سعید و زن عموی عاشق

1391/02/16

سلام به دوستای خوب شهوانی.من خیلی وقته اینجا داستان میخونم.اما این اولین داستانیه که میخوام براتون تعریف کنم.اسمم سعید.20 سالمه،از رشت!الانم دانشجوأم.اما داستانم واسه 2سا ل پیشه.نمیدونم از کجا شروع کنم.آخه اتفاقات زندگیم زیاده.من خیلی شوخو مهربونم.تو خونواده همه دوسم دارن خدایی.مخصوصأ زن عموم.من هر سال تابستونا میرم تهران خونه ی فامیل.عمه،عمو،خاله!عموم تو یه کارخونه کار میکنه که کارش شیفتیه و ساعت کاریش عوض میشه.زن عموم که اسمش پریسا س یه زن لاغر با سینه های 65،موهای قهوه ای روشن.اونا یه بچه هم دارن که کلاس اوله.داستان ازینجا شروع شد که منو زن عموم همیشه اس بازی میکردیمو اسامون کم کم سکسی شد.دیدم پایس و اونم میفرسته.خلاصه به سرم زد که رو مخش کار کنم.اما همش میترسیدم که به عمو بگه.اما با احتیاط جلو میرفتم.بهش گفتم دوس دخترم اصلأ پایه نیستو هوا نداره و ازین حرفا.خلاصه بهش گفتم دوست دارمو کاش میشد فقط یبار بوس یا بغلت کنم.اما اون میگفت نه.به عموت خیانت نمیکنم.خلاصه اینقد زور زدم تا واسه یه بوس راضی شد.اما من هنوز نرفته بودم تهران.2ماه مونده بود به تابستون.تو این مدت بازم رو مخش کار کردم.به حدی که بیتابی میکردو میگفت پس کی میای؟خلاصه این 2ماه هم گذشتو پام رسید به تهران.تو کونم عروسی بود.

خلاصه رفتم خونشون.از شانس کیری من عمو خونه بود.اما فهمیدم عمو شب کاره.وای خدا.داشتم بال در میاوردم.شام خوردیم عمو رفت سر کار.شاهرخ هم که 5 سالش بود خوابش برد.خلاصه زن عمو جامو تو اتاق انداختو خودش کنار شاهرخ تو هال خوابید.من که روم نشد برم سمتش.داشتم منفجر میشدم.2،3ساعت گذشت.دیدم نمیشه.آروم بلند شدم.رفتم دیدم خوابه.آروم خوابیدم کنارش.خواستم بچسبم بهش یهو تکون خورد جفت کردم.پاشدم اومد سر جام.قلبم تند تند میزد.به زور خوابیدم.صبحش پاشدم دیدم عمو اومده.سرتونو درد نیارم.هیچ غلطی نکردم.دوباره شب شد و عمو رفت.گفتم دیگه باید کارو یکسره کنم.همچین که عمو رفت رفتم نزدیکش.گفتم اجازه هست؟بغلم کرد.بوسیدمش.تو آسمونا بودم.گفت عاشقتم سعید.لباشو گذاشت رو لبام.بوسیدمشو لباشو خوردم.پاهاش شل شده بود.داشت میفتاد.گفتم بریم تو اتاق.گفت شاهرخ بخوابه بعد.خلاصه به هر زوری بود بچه رو خوابوند.حالا نوبت من بود که بخوابونمش.رفتیم تو اتاق.بغلش کردم.بوسش میکردم همش.اونم بوسم میکرد.رفتم سمت سینه هاش دیدم صداش داره در میاد.بلوزشو در آوردم.یه سینه ی کوچولو داشت.سوتینشم در آوردم.شروع کردم به خوردن با ولع تمام.آخه اولین بارم بود.شهوت هردوتامونو گرفته بود.رفتم پایین تر.شکمشو لیس میزدم.اومدم شلوارشو در بیارم گفت نه.توروخدا نه.منم حالیم نبود اصلأ.شلوارشو محکم گرفته بود.مگه ول میکرد؟به زور درش آوردم.حالا فقط یه شرت پاش بود.باز مسخره بازی در آورد و نمیذاشت.اما زورش که به من نمیرسید.شرتشم به زور کندم.دیدم داره گریه میاد.دسش رو کسش بود.نمیذاشت به کسش دس بزنم.سریع لباسامو کندم.افتادم روش.لباشو خوردم.دسشو به زور آوردم کنار.همش میگفت نه.توروخدا نه!کیرمو گذاشتم لای پاش.یکم جلو عقب کردم.دیدم آروم شده.اومدم پاهاشو باز کنم بازم نذاشت.لا مصب قفل کرده بود.برگردوندمش.افتادم روش کیرمو گذاشتم جلو کسش.فقط میگفت نه.ریده بود به اعصابم.منم تا ته کردم تو کسش.یه داد زد گفت آخخخخخ.سوختم!حس عجیبی داشتم.کیرم واسه اولین بار رفته بود تو کس.داغ بود و لیز.خیلی حال میداد!از پشت سینه هاشو گرفتم.گردنشو میخوردم.دیگه آهو ناله میکرد.منم داشتم ارضا میشدم.تند تند تلمبه میزدم.آبم داشت میومد.سریع درش آوردم.اما احساس کردم در حین بیرون آوردن آبم اومده.اما گفتم نه بابا.من که درش آوردم.همشو خالی کردم رو کمرش.عضله های پام گرفته بود عجیب.زن عمو هم نتونستم ارضا کنم.پاشدم رفتم دسمال کاغذی آوردم.کمرشو پاکیدم کیرمم پاک کردمهر 2تامون بیحال افتاده بودیم کف اتاق.یه ربع گذشت.جفتمون ناراحت بودیم.اما به روی هم نیاوردیم. اون شب منو فرستاد حموم.اومدم بیرون دیدم لباساشو پوشیده و جامو انداخته.اومدم بغلش کردمو بوسیدمش.ازش تشکر کردم.یادمه بهش گفتم مرسی که منو به آرزوم رسوندی.خب اولین سکس بود دیگه.بهم دیگه قول دادیم که بین خودمون بمونه.او شبم گذشت.

یه هفته رفتم خونه ی بقیه فامیلا.برگشتم رشت،زن عمو دیگه واقعأ عاشقم شده بود.نمیدونم چرا.ولی همش میگفت دیوونتم.عاشقتمو ازین حرفا.یه روز اس داد گفت سعید پریود نشد.2روز گذشته از وقتش.اما خبری نیست.گفت مطمئنی آبتو توش نریختی گفتم نمیدونم بخدا.یهو یادم اومد گفتم شک دارم.گفت وای بدبختمون کردی سعید.من داشتم به گوه خوردن میفتادم.گریم داشت در میومد.اینقد نذر و نیاز کردم و خدا خدا کردم که حامله نشده باشه.بهش گفتم برو آزمایش توروخدا.بعد از یه هفته اس داد گفت تبریک میگم.داری بابا میشی.چشام داشت در میومد از کاسه.سریع زنگ زدم گفتم توروخدا راستشو بگو.گفت شوخی کردم بابا.بخیر گذشت!فقط یه نوع مریضیه که تاریخ عادت رو بهم میزنه.از خوشحالی اشکم در اومد.2تا فحش هم بهش دادم گفتم کیرم تو کونت.گفت ای جونم!گفتم زهر مار.گفت دوست دارم و خدافظی کردیم.ببخشید سرتونو درد آوردم.خدایی ماجرا واقعی بود.حالا هرجور راحتین.اگه دوس دارید فحش بدید اگرهم خوشتون اومد بگید بقیه خاطراتمو بنویسم.با زن عمو یه 6.7بار دیگه هم سکس داشتم.اما اونا دیگه مث آدم و با ضریب امنیتی بالا بود(کاندوم).کوچیک شما سعید


👍 0
👎 2
140699 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

319133
2012-05-05 18:36:54 +0430 +0430
NA

تـــــــــــــــــــا حـــالـا فحش ندادم ولی خیلی بی شعوری!
میدونی چرا ؟؟؟؟
بخاطر اینکه این داستان و دقیقا من 2.3 هفته پیش خوندم
مرتیکه مگه مریضی کپی میکنی
فقط اس ما عوض شدن
" فقط میخواستی بگی آره منم آدمم
ولی نه نیستی
.
.
.
بچه ها چرا تو همه داستانا همه تابستونا میرن خـــونه فامیل؟
چرا شوهر خاله شوهر عمه زن عمو زن دایی اینا همه شوهراشون شیفتشون شبه ؟
این خیلی سواله ؟
هیچ کسم اینو مطرح نکرده

0 ❤️

319134
2012-05-05 18:48:56 +0430 +0430
NA

در ادامه صحبت هاي ندا جان :
چرا در قفس هيچكسي كركس نيست؟
گل شبدر چه كم از لاله قرمز دارد ؟

كير هارو بايد شست ، جور ديگر بايد نويسنده را كرد "

0 ❤️

319135
2012-05-05 23:26:45 +0430 +0430

کیر همین کفتار تو کونت مرتیکه ی دزد

0 ❤️

319136
2012-05-06 00:00:02 +0430 +0430

سلام بر همه دوستان عزیز ندا و کفتار پیر حیف نقد که پای کسشعر بعضیا بزاریم واسه همین ، فقط سلام و درود .

0 ❤️

319137
2012-05-06 00:14:16 +0430 +0430
NA

adame avazi,bazam khianat???kire khar tu dahanet.

0 ❤️

319138
2012-05-06 00:35:38 +0430 +0430

تکراری تخمی بود دیگه ننویس . . . . . . .
کوس کش این داستان رو قبلا خوندیم و خیلی هم کیری بود حالا تو هم دوست داشتی کیر بخوری که دوباره کپی کردی؟ سگ اسهالی برینه تو دهنت آشغال عوضی. حالم ازت بهم خورد بی ناموس دیگه ننویس. بی غیرت دیگه ننویس. بی شرف دیگه ننویس. کوس کش دیوث دیگه ننویس. کیر کفتار تو گوش و حلق و بینیت دیگه ننویس.

0 ❤️

319139
2012-05-06 03:37:51 +0430 +0430
NA

بچه کونی کیرم توی حلقت نکبت حیف کیر نازنینم مادر قشنگ حالم بهم زدی نتونستم تا آخرش بخونم خیلی کونی هستی فقط راضی به بوس شد و تو هم بعد از دوماه رفتی واونم رفت خوابید تا تکون خورد ترسیدی شب بعد بچه خواب کرد وتوهم اونو خواب کردی خیلی کونی هستی …

0 ❤️

319140
2012-05-06 04:35:06 +0430 +0430
NA

بسم الله الحمن الرحیم. با سلام به پیشگاه مقدس امام دوازدهم و روح پر فتوح امام سفر کرده و با درود به ارواح طیبه شهدا و آرزوی سلامتی برای رهبر مسلمین خاک به سرت کنن.

0 ❤️

319141
2012-05-06 04:51:13 +0430 +0430
NA

تو که ادعا میکنی خیلی وقته میایی توی این سایت و داستانهاش رو میخونی چطور نفهمیدی اینجا اکثرأ مخالف داستانهای سکس با محارم و خیانت هستن !

0 ❤️

319142
2012-05-06 05:32:17 +0430 +0430
NA

ﻧﺪا ﺟﺎﻥ ﺷﻴﻔﺖ ﺷﺐ ﻛﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﺎ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﻛﺎﺭﻱ ﻣﻴﺮﻥ ﻳﺎ ﻳﻜﻲ ﻣﻴﻤﻴﺮﻩ ﻫﻤﻪ ﻫﻢ ﻣﻴﺮﻥ ﺟﺰ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻧﻘﺶ اﺻﻠﻲ ﺩاﺳﺘﺎﻥ ﻳﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﻋﺮﻭﺳﻲ ﻣﻴﺸﻪ. ﺣﺘﻤﺎ ﻫﻢ اﻳﻦ ﻋﺰا ﻭﻋﺮﻭﺳﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮ 6 ﺗﺎ ﺷﻬﺮ اﻭﻧﻮﺭﺗﺮ ﺑﺎﺷﻪ. ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺷﻮﻧﻢ ﻳﺎ ﺧﻮاﺏ ﻣﺮﮒ ﻣﻲ ﻛﻨﻦ ﻳﺎ ﭼﻴﺰﻱ ﺣﺎﻟﻴﺸﻮﻥ ﻧﻤﻴﺸﻪ.

0 ❤️

319143
2012-05-06 06:24:07 +0430 +0430
NA

پسر 5ساله (شاهرخ ) کلاس یکه دبستان بود
املاتم ضعیفه

0 ❤️

319144
2012-05-06 06:28:45 +0430 +0430
NA

سلام به دوستان،بابا ما زبونمون مو درآورد بسكه گفتيم اين كثافت كاريهاتون رو ننويسيد ولي كو گوش شنوا!
اين داستان چند روز پيش اومد روي سايت كه بچه ها با كامنتاشون حسابي از خجالت نويسنده دراومدند،اونوقت ايشون اومده همون داستان را كپي كرده و فرستاده!
يكي نيس بگه آخه آدم ناحسابي اگه هم ميخاي كپي كني اولا يه داستاني را كپي كن كه حداقل مال يكي دو سال پيش باشه نه يكي دو هفته قبل كه همه هنوز تو ذهنشونه دوما،يه داستاني را كپي كن كه بچه ها ازش تعريف كرده باشن نه اينكه موضوعش خيانته و نويسنده اش كلي اجسام كلفت حواله اش شده!

