سکس با خاله مطلقه ام

1401/01/08

سلام داستان من از مهر ۹۸ شروع شد من ی خاله دارم ب اسم پری دو ماه بود ک از شوهرش جدا شده بود و خونه مادر بزرگم زندگی میکرد منو پری خیلی باهم راحت بودیم هیچی از هم مخفی نداشتیم آمار دوست دخترام داشت بعضی وقتها بهشون پیام میداد کلا کرم داشت ی بار ب یکیشون پی ام داده بود گفته بود نامزد فرهادم از زندگیش برو بیرون از قصه دور نشیم ی روز ک رفته بودم مادربزرگم ببینم دیدم پری تنهاس گفتم مامانی کجایه گفت با دایی احسان رفتن روستا ب باغ ی سر بزنن گفتم باشه میرم گفت مونده بودی گفتم اومدم مامانی ببینم نیس اومدم بیرون تو راهرو دوستم زنگ زد ی پنج دقیقه ای داشتم باهاش حرف میزدم حرف پول و اینا شد یهو یادم افتاد کیف پولمو روی جا کفشی گذاشتم همینکه در خونه باز کردم دیدم صدای آه آه میاد فکر کردم پری فیلم سوپر نگاه می‌کنه رفتم دیدم لخت روی تخت افتاده با ی دستش سینه هاش میماله ی دستش چوچولش همینکه سرشو چرخوند منو دید خشکش زد یهو ملحفه کشید روش گفت اینجا چکار می‌کنی گفتم پری خلع سلاح شدی گفت گمشو گفتم خجالت بکش درو بستم ک برم دیدم اومد جلوم گفت مرد عمل هستی گفتم خجالت بکش تو خالمی گفت دوست داشتی جای تو ی پسر یا مرد غریبه بود گفتم برو شوهر کن من خودم ب یکی دیگه تعهد دارم گفتم ن دیدم نشست گریه کرد گفت تو نمیدونی نیاز دارم الان دو ماهه این شده کارم گفتم این راهش نیست گفت فرهاد همین ی بار جون خاله میخواستم قبلا بهت بگم از تو مطمعن تر سراغ نداشتم گفتم باشه شر نشه گفت نمیشه کاندوم و قرص تاخیری دارم رفتیم تو اتاق رو تخت خوابوندمش اول پیشونیش بعد چشاش لپاش بوسیدم شروع کردم ب خوردن اونم همراهی میکرد بعد اومدم ممه هاش ی ده دقیقه خوردمشون بعد اومدم شکمش بعد روناش بوسیدم کسش هم خیس خیس بود با دستمال تمیزش کردم و شروع ب خوردن گفت نخور میمیرم گفتم زودتر خندید داشتم می‌خوردم بعد بلند شد کاندوم زدم سر کیرم و فشار دادم داخل ک دیدم آه و نالش بلند شد اول آروم زدم بعد تندش کردم تند تند میزدم اونم آخ و نالش دراومد جوری ک می‌گفت نکن داری پارم میکنی بعدش بلند شدم اون بی حال روی تخت افتاده بود بعپ ی ربع ساعت رفتم دیدم بلند شده داره شورتش میپوشه از منم لباسام پوشیدم و اومدم رو مبل نشستم جلو تلویزیون دیدم اومد دستمو گرفت گفت کجا در بیار دوش نگرفتی گفتم می‌ره خونه خودمون گفت ن بلند شو تنبل بازم نرفتم دیدم بعد ۵ دقیقه لخت لخت اومد گفت پاشو وگرنه میدونی ب اصرار رفتیم حموم گفتم بخور گفت چیو گفت آبنبات دیگه گفت ن گفتم چطور من خوردم گفت بدم میاد گفتم چشات ببند دهنت باز کن گفت باشه دهنشو باز کرد آروم گذاشتم دهنش جلو عقب میکردم دیدم ن بلد نیس گفتم بیا دوش بگیریم زیر دوش هی خودشو میمالوند بهم اومدیم بیرون از اون روز دو ماه میگذره و هر روز سکس داریم دیگه بقول خودش شدم شوهرش
این داستان ادامه دارد …

نوشته: امیرخان


👍 16
👎 41
160401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

865804
2022-03-28 01:20:24 +0430 +0430

کیرم تو نظام آموزشی که پیک نوروزی رو حذف کرد این خردسالا ریختن اینجا کصتان مینویسن


865819
2022-03-28 01:45:27 +0430 +0430

وای ک چقدر تو ناز داری

1 ❤️

865822
2022-03-28 01:56:40 +0430 +0430

کاربرانی که داستانهای سکس با محارم رو مسخره میکنند و میگن اینا همش دروغه، لطف کنند یک بار به دادگاه های خانواده مراجعه کنند و حجم پرونده های زنا با محارم رو ببینند، اون وقت زر بزنند!
ضمناً، شماهایی که به این نوع داستانها فحش میدید خودتون بیشتر از دیگران به این نوع رابطه علاقمندید، چون اگه انسان به موضوعی علاقه نداشته باشه اصلاً روی اون موضوع کلیک نمیکنه. الکی هم نگید داستان رو نخوندم! این فیلما رو برای ما بازی نکنید! هرکسی که این لینک ها رو باز میکنه معلومه که به این نوع رابطه علاقه داره حتی اگه اونجا فحش بنویسه! پس دوستان ریاکار، لطفاً دیگران رو خر فرض نکنید و با خودتان و دیگران روراست باشید.


865844
2022-03-28 02:42:40 +0430 +0430

یکم بیشتر تمرین کن تا بهتر بنویسی
سعی کن واقعی‌ترش کنی که مخاطب از خوندنش لذت ببره نه اینکه بیاد بهت فحش بده
موفق باشی

1 ❤️

865859
2022-03-28 03:51:26 +0430 +0430

همه چی خوب بود تا خالت خلع سلاح شد !

2 ❤️

865895
2022-03-28 09:46:10 +0430 +0430

داستانت خوب بود فقط چند تا نکته:
1_در نوشتن دقت کن و غلط املایی نداشته باش.
2_درباره اتفاقات داستان بشتر توضیح بده و به جزئیات بیشتر اهمیت بده.
3_و در مکالمه از(+ و -) استفاده کن.

0 ❤️

865907
2022-03-28 10:54:53 +0430 +0430

عزیز به قول دوستمون مجتبی بکن، خیلی شتاب زده نوشتی لطف کن قسمت بعدی اگر بود با جزئیات بیشتری بنویسی
منتظر ادامش هستم
موفق باشی

0 ❤️

865936
2022-03-28 15:37:14 +0430 +0430

این داستان کوص و شر و زاییده ذهن یه جقی تمام عیار بود سروتهش دروغ و خالی بندی کوص مغز نمیتونی بنویسی ننویس مگه اعدامت میکنن

1 ❤️

865940
2022-03-28 16:31:13 +0430 +0430

بقیشو ننویس برو یه داستان دیگه کار کن

1 ❤️

865945
2022-03-28 17:22:24 +0430 +0430

سال۹۸اتفاق افتاد و دو ماهه که ادامه داره بعد سال۱۴۰۱نوشتی
کیرم تو سلول های خاکستری مغزت
جق کمتر بزن

2 ❤️

865960
2022-03-28 21:08:24 +0430 +0430

كسكش خودت فهميدى چى نوشتى؟

0 ❤️

865970
2022-03-28 22:53:18 +0430 +0430

دوستان دارن فیلمت میکنن که امیدوار بشی به نویسنده شدن .جون خوت ننویس دیگه

0 ❤️

865972
2022-03-28 23:14:23 +0430 +0430

ادامه نده لطفاً

0 ❤️

865987
2022-03-29 00:33:48 +0430 +0430

امیر ! اول اینو بخور و بعدش بمیر، مملکت شده یک مشت خاله و عمه و زن دایی و زن داداش و… جنده که منتظرند صاحب خانه بره روستا باغو آب بده تا اینها یک صفایی بخودشون بدند.

0 ❤️

866143
2022-03-29 18:52:48 +0430 +0430

درسته توی کله کیری توهوم زدی و چرت و پرت نوشتی ولی شماها انگار پدر مشخصی ندارین که راحت حتی تو تصوراتتونم با محرم خودتون دوس دارین سکس بکنین به امثال تو میگن فاقد ناموس 😊😊👍👍

0 ❤️

872608
2022-05-06 23:25:08 +0430 +0430

داستان قبلی رو هم خودت نوشتی راننده اسنپ ؟ کیرم تو اون مخت چی میزنی فردا ننویسی زن روحانی رو هم کردی

0 ❤️

922612
2023-04-09 15:46:15 +0330 +0330

خسته نباشی دنبال یه خانومم برای صیغه لطف کن شماره خاله جون رو بده شاید فامیل شدیم خونه دارم زیدات رو هم بیار خونمون دوتایی بکنیم👍

0 ❤️