سکس با آمنه خواهر زن

1397/06/05

سلام اسم من سعید هستش شغل من آزاده من سه تا باجناق دارم که دوستامون تو تهران زندگی میکنن و منو یکیشان شهرستان .اسم خواهر بنام از بزرگ به کوچیک اینکه اولی پروین دومی مرجان و سومی آمنه و چهارمی که زن من هستش سارا .ما با خونه آمنه که خواهر سومی هستش خیلی رفتو آمد داریم . من یه بچه که الان 5 سالشه و پسر هستش دارم . زن من ماهی یکی دو هفته یکبار برای دکتر خونه خواهراش که تو تهرانن میره و بچه رو خونه آمنه میزاره .آمنه خیلی خوشگل .خیلی خوش اندام سینه های بزرگ بازسایز هشتاد داره شوهر آمنه کارمند یکی از اداره های دولتی هستش که اکثر اوقات توی مامورتیه زمانی که شبهایی
که تنها بودن داداش های کوچکتر از خودش که مجرد میرفتن پیش آمنه میخوابیدن تا یک روز که برادرش نتونست بره اونجا آمنه زنگ زد و از من خواست که شب برم پیششون من که از خدا خواسته قبول کردم . دل تو دلم نبود برای دیدن آمنه.وقتی رسیدم خونشون ساعت حدود 9 شب بود . آمنه بچهای خودشو عادت داده که ساعت 9 شب بخوابن آمنه هم دوتا بچه کوچیک داره.خلاصه به من که زنگ زد از من خواست که یه پاکت شیر هم برای بچه ها که قبل از خواب میخورن بخرم منم خریدم با خودم بردم .رسیدم خونشون آمنه پاکت شیرو از من گرفت به بچهها شیر داد خوابیدن بعدش ما دوتا با هم تنها موندیم آمنه رفت که شام درست کنه .
آشپزخونه خونشون اپنه آمنه یه دست لباس خواب سفید با نقطه های سبز رنگ که دیونه کننده بود پوشیده بود جلوی من اون سینه های درشت سفیدش تکون میداد کون گردو قلمبش جلوی چشام مانور میداد تو فکر این بودم چه راهی پیدا کنم که بهش نزدیک بشم من ثانیه به ثانیه دیونه تر میشدم هزار فکر ناجور به سرم میزد .یه بار به سرم میزد که به زور بهش تجاوز کنم . یه بار بسرم میزد که دلو بزنم به دریا برم بچسبم بهش .خلاصه تا اینکه شام خوردیم یه کم که باهم صحبت کردیم یهو آمنه سر درد شدیدی گرفت چون بیماری میگرن داره بعد ازمن خواست که داروهاشو بهش بدم من رفتم سر کشو داروهاش یهو چشمم به قر
ص خواب افتاد من دو تا از قرصارو بهش دادمو خورد بعد ازمن معذرت خواستی رفت خوابید بعد از نیم ساعت رفتم هم به بچه ها سر بزنم هم ببینم آمنه در چه حاله.اطاق بچه جدا بود اطاق آمنه هم جدا بود . رفتم در اطاق آمنه در زدم صداش کردم هیچ جوابی نشنیدم رفتم بالا سرش بلند تر صداش کردم هیچ عکس العملی نشون نداد ضربان قلبم تند ترو تندتر میشد تا تکونش دادم اما بلند نشد منم از فرصت استفاده کردم شروع کردم به مالیدنش حسابی لب ازش گرفتم رفتم سراغ لباسشو دادم بالا سوتین تنش نبود سینه های درشتو سفیدش هوش از سرم برد بعد از اینکه حسابی سینهآشو خوردم رفتم سراغ کسش دیگه طاقتم تموم شده بو داشتم میمردم شلوارشو کشیدم پایین شروع کردم به خوردن بعد کردم تو کسش در حالی که داشتم تلمبه میزدم ترس ازین که از خواب بیدار بشه چکار کنم داشت اذیتم میکرد تا اینکه آبم اومد خوشبختانه هنوز خوآب بود بیدار نشد بعد من تا صبح باهاش ور میرفتم یه دست دیگه باهاش سکس کردم .اونشب گزشتو تا اینکه دو روز از این ماجرا گذشت یه شب دیگه رفتم خونشون این دفعه یه بلیز دامن تنش بود زیر دامنش شرت قرمزش معلوم بود منم راس کرده بودم براش تا دوباره بعد از شام گفت سر درد دارم از اون قرصایی که اون شب بهم دادی بمن بده منم از خدا خواسته رفتم سراغ قرص خواب دوتا از قرص هارو بهش
دادم که بخوره تارفتم آب بیارم من فکر کردم قرصارو گذاشته تو حلقش آبرو که خورد بعد از نیم ساعت رفت که بخوابه حالا قرصا نخورده بود الکی خودشو بخواب زده بود منم همون کارات انجام دادم ولی این دفعه آبم و ریختم تو کسش این موضوع ادامه داشت تا ماهی 5. 6 دفعه شایدم بیشتر تا چند ماه از این قضیه می‌گذشت خونه مادر خانوم بودیم همه اونجا بودیم تا اینکه آمنه ازم خواست ببرمش خونه خودشون من منم رسوندمش رفت بالا حالا آمنه 5 ماهه باردار بود بعد بهم زنگ زد گفت میتونی بیای بالا این وسیله دارم جابجا کنی منم رفتم خونشون. دیدم بسته قرص خواب رو نشنوم دادبه من گفت تو این چند ما
ه خودشو بخواب زده بود منم حسابی جا خوردم بعد به از رابطش با شوهرش گفت که اصلا ارضاش نمیکنه .به همین خاطر به من علاقه مند شده بود به حدی که ازمن بچه دارشده .از اون وقت تا به حال منو آمنه باهم هستیم الانم بچمون حدود 2 سالشه. ببخشید طولانی شد.داستانهای سکسی زیادی دارم براتون می‌نویسم

نوشته: سعید


👍 8
👎 24
107257 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

713549
2018-08-27 20:47:20 +0430 +0430

زن شوهردار چنان پاخوری داری که بگای سگ میری . دیر و زود داره ولی مطمئن باش کونت پارست . نمونه اش خود من الان از دوکیلومتری زن شوهر دارم رد نمیشم

1 ❤️

713552
2018-08-27 20:51:48 +0430 +0430
2ZD

کوس وشعر به تمام معنا.کوس کش جقی اقلا مبخای بنویسی یه چیزی بنویس که حرفات باهم جوردربیاد.ا ول لباس خاب تنش بود بعدرفتی بالاسرش شلوارشو کشیدی پایین؟.کیرم تومغزد

1 ❤️

713590
2018-08-27 22:31:22 +0430 +0430

واقعا تابحال اینقد با یه داستان اینقدر حال نکرده بودم
آنچنان منو به اتاق خاب زنت (که تهران میره دکتر) رفتم یه آن که نگو
خخخخخخخ
کسمغز آبجقنبات با این داستان کیریت

0 ❤️

713595
2018-08-27 23:03:36 +0430 +0430

افغانیه لاشی

1 ❤️

713596
2018-08-27 23:10:51 +0430 +0430

یعنی نمی دونم چه جوری فحشت بدم
عاخه مادر قهبه این چیزی که نوشتی انگار با یه جسد سکس کردی
کیر تو مغز معیوبت

1 ❤️

713624
2018-08-28 03:10:10 +0430 +0430

افرين همين جور برو تا مغزت باز شه كس مغز كمتر جق بزن

0 ❤️

713663
2018-08-28 11:09:27 +0430 +0430
NA

چجوری آبت اومده ولی اون بیدار نشده
کس شعر ننویسین توروخدا

0 ❤️

713669
2018-08-28 11:34:28 +0430 +0430
NA

کوس مغز جقی

0 ❤️

713679
2018-08-28 12:46:28 +0430 +0430

دوستان.یه نصیحت از برادر کوچکترتون.
نمیگم کس و کون نکنید بکنید.ولی طرف زن شوهر دار نرید.
این احمق هایی که میان اینجا اینجور داستان ها مینویسن بچه باباشون نیستن.مادرشونم شک داره بین30-40نفر که باای بچش کیه.
سکس بکنید.با زن مطلقه یا جنده یا دوس دخترتون.نه مثل این گاگول احمق زنا زاده

1 ❤️

713695
2018-08-28 14:48:47 +0430 +0430

یعنی تو این مدت زنت تنها بود تو خونه؟
احتمالا اونم هفته ای 5-6 بار میرفته پی دادن به غریبون

0 ❤️

713705
2018-08-28 17:14:06 +0430 +0430

کص نگو بابااا

0 ❤️

713732
2018-08-28 20:35:45 +0430 +0430

سلام شببخیر
اگه داستانت راست باشه دوتاجنایت مرتکب شدی 1-زنای محصنه انجام دادی 2-مهمترطرف خواب کردی یعنی )تجاوز) حالابماند نون زیرکباب وبدون اجازه خوردی.
وقتی کسی خوابه بامرده فرقی نداره این چه لذتیه .وقتی طرف هیچ عکس العملی ازخودش نشون نمیده ماننداینه که یتیکه گوشت گرم روبزاری زمین هی بهش فروکنی!!!
جلق زدن که کیف بیشنری داره.
بچه های حرومزاده امثال بچه های شماهستندکه وقتی بزرگ شدن به هیچ صراطی راه نمیان وهمه کارازدزدی وکلاه برداری ومال مردم وخوردن وتجاوزبه نوامیس مردم و…انجام میدن

0 ❤️

713787
2018-08-28 23:47:19 +0430 +0430
NA

خاکبرسرت با این داستانت ملجوق ابن ملاجیق
راستی دوس عزیزم ک گفتی افغانی لاشی
حیف افغانی نی ک به این میگی
افغانی پولش با ارزش تر ازماست الان همه دیگه میگن ایرانی (dash) ✋

1 ❤️

713891
2018-08-29 13:42:38 +0430 +0430

اخه کوس مغز جقی دو تا قرص بش میدی بخوره اونم نمی پرسه ک این قرصای نامربوط چیه دادی طرف میگرن داره اونوقت قرصشو نمیشناسه هر چی بذاری کف دستش می خوره حالا بر فرض محال این داستان درست بود که نیست زنتم میره تهران دکتر در جریان باش هم به باجناقت میده هم ب دکتر میده و هم احتمالا اونجا یه بی اف پیدا کرده ب اونم میده لاشی کصمغز

0 ❤️

713898
2018-08-29 15:48:31 +0430 +0430

من اومدم به جای نویسنده به اون نفر اولی که پای چنین داستان کسشعر با افتخار گفته اول دریوری بگم
آخه کسمغز کونی پلشت پای چنین داستان کسشعری چه افتخاری داره که تو خودت رو جر دادی که اول بشی
دیگه عقده ای بودن تا چه حد!!!

0 ❤️

713908
2018-08-29 19:00:12 +0430 +0430

تو این شبا زنت کجا بود عایا؟؟؟؟ کسخول توهم (dash)

0 ❤️

868023
2022-04-10 03:16:22 +0430 +0430

نخوندم … پوخ خوردنی نیست نخور

0 ❤️

888597
2022-08-05 16:27:44 +0430 +0430

ناراحت نباش تو کار زنتو جبران کردی زنت وقتی در ماه چند بار به بهانه دکتر می‌ره خونه خواهرش مطمئن باش مزه کیر باجناق از کیر تو بهتره

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها