سکس با دوست دختر گوشتی،تپل و تو پر

1401/02/18

سلام،من امیر از هرمزگان قدم۱۵۶،وزنم۵۵،سنم۱۶،من،با یه دختره بنام پرنیا دوس شدم،و داستان دوست شدن مون هم این بود که یه روز تو پارک شهرمون اینو دیدم، و بهش ۳بار پیشنهاد دادم بار چهارم خودش قبول کرد!و تا سه هفته بهش همین جور پیام میدادم و رابطه مون داشت سفت تر و محکم تر و بهتر و بیشتر میشد یه روز که خیلی تو کف بودم بهش زنگ زدم گفتم بیا قرار بزاریم تو همون پارک اونم به یه ضرب و زوری قبوووول کرد!اومدیم تو پارک گفتم بیا دقیقا رو روبروی الاچیق روبروی کلانتری۱۱
گفت اوکی!
اومدیم رفتیم اونجا نشستیم و اون یکم خجالتی بود من بهش گفتم اصن نمیخواد پیش من خجالت بکشی و از این حرفا و اون یکم بهتر شد از نظر رو گرفتن و از خجالت داشت کم کم در میومد
از خصوصیات پرنیا بهتون بگم یه دختر خیلی تو پر و گوشتی و اندام خیلی زیبا و گوشتی فقط نگم براتون
وزنش ۶۳،سنش هم اکنون۱۵ وقدش ۳سانت از من کوچک تره یعنی ۱۵۳
والا اندامش میگی باشگاهی هست اما نه باشگاه میره نه چیزی شکم اضافی نداره اما خوبه خیلی عالیه این دختر هر چی بگم کم گفتم
داشتم عرض میکردم خدمتتون توی الاچیق نشسته بودیم دستشو گرفتم و یه ماچ آبدار کردم رو لپش اونم لبشو آورد نزدیک لبم و یه لب ریز گرفتیم لپاش مثله توپ پینگ پنگ بود
بعدش یه۳۰دقیقه نشستیم و رفتیم هرکدام خونه هامون
تا دوباره ۴-۵روز بعد یه قرار دیگه گذاشتیم بش گفتم بیا پارک اخر شهر ،خیلی مسافت نداره شهرمون کوچیکه،بعد اومدم اونجا خیلی عشق بازی کردیم و من تابش دادم روی تاب و با هم یه چرخ و فلک رفتیم و اینا بعدش دستشو گرفتم و بردمش پشت یه درخت 🌲 باهاش لب گرفتم و زبونامونو توی دهنمو به وصل میکردیم و گره میزدیم و میخوردیم دوتامون حال میکردیم
و یه ربع ساعت این کارو انجام دادیم و رفتیم که بریم یه تاکسی بگیریم و هرکدوممون جدا بریم خونه هامون ،اون خونشون یه کیلومتر از خونه ی ما فاصله داشت درسته شهر کوچیکیه اما به اندازه ای هست که بتونه ادم با اون شهر حال کنه
بعدشم یه کیلومتر خیلی راه نیس اسمش یه کیلومتره از خونه ی ما تا خونه ی اونا ۲۵دقیقه پیاده ای راه بود دوباره پی ام و زنگ و اس ام اس و ویدیو کال ۳یا۴روز دیگه قرار گذاشتیم ،این اصلی ترین و مهم ترین قرارمون بود از اونجا معلوم میشد که رابطه مون ادامه دار خواهد بود یا نه؟بعله خونه ی ما خالی بود و مامانم اینا با برادرم و بابام رفته بودن ولایت(روستامون)منم گفتم نمیام و با هزار اصرار اونا بلخره من راضی نشدم و گفتم باید از فرصت استفاده ی فراوانی ببرم و کلید خونه رو دادن به من و گفتن پس بمون خونه گفتم بعله حتما اونا رفتن دقیقا ظهر ساعتای ۳بود یعنی همون بعداز ظهر دیگه تقریبا من به پرنیا اس ام اس دادم ‌و گفتم میای خونه مون و اون با هزار ناز و عشوه و کرشمه قبول کرد و مهر تایید را بر دل من نهاد،منم از خوشحالی داشتم میترکیدم قلبم از دهنم میزد بیرون نیاز به کاندوم و تاخیری اینا نداشتم من کلا خودم بر عکس کل مردا و پسرا دیر انزالی فراوانی دارم و حرارتم بالاس! دیدم ربع ساعت شد نیومد کال انداختم بهش و گفتم چرا نمیای گفت تاکسی گیر نمیاد ماشنیا وای نمیستن با خودم گفتم نکنه دختره ترسیده بخاطر اینکه گفتم بیا خونه نمیاد دیدم ۲۳دقیقه بعد اومد و براش شربت آبلیمو درست کردم و شربت فیمتو و یه دسر موزی داشتم دادمش