سکسی که به پشیمانی ختم شد (۱)

1401/01/14

با سلام خدمت همه دوستان
امیزعلی هستم 30ساله از تهران
این چهارمین داستانیه که مینویسم و سه تای قبلی با نظرات و مخالفت های مساوی بود اما به هرحال نطر همگی محترمه
این داستان کمی نیاز به نظر داره میخام تهش بدونم من بد کردم بهش یا نه
مرسی از نظراتتون
یکم خلاصش میکنم داستانو که سریع تموم شه

تابستون 98 بود داشتم میرفتم جایی هواگرم بود منم حین حرکت توبلوار یه مردی سن بالا وایساده دیدم سوارش کردم برسونمش خیلی شدت گرما زیاد بود فقطم برای محض رضای خدا سوارش کردم و حدود یه کیلومتر جلوتر یه خانمی وایساده بود سرخیابون با (لباس فرم قد175.180 وزن 75.80 بدنش و روناش زیرافتاب کاملا نشون میداد گوشتیه با عینک دودی) که این مرده سن بالا گفت این بنده خدارم سوار کن ماشین نیست هواگرمه گفتم چشم پدرجان…بوق زدم گفت:… گفتم بله بفرمایید سوار شد و کمی جلوتر پیرمرده پیاده شد و پول داد من نگرقتم گفتم نه پدر من مسافرکش نیستم و گقت مرسی ورفت یهو این خانمه گفت هنوزم پیدا میشن مردایی که محض رضای خدا کار کنن منم خندیدم گقتم چه کنیم دیگه زیرپیرهن فردین تنمونه(من کلا ادم شوخیم و خیلی زود جوش میخورم و نوعیم برخورد میکنم یارو راحت باشه)بعد خندیدیم و نزدیک شدیم پیاده شد اومد کرایه بده گفتم تمایل دارید شمارتونو بدید صحبت کنیم گفت نه ممنون من متاهلم گفتم باشه حالا من ک قصدی نداشتم میل خودتونه یکم من من کرد گفت سریع بگو منم گفتمو رفت.
پیش خودم گفتم امیرخیلی کصخلی اگه منتظرش باشی این اصلا معلوم بود خاست بگیره تو بپبچی بری فقط😂
یه ۱ هفته گذشت یه خط ایرانسل پیام داد
+سلام خوبی شما؟
-سلام ممنون مرسی ببخشید شما؟
+گفت لباس شهره و‌ هایده
-گفتم ببخشید نفهمیدم یعنی چی؟
+گفت تو زیرپیرهن فردین تنته منم لباس هایده
-گفتم بازم متوجه نشدم
+گفت پس به خیلیا شماره میدی که یادت نمیاد بای
(من تازه فهمیدم کیه)
-اهان خوبی شما ببخشید من خیلی درگیر کار بودم این خاطره برای هفته پیشه من اصلا یادم نبود
+خواهش میکنم ایرادی نداره امیدوارم همینطور باشه ک میگی

ما باهم رل زدیمو یه 3.4ماهی چتی و‌تماسی در ارتباط بودیم و کلی لاو میدادیم و راجب پوزیشن سکسیایی ک دوس داریم حرف میزدیم اونم از پوزیشن دادنش ب شوهرش میگفت همیشه هر موقع سکس میکرد فرداش میومد کلا تعریف میکرد و‌میگفت موقع سکس ب قدری سرصدا دارم که شوهرم‌جلو دهنمو‌میگیره یا دهنمو‌میبنده بیش از اندازه جیغ میزنم اما تلفنی و چتی ما کلا 4.5,بارهمو دبدیم چون بعد کارش باید سریع میرفت خونه اما هیچ سکسی باهم نمیکردیم و‌فقط حرفش بود و اونم قبول نمیکرد میگفت متاهلم

یکم گذشت گفتم مریم ببین من دارم اذیت میشم خدایی دیگ نمیتونم ادامه بدم بیا کات کنیم تورو ب خیر منم ب سلامت گفت باشه

سه روز‌گذشت دوباره پیام داد که دلم تنگ شده برات و … و ما عین اوسکولا دوباره ادامه دادیم
منم توفکرم زد از ترفند لاشی بازی تهدید استفاده کنم ببینم جواب میده یا نه
اما فقط تهدید نه که برم انجام بدم تهدیدمو چون خودمم ابروم میرفت.

