سکسی که زندگی منو تغییر داد

1400/06/28

سلام به بچه های جقی شهوانی
من مهردادم 22 سالمه و دختری که تو ادامه داستان باش آشنا میشین 20 سالشه این داستان اولمه و واقعیه که کل زندگی منو تغییر داد و این داستانی که میخوام بگم مال 6 ماه پیشه
خب من یک شب بی حوصله بودم رفتم تو تلگرام کانالامو ببینم دیدم یه گروه دوس یابی دختر و پسر یکی منو اد زده رفتم توش کص بگم بیام بیرون گفتم شاید یه رلی بشه زد امشبو باش چت کنم رفتم یه دختری بود به اسم ساناز گفتم میای پی وی آشنا شیم این کسشعرا گف نمیدونم یکی از بچه های گروه من اسمم تو تل لئوناردو دی‌کاپریو زدم گف به دی کاپریو افتخار نمیدی ساناز یکم ناز کرد ولی گف بیا رفتم پی ویش سلام اصل یکم آشنا شدن گفتم برای شروع چندتا سوال از هم بپرسیم راستی من و ساناز تهران زندگی می‌کنیم بعد راستی از ساعت 3 صبح تا 8 صبح باهاش چت کردم طرز چت کردنش خیلی با جنده های دیگه تو مجازی فرق داشت بهش گفتم واقعا یه عالم از ای حرفا که از چت کردنت خوشم میاد کلی نقاط مشترک داشتیم بعد که کلی حرف زدیم گفتیم که عکسامونو بدیم به هم البته اون رو پروفایلش یه عکس داشت نصف صورتش من اولش گفتم فیکه چون خیلی خوشگل بود بعد 3 تا من دادم 4 تا اون اصلا باورم نمیشد اون نصف صورت واقعی باشه یه دختر مو خرمایی خوشگل چشم آبی صورت بدون جوش واقعاً ازش خوشم اومده بود و کراش زدم روش کلی گفتم خوشگلی واقعا خوشم اومده ازت اینا واقعی گفتم همه رو بهش اونم از من بدش نیومد به 7 روز چت کردن گفتم اگه یه چیزی بگم ناراحت نمیشی گف نه عشقم گفتم یه جا قرار بزاریم میتونی بیای همدیگرو ببینیم گف مشکلی نداری وواقعا ذوق کردم برای فردا طرف یه پارک شلوغ تو تهران قرار گذاشتیم من پشمامو زدم به خودم خیلی رسیدم لباس خوش عطر کفش آرایشگاه رفتم خلاصه خیلی اوکی شدم گفتم نیومدم فدای سرم تو پارک نشته بودم اولای پارک بود نزدیک ورودی بهش گفتم اونجا میشینم بعد تو گوشیم بودم چن دقه ای گذشت یکی اومد جلوم گف آقا مهرداد سرمو آوردم بالا پشماااام ریخته بود همون چیزی که تو عکس دیدم و بهتر از اون قد و هیکل همچی اوکی خوشتیپ نشست کنارم یه کم صحبت کردیم اینا واقعا خوشم میومد ازش اونم انگار همینطور به 2 ساعتی گذشت وسط حرفامون گفتم یه لحظه بشین الان برمیگردم رفتم از سوپر مارکت هایپ 2 تا چیپس و ماس موسیر گرفتم اومدم بیرون برم جاش دیدم یکی داره گل میفروشه 2 تا از اونم خریدم خداروشکر نقد تو حیبم بود کارتخوان نداش اومدم از پشت سر بهش گل هارو دادم خیلی خوشحال شدم و خوراکی هارو آوردم دادیم به هم خوردیم تموم که شد گفتم بریم با ماشین یه دوری بزنیم و یه جایی بریم 2 دقه ای فک کرد بعدش قبول کرد راستی منم یه پرشیا دارم دیگه سوارشدیمو رفتیم تابستون بود کولر پارس تا آخر زدم براش ماشین قشنگ خنک شدم گفتم که جا بریم عزیزم یکم فک کردیم اینا گف بریم کافه منم مشکلی نداشتم رفتیم یه کافه توپ بستنی کیک و… گرفتم خوردیم حساب کردم اومدیم برون دیگه