سعید پسری که دختر بود

1400/05/27

اسمها مستعار هستند…
همیشه توی فامیل بین بچه های کوچیک حرف از رفتار دخترونه و توی خلوت لباس دخترونه پوشیدن سعید بود. میگفتن توی کامپیوتر خونش دیدن که آرایش میکنه و کلاه گیس میزاره و لباس دخترونه میپوشه. سنی هم نداشت ۱۴ یا ۱۵ سالش بود… من اونموقع یعنی سال ۹۰ فکر میکنم ۲۳ سالم بود. بچه های فامیل که میگم یعنی پسر خاله و پسر دایی اینا ۱۳ سال اینا داشتن . گاهی عید همه دور هم جمع میشدیم پسر داییها و پسر خاله ها و دختر دایی ها و دختر خاله ها همه با هم. من هم پیش بزرگترها بودم هم حوصلم سر میرفت میرفتم پیش بچه ها و چرت و پرتهای اونا رو هم گوش میکردم. سعید پسر پسردایی مادرم. ما کلا ۱۳ روز عید و یکی دو روز قبل و بعدش رو دسته جمعی خونه پدربزرگم اینا میموندیم… سعید پسر خوشگلی بود و جذاب. کشیده و دخترونه حرف میزد عینکی بود . لاغر و موهای کوتاه که دورشو سفید میکرد و بدنش بین سفید و سبزه بود. گفتم که توی فامیل به اوا بودن معروف بود و منم چند باری باهاش برخورد داشتم متوجه شده بودم که دلش میخواااااد مفعول باشه… روز ۷ یا ۸ فروردین بود بعد شام اومدن عید دیدنی خونه پدربزرگم. اون رفت با بچه ها توی یه اتاق و من پیش بزرگترها نشسته بودم. یه ذره که گذشت گفتم برم پیش بچه ها. رفتم و پیش اونا نشستم و بچه ها پیش هم نشستن . پسر خالم که ۱۳ سالش بود گفت بیا کشتی بگیریم . نسبت به سنش خر زور بود بعد ده دقیقه خوابوندمش و کشتی تموم شد و عرق کرده نشستیم. سعید داشت میخندید . دوباره شروع کردن به حرف زدن و من دراز کشیدم . اون سمت دیوار نشسته بود ولی با فاصله ۲۰ سانتی از دیوار منم دراز کشیده بودم و پامو سمت دیوار دراز کردم . عشوه اومدنهای خوشگلش و چهره جذابش باعث شد وسوسه بشم برم توی کارش. قبلا هم با پسر حال کرده بودم و لذت گاییدن رو چشیده بودم… پامو آروم که کسی نفهمه بردم پشتش. و با انگشت بزرگه پام کمرشو مالیدم پیرهن استین کوتاه جذب پوشیده بود و خب پیرهنش از پشت بالا رفته بود یه کم. دو سه ثانیه با پام کمرشو نوازش کردم. نگام کرد از بالای عینک و نگاه از بالای عینک خیلی سکسیش میکرد و یکی دو ثانیه نگام کرد و لبخند زد و قند توی دلم آب شد. ولی واسه اینکه تابلو نشه پامو برداشتم. بهرحال توی اون ده دقیقه یک ربع خیلی نگام میکرد و میخندید. به یه بهانه ای که یادم نیست شمارمو گرفت و تک زنگ زد. دیگه فقط منتظر بودم برن خونشون و من پیام بدم.
آخر شب بود و توی رختخواب بودم…
سلام سعید خوبی رسیدی خونه؟
سلام مرسی اره خیلی وقته
امشب دیدمت خیلی خوشحال شدما. ماشالا چقدر تو زیبایی
مرسی عزیزم چشات قشنگ میبینه
نمیدونم چرا جفتمون یه سره رفتیم سر اصل مطلب. خب شاید از همون اول میدونست من واسه چی رفتم سمتش و دیگه به مقدمه چینی و لاس خشکه نرسید…
سعید جان فردا بیرون میای ببینیم همو؟
نه نمیتونم عیده میخواییم عید دیدنی بریم حالا اگه شد خبرت میکنم
باشه فدات بشم بوس شب بخیر
بوس شب بخیر
با فکر کردن به سکس با سعید خوابم برد. صبح به بطالت گذشت و بعد ناهار ساعت ۲ اینا بود اس داد گفت بابا مامانم دارن میرن خونه پدربزرگم توی محل و من نمیرم میای خونه؟
