سکسی که به پشیمانی ختم شد (۳)

1401/01/22

...قسمت قبل

برخلاف دو تا داستان قبلی این سکس به خوشی بود اما خب چون داستان قبلی با تیتر پشیمانی نوشته بودم خواستم اینم با همین تیتر بنویسم تا خواننده راحت تر بتونه دنبال کنه.

بعد از قضیه سارا و مریم که حسابی به هم ریخته شده بودم و داشتیم به اخرای سال 98 نزدیک میشدیم به خودم اومدم دیدم چقدر دپرس و افسرده شدم خودم خبر ندارم به پیشنهاد یکی از دوستان رفتم شمال ویلای داییش که نزدیک دریا بود اما تنها رفتم تا یکم با خودم خلوت کنم و روحیمو بهتر کنم.یه دوروزی از حضور من تو ویلا میگذشت هر دقیقه عین اوسکولا میرفتم لب دریا میومدم تو ویلا دوباره لب دریا و ویلا که دیدم خودم دارم خسته میشم.
شب ساعتای 10 بود گفتم برم گوشت و مرغ بگیرم و تو مخلفات خودش بخوابونم فردا ناهار یه غذای خوب خودمو دعوت کنم.
رفتم سمت محل برای خرید اومدم از چهارراه رد شم دیدم یه خانم قد بلند حدود 180 و ساپورت مشکی و مانتو سفید اومد رد شه که من راه دادم اونم نگاه کرد و تشکر کرد با سر تکون دادن. نمیدونم چیشد رفت تو مخم سریع رفتم اونور خیابون دور زدم دوباره اومدم اینور که بتونم بهش برسم اخه اون برخلاف جهت من رفت توپیاده رو.
رفتم دیدم کسی نیست یکم نگاه انداختم مرغ فروشیو دیدم پیاده شدم دیدم اونم داخله رفتم تو خرید کردمو یکم زیرزیرکی نگاش کردمو خیلی سریع اومدم بیرون قبل اون.
نشستم توماشین دو سه مین بعد من درومد داشت میرفت دستمو اوردم بالا گفتم ببخشید یه لحظه اومد نزدیک گفت بله گفتم خوبید شبتون بخیر
گفت ممنون مرسی شما همونی نبودی سرچهارراه صبرکردید من رد شم
گفتم چرا خودمم
یه کوچولو خنده زد گفت خب امرتون(با حالت اشوه خرکی)
گفتم میشه سوار شید یکم صحبت کنم
گفت نه اینجا محله ضایعست شمارمو میگم زنگ بزن
منم شماره رو زدم رفتم سمت ویلا رسیدم وسایلارو چیدم یخچال بعد اومدم رو مبل دراز کش شدم زنگ زدم
یه نیم ساعتی حرف زدیم که

  • بچه همینجایی یا اومدی سفر
  • سفر
  • با کی
  • تنها
  • مگه میشه
  • حالا که شده
    (حدودا 29 سالش بود و مطلقه.پوسف سفید فیس شیطون قد بلند و…)
    یکمم کص شعرای عادی گفتیمو رفتیم لالا.
    فردا ساعتای 10بود بیدار شدم دیدم اسمس داده بود
    +بیدار شدی؟
    -نه هنوز خوابم
    +پس این کیه پیام میده؟
    -روحمه😂
    +اوووه روحام زبون دراوردن
    -دیگه وقتی جذابیت شمارو ببینه معلومه زبون درمیاره
    +کدوم جذابیت دقیقا؟
    (پیش خودم گفتم یه راست برم سراصل مطلب یامیده یانمیده همشهریم نیست تا کلی صبر کنم)
    -رون پر که داری باسن درشتم داری دیگه چی میخاد جذاب بودن
    +ماشالله تو یه نگاه چشمات همه چیو چک کرد
    -دیگه دیگه
    +شما تهرانیا چرا اینقدر پرویید؟
    -به شما شمالیا کشیدیم
    +نه والا ما اینقدرم پرو نیستیم
    -جون بابا دم شما گرم پس
    +پاشو دوش بگیر بیا بریم بیرون
    -کجا؟
    +جاهای دیدنی رو نشونت بدم

رفتیمو یکم چرخیدیم مارو برد سمت جوارده و اونورا یکم ول ول چرخیدیم ناهارم بیرون زدیم و در حین راه چندبار میخاستم حرف بزنم از قصد دستمو به رونش میزدم دیدم عکس العملی نداره
یهو گفت دلم پاستیل میخاد از قصد دست گذاشتم رو شکمش گفتم ای جووووون چشم (یه ذره شکم نداشت پدرسگ😂)
زدیم بغلو واسش خریدم اوردم خورد تو مسیر رونش کامل دستم بود.
+الان کجا زندگی میکنی مسافرخونه یا ویلا گرفتی؟
-ویلای دوستمه البته برای داییشه
+آهان نمیترسی تنهایی؟
-نه بابا مگه بچم
+من تو اتاق تنها هم میترسم
-پس این تنهایی و شوهر نداشتن چجوری تحمل میکنی؟
+به سختی
-دست کشیدم رو‌موهاش گفتم جوووون سختیتو بخورم
+این جوووون گفتنت که میکشی باعث میشه من یه جوری شم نگو
-جووووون جووووووووووون
+زهرمار پسره پرو😂
-خخخخخ
نزدیک خونشون شدیم گفت نرو بریم ویلا ببینم چه شکلیه و بساط شامو درست کنیم خاطره شه
رفتیم ویلا تا وارد شد
+به به چه تمیزه واقعا یا خودت تمیز نگه داشتی
-نه تمیز بود
+همه جا اینجوری تمیزه؟
-اره میتونی اتاقارم چک کنی
+خب من ک گفتم میترسم
-خب من ک نمردم باهات میام

دستمو گذاشتم رو‌کمرش به سمت اتاق هدایتش کردم که دیدم نه پایست و‌حرفی نمیزنه چون دستم یکم پایین ترم اوردم به سمت کونش
رفتبم‌ تو اتاق

  • اووووف چه تمیزه
    -خاهش میکنم نظر لطفته
    +من که‌خابم میاد

اینجا بود که‌دیگه هرچقدر خریت و‌کابل رو میگرفتم رو گذاشتم کنار دراز کشید اومدم بغلش شروع کردم به بوسیدن لب و لپاش اونم چشاشو بست و اروم لب داد
یکم لب بازی کردیم زبونشو کامل تو‌دهنم میکرد و در میاورد اووووومممم هوووووم زبووون اخخ گفتم بسه گفت چرا گفتم دراریم لباسارو که با کمک هم لخت شدیم دوتایی و رفتیم زیر پتو چون سرما داشت هوا.تنمون داغ هوای اتاق سرد چه لذتی داشت.
دست انداختم دور سینش
+اخخخخ جوووون چه ممه هایی داری بهناز اوووومممم هوووووممم هااام اوم لیسسسس
-آی آهههه یواش بخور وحشی مگه ندیدی
+اووووم نه والا سینه به این تمیزیو سفیدی ندیدم اخخخ اوووممم هووووم تو‌ دهنم فشار بده
-آه آه آخخخخ امیر اروم تر چشم بیا اینم فشاااار اما گاز نگیر اخخخ
+جوووون انگشت شصتمو بخور
-اوم اوم اوم اوم شوره نمیخورم اه

اومدم رو سینش نشستم کیرمو گذاشتم رو لبش اول با لباش تندتند دورشو کشید بعد کرد دهنش که به قدری خوب ساک میزد داشتم میمردم.کیرمو گرفت با دستش و با دهنش ساک زد زبونشو از زیر تخمام میکشید تا بالا و همون جا دوباره میکرد دهنش نا ته میخورد و اوق میزد بعد 5.6 دقیقه ساک زدن گفت حالا تو بخور
(من که تو عمرم تاحالا نخورده بودم هنگیدم اونم حشری شده بود گفتم‌الان بگم نه کیر میشه تو‌حالش )
حالا برگرد بکنمت بعد میخورم برات.برگشت دمر شد یه بالشت زدم زیرش کونش اومد بالا نشستم‌ رو کونش کله کیرمو رو سوراخ کوصش بازی دادم و اونم در حین اه و اه اخ اخ بود که تا ته جا دادم توش
-آخخخخخخخ یواااااااش آیییی کلفته درد داره آخخخ اه اخ اخ
اروم تلمبه زدم و کمی سرعتی ترشدم صداهاش دیگه شده بود فقط آخ وآه و صدای تلمبه زدنای من رو‌تخت به کووووص داغش بعد 4.5 دقیقه برش گردوندم پاشو‌گذاشتم رو شونم نوک کیرمو بازی دادم و‌بازم تاته جا دادم توش تخمام مبخورد به کونش و حسابی داشتیم حال میکردیم لب بازی میکردم باهاش اووومم اوووم هووووم دهنشو باز کرد گفت تف کن‌تو‌دهنم منم یه تف کم انداختم دهنش قورت داد گفت جووووون چه خوبه منم حشری تر شدم دیدم از کثیف بازی خوشش میاد ابم داشت میومد اومدم رو سینش کله کیرمو رو دهنش تنطیم کردم آبم با شدت پاچید دهنش و تا قطره آخر تو‌دهنش خالی کردم نگاش کردم دیدم چشاشو بست و قورت داد.
پاشدیم دوش گرفتیم تو حموم براش راست کردم
گفت نه
گفتم وا چرا
گفت همینجوریش پرو هستی وا بدم تاصبح میکنی
بریم شام بخوریم منو برسون خونه.

رفتیم شامو زدیم و رسوندمش رفت اومدم واتس اپ ازش تشکر کنم دیدم پیام داده بود
+اگه دیشب سر چهار راه ترمز نمیزدی و احترام قائل نمیشدی امشب باهات نمیخابیدم.خوابیدن امشبمونو مدیون اون ترمزی…خیلی خوش گذشت امیدوارم همیشه خوش باشی ولی ما راهمون دوره ادامه ندیم بهتره تا وابستگیمون اذیتمون نکنه ازت میخام درک کنی خدافظ
-منم نوشتم ممنون از شما بابت همه چی مرسی همچنین بای

بعد دو روز برگشتم تهران و حال و هوای بهتری داشتم البته با کمک یکی از دوستانم که مشاور بود و با صحبت راهنماییاش حالم از حادثه ساراومریم بهتر شده بود.

مرسی از وقتی که گذاشتید خوندید
تمام نظرات شمارو لایک میکنم چون محترمه برام🙏🌹

Tel:Amirali021021

نوشته: امیرعلی


👍 4
👎 7
12901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

868275
2022-04-11 09:43:28 +0430 +0430

اخه کونی یا نمیدونی قد ۱۸۰ برا ی دختر یعنی چی یا اینکه فرق متر و یارد قاطی کردی
دیوث جاکش ساعت ۱۰ شب تو تهرونش مرغ فروشی باز نیس اون وقت تو شهرستان بازه و ی دختر اون موقع شب اومده مرغ بخره؟
کونکش ساعت ۱۰ شب تو اون تاریکی اون فهمید تو واسش وایسادی سر چهار راه؟؟
یا ننویس یا موقع نوشتن ب بغل دستیت بگو انگشت تو کونت نکنه

3 ❤️

868386
2022-04-12 01:01:44 +0430 +0430

واقعا تو داری گوه میخوری
ولی خب نمیدونم چرا اینقد اصرار داری به خوردن این گوه ادامه بدی
کصکش اصلا جذاب نیست داستانات، این یکی که دیگه کیری ترین داستان تاریخ بود
رفتم مرغ فروشی ، گفتم سوار شو، گفت ضایع اس شمارمو بزن
من نمیدونم چرا به ما انقد راحت پا نمیدن ملت
کیرم تو این داوری😂

0 ❤️