سلام
من ارمانم ۲۳ سالمه این داستان برای ۳/۴ سال پیشه
برای زیارت با خانواده و اقوام پدری رفته بودیم کربلا
البته من هیچکدوم از امام هارو قبول نداشتم ولی چون همه رفتن منم باهشون رفتم ک تنها نمونم
به حرم رسیدیم و خانواده رفتن برای زیارت ، من بیرون نشستم و سیگار کشیدم تا بیان
یهو چشمم ی دختره رو گرفت ، قد کوتاه و کون گنده ، ازین چادرای یکسره پوشیده بود ، مشکی و بلند و گشاد ک ازون لباس ب اون گشادی کون طرف معلوم بود
گفتم جوون چ کصی ، دختره برگشت با تعجب نگاه کرد 😂😂😂 منم با ی نیش خند ب منظور احترام جواب اون نگاهشو دادم . گفتم این فارسی بلد نیس ک اگرم تعجب کرده ب خاطر اون جووووون کشداری بود ک گفتم 😂 زیارت تموم شد و اون نزدیکی ی بازار کوچیک بود ک کصشر میفروخت ، جانمازی و تسبیح و …
دختر هم با مامانش بود دیدم ک وارد بازار شدن ، اومد اروم در گوشم گفت فارسی بلدم 😂😂 منم دندونام ریخت 😂😂 گفتم خو ب من چه ، دختره هم از ما زد جلو ، ریز ریزکی دستی ب کونش میکشیدم و پامو میمالوندم بهش ، میترسیدم ک جیغ بزنه ولی خودش راضی بود ، بازار هم تنگ بود و شلوغ ـ بعد چند دقیقه دیدم ک مادر دختره ک ی گاو ب تمام معنا بود 😂 ( اخه ننش اندازه رضا زاده بود ، سیاه و چاق 😂😂) ی کلید داد ب دختره و عربی یچیزایی گفت و رفت ، دختره هم سرعت راه رفتنش زیاد شد و فهمیدم میخاد از بازار بره ، منم ب خانواده گفتم حالم داره بهم میخوره بیرون از بازار منتظرم ، رفتم تعقیب دختره ، از بازار ک اومدیم بیرون سمت چپ چن تا کوچه رد کرد رسید ب خونشون ـ ک ی ساختمونه کیری ساخت ، دو طبقه بود ، عینه ویلا هایی ک تو شمال هس
ساختمان ی طوری بود ک در ورودی داشت ولی از بیرون راه پله معلوم بود ،منم ی سوت زدم و با دستام قلب نشون دادم اونم گفت در بازه 😂
تو کونم عروسی شد ـ پله هارو رفتم بالا در خونشونم کثیف بود اش ریخته بود رو در تمیز نکرده بودن ـ رفتیم نشستیم رو مبل راحتی ک مبله انقد داغون بود این چوباش میرفت تو کون ادم ـ چایی با قند و نقل نبات اورد ، چایی مزه زهر مار میداد و استکان هم تمیز نبود ، یهویی دختره رفت تو اتاق خواب با تاپ و شلوارک اومد بیرون 😍😍 همون موقع با دیدنش سیخ کردم ، گوشت گوشت گوشت خالص ـ دلا شد استکان چایی رو برداشت چاک سینشو دیدم سوتین نبسته بود و سایزشم ۸۰ 😍 داشتم دیوونه میشدم نشست کنارم ، سن و اسم همو پرسیدیم ، اون ۱۴ سالش بود !!! پرچام ریخت ، اسمشم اسم سختی بود یادم نیس همون موقع هم یادم نموند ، یهو ازش لب گرفتم ک شاکی شد و داد زد و عربی ی چیزایی گفت ، منم نفهمیدم گفتم چیی؟؟ گفت هزینه ، دوزاریم افتاد جنده پولیه 😂 گفتم پول ایرانی دارم قبول کرد ۲۰۰ دادم بهش دستمو گرفت برد اتاق خوابش ـ لباسارو دراورد ـ سینه ۸۰ ـ کون گنده ـ کص گوشتی 👙💦💦 ولی نکته منفی ش رنگ پوستش بود ک عینه ننش سیاه بود ـــ ی ساک پرتف و مجلسی زد ک فهمیدم اینکارس ـ بلندش کردم داگی خوابوندمش وحشی کردم تو کونش ـ جییغ بلند میکشید و اه اه میکرد پامو چنگ میزد ، منم توجه نمیکردم میکوبیدم توش ،گریش گرفت گفت تمومش کن ایرانی ، کشیدم بیرون ی نفس عمیق کشید برگردوندم کردم توکصش میدونستم پرده نداره ، چون جنده پولی بود ـ انقد کوبیدم ک تخت داشت میشکست ، دختره هم فقط داد میزد و اخ اوخ میکرد ابم اومد همرو ریختم تو کصش 😈😈 برعکس ایرانیا ک دادبیداد میکنن این دختره کلی هم حال کرد ریختم تو کصش ــ بعد خوابیدم کنارش ممه های بینظیرشو خوردم ، اوووف 😍😍
ازش خداحافظی کردم و اومدم بیرون ، برگشتم دم خروجی بازار ک خانواده دنبالم میگشتن منم یچیزی گفتم و پیچوندمشون ،
شماره دختره هم گرفتم ـ ولی تلگرام نداشت ـ روزای اخرم با پسرعمم رفتیم زدیم توش
مرسی ک خوندید
نوشته: ارمانم بابا نرده چار چافیم
تا اونجا ک گفتی دندونام ریخت دیدم و باید بگم ک کیرم دهنت دوست عزیز و دیگر هیچ
اصل داستان اینه که دم حرم نشسته بود و متتظر که سهتا گردنکلفت (گفتم گردن که نابالغا نفهمن!!) میان سمتش و میبرنش جائی که توصیف کرد. تخت از فشار چهارنفر میشکنه و همراه گردنِکلفتِ (کماکان برای ردّ گمکنی نابالغا) عربا میره تو کونش و جر میخوره.
ابله بیسواد نکبت داغون! تلاش کن همیشه داستانی رو که تعریف میکنی، بدون دروغ باشه.
ناموسا این جفنگیات رو از کجات دراوردی تو عراق دنبال این کار باشی بگیرنت از کون دارت میزنن گوسفند
داش من که کاری ندارم ولی کیر رخش(اسب رستم)تو کون خودت و سوراخ تمام خاندانت
مرتیکه خالی بند
داداش حرف سنده ، اصلا هر چی بگی
چشم بسته قبول دارم (کص ننت) ، فکر کنم تو هم از قربانیای تجاوزی تو فرودگاه
پیش میاد داداش ، کیر عرب و ایرانی نداره
تقدیرت کونی شدن بوده
کاملا مشخصه خیلی عقده داشتی خواستی با این جفنگیات عقده گشایی کنی.
خودمونیما راستشو بگو ،کونت گذاشتن یا فقط مالیدن درت؟؟
معلومه اونجا نرفتی یا رفتی بلایی سرت آوردن 🤣🤣🤣
اصل داستان اینه که رفته بودی کربلا یه عرب بهت گفته بیا بریم یه اسب دارم روپایی میزنه برده کونت رو جرداده الانم اومدی اینجا کصشعر میبافی که از درد کونت کم شه
چهار سال پیش هزار دینار عراقی حدود سه هزار تومان ما بوده.
یعنی به عبارتی بابت یک کس کردن حدود ۷۰ هزار عراقی دادی.باید بگم بدجور خالی میبندی برادر.قیمت کس اونم ۱۴ ساله تو عراق خیلی بیش تر از ایناست…از ۲۰۰ هزار عراقی به بالاست که به عبارتی تو اون زمان میشده حدود ۶۰۰ هزار تومان و بیشتر.
داستانت پدوفیلی بود و کیرم دهنت امیدوارم ادمین رو این مسائل حساس بشه
بعدش این کس ندیده های متوهم هم که زیر داستانا نظر میدن بهترین داستانم که تقدیمشون کنن بازم انگ تخیلی بودن میزنن
اگه هر چند وقت یبار خون دماغ میشی بدون خیلی کسمغزی
یه یارویی میگفت تو عراق قند خیلی کم مصرف میکنن خودشون
چه برسه به نقل
البت شایدم تو راست میگی🤫
آرمان جان مرحبا…احسنت…دمت گرم…نوش جونت…دوستانی که عراق میرن یاد بگیرن.اگه برای زیارت میرید،برای درکردن خستگی هم که شده حالشو ببرید… 😂
جدای از شوخی ای که تو کامنت اولم کردم ، بعد از خوندن همه کامنتها، متوجه شدم تعدادی از کاربرای محترم واقعا مشکلات روحی سنگینی دارن…!!
من واقعا نمیدونم چی شده اونایی که تو اخبار و نوشته ها میرسن به عبارت “عراقیها در مشهد مقدس …” رگ گردنشون باد میکنه و یه ساعت به اونها و آخوندهای حرومی مشهد فحش میدن ، ولی حالا که یه کاربر هرچند بصورت طنز یه داستانی رو نوشته همه حمله میکنن بهش که چرا چنین و چنان کردی؟؟؟
یه دوستی گفت فلان فلان شده من مسلمون نیستم،اما به عقاید احترام بذار…!!!از ایشون باید بپرسم مگه ایشون اون خانوم رو توی حرم گاییدن که شمای غیرمسلمون ناراحت شدی؟جنده بوده برده تو جاش گاییدش پولشو داده(طبق نوشته)
چند نفر بهش گفتن پدوفیلی…!!..به این عده از دوستان هم باید سکه داد چون قوانین سنی سکس براشون خیلی مهمه.مثلا اگه یه دختر هفده و نیم ساله بهشون راه بده واسه سکس،عمرا نگاشم نمیکنن.!
ملت عزیز ایران با خودتون چند چندید… ؟؟؟!!!
آرمان جان واقعا دمت گرم.قلمت طلا…لطفا سعی کن بیشتر و بهتر بنویسی داداش.
پسرم حتما برای سکس های بیزنسی از کاندوم استفاده کن چه تو وطن چه خارجه
بابا اینجا همه میکنند پس تو عراق این عراقیها کون کی میذارند نمیدونم
تو زواری پسر چقد نادونی، اومدی زیارت یا که کـــیـــر چرونی؟
تو کشور غریب! اونم عراق و عرب و داعش! رفتی دنبال دختره ، بعد گفته در بازه بیا تو ، تو هم رفتی؟!
ای اول تا آخر دروغگو رو گاییییدم
کیر شمر و خولی و ابن زیاد و سعد ابی وقاص و بقیه علی الخصوص عمر وعاص تو کونت دیوثثثثثثثثث آخه به همین سرعت رفتی و کردی و اومدی نور خورشید به این سرعت به زمین نمیرسه
دمت گرم بازم کص عراقی بکن،کص ننه خایه مال عراقیا
عربا کونش گذاشتن عقده شده تو دلش اومده اینجا کسشعر میگه.طرف چهارده سالش بود ممه هاش هشتاد بود.بعدشم اونجا اینطوری نیست خایه داری به دختره چپ نگا کن میکننت.بعدتو بازار مالیدیش.احتمالن مالیدنت بعدشم باهات گروپ زدن
تیر سه سر حرمله تو کونت بچه کونی رفتی کونت گذاشتن امدی کستان نوشتی
رفقا… دوستان… این که طرف اومده اینجا یه داستان تخیلی نوشته، برای سرگرم کردن شما نوشته. اگه همه داستانای اینجا واقعی بود که دنیا پورن هاب بود. یکم کمتر حمله کنید. در ضمن… می تونید داستاناتونو بدون اظهار نظرای چرت و پرت درباره مذاهب ببرید جلو. چهار ساعت واسه ما از عقایدتون مهمل نبافید. با تشکر
دختر نوجوون عراقی فارسی بلده خارکصده؟ کص ننت
فقط میتونم بگم که کیر تمام عراقیها تو کونت و تو تمام سوالاخای خانوادت
کیر اسب حضرت عباس تو کون ادم دروغگو . خدا کنه اشتباه کرده باشم و اونجا کونتو به گا نداده باشی