سکس با راضیه توی حموم عمومی

1392/04/18

با سلام من بهمن قد 172 وزن 77 و اندازش هم 17 سانت .سالها پیش که 20 سالم بود پسر خالم با اینکه ی زن داشت و ی زنش رو هم قبلا طلاق داده بود ب رسم طایفه ما دختری را به قصد ازدواج فراری داد .بعد شکایت زن دومش کارشون به زندان کشید …بعد شش ماه زنش از زندان در اومد و با وساطت خانواده به خونه ی شوهرش برگشت ی روز عروس خانم با دختر خالم به خونمون اومدند اواخر بهار بود گیلاسهای با غمون تازه رسیده بودند مشغول گردش تو باغ بودیم مرضیه خانم برای اینکه راحت بتونه گیلاش بچینه مانتوشو در اورد و مشقول چیدن گیلاس بود و منم موقع خم وراست شدن دیدش میزدم عجب سینه و رونهایی داشت خط شورت و سوتین و بر امدگی کسش کاملا معلوم بود .خلاصه بد جوری تو کفش بودم و از طرفی هم به خاطر کم رویی کاری هم از دستمون بر نمی اومد روز ها میگذشت و رفت و امدها و اشناییمون بیشتر میشد و تشنگی ما شدید تر یکی از این روزها مرضیه خانوم با دختر خاله کوچیکترم برا ی رفتن به دکتر خونمون اومدند و از من خواست تا ببرمش دکتر البته این در خاستا به طرز مشکوکی تو باغ ازم کرد بدین صورت که چند بار با عشوه و ناز به من گفت که ی چیزی بگم میکنی منم فکر کردم شاید پولی چیزی میخاد از طرز نگاه و خنده و خم و راست شدنش ی چیزایی متوجه شدم …خلاصه… با هم رفتیم دکتر و ازمایش… نوبت رسید به نمونه گیری جلو در دستشویی موندم تا نمونه ادرار شو بیاره نا گفته نمونه که موقع رفتتم تو تاکسی هم مدام خودشو بهم میمالوند… صدای شاشیدنش هنوزم تو گوشمه بعد تحویل نمونه تو راه برگشت دلمو زدم به دریا و مسیر صحبتو منحرف کردم به سمت سکس و رابطه با پسر خاله و بد شانسی و الانشم مثل من تو کف بودنو این جور حرفا از طرز نگاه و با عشوه حرف زدناشو از من مشگون گرفتناش معلوم بود که دیگه نباید معطل کنم… برگشتنی پیاده بودیم و هوا گرم و خیس عرق … بهش گفتم بد جوری عرق کردی میدونی چی الان میچسبه ؟پرید وسط حرفمو گفت حموم…منم گفتم حموم با کی ؟بعدشم زد زیر خنده… داشت قند تو دلم اب میشد از طرفی هم احساس میکردم شورتم داره خیس میشه …تو فکر ی جای خوب بودم ی لحضه فکری به ذهنم رسید هیچ جایی بهتر از حمام عمومی شهر نبود {مااون وقت حموم تو خونه نداشتیم و اینم میدونستم که با توجه به این که فصل گرم سالم بود حموم شهر هم خیلی خلوت و مدیرش هم اشنا و مطمعن از اینکه اگه هم متوجه میشد ما رو لو نمیداد}تو افکار خودم بودم که دلمو زدم به دریا تو این لحظه به مرضیه گفتم مییای بریم حموم اونم گفت :حموم با کی ؟ با تو بعدشم هر دومون زدیم زیر خنده .حموم شهرمون ورودیش یکی بود ولی دو تا راهرو داشت سمت چپ فقط مردانه وسمت راست اولاش مردانه و نمره های بعدیش زنانه با راهروی ورودی مشترک.برای اینکه کسی متوجه با هم رفتن ما داخل یک نمره خصوصی نشه مرضیه را این طور توجیه کردم که :اول ایشون برن داخل بعد من برم . ایشون رفتند داخل و منم چند دقیقه بعد از راهرو با احتیاط رفتم داخل وسطهای راهرو بودم که درب فلزی حموم تکون کوچیکی خورد بلافاصله رفتم داخل .

