سکس با خواهر زن و باجناق

1388/08/10

من و نامزدم حدود 2 سال بود که با هم دوست بودیم و به تازگی 9 ماهه که با هم ازدواج کردیم. خانواده ‫هامون وقتی فهمیدن که ما دوتا همدیگر رو دوست داریم با ازدواج ما موافقت کردند. البته خواهر زنم نقش ‫اصلی رو در این میان داشت. اون از اول دوستی ما رو می دونست و به ما کمک می کرد همدیگر رو بهتر ببینیم و با هم باشیم‬ . ‫خونه یکی از دوستاشو بعضی از وقتا برامون خلوت می کرد تا ما دوتا با هم باشیم. البته وقتی فهمید ما دو تا ‫کار رو تموم کردیم دیگه اینکار رو نکرد. اخه خیلی ترسیده بود خواهرش (زنم) حامله بشه. البته اون شب رو هیچ وقت از یادم نمی ره. یک سکس واقعی داشتیم خلاصه ما دو تا با هم ازدواج کردیم ‫روزها داشت می گذشت و ما دوتا بیشتر روز ها به خونه باجناقم می رفتیم و با اونا بودیم. کمی در مورد خانواده زنم بگم. خواهر و خودش و مادرش از خانواده های با فرهنگ بودن‬ ‫هیچ احساس رودرواسی از هم ندارن. خواهر زنم همیشه پیشم با دامن کوتاه و سینه باز هستش. البته شوهرش ‫از اون فهمیده هاس ادم روشنیه. زیاد اهل بسته بودن و اینا نیست. منم به زنم گفتم قبلا هرجوری تو خونه ‫بودی اونجوری باش و اونم مثل خواهرش سروسینه و پاهاش جلوی باجناقم باز هستش بعضی وقتها دیدم که‬ باجاناقم داره از روی شهوت نیگاه می کنه‬ .

یه شب تا دیروقت خونه باجاناقم بودیم داشتیم فیلم می دیدیم فیلمه کمی باز بود تقربیا نیمه بود هر چهارتامون‬ بدجوری شهوتی شده بودیم‬ ‫نصف شب شده بود می خواستیم که بخوابیم یهو گفتم بایید با هم اینجا بخوابیم. همین که اینوگفتم نگو همگی‬ منتظر این برنامه بودن موافقت کردن. دوتا پتو انداختیم زمین و دوتا لحاف هم آوردیم و خواستیم بخوابیم‬ ‫شهوت داشت تو اتاق موج می زد. خواهر زنم طوری نشسته بود که دستش رو گذاشته بود روی کیر شوهرش‬ ‫و شوهرش هم با دستش کونش رو بازی می داد. زنم این موقعیت رو بهم نشون داد. من کیرم باد کرده بود‬ ‫رفتیم آشپزخونه و وحشیانه همدیگرو بغل کردیم و بوسیدیم. بهش گفتم کاش می شد امشب با هم سکس داشتیم‬. ‫گفتش چطوری ؟ گفتم میشه با اونا و پیش اونا این کار رو بکنیم. با تعجب گفت مگه میشه ؟ گفتم چرا نشه می‬ ‫دونم اونام این رو می خوان. باید یه جوری این موضوع را باز کنیم. گفتم که من نقشه اش رو کشیدم. خلاصه‬ رفتیم پیش اونا‬ .

من شبها عادت دارم فقط با یه شورت بخوابم بعضی از وقتها اونو هم در می اروم‬ ‫رفتم زیر لحاف و شروع کردم لباس هامو در اوردن. زنم هم متوجه این موضوع شد. خندید و گفت عزیزم تو‬ خونه خودمون نیستیم ها‬ !!! ‫یواشکی گفتم زیر لحاف تو این تاریکی کی می فهمه. مطمئن بودم که اون دوتا متوجه این موضوع بودن. زنم‬ ‫هم پیرهنشو در اورد و با یه کرست منو بغل کرد. ما بی خیال نقشه شدیم شروع کردیم با هم حال کردن. یهو‬ ‫باجناقم گفت ببینم شما دارین چکار می کنید لحاف رو بلند کردم و گفتم هیچ داریم بهم قصه می گیم. گفتش به ما‬ هم بگین‬ . ‫با خودم گفتم دیگه جای خجالت کشیدن نیست بهش گفتم بیایین با هم راحت باشیم می دونیم که هر چهارتاییمون‬ چقدر دلمون می خواد با هم این کار رو بکنیم پس بیایید از هم خجالت نکشیم‬ ‫باجناقم گفت : من از خدا می خوام. خواهر زنم یه صدای شهوتناکی کرد و گفت عزیزم بیا بغلم.شوهرش رو ‫بغل کرد. باجناقم گفت فقط یه شرط داره. گفتم چه شرطی؟‬ ‫گفتم بیایین فقط با همسرهای خودمون فقط باشیم با دیگری کاری نداشته باشیم. با هم گفتیم باشه.

