداد … یه شب جمعه ای که از مهمونی برگشتیم خونه خیلی سر و حال بود بهش گفتم عزیزم میدونم چند وقته حالت خوش نیست و گاهی وقتها عصبی هستی … من شوهرتم هر مشکلی داری بهم بگو مطمئن باش مثل کوه پشتتم … اولش گفت مشکلی نیست … با کلی زبون ریختن بالاخره بهم گفت که مزاحم داره … گفتم کیه مزاحمت گفت هر وقت تو مغازه ای زنگ میزنه و اس ام اس میده بهش گفتم
تو چیکار کردی تا حالا جوابش رو دادی گفت که اصلا تا حالا فقط چند بار با اس ام اس ازش خواهش کردم که مزاحمم نشه گفتم چرا بهم نگفتی تا حالا گفت میدونم اگه طرف رو پیدا کنی خون به پا میکنی دوست ندارم زندگیمون ارامشش رو از دست بده
خلاصه همون شب قرار شد هر اس ام اسی که اومد منو در جریان بزاره و منتظر اس ام اس هاش موندم که تا صبح شنبه هیچ اس ام اسی نیومد صبح شنبه رفتم مغازه نیم ساعتی بود که خانومم زنگ زد گفت اس داد تو این چند روز متوجه شدم که وقتی من مغازه هستم برای خانومم اس میره … با یکی از دوستام مشورت کردم … قرار شد طرف رو بکشیم خونه گوشی رو از خانومم گرفتم و شروع کردم از طرف خانومم بهش اس دادن … خیلی زود درخواست کرد که بیاد خونمون … تو این چند وقت متوجه شده بودم که طرف از همسایه های مغازه خودمه که میدونه من کی مغازه هستم و کی نیستم ولی لو نمیداد که کیه … بعد دو هفته بالاخره تونستم بفهمم کیه … از همسایه های مغازه بود … کیف و کفش میفروخت … چند باری با خانومم رفته بودیم ازش خرید کرده بودیم و کلی هم بهمون تخفیف داده بود … یادم افتاد یه بار گوشی خانومم که یه نوکیا ساده بود هیچ قفلی نداشت جا مونده مغازه این و این بی شرف همون موقع با گوشی خانومم زنگ زده بود به موبایل خودش و شماره اش رو گرفته بود
با همون دوستم که مشورت کرده بودیم برنامه ریختیم و یه روز که من مغازه بودم از طرف خانومم دعوتش کردیم خونه … من رفتم مغازه خانومم هم رفت خونه پدرش رفیقم رفت خونه ما … ساعت قرارمون دیدم که یارو اومد از جلو مغازه من رد شد و یه نگاه به داخل کرد و رفت میخواست مطمئن بشه من مغازه ام … به فاصله پنج دقیقه سوار موتور شدم رفتم جلو در خونه اومد در خونه رو زد در باز شد اینم رفت تو منم پشت سرش کلید انداختم رفتم تو … وقتی رسید تو خونه اسم خانمم رو صدا میزد و قربون صدقه اش میرفت … میگفت بالاخره دیدی رامت کردم … با طنابی که از قبل اماده کرده بودم رفتم از پشت انداختم دور گردنش کشیدم رفیقم هم اومد … دو تایی دست و پاش رو بستیم … تو یخچال کدو خورشتی داشتیم کردیم تو کونش درد میکشید و ما لذت میبردیم … مجبورش کردیم برای رفیقم ساک زد و فیلمش رو گرفتیم بعدشم انقدر کتکش زدیم که کل هیکلش خونی شد انداختیمش تو صندوق ماشین تا ساعت ۳ نصف شب همونجا موند … ساعت سه لخت مادر زاد بردیم پرتش کردیم جلو در خونشون
فرداش رفته بود شکایت کرده بود … کلی دادگاه و پاسگاه رفتیم ولی بالاخره با رضایت طرفین قضیه تموم شد … میمیرم برای مردی که کسی نگاه چپ به ناموسش کنه تا خون به پا نکنه نشینه
نوشته: امیر
زیادبا عقل جور در نمیاد طرف فقط با اس دادن پاشه بیاد خونت بهر حال طرف دو بار باید با خانمت تلی صحبت میکرد و حرف به سکس میکشید تا خر بشه
کلی داستان خوندی
بعد یهو اومدی ی حوسی سمبل کردی بنام غیرت اومدی اینجا نوشتی
باغیرت اینجا چه میکنی
۸ سال دستت تو شورتت بوده بعد الان یادت اومده درش بیاری
جمع کن بساطتو عمو
درود بر شرف و مردانگیت . مخلصیم مرررد
خانوم ها هم باید یاد بگیرن .
هیچ مردی به خاطر اشتباه دیگران زنشو اذیت نمیکنه .
چه قدر تخیلی. البته اگه میگفتی تو همونی بودی که صاحب مغازه کفش بودی و اومدی کتک خوردی بیشتر باور می کردم. آخه با غیرت تو توی شهوانی چه کار می کنی و عکس ناموس مردم رو دید میزنی؟ گمشو باو
با یه تهدید ساده هم حل میشد …
حالا اگه خودت خلاف تری یه چیزی اگه خودت این کاره ای گوه زیادی خوردی…
این کارا که کردی وظیفه یه مرده
البته شهوانییون انقد داستان بیغیرتی خوندن
که حرکتت براشون جالبه
اینکه کار یارو مزاحمت بوده شکی نیست شما باید از طریق قانون شکایت میکردی ولی شما هم طرفو سوق دادی به ارتکاب جرم خودتم مجازاتش کردی مثلا یکی اقدام به کشتنت بکنه نتونه بعد شما به هر زوری کمکش کنی بکشتت بعد بگی دیدید قاتل بود
دم غیرتت گرم بالاخره تو این سایت یه داستان غیرتمند خوندیم
یاا خدا چقد جنایی بود
نمردیم و یه با غیرت دیدیم اینجا! دمت گرم:)
جای تعجبه برام که تو 12 سالگی ازدواج کردی.
دمت گرم .
و دم خانومت گرمتر. که با صداقت و بدون حاشیه بهت گفته.
بنازم به همچین بانویی.
دمت گرم ایول مشتی هستی صفای هرچی مرد با غیرت
اصلا خود مرد یعنی غیرت و جنم و ابهت و خشم و جدیت واسه بد خواهای خانوادش و ارومی و بگو بخند و دست نوازش واسه خانوادش
حالا که بحث غیرت شد نمیگم چی و کی ولی یادمه یه بار سر یه مساله ای تو مغازه یه بنده خدایی حرفم شد باهاش که تو دعوا این احمق یه مضخرفی گفت جسارت به ناموسم منم دیگه عقل از سرم پرید و یادم نیست چی بود ولی فوری تو دست گرفتم و پرت کردم سمتش که اگه جا خالی نداده بود الان هم اون هم من با اعدام 7 تا کفن پوسونده بودم
ولی افتخار اگه کسی واسه حفظ ناموسش حتی سرش بالای دار بره
باید کونش میزاشتین و تهدید میکردین اگر به کسی چیزی بگه فیلمو میزارین رو نت که همه همسایه ها ببینن اینجوری شکایت که نمیکرد هیچ اجاره مغازتم ماه به ماه میداد!! ?