تقریبا نزدیک ساعت محدودیت بود تو ماشین نشستیم کلی تشکر کرد من همینطور خلاصه که اینطور تا اینجای کار فقط دست همو تو ماشین میگرفتیم گف اگه اشکالی نداره بریم یه جای خلوت ماشینتو میدی من برونم گفتم بلدی دیگه گفت آره ولی تو حای شلوغ نه دادم نشست پشت ماشین گفتم تا دنده 3 بیشتر نرو گف باشه روشن کرد نزاشت پمپ بنزین پر کنه دنده زد 1 کم گاز میداد ماشین ریپ میزد منم تو دلم میخندیدم خلاصه یه کمی راه رفت اینا عین بچه 5 ساله میروند گفتم الانه که منو خودشو ماشینو بگا بده دیگه یکم که راه رفت ازش گرفتم گفتم اگه اشکالی نداره برسونمت خونه گف ممنون دیرت نشه گفتم نه دیگه رفتیم رسوندمش باز کلی تشکر کرد خونشم بد جایی نبود خواست پیاده شه صورتمو بوس کرد رف من یکم گیج شدم بعد رفتم خونه چت کردیم بازم شب اصلا درباره بوسی که منو کرد نه اون حرف زد نه من اونشبم نزدیک 200 تومان خرج ورداشت چند دفه دیگه رفتیم بیرون یه شب که رفتیم گف تمام خرج های امشب بیا من گفتم این واقعا دختر خوبیه دیگه یه شب اون خرجا داد و اینکه تولد من چن روز دیگ بود و من بهش تاریخ تولدم گفته بودم گذشت تا تولدم خودم یادم رفته بود بعداظهر بم زنگ زد گف بریم فلان جا رفتیم دسدم یه میز آماده کیک شیرینی اینا بود بعد بقلم کرد گف تولدت مبارک من پشمااام از اینکه بقلم کرد ریخته بود و اینکه برام تولد گرفته راستی بعد داستان بعضیا میان میگن این پولا از کجا اینم بگم که پدر من وضع مالیش اوکیه و میبینین من پارس دارم با پول خودم خریدمش نه بابام اگرنه که ماشین بابام 100 تای این ماشین منه و ساناز هم اوضتع مالیشون اوکیه که خرج میکنیم و اگه منم کم بیارم پشتیبانی پدرم هس خلاصه نشستم سر میز واقغا ازش تشکر کردم اینا که بعد یکم آشنایی چنین کارایی رو کرد یه پیراهنم برام گرفته بود هدیه خلاصه طولانیش نکنم از اون شب به بعد تو ماشین لب می‌گرفتیم چت هایی سکسی میکردیم ولی تو حضوری حرفی دربارش نمیزدیم بعد نزدیک 2 ماه از رابطمون گذشته بود که یه شب موقع چت بهم گف دوست داری بیای خونمون منم گفتم اگه اشکالی نداشته باشه آره گف فردا کسی نیس از صبح تا شب خانوادش رفتن خونه… منم ذوق کردم کلی بخودم رسیدم پشمامو زدم کاندوم خریدم من نمیخواستم بگیرم بکنمش ولی اگه خودش اجازه بده بخواد من بدم نمیاد رفتم جا خونشون در زدم با کرد با یک لباس تاپ تنگ که سوتین داشت نوک سینش معلوم بود و نزدیک نافش بود و یک شلوارک که تا زانو بود دستو پا لخت و سفید هیچ چیز ناراحت کننده ای تو این خانوم ندیدم من رفتم نشستم رو مبل از صبح اونجا بود از 10 صبح تا 9 شب صبحانه خوردیم غذا درس کرده بود خیلیم خوشمزه بود استراحت کردیم بعداظهر فیلم نگا کردیم باهم همو بقل کردیم رف کلی خوراکی آورد خوردیم اینا بعد فیلم ترسناکم بود همش چسبیده بود به من من بوس میکردم دس تو موهاس میکردم واقعا دوسش داشتم به ازدواج باهاشم یه فکرایی میکردم بعد فیلم که تموم شد رفتیم تخت مامان باباش جفتمون دراز کشیدیم یکم که گذاشت خودش پرید تو بقل من لب لب بازی اینا مالوندن اینا گفتم یه لحظه اگه واقعا خوشت نمیاد میگی فلانه دردداره اینا اصلا نیازی نیس کاری بکنی که نمیخوای گف دیوونه خونه خالیه گفتم بیای سکس کنیم منم دیگه از خوشحالی داشتم میترکیدم اومد روم تاپشو دادم بالا دوتا سینه سفید نوک سفید 75 اومد بیرون انقدر خوردمشون اینجا دردش گرفته بود منم لباسمو درآوردم خودش اومد جا کمربندم راستی این اولین سکس اونه و منم همینطور کمربندمو باز کرد کیر شقم اومد بیرون از رو شرت باش بازی میکرد شرتمو که درآورد وای چه بزرگه گفتم نه معمولیه تاحالا سکس نداشتی فک میکنی بزرگه گف شاید خلاصه برام ساک زد اینا من کلا لخت شدم هیچی تنم نبود اون ولی شلوارک ایناش تنش بود رفتم شلوارمشو درآوردم یه شگرت قرمز پاش بود از رو با کصش بازی کردم دستمو کردم تو شرتش انگار که بهشت بود باهاش بازی کردم خیس خیس بود 2 تامون دیگه کاملا لخت شدیم یه کص کلوچه ایی سفید صورتی جلوم بود خوابید یه لیس زدم جیغ زد کصی تاحالا براش نخورده بود یکم که خوردم حشری تر شده اه اه میکرد بعد که کارم تموم شد گفتم پرده داری دیگه نه وف اره ولی میخوای بزنش گفتم دیوونه یه روزی میخوای ازدواج کنی با تندی گف نه من فقط با تو ازدواج میکنم باهام ازدواج نکنی تا آخر عمرم مجرد میمونم پشماام ریخته بود به ازدواج مث من فک کرده بود دیگه دکم لای کسش کشیدم کیرمو و سرشو کردم تو یک ذره بعد گفتم از کون میکنمت گفت دردداره اینا گشاد میشه وفته مراقبم عشقم گف باشه عزیزم تا ناموس خمش کرذ یه سوراخ صورتی جلوم بود یه کرم ازش گرفتم مالیدم دم سوراختش و انگشتام اولی کرذم تو چیز نگفتم دومی یکم دردش گرفت سومی که جا کردم دیگه درد داشت وفتم تو همین حالت باش جا باز میکنه 2 دقه ای گذشت کشیدم بیرون دیگه از شق درد داشتم میمردم کیرمو سوراخشو چرب کردم کردم تو جا شدم ولی درد داشت یواش تلنبه میزدم دیگه دردش به لذت تبدیل شده بود سریع تر کردم کارمو رگباری میزدم گفتم ابمو کجا بریزم گف هرجا که دوس داری ریختم تو کونش گف چه ذاغه دیگه خیلی حال داد دراز کشیدم 2 ساعتی مونده بود وقتمون تموم شه گفت بریم حموم تمیز شیم اینا گفتم ممنون خونه میرم دیگه کلی اسرار کرد رفتیم باهم اونجا ریز آب گرم بت حشری شده بودم گفتم آماده ای واسه راند 2 گف چه جورم خم شد یه شامپو ورداشتم کردم تو کونش ریختم روش و کیرم حسابی لیز شده بود کردموتو قشنگ جا شد رکگباری باز میزدم آبم داش میومد گفت بریز رو صورتم ممه هام کشیدم بیرون ریختم یکم خورد لاپستونی زدم بش خلاصه که که همو شستیم اومدیم بیرون کلی از هم باز تشکر کردیم وقت کم بود دیگه رفتیم بقیه قرارامونم به همین صورت میگذشت که من چند وفت دیگه گفتم با اگه واقعا منو میخوای منم تورو میخوام با خانوادت حرف بزن بیایم خواستگاریت اونم خوشحال شد قبول کرد دیگه خیلی طولانی شد الان ما باهم ازدواج کردیم به زندگیمون میرسیم و اکثرا شب سکس میکنیم پردشو که زدم از کص میگایمش عجب کصیه

خلاصه که داستان این بود الان یه مشت جقی میام داش خواب دیدی داشتی جق میزدی چه کسشعرایی این چه سنیه واس اینکارا به کیرمم نیست که باور نکنین واقعیه این داستان و ما با هم ازدواج کردیم.

با تشکر از کسانی که خواندند

نوشته: مهرداد


👍 1
👎 11
19101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

833017
2021-09-19 00:43:56 +0430 +0430

تو واست دویست تومن خیلی پوله بعد مایه داری؟؟!!
فقط تا اونجا که نشستی رو صندلی پارک راست بود!

بقیه ماجرا:

آقا مهرداد؟ سرشو بالا میکنه میبینه پیرمردی با مهربانی میگه من راننده ساناز خانومم منو فرستادن دنبال شما ببرمتون باغشون…!! 😁

5 ❤️

833022
2021-09-19 00:52:38 +0430 +0430

"داشتم میگایمش "
:دی

1 ❤️

833043
2021-09-19 01:35:17 +0430 +0430

اخه مغز فندقي ، معيوب المخ
ي بار بخون ببين چي تفت دادي؟
كدوم نويسنده داستاني اخه اينجوري مي نويسه ؟
زبون محاوره اي و الكن هم اينقدر پيچيدگي نداره والا
موندم تو خونتون اگه بخواي يكيو صدا كني يا كاري داشته باشي اينجوريه يا نه

خدايا بيا
خودت بيا اين نويسنده معيوبمون درياااب

2 ❤️

833051
2021-09-19 02:07:20 +0430 +0430

خط اولشو که خوندم از کیری بودن داستان مطمئن شدم

0 ❤️

833053
2021-09-19 02:15:25 +0430 +0430

بنظرم ۹۰درصد کصتان نویسای شهوانی باید بیان پایین و کصشر نگن

1 ❤️

833069
2021-09-19 04:13:14 +0430 +0430

اوه مای پشمام

0 ❤️

833096
2021-09-19 10:45:19 +0430 +0430

اینکه واقعیت داره یا نه ازش می گذرم ولی نگارشت مسخرست!

0 ❤️

833109
2021-09-19 12:15:25 +0430 +0430

جقی پدرته ، ما فقط کوس میکنیم 😳

1 ❤️

833145
2021-09-19 20:17:59 +0430 +0430

وقتی که سوراخ دیوار و خیار چنبر گیرتون نمیاد ، فوری یک دستون به قلم می چسبه و شهوانی را به گند می کشید .

0 ❤️

833153
2021-09-19 23:35:18 +0430 +0430

پاینده باشید

0 ❤️

833157
2021-09-20 00:09:05 +0430 +0430

با این خرجایی که تو کردی هر ننه قمری زنت میشه😂😂😂

1 ❤️

833349
2021-09-21 02:08:20 +0430 +0430

بابا مایه دار بابا خر پول ورشکست نشی 200 خرج کردی تو تخمی ترین کافه که بری واسه دونفر بیشتر از این حرفا میشه بعد ادعا مایه داری هم داره بیشتر میخوره باغبون خونه اعیونی باشی

0 ❤️

888742
2022-08-06 14:43:00 +0430 +0430

راستی مهرداد تو زنی یا دختر؟!

0 ❤️