خلاصه آروم‬ ‫کارها شروع شد. زنم شلوارش رو در آورد با شرت وکرست افتاد بغلم. من هم که با شرت بودم کرست زنم‬ ‫رو کمی دادم پایین نوک پستونش اومد بیرون. داشتم می خوردم یهو دیدم صدای اونا بلند شد برگشتیم دیدم‬ ‫خواهر زنم کیر شوهرش رو گرفته و داره براش ساک می زنه. باجناقم لخت شده بود از سرعت عمل اونا‬ ‫تعجب کردم. از این که با یه زوج دیگه داشتیم سکس می کردیم بدجوری تحریک شده بود برگشتم سراغ زنم‬

کرست و شرتش رو در اوردم و اون هم شرت منو در اورد به حالت 96 قرارگرفتیم. مال همدیگر رو شروع‬ کردیم خورد‬ ن. ‫وسط کار برگشتم دیدم خواهرزنم لخت شده. یه بدن سکسی کامل بدون هیچ گونه نقصی پستونهای گرد و ‫برجسته و یه کس طلایی. گفتم که باید اونو هم بکنم. برگشتم و به زنم گفنم بیا کار اصلی رو بکنیم اون هم ‫قبول کرد. خوابید و پاهاش رو باز کرد از کسش داشت اب شهوت می اومد. کیرم رو دستم گرفتم خواستم برم‬

 

روش که خواهرش یهو اومد گفت می خوام بببینم کیرت چطور کس خواهرم رو می خواهد تصاحب کنه. گفتم‬ ‫بیا و ببین باجناقم هم اومد خلاصه اروم سرکیرم رو گذاشتم جلوی کس زنم اون دوتا هم خم شده بودن وداشتن‬ ‫اونو می دیدن که اروم کیرم رو فشار دادم دیدم خیلی خیلی اروم لغزید رفت تو همین که تمامش رفت تو زنم‬ ‫لرزید فهمیدم گه بخاطر دیدن اونا زود ارضا شده.


 

خلاصه داشتم با تمام وجود عقب وجلو می کردم اونا هم‬ ‫رفتم بغل هم. آبم داشت می اومد گفتم حیفه یه لحظه دیدم اونا هم می خوان کار رو تموم کنن. به زنم گفتم ما هم‬ ‫بریم مال اونا رو نگاه کنیم. گفت باشه. بلند شدیم رفتیم کنار اونا دیدم کس خواهرزنم داره از شهوت میترکه.‬ ‫باجناقم کیرشو گرفته دستش می خواد بکنه اون تو. رفتم جلو کمی از اب دهنم رو زدم به کیرش. این کارم‬ ‫باعث شد خواهرزنم بلرزه. داد زد : زود باش کیر تو بذار تو دارم می میرم تا ته بکن. جلو خواهرم منو بکن‬ . ‫بعدش گفت خواهر سکسی من بیا ببین چطور کسم می خواد باز شه. خلاصه باجناقم هم نامردی نکرد و کیرش‬ ‫و تا ته گذاشت تو کسش. هردو تاشون داشتن داد می زدن. ما هم کنار اونا شروع کردیم به کار. هر دوتا جفت‬ ‫داشتیم یکنواخت کار می کردیم داشت ابم می اومد داد زدم دارم می ام زنم گفت همشو بریز تو خواهرش هم‬ گفت تو هم بریز تو. ما دوتا هرچی اب داشتیم ریختیم تو کس زنامون‬

 

هرچهارتامون سست شده بودیم. گفتیم بریم حموم.رفتیم حموم. تصمیم گرفتیم همه با هم همدیگر رو بغل کنیم.‬ ‫وقتی بدن خواهرزنم رو گرفتم کیرم بلند شد. شوهرش گفت اوهوی چه خبره؟‬ ‫گفتم مگه تو حالت بهتر از منه همه خندیم اخه کیرش تو دست زنم راست شده بود و داشت با اون بازی می‬ کرد‬. ‫خواهرزنم گفت یه چیزی بگم من دوست دارم جفت ها عوض بشه. موندیم چه بگی.م زنم گفت راست میگه من‬ ‫هم می خوام. من هم گفتم راستش رو بخواین من هم می خوام. باجناقم هم قبول کرد تو همون حموم شروع‬ ‫کردیم به کار. خواهرزنم چقدر شهوتی بود. زنم تو بغل باجناقم داشت از شهوت می مرد. سرو صدایی می‬ کرد که تعجب کردم. پستونهای خواهرزنم رو شروع کردم به خوردن. زنم داشت کیر باجناقم رو می خورد‬

