سکس با خواهرزنم و دخترش (۲)

1400/06/27

...قسمت قبل

سلام
به ادامه داستان قبلی مجتبی هستم از کابل افغانستان در مورد سکس با دختر خواهر زن شبنم و خواهر زنم ناجیه
خوب بعد از اون که اولین سکسم را با دختر خوارزنم در حمام انجام دادم و کونش را باز کردم نزدیکای شام رفت خانه شان دیدم در اتاق تنهاست گفتم جه خبر گفت خوش گذشت و کمی درد دارم اما باز هم می خواهم گفتم درست است بزارش به فردا گفته نمیتوانم انتظار بکشم گفتم پس چه کنم گفت امشب بیا خان ما گفتم فامیلت هست چه کنم گفت بعد غذا شام بیا و در اتاق خودم زیر تخت پنهان شو و امشب برنامه تنظیم می کنیم گفتم خطر دارد گفت تو بیا چون دختر خشنی بود کسی حق نداشت در اتاقش داخل شود من هم قبول کردم و به فامیل گفتم که دوستم زنگ زده شب میرم خونه مجردی ایشان دوست دانشگاه ام بود و فامیل با او شناخت داشت و گفتم دوستان دیگر هم جمع هستند شب آن هستم بعد از نان شب رفتم و وقت دیدم کسی متوجه نیست و در خانه ایشان الی امدن پدرش باز میبود مشکل نبود که وارد خانه شان شوم و مستقیم رفتم در اتاقش و زیر تخت پنهان شدم و بعد نیم ساعت خودش هم امد و درو بست لباس های خود را تبدیلی کرد لباس های سکسی مثل دختران فل پورن پوشید و بعداً مرا گفت حالا بیا از زیر تخب بیرون شو وقت دیدم سخت ذوق کردم و در اغوشم گرفتمش و لبایش چوشیم … گفت حالا فقط لاس بزن و منظر می شویم که پدرم هم بیاید وقت هم خواب شدند ما برنامه خود را اجرا کنیم ساعت ده شب پدرش امد و بعد من دوباره پنهان شدم و پدرش امد در رو زد و دختر حجاب که داشت پوشید و در را باز کرد پدر احوالش را گرفت گف این جیست که پوشیدی گفت لباس خواب در تن هست به این خاطر پدرشم گفت راحت باش و رفت دختر گفت کاری نداری من می خوابم اون هم رفت باز هم ما مصروف شدیم راس 11 شب باز رفت و بیرون برگست گفت همه خواب هستند و ما برنامه خود را شروع کریم از لب شروع کردم و بعداً گردن و مثل خاله اش وقت از گردن می گرفت دیگر تاقت نداشت و من هم به زودی ها رهایش نکردم و بعداً سینه هایش را خوب خوردم و بعدا به نافش رسید و خوب در نافش هم زبان زدم و بعدا پاهایش را باز کردم و بوسه های به اطراف کوسس زدم دیدم حشری شده و کوسسش را پیش دهنام تنظیم میکرد شروع کردم به خوردن کوسش و بعدا که جند بار در کوس چوشیدن ارضایش کردم به شم خوابوندمش و کونشم را لیس میزدم همینطور کنار گردن و سر شونه هایش را تا کونش و کیر را از عقب در چاکونش گذاشتم و به کوسس از پشت با کیرم ور رفتم دیگر دیدم که اب است که از کوسسش جاری است و من هم دوباره به کونش افتادم و سوراخ کونش را خوب لیس زدم و برایش کفتم برو حمام و مسلم شاور را باز کن و با سوراخ پایپ را به سوراخ کونت تنظیم کون و بعداً ابرا با فشار بگذار داخل کونت شود و چندین بار تکرار کن و رفت و همین کار ار کرد و خودش می گفت که تما روده های پاک شد و باز آمد و اینبار باز کونش را دیگر خوب لیس میزدم و زبانم را کمی که میشد داخل می فرستادم و باز با نگشت و کریم کونش را بیشتر نرم کردم و کیرم دادمش که برایم ساک بزنه یک چندقیقه که ساک زد و من هم با انگشستم مصروف کونش بودم خوابیم و گفتم بالا کیر بشین و اون هم کیرم را با سوراخ کونش تنظیم کردو کمی گفتم خودت را به بیرون فشار بده که سوراخ کونت بازتر شود و همین کار را کرد و نشت و سر کیرم رفت یک دم خود را روی سینه ام انداخت و کمی خود را ارام گرفت تا دردش کمی کم شود و بعداً بیشتر کیرم را وارد کونش کرد و بلاخره تا اخرش قورت داد و بعداً آهسته آهسته شروع کرد به پائین و بالا شده و دیگر آه می کشید مگر لندتر نمی توانست از ترس اینک کسی خبر نشود و خود را بشتر و با شدت زیاد به کیرم پائین و بالا می کرد و من هم مصروف مک زدن سینه و دستمالی کردن سینه هایش بودم و همینطور از لب هم می گرتم و می گفت بکن من کوسی هستم کوسی ( جنده ) بکن تا یخ کنم و من هم همینطور دست به کونش هم میزدم که بلاخره ارضا شد و همان طوریکه کیرم د رکونش بود خود را روی سینه ام رها کرد من هم بعد از اندک استراحت کونش را با دستانم بالا گرفتم و از زیر تلمبه میزدم تا بلاخره باز هم ارضا شد و باز برگداندمیش و به کنار خوابانمش و باز هم کیرم را فرستادم تو کونش و یک بار هم به این شکل ارضایش کردم و بعدا نوبت به داگی ستایل رسید من طاقت داگی ستایل را ندارم و اگر می خواهم آبم زودتر بیاید داگی ستایل می کنم و بعد از این خوب چندین بار داگی استایل در کونش تنبه زدم خودم را در کونش خالی کردم و کنار درزا کشید و گفت که چندین بار ارضایم کردی ولی گفت که کوسم را دست بزن تا راحت شوم همینطور