بله دوستان اصل داستان از اینجا شروع میشه: منم قبلا ی ساک ورزشی کوچیک و یک حوله و ژیلت و شامپو هم گرفته بودم …وارد حموم که شدم اولش ی بوس خوشگل ازش گرفتم از طرفی هم وقت زیادی نداشتم …اولش مانتو و شلوارشو در اوردم بعدشم شلوار و پیرهن خودمو در اوردم کیرمم شق شق شده بود و داشت منفجر میشد کیرمو که مرضیه دید دشتشو انداخت طرفشو محکم گرفت بهش گفتم مواظب باش نشکنه لباسامونو تو رختکن در اودیمو رفتیم داخل. وان رو پر اب کردیمو رفتیم توش .کرستشو در اوردم و سینه های همچو بلورشو کردم دهنم داشتم یک سر میک میزدمو اونم اخخخو اوخ میکرد. شاید باورتون نشه سینه هاش اینقدر دست نخورده بود که ادم حض میکرد{اخه شوهرش بعد اینکه خودش از زندون در اومد هنوز تو زندون بود و فقط ی شب زندگی و ی بار سکس با هم کرده بودند }نوک یکی از سینه هاش با اینکه چند دقیقه میکش زدم ولی از تو گوشت بیرون نمی اومد.بگذریم بعد مختصر دوش گرفتن سیر بغلش کردمو لباشو کردم دهنم بعدش شورتشو وشورتمو در اوردم و کیرمو کردم لای پاش .موی کوسش کمی زیاد بود ژیلتو دادم بهش تا خودشو اصلاح کنه بعد خابوندم روی سکو و رفتم روش با اینکه کوسشو خشک کرده بودم ولی اب کوسش یک سره جاری بود (یک کس سفید و گوشتی وبدون هیچ گونه زایده یا لبی عین کس بچه رو سکو به پشت خابوندمو به صورت شروع 6.9 شروع کردیم به ساک زدن .طعم ترش اب کسش هنوز یادمه بعد چند دقیقه ساک زدنو اخ و اوخ کردن …او نو نشوندم لب سکو و خودش کیرمو گرفت به ارومی تپوند تو کسش وایییییی داخل کوسش خیلی داغ بود من داشتم تلمبه میزدم و ایشون هم اخ و اوخ میکرد تا اینکه گفت سرعت تلمبه رو بیشتر کن تا این که ارضا شد و اب منم اومد و پاشوندم تو صورتش بعدشم ی بار دیگه هم کردمشو و لباسامونو پوشیدیمو به نوبت بیرون رفتیم البته بعد از اینکه شوهرش ازاد شد چندین بار با هم سکس داشتیم تا اینکه چند سال پیش طی حادثه ای از دنیا رفت … نظر یادتون نره اگه فرصت کردم باز براتون مینویسم…

نوشته:‌ بهمن


👍 2
👎 2
227565 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

390524
2013-07-09 08:27:55 +0430 +0430
NA

ایشووون…!!!
.

0 ❤️

390525
2013-07-09 08:30:56 +0430 +0430
NA

اصلا اول داستان چی شد؟
اون چه رسمی بود؟کیو فراری داد؟کی رفت زندان؟کی برگشت سر زندگی؟چی شد؟من که نفهمیدم!!!
یه جمله میگم با غلط غلوطهای خودت:((یه درخاس:شما به جای داستان نوشتن برو مشقول گیلاش چیدن شو وگرنه مشگون ازت میگیرم!!!مطمعن باش اونجوری بهتره.))

0 ❤️

390526
2013-07-09 09:56:23 +0430 +0430
NA

خدا رحمت کنه .

0 ❤️

390527
2013-07-09 10:56:51 +0430 +0430
NA

لزناک عزیز عالیییییی گفتی

0 ❤️

390528
2013-07-09 11:43:11 +0430 +0430
NA

ولی به جان خودت نه به جان زنای پسر خالت
تو جلقی ترین جلقی هستی که تا حالا دیدم

1 ❤️

390529
2013-07-09 12:01:46 +0430 +0430
NA

ای خداااا از دست اینا

0 ❤️

390530
2013-07-09 13:05:44 +0430 +0430
NA

اخه کس کش دیوس مگه نگفتی زنه با دختر خاله کوچیکت اومد که برید دکتر بعد چطور تو راه برگشت یه دفعه رفتید حموم؟ دختر خالتم فرستادی پیش دلاک حموم تا مزاحمتون نشه؟ کیرم تو مخت یه دفعه تصمیم گرفتید برید حموم بعد تو از قبل تیغ و شامپو واجبی و فلان خریده بودی؟ بیام ننتو بگام چاقال کون پهن