با هم خوردیم رو مبل نشسته بودیم داشتیم برا هم تعریف میکردیم انگار اون روز روز من بود گفتم ننت اینا چیزی بت نگفتن گف نه رفتن شیراز مامانش عمل چشم داشت و خونه تنهاس و تک فرزند هم‌هستش گفتم یعنی چرا اینو نبردن بعدش گفت ۳روز دیگه میان و مامان من هم اینا ۲روز دیگه از روستا میومدن گفتم پس ایول نشستیم گرم صحبت و تعریف و این چیزا داشت تخمه میشکوند بهش گفتم پرنیا گف جان نفسم گفتم دوس داری با من رابطه داشته باشی گفت اره چرا که نه گفتم تاحاالا تجربه داشتی گف نه بخدا گفتم اوکی،پرنیا گفت که الان؟گفتم اره امروز، ولی شب اون شب این پرنیا خانم عمر من که هنوز که هنوزه باهاش رلم موند کنار من و اون شبو باهم خوابیدیم ،خب ولش ! برگردیم به همون ظهر امروز، بود کم کم داشت عصر میشد بش گفتم چی میخوری سفارش بدم بیارن گفت :یه چیز برگر, من خودمم یه هات داگ ویژه با سس مخصوص سفارش دادم۴۵دقیقه بعد اورد پیک‌ موتوری رایگان پول ساندویچارو حساب کردم و ۲تا دوغ ابعلی هم گرفتم و گفتم بریم بزنیم بر بدن ساندویچارو زدیم بر بدن و شد ساعت۴:۴۵
دقیقه رفتیم بیرون یه دوری بزنیم و تو شهر یه کاری داشتیم و انجام بدیم و پرنیا که تو شهر بودیم گفت کاندوم نمیخوای بخری بهش قضیه رو تعریف کردیم گفتم که من نه تاخیری استفاده میکنم نه کاندوم برعکس همه دیر انزالی دارم گفت چه خوب و بعد گفت یعنی اب هم نداری یعنی ابت نمیاد گفتم چرا میاد باید۴۰دقیقه رابطه جنسی داشته باشم گفت اوه چه خوش هوس هم هستی و به کم قانع نیستی گفتم چکار کنم دست خودم نیس بدنم اینجوریه گفت اوکیه حلش میکنیم وسط کار، کارمون توی شهر تموم شده بود و شد ساعت۸:۳۷یه تاکسی تلفنی گرفتیم و رفتیم خونه ی ما که پرنیا گفت: برا شام چکار میکنی زنگ میزنی رستوران؟گفتم هر چی تو میگی رستوران یا فست فود و ساندویچ که پرنیا گفت ساندویچ و فست فود و بیشتر میپسندم گفتم اوکی منم همینطور گفتم همین الان گرسنته یا نه؟گفت نه فعلا اینجوری گفتم که که فکری برا شام باشیم گفتم اوکی
بعدش من یکم استراحت کردم و روی تخت دراز کشیدم که پرنیا گفت یکم پاهامو بمال گفتم باشه یکم پاهاشو پاهاش خیلی تپل و گوشتی بود نه در اون حد که فک کنید خیلی چاق و گامبو نه )توپر)بعد یکم پاهاشو و شونه هاشو ماساژ دادم گفت بسه گفتم اوکی عزیزم بعدش یکم بیشتر استراحت کردم بعد زنگ زدم دوبل برگر بیارن و اوردن و حساب کردم و اینا و خوردیم شدساعت۹:۴۹ب شب به پرنیا گفتم غذای اصلی من کِی اماده میشه گفت میخوای ظرفای خونه تونو بشورم گفتم اگر بشوری چه بهتر گفت باشه شست و ۳۰دقیقه طول کشید و شد ساعت۱۰:۲۰ب شب و گفتم بیا یکم خستگی ت رو بگیر تا شام من اماده شه منظورم از شام من تنش بود سکس مون ساعت شد۱۰:۴۵ب شب و گفتم خیلی دوستت دارم و ازش لب گرفتم و گردنشو میبوسیدم ولاله ی گوششو با دو لبه ی لبام فشار میدادم و رفتم سراغ ممه هاش میتونم به جرات بگم یکی از بهترین ممه های دنیا از آن پرنیاس سایز ۷۵و گوشتی و سفت و تو‌پر بودن ممه هاش یعنی شما ببینید من اینقد تعریف میکنم ،این دختر چه دافیه بخدا بعد رفتم سراغ شکمش ،شکمشو لیس میزدم و اومدم شلوارشو بکشم پایین دیدم کاملا بدنش داغ شده ترسیدم بش گفتم حالت خوبه گفت اره خیلی خوبم چرا گفتم هیچ شلوارشو کشیدم پایین برای اولین بار کص وکون ناز و سفید و بیش از حد صورتی مایل به قرمزشو دیدم همون لحظه از هیجان پاره شدم افتادم رو تنش یکدفعه گفت هر کاری میخوای بکن پرده‌ندارم گفتم چی؟😳یعنی از قبل با یکی بودی گفت نه گفتم مگه داریم گفت نه بابا نترس مادرزادیه، مادرمم برام تعریف کرده خودشم نداشته و با بابام سر این قضیه دعواشون شده بوده شب حجله، گفتم دروغ نگیا منو بدبخت کنی یه عمر بسوزم پات گفت نه بابا نگران نباش گفتم بیا بنویس رو برگه و امضا کن گفت باباچرا ریدی ندارم خب