0 ❤️

319145
2012-05-06 07:29:10 +0430 +0430
NA

کیرم تو جا کیر بابات

0 ❤️

319146
2012-05-06 09:05:15 +0430 +0430
NA

0 ❤️

319147
2012-05-06 09:19:17 +0430 +0430
NA

من این جماعت رو میشناسم الان با تمام فامیل نشستن منتظرن ملت کیر حواله بدن
نکنید برادران من این جماعت کونی رو خوشحال نکنید بهترین کار این هست که بگی الهی کف پاهات رنگ آسمون رو نبینن
یابگی الهی پوست خایت به زیپ شلوارت گیر کنه!!!این بهتر نیست?

0 ❤️

319148
2012-05-06 09:20:31 +0430 +0430
NA

من این جماعت رو میشناسم الان با تمام فامیل نشستن منتظرن ملت کیر حواله بدن
نکنید برادران من این جماعت کونی رو خوشحال نکنید بهترین کار این هست که بگی الهی کف پاهات رنگ آسمون رو نبینن
یابگی الهی پوست خایت به زیپ شلوارت گیر کنه!!!این بهتر نیست?

0 ❤️

319150
2012-05-06 11:05:57 +0430 +0430
NA

کیر عموت و پسر عموت که از 5 سالگی رفت کلاس اول تو کس و کون ناموست کسکش مرده و زنده اول و آخرتو گاییدم

0 ❤️

319151
2012-05-06 11:54:46 +0430 +0430
NA

کیر امام راحل تو کون تو و زن عموی عاشقت
کلی وقتمو گرفتی گوزو
داستان جق زدنتو مینوشتی بهتر بود

0 ❤️

319152
2012-05-06 13:44:30 +0430 +0430
NA

Salam, man faghat ozv shodam begam asheghe naghdatona. mamolan az khode dastan bahal taran. alalkhosos male jenabe kaftar pir va albate khanomhaye mohtaram
lotfan be naghd kardan edame bedid. jaye sina joon khalie

0 ❤️

319153
2012-05-06 14:32:33 +0430 +0430

اينارو ميزارن تا سكس با محارم رواج پيدا كنه …لاشي ها…

0 ❤️

319155
2012-05-06 16:06:30 +0430 +0430
NA

فقط در حد چند كلمه.دوست داري وقتي بزرگ شدي ،يكي از بچه هاي فاميل با زنت سكس كنه???

0 ❤️

319156
2012-05-06 17:15:12 +0430 +0430
NA

نگاه کن 1:30 نصفه شبی من را به چه کاری وادار کردی
کیر بره تو سولاخ کونت
مَدانی چرا?
چون داستان کیری بود
خیانت بود
تکراری بود
اصن گیریم شوما داستانت واقعیت داشته ,چرا اصرار داری به اشتراک با ما بذاری
اخه ما نخوایم شوما کله شوشولی ها داستان بذارین باید کی را ببینیم?
سگ به ریشت کونده جان

0 ❤️

319157
2012-05-06 18:05:21 +0430 +0430
NA

ما که مردیم بس گفتیم راجع به خیانت و ضربدری و محارم و تجاوز ننویسین خدا به داد شما برسه
السلام علیکم و رحمته الله و برکاته
تکبیر

0 ❤️

319158
2012-05-06 19:50:06 +0430 +0430
NA

کونده شفته کس اینو دزدیدی؟ کیر اسب ابی تو کون کثیفت.کیر فیل تو دماغت.کیر مورچه تو تک تک سلول های بدنت.
اوه نفسم بند اومد.کونی دیگه دزدی نکنیا :bigsmile:

0 ❤️

319159
2012-05-07 05:33:54 +0430 +0430
NA

maskhare halam beham khord

0 ❤️

319160
2014-07-14 14:53:15 +0430 +0430
NA

از همون اول معلوم بود شر و ور نوشتی
دیگه نخوندم بقیه رو …

0 ❤️

319161
2014-07-14 14:57:26 +0430 +0430
NA

کسخل اخه کدوم بچه پنج ساله کلاس اول میره کونی چرا داستان تخمی میزاری صفحه سایتو مخدوش میکنی کیر همه بچه های سایت تو کون تو و اون زن عموت

0 ❤️

540809
2016-05-13 15:26:42 +0430 +0430

کی ننتو میگا منتظرم تا داستان کردن مامیتو بنویسی
****> (clap) (clap) > (clap) > (erection)

0 ❤️

673243
2018-02-11 20:14:31 +0330 +0330
NA

اولا اینکه جناب مدیر سایت: نظرات جدید باید بالاتر باشن نه پایین تر توی ترتیب.
بعدم اینکه این زن عمویی که شما بره ما تعریف کردی خودش نیومده تو رو بگاد خیلیه از یک طرف. از طرف دیگه میگی اول ممانعت میکرد.
بعدشم شما ها مثل حیوونید که یه حیوون کس و کار خودشو میگاد یا حداقل تو فکرش میگاد

0 ❤️