سكس در سفر دبي

1391/04/25

رفته بودم دبی برای انجام دادن کارهام، روز آخرهول هولکی به سرووضعم که این چندروزه حسابی به هم ریخته بود رسیدم و رفتم City center که برای بروبچه ها خرت وپرت بخرم که موبایلم زنگ زد…م م م م…شیما بود.- سلام عزیزم چه عجب زنگ زدی؟ ازکجا میدونستی من خونه نیستم؟- خیال کردی آقا، من همه برنامه رفت وبرگشتت رو دارم، تازه میدونم برگشتنه میای بوشهر و فردا صبح میری تهران! ببین من با علی حرفم شده اومدم خونه ترانه دوستم، شب هم اینجام، توهم بیا اینجا.- آخه مگه اون ازروابط من وتو مطلعه؟- آره بابا همه چی رو میدونه، اولاً شوهرش با همون پرواز تو میاد دبی ،تازه اون خودش یه رفیق تاجر عرب داره که امشب ممکنه بیاد اینجا، نگران نباش.باورکنین بعداز چندروز سگ دو توی امارات و سروکله زدن با این عربها و هندیها بدجوری هوای اونو داشتم، پس چی از این بهتر، ولی از شماچه پنهون کمی هم هول داشتم.رسیدم که بوشهر زنگ زدم به زنم وگفتم که امشب هتل میمونم وخیلی خسته ام ومیخوام بخوابم وازاین کس شعرا… بعدزنگ زدم آدرسو از شیما گرفتم و راه افتادم.وای خدا عجب خونه ای…در رو زدم، آیفون رو خود شیما عزیزم برداشت ودرروبازکرد.رفتم بالا اومد سر راه پله وایساد…وای ی ی ی ی…بازم این مهدی کوچولو بیدارشد.سرتاپامشکی پوشیده بود، با عطر وآرایش غلیظ عربی که اتفاقاً عجیب به اش میومد، دست انداختم دور کمرش ویه لب جانانه ازش گرفتم، در گوشش گفتم:ترانه خانم؟-به به مهدی خان خیلی خوش اومدین، تعریفتونو شیما خیلی کرده بودغافلگیر شده بودم و مودبانه به ترانه سلام کردم،دختری بود تقریباًبه سن وسال من ، قد بلند درشت و ورزشکار وخیلی غلیظ آرایش کرده بود که کمی تو ذوق میزد ولی در کل دختر بسیار فهمیده و با کلاسی بنظرم اومد.یه نگاهی به دور و برم انداختم، خانه بسیار شاهانه مبلمان شده بود، نور پردازی خفیف شاعرانه ای داشت وموسیقی ملایمی با تم ساکسیفون (که من خیلی دوست دارم و اساساً تحریکم میکنه) فضا رو بسیار اروتیک کرده بود.اومد پیشم نشست، گرمی تنش تو صورتم میخورد و بیش از پیش تحریکم میکرد، بفهمی نفهمی مست بود و هوس تو چشماش موج میزد.بعد ازشام کمی مشروب خوردیم وحرف زدیم، کمی بعد ترانه به شیما گفت: عزیزم آقا مهدی رو راهنمائی کن اتاق بالا، یه کاناپه تختخوابشو داره ، خودت هم…(ادامه نداد و یه چشمک زد!)شب بخیر گفتیم ورفتیم بالا، کاناپه رو درست کردم وچراغ رو خاموش کردم.تاحالا به این راحتی کنار هم نبودیم، خیلی لذت داشت، هیچکدوم از مزاحم ها(ی بالقوه یا بالفعل!) دوروبر نبودن که مزاحم عشقبازی ما بشن واین به من آرامش خاصی میداد.آهسته شروع کرد به درآوردن لباسهاش، طرح قشنگ اندامش توی تاریک وروشن اتاق و برق چشمای قشنگ عسلی اش هنوز جلوی چشمامه، بلند شدم بغلش کردم ، بوسیدمش، زبونش رو انداخته بود توی دهنم و با مهارت میچرخوند، دستای منم توی گودی کمرش در کار نوازش و حس دادن بود. خوابوندمش روی تخت و به بوسیدن ادامه دادم، از لباش تا بنا گوشش، گردن بلند و مرمریش رو… رسیدم به سینه های سفت و حشریش…شروع کردم با یه دست یکی از Nipple هاشو بآرومی بازی دادن و مالوندن و با لبام مکیدن اون یکی، دیگه اصلاً خودداری و سکوت معنی نداشت، صدای ناله های هوسناکش فضای اتاق رو پر کرده بود، نفس نفس تند، لرزش و انقباض گوشت تنش زیر دستام و تپش عضلاتش… و بعد بازهم یه آه بلندولرزش طولانی و…اصلاً به التماساش برای توقف کارم اهمیت ندادم، تصمیم داشتم که اون شب قویترین سکس عمرم رو انجام بدم و بهترین لذتی رو که یه مرد میتونه به محبوبش بده، به اش هدیه کنم.