سلام من از اسم مستعار استفاده میکنم و اسمم رو میذارم ارمان
داستانی که میگم توی ۱۳سالگی برام اتفاق افتاد و الان ۲۲ سالمه پس ۹ سال میگذره ولی اون اتفاقش هنوز جلوی چشمامه بگذریم
من یه هیکل تپل و قیافه بچگانه داشتم با دودولی کوچیک و کون بزرگ به خاطر چربی مقداری زیادی که داشتم.
من باشگاه رشته فوتسال رو خیلی دوست داشتم و بازی میکردم و با هم تیمی هام ارتیاط خیلی خوبی هم داشتیم و یکی از بچه ها به اسم سعید بعد از مدت ها که دیگه خیلی رفیق شدیم گفت ارمان گفتم جان داداش گفت ی چیزی بگم ناراحت نمیشی؟ گفتم چیشده سعید؟ گفت من نیاز دارم گفتم چه نیازی؟ گفت ازونکارا من که نفهمیدم خیلی داره راجب چی صحبت میکنه گفتم باشه اشکال نداره و داستان رو تموم کردیم این غصه گذشت تا اینکه ی روز مربی تایم استراحت داد رفتیم اب بخوریم و من رفتم دسشویی کنم برگردم تا درو ببندم یهو گفت ارمان ارمان گفتم سعید دارم دسشویی میرما گفت وایسا بابا گفتم چیشده یهو درو هل داد اومد داخل و گفت ساکت باش توروخدا وگرنه ابرومون میره منم خیلی ترسیدم گفتم برو بیرون چیکار داری میکنی؟ گفت امیر هیچکس مثه تو برجستگی باسن نداره یک دست فقط که گفتم احمق خفه شو من رفیقتم مثلا که با هزار اصرار گفتم باشه ولی اروم وقتی برگشتم یکم خم شدم با زبونش کونمو لیسید که خیلی حس باحالی بود ولی وقتی کله کیرش رو گذاشت روی سوراخم فشار داد دردم گرفت وقتی کیرشو دیدم ترسیدم یکم براش لیس زدم فقط چون ساک نزده بودم تا حالا یکم خیس شد یه تف مردونه انداخت یکم که کرد داخل یکی از بچه های باشگاه اومد داخل دسشویی مارو صدا زد ولی ما رنگ پریده بودیم و حرفی نزدیم که نفهمن چخبره اون نامرد بازم کارشو ادامه داد و لذت میبرد من گریه به صدا کردم وقتی ابش ریخت تو کونم رفت بیرون از دسشویی که تو راه بهش گفتم بعد تمرین وسایل منو بیار خونمون که با سالن پنج مین پیاده شایدم کنتر راه داشت.من خودمو شستم ولی روم نشد برم سالن و این عاقلانه ترین راه بود و من خوش خیال بودم اون رفیقه که جلسه بعدی یکی از رفیقاش با ۱۷ سال سن گفت دسشویی با سعید چطور بود انگار دنیا رو سرم خراب شد و گفت خودت تصمیم بگیر یا ابروت یا افشای رازت؟

نظرتون دوستان!!

نوشته: ارمان