من به همراه دوستم شرکتی رو تازه تأسیس کردیم که دوستم به دلیل اینکه خونش تهران بود هر چند روز یکبار سری به دفتر می زد ولی من هر روز قرار بود به عنوان مدیر دفتر حضور داشته باشم. اولش چون کارمندی نداشتیم به خرید تجهیزات و لوازم اداری گذشت تا اینکه وقت استخدام شد. ما هم برای شروع تصمیم گرفتیم یک منشی استخدام کنیم پس آگهی دادیم و شروع به راهنمایی تلفنی متقاضیان کردیم تا این که یک روز که من دفتر بودم چند نفر باهام قرار گذاشتن برای استخدام بیان. من اون موقع 20 سالم بود و تا به حال سکسی نداشتم ولی خیلی هات و در آرزوی کردن کس. چند نفر اومدن شروع به مصاحبه کردم از لای در دیدم نوبت یه کس شاخ شده که سینه های توپی داره و خیلی هم جیگره. وقتی خواست بیاد داخل ازش خواستم نفر آخر بیاد. وقتی نوبتش شد بهش گفتم از فردا کارت شروع میشه. سمیرا یه دختر سفید 27 ساله در حدود 50-60 کیلو وزن، با سینه های خیلی بزرگ، قد متوسط، کون برجسته، خوش پوش و خوشگل. چند روزی گذشت و من باهاش تو دفتر تنها بودم. یه روز که داشت میرفت خونه می بینه کیف و وسایلش رو از ماشینش زدن و ازم می خواد با هم بریم کلانتری. من هم رسوندمش و منتظر شدم کاراش انجام بشه وقتی تموم شد خداحافظی کردیم. این اتفاق باعث یکم نزدیکی ما شد. فردا پنجشنبه تا ظهر دفتر بودیم و بعد گفتم اگه کاری نداری بریم یه دوری بزنیم تو شهر که اونم گفت باشه. وقتی رفتیم گفت بریم جاده (چالوس) من یه جای خوب میشناسم. وقتی رفتیم اونجا نشستیم و چایی خوردیم اونم درد و دل می کرد که از نامزدش جدا شده و نامردی دیده و خیلی ناراحته و منم سینه و کونش رو برانداز می کردم و با خودم شرط کردم این کس رو امروز باید بکنم.
موقع برگشت گفتم یه سر بریم دفتر من چندتا وسیله بردارم. وقتی رفتیم بالا نشستیم تا من کارام رو (الکی) انجام بدم بهش گفتم مانتوتو در بیار راحت باش اونم قبول کرد. وای نمی دونید چه حالی داشتم وقتی با تاپ و شلوار جین دیدمش. کیرم راست شد ولی چون پشت میزم بودم معلوم نبود. اونم جلوی میز رو صندلی نشسته بود. گفت می تونم سیگار بکشم؟ منم گفتم اوکی. وقتی سیگار می کشید دوست داشتم همونجا می پریدم بغلش و سینه هاشو می خوردم. بهش گفتم سمیرا با حرفایی که امروز زدی خیلی ناراحت شدم و دوست دارم بغلت کنم. میشه؟ اونم با خنده دستاشو باز کرد و اومد سمت من پشت میز. منم پاشدم از صندلی و بغلش کردم محکم. نشستم رو صندلی گفتم بشین رو پاهام اونم نشست. نمیدونید چه کون نرمی داشت. کیرم زیرش بود ولی احساس سنگینی نمی کردم. فهمید که کیرم زیرش راست شده. سینه هاش جلوی چشم بود. گفتم می تونم بوست کنم؟ خندید و منم اول تپشو بوس کردم بعد لبمو گذاشتم رو لبش اونم همراهی کرد. همزمان دستم رفت سینهای توپشو گرفتم تو دستم. صدای نفسامون بلند شد. از پشت تو همون حالت دستمو کردم از پشت تو شلوارش و کونشو لمس کردم و مالیدم. حشری شده بودیم هر دو اساسی. دستمو بردم تو سوتینش و سینهاشو کشیدم بیرون و شروع کردم نوکشونو خوردن. نمی دونید چه حالی می داد. 10 دقیقه خوردم بعد بلندش کردم و چسبوندمش به دیوار اتاقم و کیرمو از روی شلوارش میمالوندم روی کسش و دستم از پشت داشت لمبرای کونشو می مالوند. شلوارشو کشیدم پایین. واییییی چی می دیدم. یه کون سفید و درشت و برجسته و کس تمیز و خیس! شلوار منو از پام در آورد و منم گذاشتمش لای پاهاش و مالیدم لای کس و کونش. بعد بردمش نشوندمش روی صندلی و کیرمو گرفتم جلوی دهنش اونم نامردی نکرد و یه ساک حرفه ای زد. معلوم بود نامزدش حسابی تو مدت نامزدی گاییده بودش چون خوب بلد بود. بعد 5 دقیقه ساک زدم منم رو همون صندلی پاهاشو از هم باز کردم و نشستم و یه کس لیسی حسابی کردم. چوچولشو که میمالیدم و انگشت می کردم تو سوراخ کسش داشت دیوونه میشد. بعد از 3 دقیقه ارضا شد و لرزید. بلندش کردم روی میز مدیریتی پاهاشو باز کردم و آروم کیرمو هل دادم تو کسش. آااااهی کشیدیم و منم شروع به تلمبه زدن کردم. سرعتمو هی بیشتر و بیشتر می کردم و اونم فقط میگفت جووون بکن کسمو… کسم مال تو… 15 دقیقه شد تلمبه زدنم که خسته شدم و دراز کشیدم رو زمین روی جعبه کارتنی که انداخته بودیم و گفتم بیا بشین روش. اونم اطاعت کرد و اومد کیرمو گرفت و هدایت کرد تو کسش. من تو فضا بودم وقتی میدیدم اون کس با اون سینه های بزرگ و سفید و به اون خشگلی داره رو کیر من بالا پایین می کنه. سینه هاشو می مالیدم. سرشو آوردم پایین در حالی که تو کسش تلمبه می زدم لباشو می خوردم. بعد از 10 دقیقه داشت آبم می اومد که بهش گفتم پاشو بخواب جای من. به محض اینکه خوابید رو صورتش چندتا کف دستی زدم و آبم و با فشار تمام ریختم رو صورتش و توی موهاش. خیلی بهمون حال داد. بعد از اون هم چند بار دیگه کردمش تا اینکه با نامزدش آشتی کرد و استعفا داد و رفت.
نوشته: سپهر
مثل اینکه اون خانوم تورو اسستخدام کرده بود نه تو اون خانومو.
تو نمیری اولش خوندم سمیرا منشی هولناک
ویروس منشی گرفته اسم اکثر داستانا
یکی پیدا نمی شه به این جفنگ نویسا بگه بابا والا بلاّ به خدا به سینه های بزرگ و به کون برجسته سمیرا منشی کلمه منشی معجزه نمی کنه
خدا لعنت کنه نامزد بی شعور سمیرا منشی رو که باهاش آشتی کرد. مرتیکه بی شخصیت فکر نکرد از این به بعد تو جفنگیاتتو از روی کون و پستون کی باید بنویسی؟
کس خل … .
کیرم تو روحت . . .
این اراجیف چیه نوشتی عوضی . . .
خاک بر سرت تو خیالاتت هم باید با جنده حال کنی. در انتها بازهم خاک بر سرت .
اون فيلمي كه اين جفنگيات رو از نوشتي هم آپ لود كن ما ببينيم كس خل …
اولش رو خوندم دیدم خیللللللللللللللییییییییییی مسخره است نخوندم کیر اسب ابی توی کونت
اخه مرتیکه الدنگ 5دقیقه واست ساک زد 25 دقیقه هم خود لندهورت تلمبه زدی مگه سکس دایناسور هم اینقدر طول میکشه چرا اینقدر ملت رو اسکول فرض میکنید حالا اگه یکی دیگه این داستان رو بنویسه اول از همه خود قرمساقت میای خودتو اینجا جر میدی که اهای مردم داره دروغ میگه .
با نظر ariaking208 صد در صد موافقم . احتمالن فیلم پر بیننده ای هم باشه؟ آخه نمی دونم این چه وضعیت ِ فندقی بودن ِ مغزه ؟ که می شینید کتی گوری های پورنو گرافیک ِ استاندارد شده را که یکی اش مثلن همین “سکرتر”-منشی- یا مثلن “آفیس”-دفتر- هست را میگذارید پیش روتون و از روی اونا داستان خلق می کنید خیر سرتون؟!! آخه یک کم خلاقیت داشته باشید ؟!! لااقلّ موضوع را درست و درمون “ایرانیزه” کنید که برای مخاطبِ بیچاره کشش داشته باشه! ضمنن اون دسته بندی که شما ازش برای پروازِ تخیلات ! استفاده می کنید مال ِ فیلم پرنوگراف هست مال داستان فرق داره مغز فندقی؟!!!
داستان فوستو باحالتره داستانت بود…هرچند تکراری بود اما خوب بلد بود با الفاظ اضافی ورز بیاره سوژه رو …
بهرحال با این تفاسیر معلوم میشه مملکت ما پر از بیماره…
منظورم زنهای بیمار نیست
آقایونی رو میگم که از شدت کف بودن و تخیلات واهی نمیدونن چه بنویسن و چه کنن…
خدا شفا بده هممون رو…
سلام عرض می کنم خدمت همه اونایی که این کس شعر های این انسان مادر به خطا رو خوندن .من از شما معذرت می خوام و از شما در خواست دارم به روح این جاکش برینید . کس شعر های این پفیوز رو نخونید .
دوستان ملت زحمت میکشن بابت این داستاناشون چه واقعی چه تخیل . باز نوشتنش سخته.
به این کسشرا احترام بزارین و بخندین
اسب ابی تو کونت خمیازه بکشه تا حواست جمع بشه چرندیات ننویسی.
یه سوال میکنم راست بگو;
این داستان از کجات در امد ,چقدر زور زدی?
کله کیری دیگه ننویس . . . . . . . . . .
اگه فکر کنیم که همه این داستانها که اینجا میذارن راست باشه پس کل ایران جنده خونه است و همه جنده و کونی تشریف دارن. بچه کونی جلقو این جمله خودتو برات تصحیح میکنم :
بهش گفتم سمیرا با حرفایی که امروز زدی خیلی ناراحت شدم و دوست دارم بکنمت. میشه؟ اونم با خنده دستاشو باز کرد و گفت آره بیا بکن.
آخه کوس کش این اراجیف چیه میبافی؟ یعنی جلق زدن این همه رو انسان تاثیر میذاره؟ من که فکر نمیکنم اینطور باشه. تو روانی هستی. کونی هستی. جاکش هستی خلاصه یک چیزی هستی که مغز نداری که فکر درستی بکنی. بچه کونی دیگه ننویس. میز مدیریت تو کونت دیگه ننویس.
خوبه تا حالا سکس نداشتی اینقدر حرفه ای سکس کردی.
متوهم
واااااااااااااااااااااااای که اینا چقدر کس شعر مینوسن…
اگه کردن اینقدر راحت بود که تو کشور ما اینهمه جنایت نمیشد!
بابا اینجور که شماها تعریف میکنین تو کردن و سکس و … که ما از خارجیها هم جلوتریم. خخخخخخخخخخخخخخخ
کس خلی چیست
کس مغز کیست
:)
تا حالا براتون اتفاق افتاده که یه نفر داره باهاتون حرف میزنه و تعریف میکنه اما شما اصلا با حرفاش حال نمیکنید چون میدونید همشون دروغن و کس شعر بنابراین یه دستتونو میزارین زیر چونتون و بهش زل میزنید و با یه یه لبخند ژکوند و گفتن اووووم
اوهوم و از این قبیل کس شعرا فقط منتظر تموم شدن حرفش میمونید
داستانت خیلی کس شعر بود بچه
اولا که یه دختر تو 8 دیقه ارضا میشه نه 3 دیقه
بعدشم یه مرد تو 3 دیقه ارضا میشه نه تو 25 دیقه
حالا بقیه کس شعرات بماند که دختره رو از دم جنده فرض کرده بودی