سکس با تو در رویا

1397/11/11

همه چیز از یه نگاه شروع شد وقتی که ترم 6 بودیم مهر ماه 1392 اولین جلسه میکروبیولوژیمون بود یه استاد داشتیم که خیلی مهربون بود اصلا انگار نه انگار که مدرس دانشگاه بود روز اول که اومد سر کلاس برگشت بهمون گفت:
خب بچه ها پاشید از اینجا خودتون رو معرفی کنید تا باهم آشنا شیم؟
منم که یه کم شوخ بودم گفتم: ا استاد مگه مهد کودکه؟
همونجا بود که همه خندیدن و اون برگشت عقب بهم یه نگاه انداخت و همه چیز از اونجا شروع شد چهره اش ساده بود یه قلمم آرایش نداشت بر خلاف دوست دخترم (مهسا) که با آرایش خودشو خفه میکرد چشماش قهوه ای موهاش مشکی مثل همه دخترا بود خوشگل بود ولی نه اونقدر خوشگل و نه به خوشگلی مهسا نمیدونم چی توی اون نگاه دل ما دوتا رو بهم قلاب کرد هیچ وقت نفهمیدم فقط فهمیدم که یه دل نه صد دل بهم باختیم.
رفتارش یه کم تابلو بود مثلا تا میرفتم با استاد ها حرف بزنم یه بهونه جور میکرد میومد جلو میز استاد یا مثلا بعضی وقت ها که حواسم نبود زیر چشمی نگاهم میکرد همه میفهمیدم این نگاه کرد رو الا خودم راستش زیاد اوایل این موضوع رو جدی نمیگرفتم سرم تو لاک خودم بود درگیر کار و درس بودم بیشتر ولی گاه گداری بهش فکر میکردم و با یکی از صمیمی ترین دوستام یاسمن دربارش حرف میزدم راستش اسمش رو هم تا سه هفته اول نمیدونستم تا اینکه یاسمن گفت که آمار من رو ازش گرفته از اونجا بود که ذهنم یه کم بیشتر از قبل درگیرش شده بود از طرفی رابطه امون با مهسا هم روز به روز داشت سرد تر میشد.
جامون سر کلاس طوری بود که همیشه جلوم میشست تا اینکه یه روز سر همون کلاس وسط های آنتراک به بهانه جزوه باهاش سر صحبت رو باز کردم مث همه دانشجوها رفتارش باهم یه کم سرد و سنگین بود و صد البته مغرورانه که البته میدونستم همه این کار هاش برای جلب توجه.
از اون روز به بعد یه کم ماجرا فرق کرد تایم کلاس هایی که درسمون مشترک بود رو باهم یکی میکردم تا حداقل ببینمش یه کم بیشتر نزدیک دوماهی گذشته بود از شروع این داستان روز به روز بیشتر سمت هم جذب میشدیم و همش این حس بود که به من میگفت: هرچی میدویم به سمت هم از هم دور میشیم نمیدونستم چرا اون موقع؟
شاید باور نکید اسمش رو همونطور که گفتم نمیدونستم و اینکه به هیچ کس هم جز یاسمن اعتماد نداشتم و از طرفی هم یاسمن رفیق شیش مهسا بود و نمیتونستم ازش آمار بگیرم و… سرتون رو درد نیارم رفقا سر یکی از کلاس ها لیست حضور غیاب رو از استادمون گرفتم تا به بهانه حضور غیاب اسمش رو حداقل بدونم که فهمیدم از اسم و فامیلیش ارمنیه حالا داشتم کم کم این جواب سوالمو میگرفتم که چرا داریم از هم دور میشیم.
این اولین بار بود که تو زندگیم سر دوراهی عقل و عشق گیر کرده بودم و برای اولین بار راهی رو انتخاب کردم که میدنستم تهش بن بسته میخواستم برم باهاش حرف بزنم که تکلیف رو یکسره کنم که همون روز خودش از رو جزوم عکس گرفت و شمارمو گرفت چون خطم خیلی تخمی بود که مثلا به اصصطلاح خودش بپرسه و… (اره ارواح خیکش از ساعت اول کلاس عین ماشین تایپ خودش مینوشت) خلاصه که با سوالات درسیو… بحث امون کشیده شد به همون چیز هایی که خودتون میدونید اولش بهش ابراز علاقه کردم به خاطر تفاوت دینمون کشید کنار و شروع کرد به مقاومت ولی بعد کم کم کوتاه اومد خودش اعتراف کرد که دوستم داره و همه مدت زیر نظرم داشته با اینکه دوتاییمون میدونستم رابطه امون آخر عاقبت خوشی نداره و تهش بن بسته دست همدیگرو گرفتیم و دوتایی پریدیم توی چاه چاهی که من هنوز به انتهاش نرسیدم.
عشق و عاشقیمون مثل همه نوجوون ها گذشت رفت اومد بوسه های یواشکی و گشت و گذار تو تجریش و…
تموم این مدت رابطه ما مثل دونفری بود که همدیگرو از پشت شیشه بغل میکردن و میبوسیدن و… تو اون یه سالی که باهم بودیم خیلی اتفاق ها برامون افتاد خوب و بد ولی نشد که ادامه بدیم بهمن 93 بود که به کمک بعضی از استاد کارای بورسیه و… من درست شد و من و سونیا از پشت همون دیوار شیشه ای برای همیشه با هم دیگه خداحافظی کردیم الان تقریبا چهار سالی میشه که ایرانو ترک کردم تو این مدت خیلی جاها رفتم خیلی افراد رو دیدم ادم ها دخترا زن ها و… ولی هیچ وقت هیچ کس برام اون نشد خیلی وقت ها تو خیابون ها قدم میزنم بهش فکر میکنم یا سوار تاکسی میشم یا حتی سرکلاس و… نمیدونم اسم این حس چی بود عشق یا حماقت؟
آخرم نفهمیدم هنوز اون مگه با بقیه چه فرقی داشت؟

ممنونم که خوندین داستان نبود چس ناله بود میدونم حالا یه بار هم ما بنالیم شما همدردی کنید

نوشته: آرین


👍 4
👎 5
14341 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

745050
2019-01-31 21:37:13 +0330 +0330

با چس نالت همدردی کردم امیدوارم آرومت کرده باشم بازم چس ناله داشتی پیشما بیا غریبی نکن

0 ❤️

745165
2019-02-01 10:33:35 +0330 +0330

استاد بود یا دانشجو پسرم؟

0 ❤️

745236
2019-02-01 21:00:50 +0330 +0330

چه کسی گفتی خدایی ؟ چرت

0 ❤️

745392
2019-02-02 13:48:20 +0330 +0330

^_&

0 ❤️