گفتم باش رفتم سراغ کصش کصشو لیس زدم و زبونمو میکردم لای دولبه ی کصش و کم کمک میکردم داخل دیدم داره عرق میکنه از بس حرارت بدنش میره بالا ، رفتم روغن آرگان داشتیم تو خونه ورداشتم مالیدم به بالا و دیواره های کصش و لبه هاش و یکمم مالیدم به کیرم و آروم و آروم سر کیمو کردم در کصش خیلی تنگ بود کصش خییییییییییلی تنگ،آروم اروم بردم و سر کیرمو به زور کردم داخل یه کدفعه کصش باز شد و کیرمو به سمت خودش کشوند و مکید و کیرم تا ته رفت داخل راستی کیرم سایزش ۱۲سانته نسبتا دراز و کلفت خیلی دردش اومدو خیلی اه او واه ایه میکرد و منم داشتم روی ابرا حال میکردم که هی سرعت تلنیه زدنام زیاد تر میشد و هی کم‌تر و اونم کم کم داشت حال میکرد و من کیرمو کشیدم بیرون میخواستم برم سراغ کونش که خیلی اصرار کرد که نه میترسم و دردم میاد و بدم و میاد و دلم نمیخواد و از این حرفا دیگه به یه هزار درد التماسش کردم که گفت اوکی یکم سوارخ کونشو مالیدم و لیس زدم و روغن ورداشتم زدم در سوراخ و کیرم اقا بگم بهتون هررررررکاری میکردم ازبس کونش تنگ بود نمیرف تو اخری فشاااااار محکمی دادم و خیلی جیغ بلندی زدی که صداش تو کل اتاقای خونه پخش شد و آروم اروم جلو عقب میکردم که دیدم داره گریه ش میگیره اشکاشو پاک کردم سریع کشیدم بیرون و تو بغلم فشارش دادم دیدم اروم شد و گفت کارتو بکن دردم اومد فقط همین گفتم من طاقت اشکاتو ندارم از هر جا راحت تری بهت حال میدم و رفتم دوباره سراغ کصش روی مبل خوابوندمش به شکل اینکه کمرش ب طرف مبل و شکمش طرف من و خوابیدم روش و کیرمو فرستادم توی کصش دیدم داره خیلی حال میکنه سرعتمو بیشتر کردم و تلنبه هام هم محکم تر واون ارضا شد دیدم گفت بسه من دیگه نمیخوام بش گفتم من هنوز ارضا نشدم گفت ببخشید حواسم نبودکارتو بکن زدم تلنبه و کص داغشو گاییدم و بعداز ۱۲دقیقه از حرفم ارضا شدم و گفتم ابمو کجا بریزم گفت بریز رو شکمم و ریختم یکم روی کصش و روی شکمش و باهم رفتیم حموم و توی حموم هم لب گرفتیم و همو به کمک هم شستیم و تمیز کردیم و اونم موهای بالای کیرمو با ژیلت زد برام و با هم و همراه هم از حموم اومدیم بیرون و دیدیدم ساعت شده۱۲:۳۰به وقت شب رفتیم یه اب خوردیم و لخت تو بغل هم خوابیدیم و ظهر ساعتای ۱۰:۴۵دقیقه بلند شدم دیدم هنوز خوابه یه ماچ کردم رو لپای نازش و رفتم لباسامو پوشیدم زنگ زدم صبحانه بیارن اوردن و حساب کردم و دیدم از خواب بلند شده و لخت تو خونه داره ول میچرخه جلوی من گفتم لباساتو نمیخوای بپوشی گفت جلوی تو دیگه نه دیگه خانومتم و دیگه محرممی خیلی از این دو تا کلمه حرفش خوشم اومد و صبحانه رو گفتم بیا بخور و خودم لقمه میگرفتم براش می‌گذاشتم دهنش بخوره و صبحانه که خوردیم تموم شد و منم جلوش لخت شدم و اون گفت لباس نمی‌پوشی گفتم نه وقتی که تو نمی پوشی منم نمیپوشم یه کیف مدرسه ای همراهش اورده بود و لباساش و لوازم ارایشش و همه چیش گذاشته بود توش و رفت یه لباس تنگ و چسپان پوشید گفتم حالا که من لخت شدم