از سینه هاش اومدم پائین روی نافش، همزمان با دستام کفلها و رانهاش رو نوازش میکردم شکمش و نافش رو بوسیدم تا رسیدم به کسش، قشنگ و براق، مثل لیموی تازه جنوب تروتازه و خوشبو. با لبام دوروبرش رو خوب بوسیدم و با زبونم حسابی از خجالتش در اومدم، از زیر چوچوله اش تاسوراخ کونش رو لیسیدم… پاهاش رو روی زمین فشار میداد و کسش رو با تمام قدرت داده بود تو صورتم…زبونم رو کردم توی کسش…چه مزززززه ای اوم م م م…چرخوندمش وبالا و پائین کردم زبونمو، درش آوردم وشروع کردم به لیسیدن بالای کسش، دادش دراومد: اوف ف ف ف… مُردم…حرومش باشه زنت این کارهائی که باهاش میکنی آی ی ی…یه بار دیگه ارضاء شد، بلند شدم کیرم رو دادم دستش و همزمان شروع کردم با دستام بازی کردن با کسش که هنوز داشت می تپید.با مهارت شروع کرد به خوردن سرش، با دندونهاش روش میکشید و به تخماش مالش میداد، تخمام رو گرفت توی دهنش و مکید، سرم دوار گرفته بود. دوباره سرشو گرفت تو دهنش( ولی حس کردم حالش بد میشه چون اصلاً کیر شوهرشو ساک نزده بود و فقط مال منو میخورد) این بود که دوباره شروع کردم به خوردن چوچوله وکسش و بازی کردن با سینه هاش که یه بار دیگه اومد…رفتم لای پاهاش، آروم پاهاش رو بلند کردم و گذاشتم رو شونه هام.شروع کردم آروم گاز گرفتن و لیسیدن ساق پاهاش و مالش رونهاش، آروم کیرم رو گذاشتم لای کسش که مثل بچه کوچولوئی که انگشت مادرش رو بمکه مکیدش تو…اوف ف ف…آروم شروع کردم به تلمبه زدن، آروم جیغ میزد و چنگ میزد به تنم، منم سینه هاشو اول نوازش میکردم ولی بعد چنگ زدم ونوک سینه هاشو فشار میدادم که دادش میرفت هوا…مدتی بود که ارضاء نشده بودم ولی چنان کمرم سفت شده بود که نگو… اصلاً آبم نمیومد وقلبم داشت از دهنم میزد بیرون،چند دقیقه (اونقدر محکم که جای ضربه هام روی کفلش مونده بود) تلمبه زدم، با همون حالت که پاهاش رو شونه هام بود خوابیدم روش و محکمتر ضربه زدم،جیغ زد: مهدی مُردم توروخدا…آخ خ خ…لامصب پاره ام کردی…چرا نمیاد آبت…-الان میاد عزیزم…عشقم الان میاد…اوف ف ف…چیه کیرم دردت میاره؟-داره میترکه کسم…گائیدی منو لعنتی…آنقدر سرعتم زیاد شده بود که تمام ارکان تخت(!) به لرزه درآمده بود و ازبیخ وبن ملاحظه اینکه خونه کسی هستیم رو گذاشته بودیم کنار…من تقریباً نعره میزدم واون ناله میکردکه…دیگه اومدم،با تمام رمقی که برام مونده بود کیرمو تا ته فشار دادم توش و آبم با فشار تمام ریخت توی کس داغ و خیسش… لرزش و تپش کیرم تا چند ثانیه طول کشید.(میدونستم کهIUD داره).بوسیدمش، توی بغلم، خیس خیس و داغ از سکس آتشینمون نوازشش کردم ، زدزیر گریه…چند لحظه بعد که امواج لذت کمی فروکش کرد، آروم شد و نفسهاش نرمتر شدند و…دوستش داشتم، به اش گفتم ، اون هم بهم گفت.کمی توی بغل هم خوابیدیم، بلند شدم رفتم حمام و خوب خودمو شستم(چون تمام تنم از جمله دور و اطراف آقا کوچولوم اکلیل بود!)، لباس پوشیدم و باز هم بوسیدمش…ساعتو نگاه کردم، یه ربع به چهاره!بلیطم برای ساعت پنج بود.باید رفت…