 

گفتم بریم اتاق اومدیم بیرون و همدیگر رو خشک کردیم و کار رو ادامه دادیم. وسط کار دیدم زنم پاهاش رو‬ ‫دور کمر باجناقم قفل کرد و اون داره تلمبه میزنه. با دیدن این وضعیت ما دو تا بیشتر شهوتی شده چنان کیرم‬ ‫را ته کردم تو کس خواهرزنم که داشت بال بال میزد. گفتم می خوام ابم رو بریزم رو پستونات. گفت بیا بیا‬ ‫همین که کیرم رو در اوردم چنان اب منی رو پاشید رو صورتش که از خودم تعجب کردم. باجناقم هم خودش‬

 

رو شکم زنم خالی کرده بود. خلاصه هرچهار تامون سست افتادیم کنار هم بوی عرق و شهوت می اومد.


بعد‬ ‫از یه ساعت بلند شدم دیدم اونا خوابیدن. رفتم دستشویی و اومدم و خواهرزنم رو بیدار کردم و اون هم بعد از‬ ‫دستشویی اومد و ما باز هم شروع کردیم. با صدای تلمبه زدن ما اوناهم بیدار شدن. زنم داشت تعجب می کرد‬ ‫گفت خوبه افرین چشم رو دور دیدی. گفتم برای بار اخر می خوام خواهرت رو بکنم. توهم بیا ببین خلاصه زنم‬ ‫کنارمون نشست و کردن خواهرش رو نگاه می کرد و پستونای خواهرش رو لیس می زد. و از پشت باجناقم‬ داشت کسش رو می گایید‬ . بعداز نیم ساعت دیگه از هرچی کس وکیر بود خسته شدیم. خوابیدیم‬ ‫صبح دیدم خواهرزنم لخت داره تو اشپزخونه صبحانه درست می کنه. زنم هم لخت کنارم خوابیده بود. همه‬ ‫بلند شدیم. خواستیم لباس بپوشیم بهم نگاه کردیم وهمگی با هم خندیدیم چون لباس پوشیدن دیگه معنی نداشت. تا‬ ‫عصر که اونجا بودیم چندین بار با هم سکس کردیم دیگه این مسئله بین ما حل شد ولی اینو هم بگم تا الان هم‬ ‫با هم هستیم ولی هیچ وقت تنهایی با زنای هم کاری نکردیم چون قول دادیم که فقط وقتی با هم چمع باشیم از این کار ها بکنیم‬ . ‫البته یه بار قرار گذاشتیم که زنا با هم و مردها هم با هم سکس داشته باشیم یعنی سکس با هم جنس و پیش‬ همسرای خودمون


👍 23
👎 4
564503 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

262257
2011-02-03 12:05:21 +0330 +0330
NA

خوب و جدید بود، قشنگ نوشتی، ممنون

0 ❤️

262258
2011-03-25 10:57:58 +0430 +0430
NA

كس ننه جنده همتون كيرم تو كس زن جفتتون اما تنها بدونه شما كسكشا

0 ❤️

262259
2011-05-10 04:20:15 +0430 +0430
NA

باو شما که طایفه ای جنده تشریف دارین ، زنتو بیار خودم واست بکنم حال کن و جغ بزن کس مغز

0 ❤️

262261
2012-02-10 09:02:30 +0330 +0330
NA

چرت و پرت بود.

0 ❤️

262262
2012-07-09 16:46:15 +0430 +0430
NA

>) ماهرانه خیالپردازی میکنی

کس خل احمق بی غیرت

0 ❤️

262263
2012-08-15 16:30:44 +0430 +0430
NA

دمت گرم …
خیلی خوشم اومد اما کاش سایز کیرتون رو هم میگفتی اگه بعدش همجنس بازی هم کردین اونم تعریف کن

0 ❤️

262265
2012-08-23 17:55:44 +0430 +0430
NA
  1. خوشم اومد . کاشکی این وضعیت قسمت من هم بشه .
0 ❤️

262266
2012-09-04 19:04:38 +0430 +0430
NA

كون كش ننويس

0 ❤️

262269
2012-10-12 07:27:26 +0330 +0330
NA

کسکش کونی . یه چی بگو که تکراری نباشه اینو 3 سال پیش تو گوشیم خوندم کس شری بیش نبود اخه کدوم حرومزلده میاد زنشو بده باجناقش بگاد خارکونی ننویس . تخم افتابه