منم گفتم آره چرا نمیام.
چون رفت و آمد خب به اون صورت نداشتیم و رشت هم تقریبا بزرگه ادرسو نمیدونستم. داد ادرسو و تا سر خیابونشون رسیدم. ساعت ۵ بعدازظهر اینا بود. دیگه زنگ زدم و ادرس دقیق رو گفت. سمت چهارراه حشمت و اداره چای بود خونشون. بچه های رشت میدونن کجاست. سه طبقه بود و اونا طبقه اول بودن. از اسانسور نرفتم و یه پاگرد رو رد کردم و رسیدم طبقه اول. در خونشون باز بود. کفشمو در اوردم و رفتم داخل دیدم از اتاقش اومد بیرون‌
واااااااااااااای یه شورت خوشگل اسلیپ نبود و یکم پادار بود ولی نه بلند. سفید بود شورت و روش نوشته های خارجی داشت با خطهای قرمز و آبی و خیلی به پوست سبزش میومد . در و بستم و اومد سمتم دست داد و بوسم کرد و بغلم کرد. اووووف چه بدن داغی … دستمو گرفت و برد توی اتاقش. درو بست و نگام کرد. نگاهاش خیلی خوشگل بود و با عینک جذاب ترش میکرد . قدم بلندتر بود . دستاشو گذاشت روی شونه هام و لباشو آورد جلو سمت لبام منم خودمو خم کردم و لبامون به هم گره خورد . اووووف خیلی حشری بود زبونمو میخورد و لبامو گاز میگرفت. من توی چند بار سکسی که با پسر کردم لب نداده بودیم و رغبتی هم نداشتم ولی این خیلی حشری بود و اولش با بی میلی لب میدادم ولی بعدش دیدم نه واقعا حال میده و با عشق شروع کردم به لب خوردن. نشستیم روی تختش و و شلوار و پیرهنمو در اوردم و اونم نشست روی پاهام و بغلم کرد و بازم شروع کرد با حشر فراوان لبای منو خوردن. فقط با شورت بودیم و اون داشت خودشو به کیرم میمالید و برخورد کیر و لای پاش و زیر کونش به کیرم لذت خیلی زیادی بهم میداد. بعد ۵ دقیقه پا شد و شورتشو دراورد و کیر و کونشم مثل بقیه جاهای بدنش بدون مو بود. کشیدمش سمت خودم . روی تخت نشسته بودم و اون سرپا بود . دور و بر کیرشو و لای پاهاشو خوردم و لیسیدم. اونموقع خب فکرا محدود بود و فکر میکردم اگه کیرشو بخورم بده … و نمیدونستم خب دودولشون مثل کس میمونه و اینم جزوه عشق بازیه … بهرحال برگردوندمش و لپای کونشو شروع کردم لیسیدن. خیلی نرم بود. کون بزرگی نداشت و لاغر بود ولی وسوسه انگیز واقعا. سبزه بدون مو و خوش ترکیب…
برگشت و شورتمو دراورد و کیرمو گرفت دستش. زانو زده بود پایین تخت و داشت بهم نگاه میکرد و از پشت عینک چشمای خمارش و گاز گرفتن لبهاش و مالیدن کیرم. اوووووف
سر کیر ۱۵ سانتیمو بوسید . کیرم ۱۵ سانته ولی خب کلفت و سفیده. سرشو زبون میزد و لذت خاصی بهم میداد. یه لیس از زیرخایه هام زد تا سرش که نفسم گرفت از لذت… سر کیرمو گذاشت توی دهنش. ساک زدن بلد بود و حرفه ای توی دهنش با کیرم بازی میکرد خیس شده بود حسابی کیرم . تا سر کیرم میومد بالا و دوباره تا ته میکرد داخل. خیلی عجیب بود برام. هنوز ۱۵ سالش نشده بود و اینقدر حرفه ای. پنج دقیقه میخورد برام و همش تو چشام زل زده بود. کیرمو در میاورد از دهنش و میمالید و نگام میکرد و سر کیرمو به لباش میمالید و نگام میکرد من دیگه تو اسمونا بودم. بعدش اومد روی تخت گفت میخوام بشینم روش. گفتم باشه. دیگه خیس نکرد سوراخشو و کیرمو و با همون خیسی ساک زدن اروم اروم داشت مینشست روی کیرم. سخت میرفت داخل البته واسه اون نه… دردش برای من بود و لذتش برای اون. باید بیشتر خیسش میکرد و تقریبا خشک داشت مینشست روی کیرم و خب این برای هردونفر درد داره ولی خب برای اون لذت بود چون معلوم بود خیلی کیر رفته توی کونش ولی برای کیر من سخت. نصفشو کرد توی کونش ولی پایین بالا نمیشد و سخت بود خشک خشک. کیرمو از کونش در اورد و شروع کرد ساک زدن پرتف کیرمو. دو دقیقه ساک زد و اخرش یه تف انداخت روی کیرم و نشست روش و تا ته رفت داخل. یه آه پر لذت کشید و یه اه پر لذت هم من. درسته تنگ نبود ولی گرم بود و لذت بخش . کیرم تا آخر وجودش رفته بود تو و نگه داشته بود و چشاشو بسته بود و لباشو گاز میگرفت و با یه دست سینشو میمالید. بعد یک دقیقه شروع کرد چرخیدن روی کیرم . بالا پایین نمیکرد ولی میچرخید… خیلی حال میداد بعد یکی دو دقیقه با دستام زیر کونشو گرفتم و بلند کردم و فهمید دلم میخواد بالا پایین کنه برام و شروع کرد بالا پایین کردن. اووووف واقعا حال میده این پسر سبزه رو و لاغر و خوشگل…
چند دقیقه بالا پایین کرد و بلند شد از رو کیرم و بازم شروع کرد به ساک زدن. خیلی عجیب بود برام که یک دقیقه پیش توی کونش بود کیرم ولی داشت میخورد کیرمو … فکر کنم از حشر زیاد بود.
چند دقیقه ای خورد و پاشد رفت سمت میز کامپیوترش و پشت کرد بهم گفت بیا اینجا سرپا بکن. دستاشو گذاشت روی میز و کونشو قمبل کرد . رفتم پشتش و تف زدم به کیرم و اروم گذاشتم توش. واقعا میگم خیلی لذت داده خیلی … هیکل مردونه من قد بلند و ته ریش و بدن مو دار در کنار یه پسر تینجر و سبزه و خوشگل که یه تار مو روی بدنش قاچاقه. توی کونش داشتم تلمبه میزدم و دو دستمو اوردم جلوش. با یه دستم سینه هاشو میمالیدم و با دست دیگم دودولشو. لبامم روی گردن و گوش و لپ و لب سعید جونم بود . هر دو تا واقعا توی فضا بودیم…
چند دقیقه ای کردم و خسته شدم و در اوردم. دوباره اومد نشست زیرپام و شروع به ساک زدن کرد . بعدش به پشت خوابید روی تخت و پاهاشو داد بالا و منم کیرمو سر دادم توی کونش. پوزیشن لذت بخشی بود و پاهاش روی شونم بود صدای جیر جیر تخت هم به زیبایی کار افزوده بود . جفتمون خیس عرق و غرق در لذت بودیم. زانوم خسته شد و گفتم برگرد . برگشت روی شکم خوابید و من با دستام لپای کونشو از هم باز کردم و شاهکار خودمو داشتم میدیدم . کونش سوراخش قرمز شده بود و نبض میزد و واقعا کمی اب انگار از کونش ترشح شده بود . دوباره کردم توی کونش و اوووووف خوابیدم روش. انگار یه بچه آهو زیر یه شیر خوابیده باشه. تناقص ظاهر و بدن و پارادوکسش واقعا صحنه زیبایی خلق کرده بود . دیگه آخراش بود . صورتمو بردم سمت صورتش و در حال تلمبه زدن لب میگرفتم و میگفتم سعیدم گفت جووونم گفتم میخوامت خیلی هم میخوامت گفت منم میخوامت … در گوشش همش حرف عاشقانه میزدم و دم کونش همش تلمبه هایی که دیگه محکمتر شده بود و در عرض سی ثانیه لذتی وصف ناشدنی. تمام آبم با فشار و لذت توی کون این پسر خوشگل خالی داشت میشد. ناله هاش رفت هوا و گفت اووووف سوختم چه داغه… منم گردنشو گرفته بودم و داشتم گوشاشو میخوردم. واقعا پمپاز آبم خیلی ادامه دار بود و بعد یک دقیقه از روش بلند شدم و کنارش خوابیدم. دستمال دادم بهش و گذاشت لای کونش گفتم برو خالی کن خودتو گفت نه بزار باشه و جذب کونم بشه. هنوز روی شکم خوابیده بود و من بغلش کردم و میبوسیدمش. واقعا از این سعید کوچولو ادم سیر نمیشه… اونموقع نمیدونستم خب همجنسگرایی چیه و علمی دربارش نمیدونستم.
