سکس با تو

1399/08/22

غلت زدم. کنارم روی تخت به معصومانه ترین شکل ممکن خوابیده بود. موهای سفید کنار شقیقه هاش جذابیتش رو چند برابر کرده بود، نوازشش کردم. آروم دستمو از کنار شقیقش به گونه و بعد لب هاش رسوندم. خم شدم بوسۀ کوتاهی رو لبای خوش فرمش زدم. خواستم سرمو عقب بکشم، اما نذاشت. لب پایینمو بوسید. به بازوم فشار اورد، به پشت خوابوندم. خیمه زد روم. حالا دقیقا صورتش روبه روی صورتم بود. لبامون به هم گره خورد. فاصله گرفت. بلند خندید.
-چرا می خندی؟!
+سبا، هفت ساله ازدواج کردیم، قبلش هم دو سال باهم دوست بودیم. اما من یکبار نشده ببینم تو داغ و حشری نیستی.
غش غش خندیدم.
-ژنم خوبه!
جفتمون خندیدیم.
+پس ژنت خوبه، باشه! خانوم ژن برتر قمبل کن ببینم.
دوباره قهقهه زدم. نمی دونم چرا انقدر خندم می گرفت. از خنده من خندش گرفت. ولی جلوی خودشو گرفت و تمام سعی شو کرد که جدی حرف بزنه:
+نخند. میگم قمبل کن.
لبامو جمع کردم. چشمامو خمار کردم. با لحن بچگونه گفتم:
-میخوای از رو لباس بکنی؟! بدون هیچ عشق بازی؟!
از روم رفت کنار. کنارم به پشت دراز کشید. حالا نوبت من بود. پاهامو گذاشتم دو طرف بدنش و رو کیرش نشستم. سفتی و برآمدگیش از زیر لباس هم معلوم بود. خم شد روش، تیشرتش رو دادم بالا. خودش درش اورد و پرتش کرد کنار تخت. زل زد بهم. شیطون نگاهم می کرد.
لباشو بوسیدم. فرصت ندادم همراهی کنه، رفتم پایین تر. زیر چونه، گردنش و بعد سینه هاش. غرق بوسه شون کردم. زبونمو روی سینه راستش گذاشتم و بازیش دادم. آروم اومدم پایین تر، تا کش شلوارش. از روی شلوار کیرشو بوس کردم. نگاهش کردم، چشماش خمار شده بود. لبخند زدم. دستمو گذاشتم رو کش شلوارش و با کمک خودش درش اوردم.
زبونمو از خایه هاش کشیدم تا سر کیرش. سر کیرشو بوس کردم، کردمش تو دهنم. هر باری که می کردمش تو دهنم، حجم بیشتری از کیرش تو دهنم جا میشد. خیلی دوست داشت موقع ساک زدن زل بزنم تو چشماش، پس همین کارو کردم. با صدای ناله ش منم خیس می شدم. هیچ وقت تو سکس هامون حرف نمی زدیم. خیلی سعی کردم، اما نشد. از روش رفتم کنار، لباس خوابمو دراوردم. کنارش دراز کشیدم. حالا نوبت اون بود.
کل بدنمو غرق بوسه کرد. سرشو برد لای پاهام، با زبونش با کلیتوریسمم بازی میکرد. خیلی آروم لبه های کُسمو گاز گرفت. ناله کردم. کیرشو گذاشت دم کُسم، فرو کرد داخل. آه بلندی کشیدم. به خاطر ارتجاعی بودن پرده ام، هنوز هم تنگ بودم و بعد سکس درد داشتم. تلمبه میزد. خم شد روم و سینه هامو می مالید.
تو سکوت خونه، صدای تلمبه زدناش و به هم خوردن بدنامون قشنگ ترین لذت دنیا رو بهم می داد. سرعت تلمبه زدنشو بیشتر کرد. چند دقیقه ای محکم تو کُسم تلمبه می زد. ناله هام بلند تر شده بودن. روتختی رو تو دستم مچاله کرده بودم. گاهی هم به کمرش چنگ می انداختم. سرعت تلمبه زدنشو آروم تر کرد و بعد هم تو کُسم ارضا شد.
از روم رفت کنار و دراز کشید. سرمو گذاشتم رو سینَش. دستشو نوازش گونه کشید لای موهام. گفتم:
-فرهاد، خیلی دوستت دارم!
+منم دوستت دارم عروسکم

مامان در اتاق رو باز کرد. پشتم بهش بود. اشکامو پاک کردم.
+سبا، دخترکم پاشو بریم.
جواب ندادم. اومد طرفم. دستشو کشید لای موهام.
+پاشو مامانم، شب جمعه س شوهرت منتظرته!
اشکام سرازیر شد.
+اولین شب جمعه ایه که فرهاد نیستش!
با چشمای پر از اشک زل زدم بهش.
-الان آماده میشم.
+آفرین. خودتم مرتب کن. خوب نیست آدم با ظاهر ژولیده بره استقبال شوهرش
با صدای بغض دار چشمی گفتم.
+چشمت بی بلا. منم حلوا درست کردم. گل هم تو راه می خریم.
-فرهاد گل نرگس خیلی دوست داشت!
+خب نرگس می خریم.
-مامان دلم خیلی براش تنگ شده
منو کشید تو بغلش:
+سبا، از عطر فرهاد به خودت زدی؟!
-نه!
+انگار بوی عطرشو حس کردم.

پایان

نوشته: tanhaye_ashegh


👍 11
👎 5
6301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

776470
2020-11-12 00:19:33 +0330 +0330

کاری به سکس که تعریف کردی ندارم چون دردم عاشقیه نه سکس .
داستان که نه خاطره ات خیلی عالی بود
از نظر من وقتی عشقو میفهمی که یکم از عشقت فاصله بگیری
لایک

1 ❤️

776471
2020-11-12 00:21:56 +0330 +0330

سبا یا صبا؟

0 ❤️

776507
2020-11-12 02:47:50 +0330 +0330

تکراری بود که🤔 نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم .کلیشه ای بود و اتفاقات تکراری داشت .تنهای عاشق کدوم نویسندس🤔

2 ❤️

776514
2020-11-12 05:42:43 +0330 +0330

قلمت خوبه ولی آخرش اشکمون رو درآوردی

1 ❤️

776535
2020-11-12 09:56:21 +0330 +0330

قشنگ بود

1 ❤️

776725
2020-11-13 19:28:40 +0330 +0330

بسیار عالی با پایانی غیر منتظره و اندوهبار

1 ❤️

777150
2020-11-16 15:23:57 +0330 +0330

اخرش نفهمیدم چیشدا

0 ❤️

777965
2020-11-21 17:58:58 +0330 +0330

حالمون رو گرفتی😪😪😪

0 ❤️