تو داری میپوشی گفت اره دیدم داره روی تخت میپوشه و رفتم یه پرش زدم روش و خوابوندمش روی تخت دیدم خود به خود و ناخود آگاه خودش به جای من شروع کرد و منو میبوسید و دستشو فشار میداد پشت سرم و کارای آمادگی قبل از سکس رو انجام داد و بدن هر دوتامون گرم شد و شروع کردیم به مقدمات سکس و منو خوابوند رو تخت و برعکس دفعه قبل اون خوابید روی من و لباسای خودشو در آورد و کصش رو تنظیم کرد روی کیرم و تا ته کرد توی کصش و من یه آه ریز گفتم و داشتم حال میکردم و کونشو میمالیدم و با دست دیگه م چوچول ش رو میمالیدم و گفتم پرنیا بخواب خوابید و من شروع کردم به خوردن کصش و خیلی خوشمزه بود و خیلی خیسش کردم و به پهلو خوابوندمش و خودمش پشتش قرار گرفتم و از بغل کیرمو کردم توی کصش یه آرامشی بهم دست داد و تند تند و محکم تلنبه میزدم و یکم دوباره سرعتمو کمتر کردم و دوباره کشیدم بیرون و رفتم سراغ کصش و کصشو میخوردم و لیس میزدم و زبونمو میکردم تو کصش و دوباره کیرمو محکم کردم تو کصش و اون یه اووووووووف کشیده گفت و پرنیا ارضا شد و اب کصش کامل روانه شد روی کیرم و کیرم کامل از اب کصش شد و بعد۳دقیقه من ارضا شدم و ریختم همه شو روی کصش و ظهر شد ساعتای۱۲:۲۰رفتیم باز هم یه دوش گرفتیم و اونجا هم تو حموم عشق بازی کردیم و لباسامونو عوض کردیم و لباسای جدید پوشیدیم و بعدش رفتیم سوپر مارکت و یه مشت خورد و خوراکی خریدیم و یه دور هم روی بلوار زدیم دست در دست هم و برگشتیم به خانه و نشستیم خوراکی هارو که شامل از آبنبات و شیرموز و جکوستر و شانی و کیک و کلوچه و آدامس بودن خوردیم و بقیش رو گذاشتیم توی پلاستیک توی کشوی کمد وظهر ساعتای۱۴:۰۲شد گفتم زنگ بزنم چی بیارن گفت دوتا بندری و زنگ زدم سفارش دادم و بعد از ۲۰دقیقه اوردن و دوتا نوشابه گرفتم و حساب کردم و اومدم داخل خونه نشستم سفره رو پهن کردم روی زمین و نشستیم خوردیم و خیلی خوششششمزه بود و پرنیا ازم تشکر کرد ومن خوابم میومد ظهر گرفتیم خوابیدیم تو بغل هم روبروی کولر و وقتی بیدار شدیم ساعت ۱۶:۵۸بود و دیدیم پرنیا داره ظرفا میشوره و ازش تشکر کردم و بش گفتم مرسی شاید با خودتون بگید ظرفی نبوده و همه ش سفارش دادید اما میوه و اینا هم خوردیم که داستانش طولانیه نگفتم خلاصه بگذریم و بعد از شستن ظرفا عصر از خونه بیرون نزدیم و شد ساعت۶:۳۲عصر و بلخره زدیم بیرون دوباره رفتیم شهر و برگشتیم و شد ساعت ۱۹:۵۴و خیلی توی شهر نموندیم و رفتیم خونه ‌و یه شام سفارش دادیم و دوتا فلافل با دلستر اوردن و حساب کردم و بعداز شام باز هم یه سکس مشتی داشتیم که داستان سکس مون بود زدم کونشو هم باز کردم و این دفعه گریه نکرد و دیگه پرنیا رفت خونشون و مادر و پدرم اینا هم شب ساعت۹:۴۵اومدن و با بابام رفتم مغازه مون(سوپرمارکته)و از اون موقع هم که هنوز که هنوزه با پرنیا دوستم و هفته ای ۴بار سکس داریم و خیلی هم همو‌ دوس داریم و شاید اصن در اینده باهاش ازدواج کردم ورسما مال خودم کردمش و پدر مادرم اینا که خونه ن نمیتونم سکس کنم تو خونه ی خودمون و خونه ی اونا بیشتر اوقات کسی نیس وپدر مادر پرنیا اینا میرن باغشون که روستاشون هس که از شهرمون چند کیلومتر فاصله داره وامیدوارم خوشتون اومده باشه کاااااااملا این داستان واقعی و حقیقت هست اصلا یه درصدش هم الکی و دروغ نبود و…

نوشته: امیرکبیر ردی


👍 1
👎 17
26801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

872793
2022-05-08 01:21:27 +0430 +0430

از اسم داستانت میشه فهمید دوست دخترت یه خیک 100 کیلویی بوده

0 ❤️

872795
2022-05-08 01:30:59 +0430 +0430

بچه جان چقدر جفنگیات تفت دادی و چقدر کصشعر سرهم کردی، ساعت ۱۲ ناهار خوردی ساعت ۱۴:۳۰ کون ناشتایی دادی، ادمین هم که سن وسال بچه هایی مثل تو را کنترل نمیکنه که هربچه جقی نیاد جفنگیات بگه، بچه جون هنوزتو خودت یک پا خانمی ، نمیخواد کصشعر بگی

1 ❤️

872832
2022-05-08 02:52:36 +0430 +0430

یه سوال چجوری دوس دخترت تاحالا سکس نداشته راحت اومد نشست رو کیرت، باکرگی و درد سکس اول و… پشک
کمتر جق بزن ملجوق پلاستیکی بدرد نخور 😂

1 ❤️

872854
2022-05-08 05:22:37 +0430 +0430

من بازم میگم داستانه اصن راست و دروغش مهم نیس ولی درست بنویسید خب
پیک موتوری رایگان بود چرا باید تو داستان باشه
یا پول ساندویچ رو دادم خب همه پولشو میدن کون نمیدن که

4 ❤️

872863
2022-05-08 07:09:42 +0430 +0430

کیرم تو کونت ساعت ۲:۳۵ دقیقه بامداد

2 ❤️

872864
2022-05-08 07:13:55 +0430 +0430

خوبه حالا دخترهء پرده ندار خجالتی بوده خجالتی نبود چی میکرد؟ سفیده صورتیه مایل به قرمز چه رنگیه دیگه؟
کونی چرا هی ساعت میگی ب ما چه دقیقا ساعت چند بوده مگه داری بازنویسی صحنه جرم میکنی

3 ❤️

872865
2022-05-08 07:15:08 +0430 +0430

کیرت ۱۲ سانته بعد میگی درازه؟ ۱۲ سانت اصلا اسمش کیره؟ مرتیکه دیر انزال

1 ❤️

872899
2022-05-08 11:52:50 +0430 +0430

میله پرچم کلانتری ۱۱ تو کیونت.

2 ❤️

872909
2022-05-08 12:45:11 +0430 +0430

نصف داستان داشتی زنگ میزدی که سفارش بدی کسشر‌بیارن

0 ❤️

872921
2022-05-08 14:49:53 +0430 +0430

جقی کوتوله

0 ❤️

872927
2022-05-08 15:38:09 +0430 +0430

کیرم تو خودتو دوست دخترتو داستانت
خب آبکون به کیرم که حساب کردی پول شام تخمیتو
به کیرم که دوغ آبعلی کیری گرفتی
و همچنان به کیرم که ساعت ۱۰ و ۴۵ دیقه کردی تو کص خوک

1 ❤️

872928
2022-05-08 15:38:32 +0430 +0430

این ساعتهای دقیقی که اعلام نمود یعنی شما باورتون بشه این سکس کرده بچه جون برو به درس ومشقت برس آخه کی تورو راه داده توی سایت

0 ❤️

872934
2022-05-08 16:53:57 +0430 +0430

ساعت 16:53 توکه راست میگی و کیر تو کون آدم دروغگو

0 ❤️

872941
2022-05-08 17:45:32 +0430 +0430

من که واقعا برام الکی و واقعی بودن مهم نیست ولی این دیگه قشنگ شبیه این داستان های کودکانه بود که اون گفت من گفتم بعد یهو اون گفت منم گفتم😐خب فانتزیتو توی ذهن خودت نگهدار مگه مجبوری؟

0 ❤️

872963
2022-05-08 21:37:43 +0430 +0430

کیرم دهنت با داستان

1 ❤️

872990
2022-05-09 01:22:30 +0430 +0430

فهمیدید یا بیشتر توضیح بده که ساعت خریده😜

1 ❤️

873019
2022-05-09 03:34:28 +0430 +0430

من داستانتو تاکلانتری11خوندم…
اخه کسکش جقی برو جقتو بزن روبروی کلانتری 11بندرعباس اصلا پارک نیست که بخواد الاچیق داشته باشه.من خودم بندریم خونمم گلشهره…فکر نکردی یکی بندری باشه اینجوری مچتو بگیره لاشی…

1 ❤️

873128
2022-05-09 21:49:19 +0430 +0430

لاشی دوغ آبعلی و هات داگ با سس مخصوص ای سگه داغ بکنتت سسشم مخصوصشم بریزه دهنت 😂😂😂

0 ❤️

873308
2022-05-10 21:20:57 +0430 +0430

کونی من 20سالمه پول یه ساندویچ ندارم بد تو مدام تو خرید بودی اینا به کنار بابات پولدار. با اون قدت کی با تپ رل میزنه اخه لاشی 156لاشهور من شلوارن قدش 120 رل تدارم اینم به کنار 40دقیقه کوص میکنی تو تو 16سالگی فقط جق زدی کی کردی که میدونستی 40دیقه طپل میکشه ابت بیاد. اینا همه به کنار دختره چرا همش خونه شما بود مادر این دختره به هیچ کدوم از همسایه ها نگفته بود. چصد بگیم دس به کیر داستان ننویس

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها