سكس با پسر عموي خوشتيپم

1396/10/16

من آنا هستم و ٢٠ سالمه…يه پسر عمو دارم ب اسم سپهر ك حدودا ٢٥-٦ سالشه و خيلي خوشتيپ و خوش هيكله…مامان سپهر ٨ سال پيش از عموم جدا شد و رفت شهرستان و سپهرم با خودش برد…اون موقه ها سپهر خيلي با من ور ميرفت و خيلي وقتا ميومد سينه هامو ميماليد و ميگفت چقد بزرگ شده…چون من تازه سينه در اورده بودم و سپهرم يه پسر ١٦ ساله تخس بود…بعد ك مادرش از عموم جدا شد و سپهرو با خودش برد من دگ از سپهر خبر نداشتم
گاهي ميومد و ميرفت پيش باباش ولي من زياد نميديمش…تا اين ك شنيدم رفته سربازي و ميخاد بد از پايان خدمتش بره خارج…ي شب عموم زنگ زد و مارو دعوت كرد شام خونشون و گفت سپهر امده خونه و ميخام همه دور هم جمع باشيم…واي وقتي رفتيم سپهرو ديدم باورم نميشد همون سپهر چن سال پيشه…هيكلش سكسيو خيلي قشنگ بود…امد جلو و باهام دست داد و سلام عليك و گفت چقد بزرگ شدي و اين حرفا…تا آخر شب كلي با هم حرف زديمو منم همش تو ذهنم فك ميكردم سپهر با اون هيكلش بغلم خوابيده و داره ميماله بدنمو…آخر شب شمارمو گرفت و امديم خونمون…داشتم ميخابيدم ديدم يكي تلگرام پي ام داده باز كردم عكس
پروفايلشو ك ديدم حالم بيشتر خراب شد…لعنتي خيلي هيكل خوش فرمي داشت…سپهر بود و تا صب باهم حرف زديم و از قديم گفتيم ك چقدر باهم بازي ميكرديم…خلاصه اون شب تا صب فكر كردم و تو ذهنم همش خودمو با سپهر تصور ميكردم و ي تصميمي گرفتم…مامان و بابام صبح زود از خونه ميرفتن و تا ٥-٦ بدازظهر خونه نميومدن جفتشون شاغل بودن و منم تك فرزند…پي ام دادم ب سپهر و گفتم تا مرخصي هستي و نرفتي ناهار بيا خونمون زنگ بزنم پيتزا بيارن بخوريم باهم عكساي قديميمونم از چمدون بيارم ببينيم اونم از خدا خاسته گفت باشه…منم رفتم حموم و حسابي خودمو تميز كاري كردم بدن سفيدمو برق انداختم…
تا از حموم امدم ديدم زنگ خونمونو زدن و منم ي حوله فقط دورم بود از روي صفحه ايفون تصويري نگا كردم ديدم سپهره…ذوق زده درو زدم و دوييدم تو اتاقم و حولمو از دورم انداختم و ب پشت روي تختم دراز كشيدم و كون سفيدمو دادم تو هوا…واسم مهم نبود چي ميشه فقط دلم ميخاست سپهر مثل قديم ك سينه هامو ميماليد الانم بياد فقط بمالم…صداي سپهرو شنيدم ك امد داخل و در بست و صدام كرد…با تمام نازي ك توي صدام بود گفتم بيا تو اتاقم يكم بعد در اتاقمو باز كرد و امد داخل اول يكم با تعجب نگام كرد ر بعد ميخ شد رو كونم…سلامي ك ميخاست بگه تو دهنش خشك شد…لبامو قنچه كردمو گفتم سلام ب ياد قديم مياي يكم كونمو بمالي درد دارم…خنديد و گف پدر سوخته من ك ممه هاتو ميماليدم ن كونتو چشامو خمار كردمو گفتم جفتشو بمال
تي شرتشو از تنش در اوردو گف جون چطوره بخورمش؟ خنديدم ك خودش امدو روي پاهام نشست و شروع كرد كونمو ماليدن يكم ك ماليد گف آنا روغن زيتون ندارين؟
گفتم چرا تو آشپز خونه اس…دوييد و رفت حدود ٥ ديقه ك همش از من ميپرسيد كجاست و كدوم كابينت بلاخره پيداش كردو امد دوباره روم نشست و روغن زيتون ريخت رو كونم و باز شرو كرد ماليدن از رو خونم امد رو كمرمو از بغل كمرم بغل سينه هامو ماليد و برمگردوند و شروع كرد با ولع خوردن سينه هام و ي دستشو برد پايين و شروع كرد كسمو ماليدن…داشتم ديوونه ميشدم خيلي حس خوبي بود پاشد و همينجوري ك شلوارشو در ميورد گف پرده داري؟ گفتم آره تا حالا ندادم گف پ چرا اينجوري منو اوردي خونتون نميگي بكنمت؟ گفتم بكن دوس دارم از هيكلت خوشم مياد گف جون منم از كس و كونت خوشم مياد ميخام جفتشو پا
ره كنم بهش خنديدم ك شورتشو كشيد پايين و واي رواني شدم…كيرش كلفت و گنده بود دلم ميخاس همون لحظه بپرم بكنمش بكنم تو كسم
و همين كارم كردم
نميدونم چرا دست خودم نبود كارام بي اراده بود پريدم جلوشو شرو كردم كيرشو خوردن
انق خوردم ك صداش در امد و انداختم رو تخت و گف كونتو بده بالا سرشو برد پايين و مك ميزد كس و كونمو ي جوري ميخورد ك داشتم ديوونه ميشدم از جنون…آه و نالم بلند شده بود و سپهرم ميخورد و هر چن لحظه سينه هامو فشار ميداد و سرشو از لاي پام ميورد بيرون ميگف جون ناله كن ديوونم كن…يكم ك با دستش با كسم ور رفت يواش سر كيرشو ماليد روشو يواش يواش كرد تو كسم اولش ميسوخت و داشتم اتيش ميگرفتم سوزشش زياد بود دو سه بار كرد تو در اورد ك سر كيرش خوني شده بود امد جلو ازم ي لب گرفت و از روي ميز دسمالي كاغذي برداشت خون روي كيرشو پاك كرد و با دسمال رو كس منم كشيد و دوباره كيرشو كرد تو
كسم اين دفه محكم تلمبه ميزد و سينه هامو چنگ ميزد…آهو نالمون تو هم گم شده بود ك يدفه كيرشو از كسم در اورد آبشو ريخت رو شكمم…
خيلي خوب و واقا لذت داشت…سپهر قيافه خوشگلي نداشت ولي هيكلش خيلي سكسي بود و سكس باهاش شده بود يكي از ارزوهام ك تبديل ب واقيت شد…
اين داستان ك تعريف كردم واس حدود ٣ ماه پيشه بعد از اون هردفعه ك سپهر از سربازي مياد مرخصي مياد خونه باباشو ي تايمي ام مياد خونه ما من بهش ميدم
الانم ك ابن داستانو نوشتم كسم خسابي خيس شده و دلم ميخاد كير سپهر بره توش…حتي از تغريف كردنشم حشري ميشم لعنتي

نوشته: Anaa


👍 6
👎 11
28166 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

668225
2018-01-06 21:42:04 +0330 +0330

خوش گذروندی با پسر عموت ، مارم خندوندی . خوش باشی

0 ❤️

668244
2018-01-06 23:04:00 +0330 +0330

کمتر کسشر بنویس کسمغز

0 ❤️

668245
2018-01-06 23:05:12 +0330 +0330

قیافه خوشگلی نداشت اما خیلی سکسی بود؟???

1 ❤️

668247
2018-01-06 23:31:56 +0330 +0330

سلام بیاد قدیم میای یکم کونمو بمالی
الان نیم ساعته دارم سعی میکنم لبامو غنچه کنم و این جمله رو بگم.حتی سلام رو هم نتونستم با لب غنچه بگم،تا به آ میرسید غنچه وا میشد و دهان گل و گشادم پیدا.چقدر هنرمندن بعضیا


668250
2018-01-06 23:49:41 +0330 +0330

ایول بابی ، الان جون میده ولش کنه کر بخوره به کل زندگانیش خخخ

0 ❤️

668299
2018-01-07 10:31:01 +0330 +0330

عههه، چه جالب، خوب بود. بازم بنویس ?

0 ❤️

668308
2018-01-07 11:52:00 +0330 +0330

اون عکس های قدیمی تو چمدون چی شد؟دیدین!؟ ? خیلی دوس دارم بدونم سرنوشت اون عکسا چی شده (dash)

1 ❤️

668317
2018-01-07 14:05:35 +0330 +0330

گو نخور. شفته کوس. خر خودتی

0 ❤️

668325
2018-01-07 15:10:36 +0330 +0330
NA

عبدالکوص قرنی!

0 ❤️

668330
2018-01-07 17:06:24 +0330 +0330

قابل توجه اون دوستمون که گفت فقط فاحشه ها اینکارو میکنن خیر اصلا اینجوری نیست بستگی به میزان حشریت داره :))

0 ❤️

668339
2018-01-07 19:52:19 +0330 +0330

این کاملا مشخصه از زبانه پسره که خواسته از خودش تعریف کنه

0 ❤️

668354
2018-01-07 21:12:20 +0330 +0330

اولا کاملا مشخصه پسری ،الاغ جان خودت بیسوادی ولی حداقل برای اعضا ارزش قائل شو ، به پشت خوابیدی کونتو دادی هوا شعبده بازی ، از تمام اعضا عذر میخوام و توهین به کسی نشه ولی نود و نه درصد داستانها کاملا تخیلیه.

0 ❤️

668466
2018-01-08 10:37:32 +0330 +0330

روش جالبی بود برای شروع سکس

1 ❤️

668481
2018-01-08 12:46:17 +0330 +0330

اون ك بهرحال از تو نميگذشت
اگه نميذاشتي و بزور باهات سكس ميكرد خيلي جالبتر بود!!!

1 ❤️

668513
2018-01-08 18:18:13 +0330 +0330

پسرک جغی

1 ❤️