کنار هم خواب بودیم و بعداً انگور اورده بود و برایم داد و خوردیم و گفت که امشب خوب بگای مرا که دیگر کونم کشاد کشاد شود و راحت بتوانم سکس کنم و من هم تا صبح چندین بار کردم و نزدیک ساعت 3 صبح بود که خواب شدیم و ساعت 5: 30 صبح که پدر و برادرش که کاسب بودند و وقت سر کار می رفتن رفتند و در خانه ایشان باز شد بیدارش کردم گفتم معاینه کن که کسی نباشد و وقت دیدم کسی نیست رفتم بیرون و مستقیم رفت در حمام محلمون و حمام کردم و بعد از ساعت و نیم ساعت برگشتم صبح البته باید بگویم مدت شش ماه بیکار بودم دنبال وظیفه بودم و کاربار شخصی که داشتم آنرا هم در این مدت تعطیل کرده بودم و این مورد به من وقت میداد که بیشتر زمان را کنار شبنم و ناجیه بگذرانم و از شبنم هم وعده گرفتم که همیشه باید بگذاره که ابم را در کونش خالی کنم و یا باید بخورش چون خوردن خوشش نمی آمد وعده داد که در کونش خالی کنم شنیده بودم وقت اب منی در کون طرف می رود دیگر اورا همیشه قلقلک می کند تا کون بدهد…
بعد اون روز برایشم گفتم که میخواهم مادرت را ناجیه را با تو یکجا بکنم و باید برانه بریزیم تا مادرت هم وارد شود و برایش گفتم که بعد از اون قضیه با مادرت ناجیه هم سکس کردم و حالا هم وقت خانه ناجیه تنهاست با او سکس می کنم و اون چشمش برق زد و به خوشحالی قبول کرد چون مادرش هم او را حمایت میکرد و در لباس پوشی سکسی او نمی گذاشت دیگران حتی پدرش مخالفت کند. از اون طرف با ناجیه برنامه ریخته بودم که دخترش را در فاز سکس بیاورد و بعد از سکسم به شبنم نگفته بودم که من شبنم را ردیف کردم و به شبنم هم گفتم با درت در مورد چیزی نگویی بگذار طبق برنامه خودش تو را برایم ردیف کند تا مقصر نباشی و به شبنم گفتم وقت من تو و مادرت با هم هستیم باید لباس هایت را بازتر کنی تا مادرت متوجه شود که دخترش می خواهد به من پای دهد روز دیگر شبنم در مقابل مادرش از من خواست تا شرت جینز سکی برایش بیارم و گفت خوش دارم حد اقل وقت در خانه تنها هستم بپوشم … و مادرش هم گفت ای دختر تو باید اروپا بری تا اتشت را آنجا بنشانی …و باز از کی میخواهی که برایت چنین لباسی بیاورد شوهر خالت است شبنم هم گفت اون در کنار اینکه شوهر خالم است دوستم است و ما با هم از این پیز ها ندارم تازه او نهم که در این مدت تقریبا کل جایم را دیده است و ناجیه طرف به شک دید و بعداً برایش تعریف کردم که مطلب اون از این بود که شبنم همیش لباس های راحت و آزادش را پیشروی من پوشیده نه مردای دیگر فامیل …خوب روز دیگر شرت جینز را برایش اوردم از همان های که اصلاً پاچه ندارد و کمی که داشت من قطع کردم فقط خط نازکی گذاشتم که فقط در درز کونش برود و به اندازه 3ه 4 انگشت که وقت پوشید با یک بلوز و اون را هم در قسمت شکم گره زده و تا شکمش معلوم باشد وقت امد ناجیه چشمانش برامد و گفت این دیگر چه است حلال که تنها همونجا مانده که مجتبی ببیند و خندید و من هم گفتم سبنم جان لطف دارند و خندیدیم. روز بعد با شبنم تنظیم کردم که قبل از امدن من به منزل شان برود حمام پیش از حمام رفتن چون که با مادرش راحت است لباس خود را در اتاقش در بیاورد و بگوید حوصله تبدیلی لباس را در حمام ندارم البته شبنم این عادت همیشگی اش بود وقت حمام میرفت بدون لباس می آمد البته وقت که با مادرش و خواهر کوچلویش تنها می بود و شبنم هم همین کار را کرد و وقت من سالون با مادرش می نشینم شبنم مجبور بود وقت طرف اتاق میرود از صالون رد شود.
همینطور با ناجیه هم همین مورد را تنظیم کردم و به ناجیه گفتم که من در جریان صحبت های که با شبنم داشته ام و او گفته که اکثر اوقات وقت کسی خونه نیست با مادرم تنها هستم لخت حمام میروم و لخت می ایم و با ناجیه فهماندم هروزیکه من نبودم و شبنم اینطوری لخت حمام رفت برایم زنگ بزن تا من بیایم و اورا لخت در سالون گیر بیاندازیم و باز من سکسم را با او در مقابلت عملی کنم ناجیه هم گفت که اگر قبول نکند و بنداند که من با تو ارتباط دارم و با تو برای شبنم برنامه ریختم چه می شود من گفتم که شبنم تا اینجایش هم خود را پیشم تقریباً لخت کرده و خودت هم میدانی که بدون من پی هیچکس خودش را تا این حد لخت نکرده ناجیه گفت بلی پس گفتم برنامه همون است و حتما انجامش میدهیم و فردا هردو برنامه با شبنم و ناجیه تنظیم بود شبنم لخت حمام رفت تو مادرش برای تلیفون کرد که همچه همینطور پیش میرود و من هم رفتم و در سالون با ناجیه کمی ور رفتم تا حشری شد و استرس این کار را کنار گذاشت و در همین حال بود که شبنم از حمالم خارج شود لخت بود خود را پشت ستون قایم کرد گفت مامان نمی گویی که فلان امده من که لختم هیچ هم با خود حمام نبرده بودم و حوله را هم همان جا رها کردم مادرش ناجیه خنید گفت اینکه بیگانه نیست از خودماست بیا مشکل ندارد اخر خودت گفتی که همه جاهایت را دیده و شما بین خود تعارف ندارید بیا مشکل ندارد تازه مجتبی هم سرش را پائی گرفته دیدم شبنم با یک دست روی سینه و یک دست روی کوسش بیرون شد آهسته آهسته میخواست از کنار ما رد شود و در این حال ناجیه برایم گفت مجتبی یالله شروع کند و من هم دستان شبنم را گفتم و به دیوار تکیه دادمش و ناجیه هم با دهن خود افتاد به کوس شبنم و با دست و زبان با کوس شبنم ور میرفت و در بالا من سینه هایش را میخوردم و از گردن لبش می بوسیدم و شبنم که در این حالت خند اش کرفته بود الکی چیغ میزد شما چه میکنید رهایم کنید بعد از این با او ور رفتیم دیدم که صدای شبنم از چیغ به اه اوه حشری تبدیل شده بود و خوده شل کرد و در این حالت بود که خوابوندمش و هدو ما ناجیه و من جاهایمان را عوض کردیم و من به کسش افتادم و خوردن کوس و ناجیه هم به خوردن سینه و لب شبنم دیگر شبنم پاهایش را باز کردو من از ناجیه خواستم که برایم مایع لزجی بیاورد مثل روغ زیتون از این قبل که رفت عاجل اورد و باز هم مصروف شد و با سیه و لب شبنم و در کنارش برایش می گفت که مجتبی از خودمان است و میدانم تو زیاد حشرت بالاس باید یکی ترا یخ کند و کی بهتر از این بیا امتحان کئ بعداً هروز می خواهیم و من هم که چند با انگشتم را فرستادم به کون شبنم که از اول هم باز بود بازتر شد و کیرم را تنظیم کردم و پاهای را بالا کردم و ناجیه گفت نکن دردش می اید و من گفتم نه خیر تازه خوب بازش کردم که ناجیه دید خندید گفت تو که در بازکردن کون چقدر ححرفیی هستی و من هم کیرم را فرستاد در کون شبنم همینطور که تلمبه میزدم ناجیه با سیه و کوس شبنم ور میرفت برای انگشت میکرد و یا می خورد و شبنم هم طبق معمول که هر بار باید پیش از کون دادن با مسلم شاور کون خود را صاف می کرد که کرده بود و من که دهن ناجیه را در نزدیکی کیرم دیدم کیرم را کشید و به دهند ناجیه دادم و ناجیه هم برای ساک میزدو باز در کون شبنم هدایتش می کرد و بلاخره شبنم ارضا شد و حتی در جریان اول هم یکبار ارضا شده بود اینبار ناجیه خود را کاملا لخت کرده بود خوابید و من در کوسس تلمبه میزدم و شبنم با مادرش ور میرفت و کوسس را که من میگائیدم ناز میداد و بعداً کیرم را از کوس ناجیه برون کرد و برایم ساک زد و باز خودش بای مادرش روبه شم خم شدو کونش را قلمبه کرد تا من از کون بکنمیش و من هم یک بون کون شبنم را می کردم و یک بار کوس ناجیه را و ای دو هم مصروف لب بازی و سینه خوری با هم بدوند تو این شرایط بود دیدم که آبم می آید از کوس ناجیه برون کردم و زدم در کون شبنم و همان جا خالی کردم کیرم را که بیرون کردم ناجیه برایم خوب خورد و آب که مانده بود مکید و بیحال کنار هم افتادیم البته باید بگویم خالی کردن در کوس ناجیه هم مشکلی نداشت چون بعد از دختر آخرش دوکتور رحم اش را برداشته بود خوب بعد ناجیه گفت که باید کون مرا هم بکنی و من کفتم حالا که باید بروی پسرت را از مدرسه به خانه بیاری و من یک دست با شبنم سکس میکنم تا کونش خوبتر آمده شود و شب باهم در اتاق شبنم تورا هم از کون میکنم و برنامه که قبلاً با شبنم در اتاقش میداشتم برایش تشرح کردم که اینطوری شب پیش شما می آیم و اون هم قبول کرد و طبق برنامه یک دوباره ناجیه را شب در اتاق شبنم گائیدم و اون رفت کنار شوهرش بعداً شبنم بود که در کنار من بود تا صبح می کائیدمش و این شده بود برنامه ما هروقت شبنم از مدرسه می آمد من ناجیه و شبنم با هم سکس میکردم ولی ناجیه زودتر خسته میشد و گاهی هم شبانه در اتاقش شبنم را مگائیدم و ناجیه هم یگان شب مهمان ما می شد… و از اینکه از دختران فامیل ایشان خبر داشتم که جنده هستند گفتم که باید همونای را که قبلاً برایم معرفی نمدی که فلان کس با فلان کس سک دارد باید برایم ردیف کنید که هردو قبول کردند و بعدا سه تا از دختران عموی شبنم و یک هم از دخترام عمه شبنم و یکی دختر خود عمویش را که سابقه سکس با غریبه ها را داشته برایم تنظیم کردند که بعدا در داستان دیگر خواهم نوشت. و پس از این من و شبنم نزد ناجیه مثل شوهر و خانم بودیم و اون هم مادر شوهر جنده ام که این برنامه همیشه ادامه داشت و ناجیه وعده داد که هر جوری شود نمی گذارم کیر شوهرش پرده اش را بزند باید تو پرده شبنم را بزنی و به ان هم تقریباً وفا کرد داستان اون را هم خواهم نوشت
با معذرت داستان هایم طولانی است به خاطریکه واقعیت زندگی سکی من هست من با افراد زیاد سکس کردم که شاید نتوان شمار کنم

نوشته: مجتبی


👍 2
👎 8
105401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

832879
2021-09-18 00:30:42 +0430 +0430

ظاهرا آمریکائیها از دست این فرار کرده اند!! 😁

5 ❤️

832908
2021-09-18 05:09:09 +0430 +0430

برگاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
بیخود نبود آمریکایها مترجمای افغانیشونو گرین کارت داده بودن
5 خط خوندم, گریپاژ کردم

1 ❤️

832994
2021-09-18 19:23:25 +0430 +0430

مغزم گوز پیچ شد لعنتی تو باید نویسنده میشدی نه که اینجا کوس شعر بنویسی

0 ❤️

832996
2021-09-18 19:44:28 +0430 +0430

این‌بار، -برای اوّلین بار- اوّل کامنتا رو خوندم و بعد یه نگاه به داستان انداختم.
چشمم خورد به تنظیم!
چیزی که تنظیم شده، آلت مردهای همون زن‌هائیه که ادّعا کردی گائیدی‌شون،درِ سوراخ مبارکت!
که قطعاً خواستن موتورت رو تنظیم کنن تا دوگانه‌سوز شی!
قطعات موتور شاهین به انضمام میل‌لنگش حواله‌ت بادا ابله بی‌سواد.

0 ❤️

833002
2021-09-18 23:13:23 +0430 +0430

اره اصن عمو جانی تویی اون کچله اداتو در میاره تگزاس حاکت کنن

کونی:/

0 ❤️

833019
2021-09-19 00:49:26 +0430 +0430

پشمام خخخ

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها