سکس اول با هم دانشکده ای

1391/05/05

دانشجو بودم و تو تهران خونه مجردی داشتم. از یکی از همدانشکده‌ای‌ها به اسم مینا خوشم اومده بود و کم‌کم باهاش داشتم دوست می‌شدم. البته نه اون و نه من اهل دوست‌دختر/دوست‌پسر بازی نبودیم. آشنایی برا ازدواج بود. بعد از یک مدتی با من به هم زد. خیلی داغون شده بودم. همش به این فکر می‌کردم که به چه دلیلی منو ول کرد. البته الان می‌دونم (بلد نبودم مخش رو بزنم!)

تو همین حال و اوضاع بودم که یک روز که دانشکده بودم تلفنم زنگ خورد. سر کلاس بودم و نمی‌تونستم جواب بدم. اومدم بیرون زنگ زدم قطع کرد. چند دقیقه بعد دوباره زنگ زد. خلاصه بعد از کلی ادا بازی شروع کرد صحبت کردن. گفت اسمش نسیم‌ه (البته اسم واقعیش کلا یادم نمیاد!!). من اولین حدسم این بود که دوستان سر کارمون گذاشتن! دومین حدسم مینا بود. چون شک کرده بودم که از طرف میناست خیلی با احتیاط حرف می‌زدم.

همون روز داشتم می‌رفتم خونه، تو تاکسی که بودم دوباره زنگ زد. این دفعه شروع کرد که می‌خواد باهام دوست بشه و این حرف‌ها. هر چی هم بهش می‌گفتم شماره منو از کجا آورده می‌گفت از یکی از دوستات گرفتم. خیلی رک و راست بهش گفتم که من از دوست‌دختر بدم نمیاد ولی دختری که خودش پیشنهاد بده خوشم نمیاد. راستش چون می‌ترسیدم از طرف مینا باشه خیلی محتاط بودم. بهم گفت فقط تلفنی. گفتم نه. گفت فقط زنگ بزنم باهات درد دل کنم. بهش گفتم تو آخه درد دلت چیه؟ شروع کردم موعضه کردن که شماها درد ندیدین که ادعای درد می‌کنین. دیگه من رسیده بودم خونه‌ام. بعد اینکه از منبر اومدم پایین برگشت گفت بزار بگم درد چیه. خلاصه گفت که مطلقه است و بچه ۹ ساله داره و از بچه‌اش دوره و یکی دوبار هم خودکشی کرده و این حرف‌ها.
راستش دلم براش سوخت. گفتم عیب نداره برای درد دل زنگ بزنه. همون اول هم قرارمون این شد که همدیگرو نبینیم فقط با هم تلفنی حرف بزنیم. همیشه هم خودش زنگ می‌زد. با هم حرف سکسی نمی‌زدیم ولی یه بار اس‌ام‌اس داده بود که:
Lifte is too short, pas dasteto az too shortet dar ar o enghad ba zendegit bazi nakon
فهمیده بود درسم خوبه بهم می‌گفت بیا بهم آمار یاد بده! البته چون قرارمون این بود که همدیگرو نبینیم خیلی جدی نمی‌گرفتیم این حرف‌ها رو. موقع حرف زدن هم بهش گفته بودم صداشو نازک نکنه. چون تحریکم می‌کرد.

