سكس با دبير رياضي

1395/11/06

داستان سكس اولم برميگرده به شيش سال پيش
وقتي دبيرستان بودم،سال سومم بود
از دبير رياضي مون كه خوشتيپ بود و خوش اندام با چشماي رنگي و سنش حدود 38سال
قدش متوسط بود
وقتي ميومد كلاس همش نگام به شلوارش و جايي كه زيپ شلوارشه وپشتش كيرشه بود و فك ميكردم خيلي بايد بزرگ و كلفت باشه همش براندازش ميكردم و تصورات سكسي من و اون تو ذهنم بودبه انگشتاي دستشم توجه ميكردم درشت بود و بلند ،با خودم ميگفتم كيرشم بايد همينطور باشه ،همه دخترا هم دوسش داشتن،من با ديدنش حشري ميشدم،شمارشو پيدا كردم و با ي شماره ديگه بهش اس دادم اسمساي عاشقانه و سكسي،راستي يادم رفت بگم متاهل بود ي دختركوچيك هم داشت، بلاخره بعد اين همه اس دادن جواب داد و پرسيدكي هستم،اولش ترسيدم معرفي كنم خودمو فردا تومدرسه برام دردسر پيش بياد ،فاميلمو بهش گفتم نشناخت رو كس ديگه شك داشت،گفت قرار بزاريم همو ببينيم خارج از مدرسه،منم از خداخواسته ولي بازم ميترسيدم،تاحالا قرار نزاشته بودم (راستش قبلش يكي دوسال پيش با ي پسري قرار گذاشتم سوار ماشينش شدم منو كه ديد گفت دلم نمياد باهات كاري كنم و منو پياده كرد:-))
قرارمون واسه غروب جمعه بود،رفتم حموم و اماده كردم خودمو همه چيو پيش بيني ميكردم،ساعت هفت شدمن بهش اس دادم فلان جا وايسادم،اونم رسوند خودشو،اهنگ محسن چاووشي ومحسن يگانه كه باهم مشترك ميخوندن روگذاشته بود،واي چقدخوشتيپ شده بود و حسابي به خودش رسيده بود،حرف زديم و Hشنايي بيشتر،وقت شام شدرفت پيتزا گرفت گفت كجا بخوريم بريم خونه يا بيرون راحتتري،منم گفتم بيرون نه خونه راحتتريم،زنگ زد به داداشش كه داريم ميايم خونه و اون بره بيرون ،وقتي رسيديم داداشش داشت ميرفت سلام عليك كرديم ورفتيم توخونه داداششم رفت خونه دوستش،داداشش مجرد بود،ميلي به شام نداشتم،توفكر بودم اتفاقي نيوفته،تلويزيونو روشن كردبعدش گفت تاهروقتي ميتوني بمون،منم گفتم يكساعت ديگه ميرم واونم گفت اگه بتوني شب روبموني عاليه،ديگه زنگ زدم خونه كه شب ميمونم پيش دوستم،اونم زنگ زد خونشون كه شب نميادوكارداره،ازم پرسيد لباساشو دربياره راحتم گفتم اشكالي نداره،لباساشو دراورد و لباس راحتي پوشيد اوناروهم اتو كرد واسه فرداش،وگفت كجا ميخوابي تو اتاق يا جدا بخوابيم ،گفتم ميترسم،جامونو انداخت ي جا ،منم لباسامو دراوردم با شلوار و تاپ خوابيدم،اونم رفت لامپارو خاموش كرد تاريك تاريك اومد كنارم درازكشيد،هر دو به پشت خوابيده بوديم،من جابجا شدم بهش پشت كردم،ديدم ازپشت بغلم كرد و سينه هامو گرفت تو دستش وفشار كوچيك داد و اروم گفت لباساتو در بيارم،خوشم اومده بود گفتم اره،باهم دراورديم توهمون تاريكي،دستشو برد تو شورتم وكسمو ميماليد خيس خيس شده بودم بااون دستش دستمو گرفت برد روي كيرش گذاشت،عجب كيري داشت تودستم كه گرفتم سرش خيس بود وكير كلفت و بزرگي داشت فك كنم نوزده سانت ميشد،همونطور لب هم ميگرفتيم من هيچي بلد نبودم، بعدش اومد روم خوابيد كيرشو گذاشت لاي پام و رو كسم بالاپايين ميكرد ميخواستم جيغ بزنم گفت اروم همسايه ها ميشنون ،ازم پرسيد دختري گفتم اره،نوك ممه م روهم گاز ميگرفت وحسابي ميخورد و از اندامم تعريف ميكرد،بعد از كلي ور رفتن با كسم ديگه گفت بخوابيم،يك ساعتي خوابيدمن بيداربودم نميتونستم بخوابم دستمو بردم توشورتش وشقش كردم بيداريشد فهميد هنوز حشريم،تندتند بادست باچوچولم بازي ميكرد خيلي بهم حال ميداد تاحالا همچين حسيونداشتم،گفت بريم حموم،دم صبح شده بود،رفت سريخچال موز اورد خورديم تشنه هم بودم اب خوردم رفتيم حموم من و اون من وايساده بودم اون حمومم دادوقتي هم منو ميشست كسمو ميماليد ،حوله دورم پيچيد و بغلم كرد بردرفتيم بيرون،خوابيديم تا ساعت هفت،بعدش اماده شديم اون رفت مدرسه منو هم رسوند مدرسه،لباساي مدرسمم اورده بودم باخودم،اون شبو خيلي دوست دارم تجربه اولم بود بازم سكس داشتيم خفن اگه دوس داشتين مينويسم واستون،عاشق كيرشم الان يك سال و خوردي ميشه نديدمش،ايناروكه نوشتم هوس كيرشو كردم . هرنظري بدين ميخونم دفعه اولمه هم مينويسم،موفق باشيد