سعید جووونم
جوووون
اولین بار کی دادی؟؟؟
۸ سالم بود …خونه قبلیمون روبروش یه خونه نیمه کاره بود و کارگرا داشتن توش کار میکردن. غروب شده بود و دوستام رفتن خونشون و دیدم یکی داره صدا میکنه منو از توی ساختمون. منم کنجکاو و از همه جا بیخبر رفتم توی ساختمون و طبقه دوم . یه اوستاکاری بود سنش ۳۰ اینا بود ولی خوشگل و بور و ریشو . ازش خوشم اومده بود ولی نمیدونستم سکس چیه اصلا.
خوووووو…
منو اورد روی پاش نشوند و بوسم میکرد و پشتمو میمالید و سینه هامو مالید و بعدش کیرشو در اورد و داد دستم گفت برام بمال … منم مالیدم براش و اونم سوراخ کونمو با انگشت میمالید واقعا لذتبخش بود برام . اخر سر هم دو سه تا بلوک گذاشت روی هم کنار دیوار و گفت برو روش وایستا. منم همینکارو کردم و شلوارمو کشید پایین. کنجکاوانه منتظر بودم چکار میکنه. از اونموقع عاشق مردها بودم و فهمیدم مثل دخترا هستم. کیرشو که کلفت و سفید بود آب دهن زد و گذاشت لای پام و پاهامو بهم چسبوند و دو دقیقه عقب جلو کرد و قربون صدقم میرفت و بوسم میکرد تا آبش اومد و کشید بیرون ریخت کف ساختمون بعد بوسم کرد و گفت به کسی چیزی نگیا … گفتم باشه…
دیگه اونجا نرفتم ولی حسم تغییر کرد . همیشه بیرون به مردهای سن بالا نگاه میکردم و به کیراشون از روی شلوار. یکی دو سال بعد بچه محلهای بزرگتر از خودم دست نوازش روی کونم میکشیدن و کم کم لاپایی و اینا تا ۱۲ سالگی که خودم با خیار و دسته برس خودمو باز کردم و بعد اون هفته چند بار با خیار حال میکنم و چند تایی رفیق هم دارم که سن بالا هستن و هر وقت بشه باهاشون حال میکنم.
بهد از شنیدن اینها بوسش کردم و گفتم هرموقع اگه بازم خواستی من هستم. گفت باشه…
بعد اون یه بار دیگه رفتم پیشش ولی آخرین باری بود که اجازه داد برم پیشش. واقعا احمق بودم و کم تجربه … اونجا بود که فهمیدم هر کسی که مفعوله یا ترنس یا گی قرار نیست بیغیرت باشه و هر جور دلمون خواست باهاش رفتار کنیم. دفعه بعد که دفعه اخر بود رفتم دستشویی خونشون قبل کار دیدم شورت مامانش روی ماشین لباسشوییه برداشتم اوردم بهش دادم گفتم اینو بپوش حال کنیم ناراحت شد و گذاشت سرجاش. توی سکس هم به مامانش خیلی فحش میدادم . مامانش چاق بود و ۳۰ سالش یود ولی سفید و خوشگل با لبای سکسی. اسمش مهناز بود. هی میگفتم ااااخ الان دارم میکنمت سعید جوووون مامان مهناز بیاد ببینه سعید زیر منه… حشری میشه و میاد کنارت میخوابه و جفتتون رو میکنم.
اون سکس واقعا براش لذتبخش نبود بخاطر حرفایی که زدم و نتیجش این شد دیگه جواب تلفنمم نمیاد و ماجرای ما همین جا تموم شد. الان توی شهرمون تقریبا همه میشناسنش و با یه پسر دیگه که چند سالی ازش بزرگتره با هم زندگی میکنن و پیج مشترک زدند و بیو پیجشون هم نوشتن ما یه خانواده کامل هستیم و عکسای عاشقانشون رو میزارم و جالبه پدر مادر سعید هم هیچی نمیگن و قبول کردن.
ممنون که وقت گذاشتید. شب خوش

نوشته: شاهین


👍 10
👎 19
19301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

826780
2021-08-18 00:51:32 +0430 +0430

تموم شد ؟ خیلی تأثیر گذار بود

2 ❤️

826787
2021-08-18 01:06:47 +0430 +0430

خوشم اومد .راس میگی سکس با پسر اونم نوجوون خیلی محشره

0 ❤️

826793
2021-08-18 01:31:29 +0430 +0430

داداش فک کنم مدل جقتو عوض کن خیای روت تاثیر گذاشته مغز نداشتت معیوب شده ی قولی مغزت گوزیده

1 ❤️

826808
2021-08-18 02:43:32 +0430 +0430

لاشی خالی بند که هنوز ی بارم سنش نرسیده با ی زن حال کنه اونوقت به 60 مدل سوراخی از کون کرده و ابشم زود نیومده و داستان پرنو استار نوشته اخرشم میگه من کم تجربه بودم و بلد نبودم خوب بهش حال بدم خخخ تخخخ

0 ❤️

826823
2021-08-18 06:27:35 +0430 +0430

کس خل دودول اینا رو باید خورد.من میمیرم برا همچین کیس هایی.

0 ❤️

826824
2021-08-18 06:31:38 +0430 +0430

من موندم تو چطور ارضا نشدی اولش پنج دقه خورد بعد تو کردی بعدش از کون گهیش در اورد شروع کرد به ساک زدن بازم تو ارضا نشدی بعد ایستاده کردیش دوباره چند قه برات خورد نیومدی پاهاشو داد بالا کردی دمر خوابید کردی.نکنه پول آبو ندادی آبتو قطع کردن 😭 😭 😂 😂 😂 😂

1 ❤️

826860
2021-08-18 14:18:32 +0430 +0430

آخی چه رمانتیک کردیش🤣🤣🤣

0 ❤️

826898
2021-08-18 20:01:00 +0430 +0430

به نظر من که قشنگ بود. حسش نمیکنم ولی حتما خوبه دیگه

0 ❤️

827272
2021-08-20 22:35:39 +0430 +0430

شاید ماجرا خوب و جالب باشه، اما چیزهایی که اخرش گفتی حالمو به هم زد

0 ❤️