سه نفره های من (۱)

1399/10/08

آریا خدا نبخشدت. خدا بگم چیکارت نکنه. زن نجیب و خونه دار منو چیکار کردی تو. ای نامرد، عاشق رویا همسر خوشگلم شدی و بالاخره تونستی اونو از راه به در کنی”. مهران لخت و کیربدست گوشه تخت دو نفره اتاق خوابشون ولوو شده بود و در حالی که آب کیرش از لای انگشتاش به روی شکمش میریخت از شدت شهوت تو هپروت بود و با نعره های شهوت آلودی داشت حرف میزد. اصلا باورم نمیشد یک و نیم ساعت تمام با وقفه های خیلی کوتاه تلمبه زده باشم. با خودم فکر میکردم امشب این قدرت کوس کردن رو از کجا آوردم. نه اینکه آدم زودانزالی باشم نه. ولی یک و نیم ساعت فکر کنم تا آخر عمرم یه رکورد دست نیافتنی باشه برام. هر پوزیشنی که تو ذهنم بود رو با رویا اجرا کرده بودیم حتی نای حرف زدنم نداشتم چه برسه به لباس پوشیدن. اصلا نمیدونستم لباسامو کجا پرت کرده بودم. رویا سرشو گذاشته بود رو سینم و چشاشو بسته بود. بدنامون اینقد خیس بود که انگار همین الان از زیر دوش اومدیم بیرون. انگشتامو لای موهاش میکنم و با تمام وجود بوی یه زن کامل رو تو ریه هام میفرستم چشام میفته به قاب عکس عروسی رویا و مهران و تخت دو نفره ای که الان دیگه سه نفره شده بود. احساس خوشبختی یا سبکی نمیدونم ولی یه حس جدید. حسی که با همه ارضا شدنای قبلیم فرق داشت. دست راستشو میگیرم تو دستم و حلقه ای رو که یکی دو ساعت پیش به نشان شوهر دومش تو دستش کرده بودم رو لمس میکنم. فیت انگشتشه. سایز انگشتاشو چقد خوب حدس زده بودم. " آریا صحنه هایی که از کوس دادن زنم برام ساختی تو هیج فیلم پورنو ندیدم خدا بگم چیکارت کنه با این قدرت کوس کردنت از زن نجیب من یه جنده واقعی درست کردی " نعره های شهوت آلود مهران تبدیل به زمزمه های آروم شده بود ولی هنوز خاموش نشده بود. این مرد چقدر از کوس دادن زنش لذت میبره!! در تمام مدتی که با رویا سکس میکردم مهران کیر بدست مشغول تماشا و لذت و نعره های شهوت آلود بود. انگار لذتی که او تجربه میکرد ورای لذت من و رویا بود یا جنس دیگری داشت نمیدونم ولی متفاوت بود.
دو و نیم ساعت پیش وقتی تو ماشینم سر کوچشون منتظر مهران بودم خودمو تو آینه نگاه کردم کمتر پیش میومد که اینجوری رو تیپ و ظاهرم حساس شده باشم بالاخره مهران اومد و با یه لبخندی ازم استقبال کرد لبخندش آشنا بود شبیه لبخند بچه کنکوریهایی بود که امتحانو خوب داده بودند و منتظر یه رتبه عالی. وارد خونشون شدم و گل رز رو به نشان شروع رابطه رسمیمون به رویا دادم بعد از یه روبوسی کوچیک روی کاناپه ولو شد مثل اینکه هیجان و اضطراب زیاد پاهاشو سست کرده بود تقریبا همه اندامشو میشد دید پاهاش که لخت بود کس تپلش داشت شلوارکشو جر میداد سینه های گوشتالوی متوسطش هم به زور زیر تاپ تنگش جا شده بودند و به جز نوکشون همه جاش بیرون بود. موهای بلند کم رنگش که از پشت بسته بود اجازه میداد زیبایی گردنش بیشتر خودنمایی کنه. به آرومی و احتیاط نشستم کنارش. نمیخواستم سرعت عمل و عجلم یه لحظه آرامشش رو بهم بزنه ولی فایده ای نداشت صدای تالاب تولوپ قلبامون بالا رفته بود. حرفهای معمولی در مورد جاده و هوا و دختر پنج سالشون یکم فضا رو آرووم کرد. کیک و آبمیوه ای که مهران برامون آورده بود چقد به سختی از گلوم پایین میرفت. حلقه ظریفی که گرفته بودم رو تو انگشت دست راستش انداختم و یه بوسه از لبای خوشگلش. مهران از این صحنه ها عکس میگرفت میگفت دوس داره خاطره مراسم نامزدی دوباره زنش رو ثبت کنه. این مرد فوق العاده بود یه عاشق. همش حواسش به رویا بود که همه چیز خوب پیش بره.
بچه که بودیم برامون “لیس زدن” معادل کلمه “لواشک” بود اینقد لیس میزدیم که لواشک نازک و نازکتر میشد تا اینکه به پلاستیک میرسد. ولی الان دارم میفهمم که همه اونا تمرینی بوده برا این روزا. لیس زدن زن شوهردار جلوی شوهرش لذتی برام داره که با لذت همه لواشکهای دوران بچگی قابل معامله نیست تموم نمیشه به پلاستیک نمیرسه ولی رفته رفته خوشمزه تر میشه.
دستمو انداختم زیر رونش و کشیدم بالا، و در حالی که پشتشو به کاناپه تکیه داده بود پاهاشو حلقه کرد دور کمرم. سرمو بردم زیر گردنشو مکیدم و آروم گاز گرفتم دوباره اومدم سراغ لباش دستمو بردم پشتش و تاپشو در آوردم ازش خواستم روی کاناپه دراز بکشه و شلوارکش رو از پاش بیرون کشیدم، دستام رو به آرامی روی ساق و رانهای سفیدش کشیدم و با نوک انگشتام شرت توریش رو کمی کنار زدم و لبهای حریصمو مهمون بهشت صورتی نازش کردم. با درآوردن شورتش، رویا با اندام بلورینش، لخت و خمار منتظر نوازش و سیراب شدن با دستان مردانه ام بود. حضور در کنار چنین زن خوشگلی که کنار شوهرش برام کاملا لخت شده بود و خودشو در اختیارم گذاشته بود توام با نگاههای شهوت آلود مهران، لذتی غیر قابل وصف در من ایجاد کرده بود. به سمت بهشتش رفتم مرواریدی که سری قبل اجازه دست درازی بهش رو پیدا نکرده بودم و مثل گرگ حریص شروع به لیسیدن و خوردنش کردم ، چشمه زلال بهشتش جاری شده بود و دستش روی سر من بود و به کوسش فشار میداد. دوباره بالاتر اومدم و لبامون به همدیگه گره خورد، تمام تنش تو بغلم بود. دکمه های پیراهنمو یکی یکی باز میکرد. به محض اینکه پیراهنمو در آورد ، شروع کرد به بوسیدن سینه و نوازش موهای روی قفسه سینم، منم موهای بلند موجدارشو نوازش میکردم. دستش رفت سمت کمربند و زیپ شلوارم. شلوار و شرتمو باهم کشید پایین. کیرم راست راست بود. دستای قشنگشو برد زیر تخمهام و کف دستش گرفتشون، با چشمهای نیمه خمارش نگاهی به مهران کرد و سر کیرم رو به لبهای قشنگش سپرد، با تمام احساسی که داشت، میلیسید و من از لمس سینه ها و بدن لطیفش سرمست.
مهران که تا این لحظه فقط تماشاگر عشقبازی زنش با من بود جلوتر اومد دراز کشید و شروع به لیسیدن و آماده کردن کوس زنش برای استقبال از کیری جدید کرد. چشمای رویا خمار خمار شده بود با اشاره به اتاق خواب گفت که کیر میخواد دستمو انداختم دور کمرش و بغلش کردم همینجوری که لبای همو میبوسیدیم بردمش سمت اتاق خواب…

نوشته: آریا


👍 18
👎 3
41401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

783735
2020-12-28 15:57:32 +0330 +0330

خوب بود

1 ❤️

783736
2020-12-28 16:11:30 +0330 +0330

کمی آشنا بود صحنه‌ها . خوب بود.

1 ❤️

784011
2020-12-30 05:40:37 +0330 +0330

اینجا که شما داستانو تموم کردی تازه اولش بود

0 ❤️