سلام عزیزان دل
این داستان کاملا واقعی هست
من یه خواهر زن دارم به اسم هانیه که دو سال از زنم بزرگتره
قد بلند و سفید و کون گرد
هانیه با من خیلی جوره و پیشم راحته .من ۱۰ سالی میشه که دلم پیشش گیر کرده و میدونستم اونم همچین حسی داره و نمیتونه بگه .ما باهم زیاد رفت و آمد خانوادگی داریم
یه روز که حموم بودم و خانمم خونه مادرش که دیدم زنگ در زده شد به خیال خودم که خانم هست در رو زدم و دوباره رفتم حموم و بعد ده دقیقه که خودم رو خشک کردم و لخت اومدم بیرون که سشوار بکشم دیدم هانیه رو مبل نشسته و هر دو شکه شدیم و من بعد چند لحظه رفتم تو اتاق و شلوارک پوشیدم برگشتم
خوش آمد گفتم و اینکه فکر کردم خانمم هست و اینا و معذرت خواهی یه لبخند با معنایی زد و گفت من مثل خواهر خودت هستم و اشکال نداره و اومد کنارم نشست
کمی چای و تنقلات آوردم و شروع به حرف زدن کردیم که یهو گفت تا حالا لخت ندیده بودمت و خندید منم از فرصت استفاده کردم به شوخی گفتم الان یک هیچ به نفع تو شده باید لااقل مساوی کنیم و اونم باز خنده معنی داری کرد که دیدم این یعنی جراغ سبز. گفتم پس منم باید حداقل چند لحظه ببینم و اول روسری اش رو باز کردم البته با کمی استرس .چون تا حالا نکرده بودم. چیزی نگفت و ریز میخندید بعد مانتو اش رو دراوردم وقتی دیدم کلا خودش راضی هست دل رو زدم به دریا و کامل لخت کردمش که دیدم دستش رو گداشت جلوی کص اش که مثلا خجالت کشید که رفتم پشتش و بغلش کردم و سینه هاشو فشار دادم که شل شد و اه بلندی کشید بعد گفت یهو خواهرم نیاد که مطمئن شدم کامل اوکی هست. گوشی رو زدم رو آیفون و به خانم زنگ زدم که خواهرت اومده اینجا گفت یکم پذیرایی کن من تا یه ساعت میام مامان کمی کار خونه داره کمکش میکنم.
وقتی کامل مطمئن شد و از استرس در اومد بردمش اتاق و رو تخت خوابوندمش و یه کم لب گرفتم ازش و بعد کل بدنش رو ماساژ دادم و سینه هاشو مالیدم و هانیه هم جشاشو بسته بود و اه میکشید وقتی به کص اش رسیدم و تا دست زدم یه لرزش عمیقی کرد و من رفتم و حسابی براش خوردم که باز یهو لرزید که فهمیدم قشنگ ارضا شد که خودش گفت بسه نوبت منه و منو خوابوند و یکم به سینه و شکمم دست کشید رفت سراغ کیرم و بعد کمی نوازش سرش رو کرد تو دهنش و جوری ساک میزد که آدم به فضا میرفت
وقتی گفتم حاضری با یه اشاره چشمش افتادم روش و با کیرم کمی رو کص اش کشیدم که خودش با ناله گفت بکن که خیلی وقته منتطره این لحظه ام و آرام کردم تو و یکم جلو و عقب کردم و بعد تا ته کردم داخل
بهترین لحظات بود .حدود دو سه دقیقه ای که زدم آبم داشت میومد که بهش گفتم اوکی داد که بریزم داخل. چون قرص میخورد
با تمام فشار تمام آبم رو داخل کص اش خالی کردم
یکم که رو بدنش موندم حسابی بغلم کرد و تشکر کرد و منم همه جاشو بوسیدم و پاشد رفت دستشویی و اومد لباس پوشید و رو مبل که نشست و بعد به خانمم زنگ زد که خیلی وقته منتظره و بعد یه ربع خانمم اومد و انگار نه انگار که چیزی شده
بهترین سکسم با خواهرزنی شد که ده سال تو کفش بودم
بعد اون هر جا که باهم باشیم و جمع باشه از هر فرصت برای دست زدن به کیرم استفاده میکنه و خودش رو به من مساله
نوشته: امیر
انگار هرچی داستان کسشر تو شهوانیه رو ریختی توی مخلوط کن نتیجش شده این.
هرچی فاکتور برای یه داستان کسشر و به اصطلاح کستان، لازمه رو داره بهت تبریک میگم.
نارنگی رو نمیشه اینقد زود لخت کرد که تو تعریف کردی عجبببببببب
یه بار هم که زنت حموم بود، داداشت زنگ خونه رو زد. خانمت هم به هوای اینکه تویی، اومد در رو زد و دوباره برگشت تو حموم و بقیه ماجرا … !
یادته بهت زنگ زد و گفت که داداشت اومده، کی میایی ؟ تو هم گفتی اومدم خونه بابام کمی کمک کنم، تو ازش پذیرایی کن تا بیام!
از اون موقع به بعد از هر فرصتی برای دست زدن به کص زنت استفاده میکنه و خودش رو به اون مساله
خوشبحالت منم تو کف خاهرزنمم عاشقشم خوشکلترین ناناسترین دختر دنیاست متاهله و اونم میخاد اما جرات گفتن بهش رو ندارم وای بکنمش صدسالسگش میشم
دقت کردید اول هر داستانی که نوشته واقعیه واقعی نیست؟
کص کش درو همینطوری بدون جواب دادن و شناختن طرف باز کردی به خیال اینکه خانومته؟اگر مامور گاز یا اب میبود میومد کونت میزاشت چی؟! 😂
منم مثل خواهرتم؟!!خواهرا عاشق اینن لخت برادرشونو ببینن؟نمیدونم کدوم حرومزاده ای قصد داره اینارو باب کنه!!
خواهرزن مثل خواهر خود آدم میمونه!وقتی یه نفر میگه من مثل خواهرتم یعنی بهت هیچ نظری ندارم و نمیخوام توام بهم نظر داشته باشی
من میمیرم برای شماها که همه تون انقدر خوبین که تا دست میزنین به زنه ارضا میشه 😂
امیر
اینجا شهوانیه بالام جان…و همه میدونن که توو شهوانی، همه امیرها بلا استثنا کونی و مفعول تشریف دارن.حالا خودت قضاوت کن ببین آیا کُستانت با این واقعیت جور درمیاد یا خیر…!!؟
نوشته بالا رو یه شوخی فرض کن عزیز
حالا اگه واقعا داستان جذابی نوشته بودی طبیعتا همه لایکت میکردن.اما نوشته ت خیلی ضعیف بود و کوتاه.
بیشتر سعی کن و کمتر بزن تا همیشه بزنی.موفق باشی بالام جان.
فقط از اساتید قلم به دست بعد سکس تشکر میکنن ما که ندیدیم
باز خوبه نگفت بیا کمکم کمد جابجا کن وشربت نیاورد
واقعا پیش خودت چی فک کردی
ازگل بخای جق بزنی ا این بیشتر طول مبکشه
جنده رو هم بیاری خونه به این سرعت نمیشه
کلام اخر
ساندویچ بمب عطاویچ تو کونت خالی بند گوزو
اقلا بجای چایی یک شربت میزاشتی تنگش که باورمان بشه نه جلقی هست نه کسشعر گو
امیر جون تو که با این دودولت همه رو تو کف گذاشتی زنت چرا به این اون میده چاقال زنت گفت مامانش کار خونه داره دارم کمکش میکنم بعد خواهرش اصلا خبر نداشت که اون کجاست عهد بوق هم باشه توهمت تلفن همگانی که بود برو تو حموم جق بزن و تو خیالت تو کردی ماهم میگیم تو دادی
به این میگن نتیجه یک بر یک مساوی که برندش تو بودی و ما کس مغزش 😂😂😂😂
بابا چه بود من چند ساله رو خواهر زنم کار میکنم به زور تونستم بهش دست بزنم تو یهویی کردی تمام
چند کلمه آخر رو منو نگرفتم کسی فهمید به ما هم بگه
مساله شما صفحه چنده کونی؟