نوشته: مهدی


👍 2
👎 2
89165 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

325566
2012-07-15 18:52:07 +0430 +0430

باید رفت؟؟؟
تا کجا باید رفت؟؟؟
حتما توی ک…
الله و اکبر
تا حالا به کسی فحش ناموس ندادم و نمیخوام این کارو بکنم ولی از هر لحاظ که به داست کیریت نگاه میکنم میزنه تو ذوقم.
از اون توصیفات کیری و مسخره ات بگیر تا برسه به موضوعش.
عوضی هم خودت هم شیما هم اون دوست شیما یعنی از دم جنده و خاین بودین دیگه؟
لابد زن تو هم توی تهران کس میداده.
شوهره دوست شیما هم توی دبی روی کس میخوابیده.
هی فانتزی…هرچی میکشیم از دست توی بی پدر و مادره.
حیف که امتیاز صفر نداریم.
کس مشنگ لوله ی چاه فاضلاب تو کونت.
دنده ی هر چی ماشین رالیه تو کونت.
زشت ترین کیره دنیا تو کونت.
مرتیکه ایکبیری…

0 ❤️

325567
2012-07-15 19:06:38 +0430 +0430
NA

کفتار پیر یعنی همه این داستان و خوندی!؟

0 ❤️

325568
2012-07-15 19:12:27 +0430 +0430

حقیقتش قسمت سکسش از بس کش سعر بود ر
نخوندمش :-D
آفرین به تو که قشنگ تشخیص دادی.
100 امتیاز برای رامونا.

0 ❤️

325569
2012-07-15 19:12:36 +0430 +0430
NA

واقعا آدم می مونه که چی بگه !!!
آخه آدم عاقل ، خیانت ؟ رابطه با یه زنِ متأهل ؟
هیچی نگفتن بهتره ، چون جایی واسه چیزی گفتن نذاشتی .

0 ❤️

325570
2012-07-15 19:35:16 +0430 +0430
NA

نقد داستان:
داشتم خر حمالی میکردم ک تلفن زنگ زد …شیما بود…تا گفتم الو ابش اومد…ولی من چون میخواستم بهترین مکالمه رو داشته باشم قطع نکردم
گفتم کجایی؟گفت آآآآه اینجوری نگو کجایی آبم میادا…
منم دیدم ک کمرم خیلی سفته عمرا ارضا شم گفتم پس شب میام خونه خوده جندت با اون دوستت ک همه چیو میدونه…
زنگ زدم ب زنه بدبختم گفتم من اینجا بیشتر خوابم میبره اونم ک انگار خودش یه جا دلش گیر بود گفت اره نیا خونه امشب جا نداریم
رفتم تو اسانسور ک برم پیش شیما…
تا رفتم تو اسانسور شق کردم نزدیک بود ابم بیاد ولی من کمرم خ سفته عمرا بیاد…
تا شیما رو دیدم یه نیگا ک تو چشماش کردم باز ابش اومد…جاتون خالی چ سیلی راه افتاده بود…
رفتم یه نگاه ب دوستش کردم 181 قد داشت سینه هاشم از تو لباسش زده بود بیرون انقد ب خودش رژ زده بود نمیشد نیگاش کرد ولی تشخیص دادم ک با کلاسه…
رفتم تو یه ذره کس شعر گفتیم تا اینکه رفتیم روی تخت من تا لبامو بردم سمت شیما ابش اومد…
اخ شیما شیما
بعد اون اومد کیرمو بخوره
با این ک گاز گاز میکرد ولی من بازم حالشو میبردم…
در اخر کردم تو کسش
1 ساعت 59 دقیقه داشتم تلمبه میزدم اما ابم نمیومد
اخه بس ک من سفتم
تو این 1 ساعت 59 دقیقه شیما 7-8 باز ارضا شد…
دیگه داشتیم عربده میکشیدیم ک ابم اومد
کیرم عین سگ متپید اخه ای سی یو داره
در پایان ساعت 5 شده باید رفت…زندگی باید کرد

0 ❤️

325571
2012-07-15 20:14:21 +0430 +0430
NA

آقااصلاتوآخرتجارت.آخرسکس وارضاکنندهءزنان.
فقط به من بگواینnippleازکجابه مغزتخمیت خطورکرد؟
ریدم تولهجهءکیریت

0 ❤️

325572
2012-07-15 20:57:12 +0430 +0430

من كه نفهمیدم چي شد ولي چون كفتار جون گفت خيانته پس آقا كوچولوت تو كونت!
تو كونت city center
90 درجه خم شو
كير بوقلمون ژاپني با زاويه ي
Arc tan 5.6
نسبت به افق تو ما تحتت!
بچه كوني حالا برو حساب كن ببين چي حواله كونت كردم تا تو باشي ديگه خيانت نكني
كير پلنگ صورتي تو كونت
بچه ها يه سوال خيلي وقته ذهنمو مشغول كرده ولي هرچي فك ميكنم به جوابي نميرسم:
پلنگ صورتي مذكر بود
لخت بود
پس چرا كير نداشت؟؟؟

0 ❤️

325573
2012-07-15 23:23:22 +0430 +0430

جنده بی بی چه کلاسی هم گذاشته! سکس در سفر دبی!
تو که تو دهاتای برازجون و گناوه کس کردی دیگه از این اسما نذار گمراهمون میکنه
(شایدم ادمین اسم میذاره نمیدونم اگه هم این حالت باشه معلومه اونم نخونده فقط تا دبی همراهیت کرده)

0 ❤️

325574
2012-07-15 23:30:11 +0430 +0430
NA

:glasses: جالب بود

0 ❤️

325575
2012-07-16 00:50:50 +0430 +0430
NA

آخه مردک مگه نامه فدايت شوم برات نوشتيم که بياى اين درى وريتو بلغور کنى. "گرماى تنش تو صورتت ميخورد مگه باد کوير لوت. بود آخه چرند هم. حدى داره “”

0 ❤️

325576
2012-07-16 02:08:44 +0430 +0430
NA

فقط همین کیر فرشاد رفیقم با سرعت نور تو کونت حالا اگه فرشادو نمیشناسی بازم کیرش تو کونت برو تحقیق کن میفهمی چه کیری داره دیگه چرا برم چیزای دیگه حوالت کنم دیگه از کیر فرشاد کلفت تر و بهتر چیزی رو سراغ ندارم پس بازم تو کونت

0 ❤️

325577
2012-07-16 02:44:42 +0430 +0430
NA

hamon agha kocholot.akhe kos kesh ke mitone en hame kos sher yeja bege.to ke kir nadary goh mikhory beyay dastan benevisy.yedaf dige benevisi ba kir man tarafy

0 ❤️

325578
2012-07-16 04:07:21 +0430 +0430
NA

داستان کپی میکنی؟
خجالت بکش من این داستان جای دیگه خونده بودم
همش دروغ و توهم بود
راستی ای یو دی داشت اینقدر محکم میکوبیدی؟!
تو که راست میگی…!

0 ❤️

325579
2012-07-16 04:30:11 +0430 +0430

چرا روت نمیشه داستان اصلی رو بذاری میخوای من بذارم؟
سفر به ده بالایی
با ایران دوگوشم)همون خر میگم داشتم کلاس میزاشتم(برای جمع آوری هیزم رفته بودم ده بالایی.در راه بازگشت مش قلی رو دیدم)همون دستفروش دوره گرد(ازش یه دسته بیل خوش تراش برای عیالم و سه من نشادور برای خودم وخرم خریدم در این حین موبایلم زنگ خورد خر خر خر خر ببخشید دوباره کلاس گذاشتم تو ده ما هنوز موبایل نیومده اصلا موبایل چنه؟بگذریم گلیجونو دیدم همون دختری که با یه بار رفتن به شهر با کلاس شده بود و تازه اسمشو نمبگیدونم گذاشته شامپو شکلات شیما بهش گفتم از کجا فهمیدی دارم برمیگردم به ده؟گفت از بار خرت!!!کلی ذوق زده شدم از این همه هوش شامپو ببخشید شیما.برای کلاس گذاشتن بهش گفتم پدر سگ چی کارم داری؟گفت برای غضنفر قهرچوسیدم اومدم چادر گلابتون اینا.تو هم شب گورتو گم میکنی مثل یه توله سگ میای اونج!چقدر با کلاس این دختر.اینو گفت و رفت.کلی خر کیف شدم .بعد از کلی کون خر و سگ گذاشتن امشب کس واقعی میکردم .چون عیالم عاشق منه همیشه جای کس بهم شرتشو میده که بو کنم و منم سه ساعت بو میکنم تا آبم بیاد چون کمرم سفته .از بابت زنم خیالم راحت بود چون یه خر دیگه خونه داشتم که باهاش بخوابه.بعد از کلی جفتک انداختن و خر کیف شدم رسیدم در چادر.وای خدا چه چادری…ایفونو زدم ببخشید دوباره کلاس گذاشتم چادر که آیفون نداره.اربده زدم که من اومدم مادر جنده ها اینم محض کلاس گفتم .رفتم تو وای چه میدیدم یه دختر با آرایش غلیظ ومسخره و لباس کثیف وگشاد که بهش میومد . داخل چادر خیلی زیبا وشاعرانه بود گوشه ای از چادر مشک دوغ و گوشه دیگر تنور کوچکی برای نان پختن چقدر با کلاس وزیبا بود کف چادر پوشیده از زیلو وحصیر مرغوب بود نور پردازی رو نگو نمیدونم روشن تاریک یا تاریک روشن بود صدای بز هم درون چادر فضای شاعرانه ای به چادر داده بود درون چادر بوی بسیار دل نشین و خوش بوی پهن را میداد و چون من میخواستم در این چادر با کلاس کم نیارم و کلاسی گذاشته باشم از ته اعماق وجودم عطری را به فضای چادر اضافه کردم که رومانتیک بود آن شب را دو چندان کند دست انداختم دور کمر پهن و زخمت گلیجون و اورا مانند خرم بغلش کردم هنوز آبم نیامده بود چون کمرم سفت بود ولی گلیجون تکانه محکمی خورد که فهمیدم ارضا شده ولی من نه لبهامو بر روی لبهای شتری او گذاشتم و دوباره او ارضا شد ولی من نه چون کمرم سفت هست .دهنش بوی دهن گاو مش حسن را میداد وهمین موضوع باعث حشری تر شدن من میشد دست انداختم و لباس هایش را در آوردم و دوباره ارضا شد

0 ❤️

325580
2012-07-16 05:09:17 +0430 +0430
NA

حسنک دیر امده بود سگ واق واق مکرد و گاو …

0 ❤️

325581
2012-07-16 05:37:15 +0430 +0430
NA

چرا آخه يه داستان درست درمون نميذاره ادمين ؟
بابا پژمان جان ،پريچهر عزيز و محسن گرامي شما يه همتي بكنيد و دست به قلم بشيد اين ادمين انگار تو باغ نيس!
و اما لطيفه :
:پيرمرد بعد مردن به خواب پسرش مياد ميگه دندون مصنوعى هامو بفرست بهشت!
چون اينجا همش ازم ميپرسن چي دوست دارى؟
ميخوام بگم كس ميگم چس
دارم خفه ميشم ازبس برام چسيدن!!

0 ❤️

325582
2012-07-16 06:53:40 +0430 +0430

داستان رو ولش کن، بلک گرل نقدت خیلی باحال و خنده دار بود مردم از خنده، اون از کل کل فوتبالی اونروزت اینم از نقد امروز. بعضی وقتها شک میکنم که دختر باشی…

0 ❤️

325583
2012-07-16 07:43:37 +0430 +0430
NA

من این داستان وقبلآ تو لوتی خونده بودم،این دیگه چه کس مغزیه!!!

0 ❤️

325584
2012-07-16 07:45:32 +0430 +0430
NA

کپی کردی بچه ابنه ای.این داستانو قبلآ تو لوتی خونده بودم.