1 ❤️

390531
2013-07-09 13:24:47 +0430 +0430
NA

raziye kiye marziye kiye man kojam to koja

0 ❤️

390532
2013-07-09 17:25:31 +0430 +0430
NA

8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} 8} :T :T :T :T :T :T :T :T :T :T :T :T :T :T :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o :^o >:P >:P >:P >:P >:P >:P >:P >:P >:P >:P >:P >:P >:P >:P

0 ❤️

390533
2013-07-09 18:20:49 +0430 +0430

جلق‌جلقکی بود، ننویس . . . . . . . . . .
تو این چند هفته اخیر این تخمی‌ترین داستان کیری بود که من خوندم. راجع به داستانت حرفی نمی‌زنم و کاری بهت ندارم. دوستان زحمتش رو کشیدن فقط:
حالا چند نفر کُس‌مشنگ و کیرمشنگ میان و با ناز و عشوه میگن چرا به این بنده خدا فحش میدید و از داستانت تعریف میکنند. موندم که تو که اینقدر چُلمنگ هستی وای به حال اونا.

0 ❤️

390535
2013-07-09 19:36:32 +0430 +0430
NA

خوابم میاد نخوندمش موند واسه بعدا امیدوارم خوب باشه

0 ❤️

390537
2013-07-09 23:30:58 +0430 +0430

آخه چراااااااااااااااااااااااااااااا؟
لااقل نزدیک به واقعیت مینوشتی!!!
داستان سکسی نه داستان تخیلی

0 ❤️

390538
2013-07-09 23:47:33 +0430 +0430
NA

يه كاري كن
جون دايي ديگه ننويس

0 ❤️

390540
2013-07-10 01:12:35 +0430 +0430

الان روح اون مرحومه مغفوره مجلوقه مكيوره اينجاست و داره كامنتا رو ميخونه :دي

0 ❤️

390541
2013-07-10 01:32:28 +0430 +0430
NA

راضیه رو کی کرد؟ مرضیه کی بود؟ راضیه مرد یا مرضیه ؟ من واسه کی اشک بریزم حالا؟

0 ❤️

390542
2013-07-10 02:05:20 +0430 +0430
NA

fack

0 ❤️

390543
2013-07-10 04:44:18 +0430 +0430
NA

اگه واقعی باشه که خیلی حال داده بهت ; سکس یواشکی تو یه مکان عمومی خیلی حال میده .

0 ❤️

390544
2013-07-10 06:27:43 +0430 +0430
NA

فکرش رو بکن این داستان مال ماقبل تاریخه یه جا نوشته ما خونه حموم نداریم وا ویلا
عجباااااا؟

0 ❤️

390546
2013-07-10 07:10:36 +0430 +0430
NA

اون درخت گیلاس توی کون آدم خالی بند

0 ❤️

390547
2013-07-11 04:43:00 +0430 +0430
NA

كيرم توسولاخ گشادكونت.

0 ❤️

390548
2013-07-11 16:20:30 +0430 +0430
NA

ضمن اطلاعت آب کس ترش نیس!:)) ببین داداش میری تو کف داستان ننویس این همه غلط املایی و نگارشی فقط به این معنیه ک شما حین نوشتن داستان درحال جق زدن بودی! :-D

0 ❤️

390549
2014-12-12 18:16:57 +0330 +0330
NA

فقط باید گفت کیر تو کونت با اطن داستانت

0 ❤️

390550
2015-04-10 08:19:38 +0430 +0430

ROFL دمت گرم خوب گفتی

0 ❤️

390551
2015-09-26 07:30:47 +0330 +0330
NA

میگه طمع ترش کسش یادمه.بد بخته جقی کسش نداده تاریخش گذشته گند کرده.خخخخ

0 ❤️

784893
2021-01-05 14:24:49 +0330 +0330

کدام شهر ایران هستی!!!
گیلاش(گیلاس فکر کنم درست باشه) داره و جالبه هواش گرمه؟
این رسم که گفتی مخصوص آپاچی های دهه بیست یا سی میلادی آمریکا هست.اخه حمام عمومی و اینقدر راحت؟ والا جن ده خونه زری رختشور هم اینجور راحت نیست رفتن داخلش.
و خوبه که خواستید زود تمام کنید کارو دو دور با جزئیات کامل کردی بعد هم بدون هیچ مشکلی خارج شدی!؟
کره خر تویی و اون پدرت خر هست که ترو اینجور آزاد گذاشته بخوای ملتو مثل خودت و بابات فرض کنی جمع کن تا اصل و نصبت را نگاییدم.

1 ❤️