بهش گفتم باز اومدی بدون سکس گفت اره
گفتم ناموسا بیخیال بابا من نمیتونم گفت همینی ک هست باید باشی
گفتم یا میدی یا میام تمام پیاماتو نشون همکارات میدم
یهو‌جاخورد گفت جدی میگی
گفتم اره
گفت خیلی پستی
گفتم همینی ک هست
(بعدش از خودم بدم اومد‌سرهمین کارم)

بعد از چند روز کلنجار و حرف و اینا
گفت میام میدم ی بار میرم برای همیشه
گفتم باش بیا
روز موعود فرا رسید که بیاد ساعت1بود پاسداران بودم ک پیام داد کجایی ساعت2جلو محل کارم باش
گفتم ببین مریم من تمام پیاما تماسا عکسا همه رو میپاکم نمیخاد بیای
گفت جدی
گفتم اره ب جون داداشم قسم
گفت باید ثابت کنی گفتم چشم میام جلوت میپاکمشون
اومدم ساعت2دنبالش سوار شد جلوش همه چیو پاک کردم چون‌واقعا اهل اینکارا و‌زوری کردن کسی نبودم.
گفت مرسی خیالم راحت شد گفتم خاهش موفق باشی و‌زندگیت پایدار
گفت چون بهم حال دادی میخام از ته دل بهت حال بدم گفتم یعنی چی
گفت میام باهات بهت حال بدم اما فقط ساک و لاپایی و اینکه توش‌نکنی
گفتم ببین مریم من همه چیو پاک کردم نیازی نیست بیای بیخیال گفت ب خدا از ته دام میگم دوس دارم لطفتو جبران کنم و ازاینکه خوشحالم کردی خوشحالت کنم گفتم پس‌مطمئنی و زوری نیست دیگه گفت اره بریم.(منم‌خیالم راحت شد ک دیگه زوری قرار نیست کاری کنه)

رفتیم سمت خونه و داخل شدیم رفتیم داخل اتاق
من دستو صورتمو شستم اونم درهمین تواتاق منتظرم بود اومدم بغلش کردم از پشت با لباس فرم تنش ک تحریک میکرد منو
آخخخ جوووون محکم فشارش دادم لباشو خوردم اووومم هووووم اوووومممم اخخخ زبون بازی کردیم تو‌دهن هم و در حین لب بازی دستم رو‌کونش بود اونم دور گردنم انداخته بود.

خلاصه لب بازی کردیم سرپا و شلوارشو دراوردم با شورتشو اما سوتین و تیشرت تنش بود.
نشست جلوم کیرمو که دراوردم شوکه شد گفت واااای چقدر بزرگه گفتم بخور فداتشم گفت چشم شروع کرد اولی و دومی و زد دراورد گفت نمیتونم.

(منو میدیدید اون لحظه سگ شدم پیش خودم‌گفتم‌دیووووس من ک گفتم نمیخام نیا نمیخام نیا تو هی گفتی بریم حالا اومدی بااین همه استرس که کسی نبینه مارو میگی نمیتونم منم که نقطه ضعفم ساک زدن بود وقتی گفت نمیتونم بخورم کارد میزدی خونم درنمیومد)

بعد دراز کشید رو شکم‌گفت بیا لاپایی بزن باحالت عصبانی رفتم روش برای لاپایی.منم گذاشتم لای پاش یکم عقب جلو کردم هیچی نمیگفتم یهو تودلم گفتم کص خواهرت کیرمو اوردم رو کوصش که گفت واااای نه امیر توروخدا نه
اما من گوشم بدهکار نبود اما مخالفتیم نمیکرد ن بلند شد ن دستشو‌اورد پشت فقط با ناله میگفت اخ نه اااخ نه نکن امیر اااخ توروخدا که یهو‌اشکشم درومد اما من با یه فشار تاته جا دادم توش که جیغش رفت رو‌هوا(تازه فهمیدم راجب‌جیغ زدن چی‌میگفت)

شروع کردم تلمبه زدم اونم مبگفت اااااخ ااااخ ااااه اااای یوااااش اااااخ منم ک کون گنده و‌کوص تنگشو میگایدم تحریک شدم تندتر تلمبه زدم و میزدم رو کونش صداش تو اتاق میپیچید

ابم‌اومد بعد سه دقیقه ریختم دستم و داشتم از اتاق درمیومدم دیدم تکون نمیخوره و فقط اروم‌گریه میکنه منم شستمو اومدم کنارش بغلش کردم دیدم محکم بغلم کرد و لب بازی کردیم بعد یه ربع باز راست کردم گفتم برگرد راند دوم گفت وای امیر نمیخام قرار شد نکنی گفتم توام قرار بود ساک بزنی اما نزدی من ب حرف خودت اعتماد کردم کاری نداشتم ک
گفت باشه قمبل شد و منم اروم گذاشتم رو کوصش اخ و ناله هاش شروع شد وقتی کردم توش چون عصبی بودم تاته دوباره جا دادم
+آاااااااااخخخخخخ آااااااااااه ااااااااهههههه یواااااااش
-جوووووووون جر خوردی عزیزم
+اااخ اره (همراه با گریه البته) اااخ اااه هق هق زنان
منم اروم شدم و کمی ریلکس تلمبه زدم و شروع کردم به اسپنک زدن رو کونش و حسابی کوص تنگشو‌گایدم بعد ۱۰ مین ابم اومد همشو ریختم رو کمرش و دستمال اوردم تمیز کردمش بعد محکم تر از دفعه قبل بغلش کردم و کمی لب بازی کردیم
و بلند شد لباس پوشیدیم و درومدیم از خونه.

وقتی سوار ماشین شدیم گفت قرار شد فقط لاپایی بزنی
گفتم لاپایی و‌ساک اما تو انجام ندادی زدی زیرحرفت منم زدم زیر حرفم

ما یه ماه دیگ در ارتباط بودیم ک گفت داریم از تهران میریم که دیگه رفتو رفتو رفت…و‌برای همیشه در خاطر من باقی ماند و بهتربن سکس جیغ جیغویی شد که داشتم و‌هنوزم ارزومه یه بار دیگه بکنمش

ب نظرتون منی که ازش گذشتم نیاد و خودش خواست
بعدشم اومد و باز کاری که گفته بود و نکرد
آیا من در حقش بدی کردم؟

ادامه...

نوشته: امیرعلی


👍 10
👎 19
50901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

866780
2022-04-03 01:28:48 +0430 +0430

تنها خوبیه این داستان این بود که یه فعل جدید یاد گرفتم(می پاکم) دمت گرم یه چیزی گفتی که تن فردوسی تو گور لرزید😂😂😂

5 ❤️

866803
2022-04-03 03:31:08 +0430 +0430

کوس مادرت جلقو ننویس کوس کش خان

0 ❤️

866819
2022-04-03 04:35:56 +0430 +0430

روزی که اینجا کستان نخونیم و ننویسن عید میشه برامون

3 ❤️

866823
2022-04-03 06:00:30 +0430 +0430

😀

1 ❤️

866830
2022-04-03 06:49:39 +0430 +0430

اخه کونده این چیش الان پشیمانی داره
بعدشم معلومه جوجه سیزده بدر بهت نساخته اومدی یه مش کسچرات تحویل ملت بدی

2 ❤️

866832
2022-04-03 06:53:51 +0430 +0430

اونی که می دن لایو هست گلم نه لاو ی کم رو سوادت کار کن

1 ❤️

866844
2022-04-03 11:02:33 +0430 +0430

زن شوهر دار خوب نیست نکن
دیس لایک دادم

1 ❤️

866854
2022-04-03 12:57:12 +0430 +0430

کار بدی نکردی.نباید می اومد اصلا

1 ❤️

866856
2022-04-03 13:09:07 +0430 +0430

کون لق ش

1 ❤️

866876
2022-04-03 17:18:37 +0430 +0430

نمیدونم چی بگم میدونستی متاهل بهتر بود باهاش سکس نمی کردی اما اونم میدونست واسه سکس میاد ضمن اینکه تو این دوره و زم نه همه روابط به سکس منتهی میشه و وقتی شهوت غالب میشه مغز از عقل خالی میشه بهرحال حساب بی حساب شدین

1 ❤️

866889
2022-04-03 22:07:19 +0430 +0430

کی دوس داره کون دادن خواهر بزرگترشوببینه بیاد چت کنین

1 ❤️

867020
2022-04-04 17:28:29 +0430 +0430

کاش این دو کلمه سواد رو هم نداشتی امیر علی😐

1 ❤️

867206
2022-04-05 17:09:09 +0430 +0430

چرت اند پرت

1 ❤️