یه بار گفت میخوام ببینمت منم گفتم باشه. می‌دونستم که کرج پیش برادرش زندگی می‌کنه. قرارمون شد مترو صادقیه. برای اولین بار توی مترو دیدمش. خیلی خوشگل نبود شبیه دختر عموم بود (من به یاد همه‌ی دخترای فامیل جلق زده بودم به جز همین یکی!) ولی خوب زشت هم نبود. قد نسبتا کوتاهی داشت و قیافه‌اش هم کمتر از ۲۸ سالی می‌خورد که گفته بود. من اون موقع‌ها تازه ۲۲-۲۳ سالم می‌شد. زمستون بود و برف. باهاش رفتیم ایستگاه میرداماد (حقانی الان). تو خیابون میرداماد دستشو گرفتم و راه رفتیم. راستش اولین بار بود دست یه دختر رو می‌گرفتم برای همین کیرم داشت شق می‌شد که به زور جلوی تابلو شدنش رو می‌گرفتم. بعد کلی پیاده‌روی گفتم بریم سیدخندان یه کافی‌شاپ. توی تاکسی هم که نشسته بودیم دستمو گرفته بود و می‌کشید سمت رونش. موقع پیاده شدن هم اولین کاری که کردم جابجا کردن کیرم تو شلوارم بود. راستش تا جایی که یادم میامد اونجا یه کافی‌شاپ بود ولی وقتی رفتیم پیدا نکردم. رفتیم پاساژ اول پالیزی. توی یه مغازه بودیم که مغازه‌دار گفت مامورا ریختن تو پاساژ بهتره جدا از هم برین بیرون. خلاصه بیرون اومدیم و چون دیگه جایی نبود که بریم خداحافظی کردیم و سوار تاکسی‌اش کردم و رفت سمت مترو و منم که خونه‌ام همون نزدیکی‌ها بود رفتم خونه‌ام.
موقعی که داشت سوار تاکسی می‌شد یه بوس برام فرستاد و منم لبخند زدم.
شب زنگ زد و گفت چرا اون موقع که سوار تاکسی شدم لبخند زدی، منم خواستم خودمو بزنم به اون راه که گفت بعد بوس فرستادن. گفتم خوب خوشم اومد. کم کم شروع کرد صداشو ناز و ملیح کردن، می‌دونین منظورم چیه،
بهش گفتم: اینجوری حرف نزنه.

  • چرا
    :چون تحریکم می‌کنه.
  • مگه بده
    :نه
    خلاصه حرف رو به سکس کشوند. من یه استرس عجیبی داشتم. با اینکه راجع به سکس و کس و کیر و این حرف‌ها داشتیم حرف می‌زدیم حتی دست به کیرمم نزدم که جلق بزنم. می‌گفت چه جور سکسی رو دوست داری، گفتم جوری که دختره از لذت مثل مار به خودش بپیچه. یه فیلم سوپر داشتم که توش مرده انگشت می‌کرد تو کس زنه و زنه اینجوری لذت می‌برد. خلاصه از همه چی گفتیم. ازش پرسیدم از کون هم داده گفت نه ولی بدش نمیاد تجربه کنه. می‌گفت دوستاش می‌گن خیلی باحاله.
    اون شب یادم نمیاد چه جوری تموم شد. ولی من همش دلم می‌خواست خونه تنها باشم (هم‌خونه‌ایم اون موقع تازه با خانم الان‌ش دوست شده بود و زیاد می‌رفت بیرون) و اونم تنها باشه تا زنگ بزنه بهم و حرف‌های سکسی بزنیم. البته کلا باز هم باهم اس‌ام‌اس و زنگ زدن معمولی رو داشتیم.
    چند روز بعد خونه که بودم زنگ زده بود داشتیم از همون حرف‌ها می‌زدیم و من هم کم‌کم داشتم کیرمو می‌مالیدم که هم‌خونه‌ایم سر رسید. خلاصه ضدحالی شد برای خودش.
    بعد این ماجرا گفت بیا خونم همون حرف‌هایی رو که پشت تلفن می‌زنی رو اجرا کن. از یه طرف خیلی دلم می‌خواست که برم از یه طرف می‌ترسیدم. راستش از این هم‌خونه‌ایم هم خجالت می‌کشیدم که ماجرا رو بگم بهش و وقتی می‌رم اون خبر داشته باشه. آخر سر ماجرا رو به یکی از همکلاسیهای کسخلم گفتم و بهش گفتم اگه شب ازم خبری نشد یه کارایی بکنه!!!
    قرارمون شده بود ایستگاه مترو بعد از کرج (اسمش یادم نیست! مهرشهر؟؟؟) رفتم اونجا. زنگ زد گفت اومدم دم در خروجی مترو‌ام. بهش گفتم همون سمتی که اتوبوسا واستادن گفت آره. هر چی گشتم پیداش نکردم. دیگه به خودم فحش و بد و بیراه بود که می‌دادم. دوستان می‌دونن کنف شدن تو این جور ماجراها چه حسی داره. آخرش معلوم شده سمت دیگه ایستگاه واستاده که تاکسی‌ها می‌ایستن و حالا یه ایستگاه اتوبوسی هم اونجا بوده.
    همونجا یه تاکسی دربست گرفتم و من که کرج رو نمی‌شناختم بهش گفتم بگو آدرسو بهش.
    رفتیم یه جایی و چند تا کوچه رو پیچ تو پیچ رفتیم تا رسیدیم به یه خونه‌ای پیاده شدیم. می‌گفت خونه برادرشه که با برادرش زندگی می‌کنه. می‌گفت اونا رفتن مسافرت حالا نمی‌دونم چقدر راست و دروغ بود حرفهاش. خونه ۲ طبقه بود ولی نفهمیدم که همسایه دیگه‌ای هم داشتن یا نه. قلبم داشت میومد تو دهنم. قبل رفتن خودمو آماده کرده بودم و صاف و صوف کرده بودم! کاندوم هم با هزار مصیبت خریده بودم (نمی‌دونم چرا دفعه اول کاندوم خریدن از دفعه اول سکس هم حتی بیشتر استرس داره!)
    رفتیم بالا و تو حال نشستیم. فکر کنم چون دیده بود خیلی استرس دارم از همون اول وارد ماجرا نشد. برام شربت آورد و شروع کرد صحبت کردن. از همون صحبت‌های روزمره که قبلا پشت تلفن می‌کردیم. وقتی معمولی حرف می‌زد سکسی نبود ولی وقتی لحن صداشو عوض می‌کرد کیر من شروع می‌کرد گنده شدن.
    خلاصه کم کم حرفو کشوند به سکس و شروع کردیم لب گرفتن و لباسای همو درآوردن. یه تاپ صورتی کم‌رنگ پوشیده بود زیر مانتوش. بعضی جاها خجالت می‌کشیدم (یا شاید بهتر بگم نمی‌دونستم کی وقتشه که یه کاریو شروع کنم) مثل دست گذاشتن رو سینه‌هاش ولی بعضی موقع‌ها هم کاری می‌کردم که خودش هم تعجب می‌کرد مثل موقعی که دست کردم تو شرتش. راستش می‌دونستم چون دفعه اولمه احتمالا آبم خیلی زود میاد (از برکات سایتای داستان سکسی!) و از طرفی برای اینکه اینم حال کنه من تو اینکه بکنمش پیش‌قدم نمی‌شدم. دیگه کم‌کم لخت شده بودیم و رفته بودیم تو اتاق خواب رو تخت. لب می‌گرفتیم و یه دست من رو سینه‌اش بود و یه دستم رو کسش که با انگشت وسطم داشتم می‌مالیدمش. اونم کیر منو که دیگه داشت منفجر می‌شد رو تو دستش داشت می‌مالید. از ترس اینکه آبم زود بیاد خودمو یه کم جابجا کردم که کیرم از دسترسش خارج شه.
    داشتم با انگشتم کسشو می‌مالوندم که شروع کرد که محمد کیر بده، زود باش کیر بده. رفتم کاندوم رو از جیبم درآوردم و کشیدم روی کیرم که یک مقداری کیرم خوابید برای همین روش خوابیدم ولی نکردم تو. کیرمو گذاشتم روی کسش و یه کمی که بالا پایین کردم هم کیرم لیز لیز شد و هم شق شق. آروم آروم شروع کردم کردنش که برخلاف اینایی که تو داستانا می‌نویسن گفت تند تند بکن این خیلی طول کشید تا بگه سرعتشو بیشتر کن. که البته به نفع من هم شد چون تا سرعتمو بیشتر کردم آبم اومد. فکر نکنم اون اورگاسم شده بود. ولی من دیگه فقط می‌تونستم دراز بکشم.
    نخوابیدم چون می‌ترسیدم اتفاقی بیافته. با وجود خستگی پا شدم و دوری راه رو بهونه کردم و لباسامو پوشیدم و رفتم. یکی دو بار دیگه هم باهاش سکس داشتم. فهمیدم یه مشکلی که من داشتم این بود که سایز کیرم با کاندوم جور در نمی‌اومد، برای دفعات بعد سایز بزرگ گرفته بودم راحت‌تر بودم. اینجوری هم کیرم بی‌خودی نمی‌خوابید و هم زود آبم نمی‌اومد. اون هم اورگاسم می‌شد.
    ماه رمضان بود که ما رو جو گرفت و بعد از اینکه یه شب که رفته بودم حسینیه ارشاد برگشته بودم خونه (البته من فقط سخنرانی‌ها رو می‌موندم، عزاداریشو نمی‌موندم) زنگ زد بهش گفتم این رابطمون رابطه خوبی نیست و بهتره تمومش کنیم. نه به من زنگ بزن و نه اگه حتی بهت زنگ زدم جوابمو بده. شمارشو هم پاک کردم. دیگه اون هم زنگ نزد بهم.