0 ❤️

262270
2013-01-02 02:58:01 +0330 +0330

داستان مسخره ای تو ذهن درست کردی و گفتی. ما از روز ازل شنیده بودم باجناق با هم خوب نیستند. اون وقت بیاد زنش رو بده به باجناقش. لااقل داستان درست میکنید. گاف ندین

0 ❤️

262271
2013-10-12 00:56:19 +0330 +0330
NA

كوس شعرننويس

0 ❤️

262272
2014-03-29 17:28:44 +0430 +0430
NA

كون از اهواز نيست فرق نميكنه چه پسر يا دختر مهم اينه كون اهوازي باشه؟؟؟؟؟

0 ❤️

262273
2014-08-22 12:33:09 +0430 +0430
NA

koskesh ridam be oon zane jendat

0 ❤️

262274
2014-10-24 06:17:18 +0330 +0330

bad nabud jaleb bud

0 ❤️

262275
2014-11-12 06:47:14 +0330 +0330
NA

خیلی باخال و شهوت انگیز بوز

0 ❤️

262276
2015-03-10 05:05:35 +0330 +0330
NA

فیلمش باز باد
خانوادشون باز بودن
همه چی باز بود

0 ❤️

262278
2015-03-10 06:19:36 +0330 +0330
NA

بدک نبود
ازخالی بندی هاوکسشعرایی که بقیه با مادرشون سکس میکنن مینویسن بهتر بود

1 ❤️

262279
2015-07-25 10:26:10 +0430 +0430
NA

بدک نبود نوشتت… good

0 ❤️

529274
2016-01-23 17:45:30 +0330 +0330

عااااااااااااااااااااااالی بود داداش خیلی خوب نوشتی ادامه بده
ما هم زوجیم اگه دوست داشتی با ما تجربه کنی در خدمتیم

0 ❤️

530644
2016-02-11 16:20:57 +0330 +0330
NA

خیلی خیلی تخیلی بود… شاشیدم به این تخیلت… (wanking)

0 ❤️

530645
2016-02-11 16:24:24 +0330 +0330
NA

کریم مسلمون نیستی… 🙄

0 ❤️

530997
2016-02-15 23:12:36 +0330 +0330

این نوع سکس واقعا لذت بخشه، مرسی از داستانت

0 ❤️

532742
2016-03-07 13:49:08 +0330 +0330

chert bod.

0 ❤️

550346
2016-07-26 10:51:30 +0430 +0430

کوس شعر جدیدی خوندم اون باجناق زن جندت یه اتاق خواب دیگه نداشت برید اونجا جلق بزنین ؟ ? ?

0 ❤️

567247
2016-12-03 12:42:20 +0330 +0330

خیلی حال میده خدا قسمت ما هم بکنه

0 ❤️

567298
2016-12-03 21:06:00 +0330 +0330

اخ کس مغز اینم شد داستان

0 ❤️

595690
2017-05-14 09:09:44 +0430 +0430

نظر شما چیه؟منم کس کون میخام خوش بحالتون منم بیام کون جفتش بکنم باجناق سوم بشم

0 ❤️

595722
2017-05-14 13:31:42 +0430 +0430

به خوب و بدش کاری ندارم ولی خودتم میدونی تکراریه از یه جای دیگه کپی کردی چند سال پیش این داستانو تو چند تا سایت مختلف دیده بودم خوش باشی

0 ❤️

611926
2017-06-05 00:11:59 +0430 +0430

خوش بحالتون منم دوست دارم یکی منو جلوی زنم بکنه

0 ❤️

718528
2018-09-21 03:39:14 +0430 +0430

بازم یه جغی کسی نوشت

0 ❤️

776330
2020-11-10 12:36:28 +0330 +0330

عااالی بود. اگه واقعی باشه نوش جونتون و دمتون گرم. شاد باشید

0 ❤️

778278
2020-11-23 05:13:37 +0330 +0330

تصمیم های مهم و سخت رو چقدر زود و ریلکس اتخاذ میکنید ای کاش مدیران این مملکت جرأت همچین تصمیم گیری و سرعت عمل در بهبودی اوضاع نابسامان رو داشتن.

0 ❤️

854031
2022-01-18 04:26:50 +0330 +0330

این قولتون دیونم کرد، چقدر غیرتی 😄

1 ❤️

887547
2022-07-29 16:36:20 +0430 +0430

هيجان انگيز بود

0 ❤️

919369
2023-03-18 05:41:52 +0330 +0330

داستان بازی نوشتی مثل فیلم بازی که دیدی

0 ❤️