0 ❤️

325585
2012-07-16 11:44:06 +0430 +0430

خیلی کیری بود دیگه ننویس . . . . . . . . . .
اول داستانت رو که نفهمیدم چه گوهی خوردی. بعدشم که نوشتی دست انداختی دور کمر ترانه و لب جانانه ازش گرفتی و مؤدبانه سلام کردی؟ کوس مغز تو به این میگی سلام کردن مؤدبانه؟ کله کیری چولمنگ دیگه ننویس. توی حلقت IUD کار بذار که دیگه از این کوس شعرا نبافی. آب کیر امیر امارت تو خونت دیگه ننویس. لیاقت نداری دیگه ننویس.

مندل خان منو همیشه شرمنده میکنی. من مخلص شمام.
دوست جدیدم آقای مندلی
همیشه میشینه روی صندلی

شعر و نظرهامو زیاد میخونه
برای من دلش رو می‌تپونه

ارادت خاصی به مندل دارم
توی خونه همیشه صندل دارم

دوست گلم لطف شما کم نشه
ابر سیاه از کنارت رد نشه

تکاورم تو شهوانی میگردم
همیشه شبگردمو دوره گردم

0 ❤️

325587
2012-07-16 12:03:29 +0430 +0430
NA

;) به به چشمم روشن خوب دل و قلوه میدین
کفتار کجایی تکاور از دست رفت دلشو دزدیدن
(تکاور جون اینجوری همه شعر میخوان از کار زندگی میافتی)
آقایون خانم ها تو داستان پنجره همسایه تکاور شعر گفته قشنگ بود از دست ندین

0 ❤️

325588
2012-07-16 14:14:37 +0430 +0430
NA

از حق نگذریم جالب نوشته بودی.ولی بهت پیشنهاد میکنم که صحنه های سکسیش رو با آب و تاب بیشتری تعریف کنی.زیاد حالشو نتونستی توصیف کنی و منتقل کنی

0 ❤️

325589
2012-07-16 19:09:01 +0430 +0430
NA

تا خط دوم بیشتر نخوندم ولی معلوم بود کس شعره

0 ❤️

325594
2012-07-17 05:42:47 +0430 +0430
NA

این داستان ذوق شعرمو روشن کرد
مهدی از دوبی اومد مهدی کوچولورو بلند کرد
این داستان شاید باشه واقعی
اما ریدی تو اعصاب من دایی
مگه سگی یا پلنگی دنبالت بود
ته داستانو هم بیاری زود
اول میگی برای خرید رفتی بیرون
زنگ میخوره گوشیت وسط سوریبون
پس خریدات چی شد دایی جون
بی سوغاتی رفتی خونه مهدی جون
توی خونه لاحاف میندازی
بعد میگی رو تخت بودی عزیز جون
آخه چقد معاملت کلفت بود
دختره میگفت پاره شدم خیلی زود
تو ایرانم iud میزارن
قیمت چیه بگو تو زود برامون
آخه تو که کاندوم هنوز ندیدی
چطوری با زنای iud دار پریدی
هم مندل و هم تکاور سالارن
شعر میزارن همدیگه رو دوس دارن
دوستون دارم بای بای

0 ❤️

325595
2012-07-17 14:20:10 +0430 +0430
NA

آخه دهاتي كوني دروغگوي كپي كار ؛ برج الخلفيه دوبي راست تو كونت ، برج تايپه 101 تو كونت ، برج كج پيزا تو كونت ، برج …
بگذريم ديگه ننويس كونده .

0 ❤️

325596
2012-07-19 02:17:23 +0430 +0430
NA

حامد عشقی بازنویسیت خیلی باحال بود کلی خندیدم دمت گرم.اما داستان انقدر اولش بی سرو ته بود که تا خوندم فهمیدم کس شعره فورا اومدم سراغ پاسخها.ترو ارواح کس ننت دیگه ننویس،خیلی دری وری بود

0 ❤️

325597
2014-12-10 17:02:17 +0330 +0330
NA

کدوم کس کشی که میره دبی و کارش با او خر کیرایه میاد تو شهوانی کس و شعر میگه گاییدم خودتو خانوادتو با اون دو تا جندرو

0 ❤️