بعد از اون دوست دختر چند تا داشتم ولی از لب و بمال بمال جلوتر نرفتیم.

چند سال بعد از این ماجرا هم با همون مینای اول داستان ازدواج کردم.

در نهایت: دوستان این داستان فقط تا یه جاییش راست بود. اگه گفتین تا کجا:ي

نوشته: محمد


👍 0
👎 0
51240 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

327563
2012-07-26 08:41:49 +0430 +0430
NA

کس ننه جندت با این داستان تخمیت فکر کنم مادرت به جای زاییدن تورو ریده

0 ❤️

327564
2012-07-26 09:14:20 +0430 +0430
NA

میخواستم بیام یه حالی ازت بگیرم که دیدم خودت آخرش گفتی داستانت یه مقداریش دروغ بود . آخه مردک چرا دروغ مینویسی ؟مگه مجبوری؟فکرنکنم اگه جنابعالی اینو نمی نوشتی کسی ازت ناراحت میشد اگه داستانت راست بود بهت میگفتم که تویک پسر ترسو وبزدلی ولی حالا که راستشو گفتی بهت میگم تو خیلی کمبود داری ایقد جلق نزن . چرا همه چیزو قاطی میکنی حسینیه رفتنت بما چه ؟به سایت سکسی چه ربطی داره ؟مردک تو اگه راست میگی رفتی حسینیه ارشاد زیر منبر ملاها نشستی اینجا چه غلطی میکنی ؟
مگه چی بهت گفتن که فکرکردی باید با زنه بهم بزنی ؟ میخوای بگی ملاها بدشون میادازاینکه توی عنتر بایه زن بیوه حال کنی ؟ نخیر تو اگه مرد بودی فوقش یه صیغه میخوندی با زنه محرم میشدی هم خود احمقت حال میکردی هم اون زن بدبخت ثواب هم داشت خدایی . نمیدونم چرا میایید اینجا سوژه جلقتونو می نویسید ؟بابا پسرم بذار شاشت کف کنه اونوقت مثل یه مرد با یکی خوابیدی بیا اینجا قشنگ بنویس که یکی مثل الان خودت یه چیزی یاد بگیره موقع سکس تر نزنه به دخترمردم
اینارو نوشتم قابل توجه اونا که میان اینجا خیالات ذهنی شون رو مینویسن

0 ❤️

327565
2012-07-26 09:49:01 +0430 +0430
NA

اونجا که لخت میشی پسره میاد پشتت 2 تا تلمبه میزنه ابش میاد تا اونجاش راسته

0 ❤️

327567
2012-07-26 10:03:38 +0430 +0430
NA

کسکش ننه اعصابمو خراب کردی…
تف تو کونت…
کیر تو کونت…
کیر حاجی قنبر تو کونت…
کشتی با لنگر تو کونت…
شیر سماور تو کونت…
آخوند با منبر تو کونت…
دنده خاور تو کونت…
کفشهای داور تو کونت…
قمه و خنجر تو کونت…
چوب صنوبر تو کونت…
چماق ابوذر تو کونت…
لودر تا آ خر تو کونت…
بستته؟؟؟؟

0 ❤️

327568
2012-07-26 10:07:38 +0430 +0430

موعظه اینجوریه!
تو که درست خوب بود؟
:D

0 ❤️

327569
2012-07-26 10:30:01 +0430 +0430

سکسیالوژی-جلقیالوژی
در ابتدا جا داره که از شیر جوان بخاطر کامنتش تشکر کنم
کاملا باهاش موافقم
و اما داستان:
چقد از مینا میترسیدی
چرا؟
کونت گذاشته بود؟
“شروع کردم موعضه کردن”
من که غلطی تو این نمیبینم!
چقد کند ذهنی
اسم همه چیو همه جارو یادت رفته
مگه مجبورت کردن که اینقد بجقی؟
“برای دفعات بعد سایز بزرگ گرفته بودم راحت‌تر بودم”
الان اینو گفتی که چی بشه؟
خواستی بگی دودولت جوونه زده؟
باشه،فهمیدیم توم دودول داری
مبارکت باشه!
واما جواب سوالت:
“دانشجو بودم و تو تهران خونه مجردی داشتم. از یکی از همدانشکده‌ای‌ها به اسم مینا خوشم اومده بود”
تا اینجاش راست بود
درسته؟
ادامش:
هیشکیم تخمشو/تخمکشو دستت نمی داد!

0 ❤️

327570
2012-07-26 11:08:16 +0430 +0430
NA

سکس اول با هم دانشکده ای
تا همین قسمت راست بود. کلا چرت و پرت بود

0 ❤️

327571
2012-07-26 11:22:11 +0430 +0430
NA

کس خل این کجا هم دانشکده ایت بود

0 ❤️

327572
2012-07-26 11:52:04 +0430 +0430
NA

خواهش میکنم مهندس جان

0 ❤️

327573
2012-07-26 13:02:29 +0430 +0430
NA

بر خلاف بیشتر داستان ها داستان تو رو باور کردم.از اونجا باور کردم که گفتی حسینیه رفتی و یهو به خودت اومدی که چی اگه روزه صدتا پرده هم پاره کنی آخرش که چی باید تو همون قبری بخوابی که اونایی که تو عمرشون هم کوس ندیدن خوابیدن.دوستان واقعا سکس همه ی زندگی نیست.سکس کط یه لذت ثانیه ای هستش.البته من آخوند نیستم که بخوام بساط پند و اندرر رو پهن بکنم.ولی بیاید به عاقبت زنا هم فکر کرد.این همه کوس کردی و کون جر دادی آخرش به کجا رسیدی.جز پشیمونی.به نظر من بهترین سکس با زن تو شب زفاف هست همین و بس.