نوشته: Narges banoo14


👍 4
👎 15
72348 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

576024
2017-01-25 21:30:11 +0330 +0330

سوالی که خیلی ذهنم مشغول کرد اينه که عایا تو صاحاب نداری ؟ پدر و مادر بی ناموس ت نمی پرسن دختر جن ده مون کجا هرزگردی میکنه؟

0 ❤️

576028
2017-01-25 21:40:04 +0330 +0330

هههخخخخخخ
جون مادرت بگو این ۱۹ سانت از کجات دراوردی؟
انو تو که حدودی گفتی پس چرا رندش نکردی بگی ۲۰ سانت؟

1 ❤️

576029
2017-01-25 21:42:41 +0330 +0330

اینارو تنهایی نوشتی ؟ یا کسی کمکت کرده ؟
انقدر فشار نیار به خودت واسه داستان نویسی . . .
به درسات برس ;)

0 ❤️

576038
2017-01-25 22:11:50 +0330 +0330
NA

کجا درس میخونی که دبیر ریاضیون مرده؟ منکه تو ایران سراغ ندارم؛ شاید بورکینافاسو زندگی میکنی

1 ❤️

576040
2017-01-25 22:14:16 +0330 +0330

اصلا معلوم بود تو توهم و خیالاتش داره داستان یه سکس با مرد رویاهاش که دبیرش باشه رو پرورش میده ،
حرفی از شربت نزد این اشتباه اولش …

3 ❤️

576053
2017-01-25 23:07:07 +0330 +0330
NA

dahe 80 bdone shak

0 ❤️

576054
2017-01-25 23:08:45 +0330 +0330

دستوازتوشرتت دراركوني غلط املايي داري ريدي گرمي حاليتم هس ولي جقي هسي متاسفانه (wanking)

0 ❤️

576066
2017-01-26 01:21:14 +0330 +0330

از اولش میدونسته شب باید واسته اونجا و بده واسه همین لباس فرم مدرسش هم اورده (dash) (dash) (dash) (dash)

2 ❤️

576132
2017-01-26 10:58:23 +0330 +0330

کجای دنیا تو اولین قرار میرن خونه طرف بهش میدن؟
البته غیر از جن. ده ها

0 ❤️

576148
2017-01-26 13:22:45 +0330 +0330

کیرم تو این داستانت
کسخول
باید سر در اون مدرسه ای رو که میری و عن گرفت

0 ❤️

576165
2017-01-26 17:33:03 +0330 +0330

اَدمین محترم کجایی که داداشتو کُشتن !!!
اینارو کی راه میده ؟ صاحاب نداره اینجا ؟

0 ❤️

576179
2017-01-26 19:30:55 +0330 +0330

سر شیر مادرت بلند شو برو جورابا و مقنه ات رو بشور که صبح ساعت 7 باید بری مدرسه ! شیرم بخور ! باشه !؟ اورین.

0 ❤️

576188
2017-01-26 20:26:35 +0330 +0330
NA

لاشی دبیر ریاضی مرد اونم تو دبیرستان؟پریودت زده به مغزت داره کسشعر میگی حواست نیس

0 ❤️

576208
2017-01-26 22:51:29 +0330 +0330

10 بار گفتم یه بحث جدا باز کنید این بچه ها برن اونجا برای خودشون مسخره بازی در بیان

0 ❤️

576287
2017-01-27 07:47:02 +0330 +0330

موش بخوره تو را عمویی 🙄

0 ❤️

576356
2017-01-27 12:17:41 +0330 +0330

:/ کیفم تو این ذهنت و داستانت

0 ❤️

576380
2017-01-27 14:26:19 +0330 +0330

داستان ننویس دگ

0 ❤️

576391
2017-01-27 15:40:16 +0330 +0330

نظر شما چیه؟
یک اظهار نظر کردی خیلی جالبه تا قبل از اون هیچ رابطه ای نداشتی نه دوست پسری نه قراری بعد تو اولین تجربه همه چی رو دادی به باد اره؟
اقا پسر خر خودتی خوشم میاد یکی از این پسرها که میان خودشونو دختر جا میزنن نتونستن حس یک دختر و احساسش رو انتقال بدن و تابلو هستش پسرن

0 ❤️

576429
2017-01-27 18:50:32 +0330 +0330

کیرم تو فرمت ک از شربت اسمی نبردی

0 ❤️

576439
2017-01-27 20:25:53 +0330 +0330
NA

اقا پسري هستي كه جق به مخت فشار اورده و عاشق اين هستي كه معلم دبيرستان دخترونه بشي كه بالاخره يكو مخ كني.
#اقايه روانشناس

0 ❤️

617546
2017-06-10 20:31:58 +0430 +0430

خخخ کسشر بود گلم

0 ❤️

667689
2018-01-02 13:22:51 +0330 +0330

دلم نیومد نظر ندم : آخه نفهم ، دبیر ریاضیتون تورو برده خونه خالی بهت میگه شب بمون بعد لختت کرد و گرفت خوابید ؟ (dash) یکی به این فحش بده دلم خنک بشه

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها