سلام به همه عزیزان.
سال ۹۵ بود که با همسرم برای اولین بار به اروپا که سه جا رفتیم سفر کردیم.چند روزی را پاریس بودیم و بعد بلیط اتوبوس گرفتیم از پاریس به مونیخ.جالب بود که اتوبوس دو طبقه بود و ما طبقه بالا دقیقا ردیف اول سمت راست جلو اتوبوس نشستیم .کلا همه جا را میشد دید .چند دقیقه ای گذشت و تقریبا طبقه بالا پر شد و اتوبوس به راه افتاد.حدودا یک ساعتی گذشت و رسیدیم به پارک دیزنی لند و دو تا مسافر دختر هم سوار کرد و راه افتاد.توی اتوبان که دیگه افتاد خانمم از خستگی سرش را گذاشت روی پاهام و خوابید.دیگه همه جا تاریک بود و منم خوابم برد.نمیدونم چقدر گذشته بود که احساس کردم حالم داره خراب میشه و از خواب پریدم و دیدم که خانمم بیدار شده و همونطور که سرش روی پاهام بود کیرم را از شلوارم کشیده بیرون و خیلی عادی و راحت داره واسم ساک میزنه.نگاه به صندلی کنارم کردم که ببینم کسی حواسش هست یا نه که خیلی جالب بود .یه دختر و پسر کنارمون بودن که من گفتم حالا میگن چرا و خلاصه اصلا نگاه نکردن که بتونه خانمم راحت برام ساک بزنه و خلاصه یه ده دقیقه ای خانمم همینطور ساک میزد و صدای دهنش هم تقریبا میشد بگی تا دو سه ردیف عقب میرفت و حسابی آبم اومد ووهمه را قورت داد.ببخشید اگه زیاد خوب و حرفه ای نبود ولی اصل واقعیت بود.

نوشته: امین