0 ❤️

327574
2012-07-26 15:13:03 +0430 +0430
NA

نارنجک تو کس ننت منفجر شده میای اینجا کس شعر مینویسی!؟ پدر کروکودیل

0 ❤️

327575
2012-07-26 15:23:55 +0430 +0430
NA

این بیوهه هم دانشگاهی بود؟ مزد بگیر چقد گرفتی واس این اشعار زیبا؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

327576
2012-07-26 15:32:09 +0430 +0430
NA

تف تو کونت…
کیر تو کونت…
کیر حاجی قنبر تو کونت…
کشتی با لنگر تو کونت…
شیر سماور تو کونت…
آخوند با منبر تو کونت…
دنده خاور تو کونت…
کفشهای داور تو کونت…
قمه و خنجر تو کونت…
چوب صنوبر تو کونت…
چماق ابوذر تو کونت…
لودر تا آ خر تو کونت…
چاقوی زنجان تو کونت…
بافور زاهدان تو کونت…
کلنگ و بیلچه تو کونت…
بیل دو لایه تو کونت…
کیر رستم تو کونت…
گرز خشایار تو کونت…
کفش حسن بک تو کونت…
قاضی با فکش تو کونت…
ننه با دهنت تو کونت…

0 ❤️

327577
2012-07-26 20:28:49 +0430 +0430
NA

شاید
فک کنم
احتمالان
ناراحت نشیا جقی نیسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

327578
2012-07-26 20:35:53 +0430 +0430
NA

eyval khob gofti

0 ❤️

327580
2012-07-26 22:11:23 +0430 +0430
NA

مبارکه… با جنده ازدواج کردی
مطمئنم حتی کسشم نلیسدی… کوووووونی

0 ❤️

327581
2012-07-27 01:06:17 +0430 +0430
NA

بعضیا جوری نظر میدن که انگار از حسودی دارن دق می کنن که یکی کوس کرده…من که باور کردم (البته من در کل آدم زود باوریم) خیلی هم قشنگ نوشتی هر چند غلط املایی داشتی اما جمله بندی و نگارشت عالی بود…
به قول یکی از دوستان باز هم بنویس، فقط خیلی بروز نده که توی سکس تازه کاری چون بچه های شهوانی فکر می کنن بچه ای و اَنگ جلقی بودن و … بهت می زنن کلی هم فحش بارت می کنن
فکر می کنم تنها دروغت این بود که با مینا ازدواج کردی

0 ❤️

327582
2012-07-27 03:58:00 +0430 +0430
NA

فقط اونجاش راس بود که یه هم خونه داشتی
اینا هم یادت رفت بگی:
هرشب به هم خونه ایت میدادی
یه زن بیوه بود میرفتی خونش به داداش اونم میدادی
به یادمینا جق میزدی امااون حتی نواربهداشتیشم جلوت نمینداخته
یه شب رفتی به آخونده دادی گفته دیگه به کسی جزخودم نده بعدمنقلب شدی دیگ ندادی
بعدازچندوقت دوباره دلت واسه دادن تنگ شده اومدی به بچه های شهوانی بدی
سنگ خاراکس کردن چیه؟این بسیجی کونده فقط کس ننشوزمانی که اسپرم بوده دیده
این مزدورعوضی پول گرفته بیادبگه سکس بده زناتونوبدین ملاهابکنن
فاحشه ی مغزی کس جغتوببریه جادیگه بزن

0 ❤️

327583
2012-07-27 06:07:04 +0430 +0430
NA

آخه کس کش تو ماه رمضون عزاداری؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

327584
2012-07-27 08:46:44 +0430 +0430
NA

کاندومم سایز بندی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

327585
2012-07-27 08:48:36 +0430 +0430
NA

آخه کس کش چرا میای تفکراتتو موقعی جلق میزنی اینجا مینویسی؟ حتما موقع ماه رمضون آخوندا واسه افتادن پرده مامانت عزا گرفتن دروغگوی جاکش تا حالا یک بارم کس نکردی برو جلقتو بزن

0 ❤️

327586
2012-07-27 09:13:26 +0430 +0430

خاك تو سر عقده ايتون كنن آخه بد بخت عوضي كي مجبورتون ميكنه بنويسين ؟
اول از همه كجاي اين داستانت به يه داستان سكسي ميخورد ؟
دوما هم اخه مجبوري بيايي كوس و شعر بنويسي كه از خانوادت گرفته تا امواتت و همه كس و كارت فحش بخورن ؟
درسته كه خيلي ها تو كامنت چيزي نمينويسن ولي به محض خوندن همچين داستان هاي تخمي تخيلي فحش كه نثار خودتو و اجدادت و امواتت و همه كست ميكنن
پس جون اون كسي كه دوسش دارين ننويسين
بابا كله كيري ها ننويسين اگه بلد نيستين

0 ❤️

327587
2012-07-27 21:25:50 +0430 +0430
NA

eeeyyy baba dooste aziz ina ro khab didi??? che ghad takhayoli dastan migi!!! mage film hendie…

0 ❤️

327588
2012-07-28 14:43:47 +0430 +0430
NA

خاك بر سرت جقي بي نا موس
خودم ميام هم دانشگاهيتو ميكنم

0 ❤️

327589
2012-07-28 21:06:22 +0430 +0430
NA

چتونه شما

حالا این بنده خدا ی چی گفت
شما چرا خودتونو جر دادینو اینطور فحش کش میکنین
داستانشو گفت آخرشم ی دروغ برا خاطر دل خودش گفت

مگه ماه روزه عزاداریم داره؟

پ ن جشن تولد توئه کس مغزه فقط

از بس جلق زدین تا بهرکی میرسین هی جق جق جق
جق نهو جلق

محمد جون داد داستانت خیلی برای کش دادنو بقولی تحریک نویسنده جا داشت
اون استرس اولین سکست خوب بود بخصوص تو که غریب بودی

اما ازنظر سکسی داستانت حرفی برای گفتن نداشت

مهمترین قسمت داستان سکسی تحریک کردن و انتقال حس به مخاطبه

امیدوارم ب مینا هرگز نگی همچین غلطی کردی… چون خطرناکه

معلومه بچه خوبی بودیو خدا خواسته بهت حال بده
هیچ گناهیم نکردی…خودم قیامت جات حرف میزنم(چشمک)

البته محروم کردن ی زن محترمه نیازمند گناهیه که جوابش با خودته گلم

روزگارت خوش عزیز

جماعت الواط لطفا یکم مهربونتر

0 ❤️

327590
2012-07-29 02:00:35 +0430 +0430
NA

به نظر من همش خالی بود-

0 ❤️

327591
2012-07-29 09:10:12 +0430 +0430

کیری بود دیگه ننویس . . . . . . . . . . .
فقط اونجاهاش که مینوشتی یادم نمیاد کجا بودم، با کی بودم، چه زمانی بود، چی بهش گفتم، کی کونم گذاشت و این جور چیزاش واقعی بود. در ضمن اون قسمتش که گفتی تاپش صورتی بود هم صد در صد دروغ بود چون اینجا همه بدون استثنا تاپ صورتی میپوشن و دیگه تاپ صورتی تو بازار گیر نمیاد. بقیه اش تخمی تخیلی بود. دیگه ننویس.

0 ❤️

327592
2012-07-29 11:18:45 +0430 +0430
NA

آخه زن قهبه چرا داستان می نویسی کونکش؟چرا کون نمیدی؟آخه چرا؟مادر جاکش ننه،بچه جقی رخت سکویایه پارک جنگلی کالیفرنیا تووو کسس خارت.مادر کونی نژاد.کس زاده ی جق پرست.

0 ❤️

327593
2012-07-30 06:08:01 +0430 +0430
NA

اخه چرافحش ميديد. يه چيزي گفت ما رو سرگرم كنه .مرسي

0 ❤️

327594
2012-08-07 03:13:24 +0430 +0430
NA

کیر حاجی قنبر تو کونت…
کشتی با لنگر تو کونت…
شیر سماور تو کونت…
آخوند با منبر تو کونت…
دنده خاور تو کونت…
کفشهای داور تو کونت…
قمه و خنجر تو کونت…
چوب صنوبر تو کونت…
چماق ابوذر تو کونت…
لودر تا آ خر تو کونت…
چاقوی زنجان تو کونت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها