سکس با زن برادر مو خرمایی (۱)

1401/01/13

من رضا هستم الان ۵۰ سال دارم ۲۰ سالم بود که برادر هفت سال بزرگتر از من زن گرفت یک دختر آذری با موهای خرمایی و خوش اندام ،همون موقع که برای اولین بار دیدمش خیلی ازش خوشم اومد چون من سرباز بودم نتونسته بودم تو عروسی و مجالس دیگرشون شرکت کنم ،بعد دیدن همدیگه ظاهرا اونم از من خوشش اومد چون هم سن بودیم از همونجا صحبت کردن و خندیدنها شروع شد ولی من حواسم به برادرم هم بود که ناراحت نشه ،یکی از همون روزها که خونه با هم بودیم مهمون زیاد داشتیم و قرار شد برادر و زنش تو اتاق من بخوابن چون اونا تا دیر وقت نشسته بودن مان رفتم یه چرتی بزنم که حسابی خوابم برد و با صدای برادرم که به زنش میگفت نمیدونم بیدار میشه یا نه از خواب بیدار شدم ولی تکون نخوردم ،اینها فکر کردن و خوابم و شروع کردن به حال کردن کامل حالشون رو کردن و بنده هم فیض بردم اتاق نسبتأ با نوری که از بیرون افتاده بود روشن بود و من همه چی رو میدیدم زن داداشم یه دختر خوشگل با کون بسیار زیبا پستونهای شق و رق و درشت با کمر باریک خیلی هم عشوه گر که موقع کوس دادن فقط جان و مامان عزیزم و بکن و بکن از دهنش نمی‌افتاد.خلاصه ماجرا گذشت و رفتن خونه جدیدشون و رابطه من نسبتأ باهاشون کم شد چون من زیاد اهل رفت و آمد نبودم بلاخره یه روز زن داداشم زنگ زد خونه ما و من گوشی رو برداشتم و شروع کرد احوال پرسی و گفت قراره خونشون مهمون بیاد خونه هیچی ندارن پذیرایی کنه و شوهرشم رفته جایی تا شب برنمیگرده و خواهش کرد من براش خرید کنم ببرم خونشون.ماجرای ما از همونجا شروع شد وقتی رسیدم خونه زنگ زدم گفت اگر زحمت نیست بیا بالا که من رفتم بالا و دیدم این عروس خوشگل ما چه لباس قشنگی پوشیده دور از چشم برادم جلو من بی‌حجاب با یقه کاملآ باز دامن کوتاه موهای درست کرده و آرایش کرده .خرید رو بهش دادم و تشکر کردو به عنون قدر دانی با من رو بوسی کرد.تعارف کرد که بشینم تا چایی بیاره منم از خدا خواسته نشستم و با اومدن و رفتن این به آشپزخونه من لذت می‌بردم تا اینکه متوجه شد و گفت رضا جون هواست باشه من مال داداشم که من خجالت کشیدم و گفتم پس من میرم که گفت بابا شوخی کردم میخواستم سر صحبت رو باز کنم که شروع کرد که آره من تو رو ندیده بودنم حاله دیدمت خیلی دوست داشتنی هستی و این حرفها که من گفتم آره منم خیلی از تو خوشم اومده و کاش مال هم بودیم که همون موقع من طاقت نیاوردم و بلند شدم رفتم طرفش که کنی فاصله داشت نشستم کنارش و دستاش رو گرفتم و از همونجا دیگه لب گرفتن و دست مالی کردن ها شروع شد همونجا گفتم که شب من بیدار بودم کمی خجالت کشید و منم بغلش کروم خلاصه اتفاق اون شب رو با هم تکرار کردیم شروع کردم لب گرفتن و خوردن سینه هاش و اونم همراهی کردم کیر منو از لای زیپ شلوارم درآورد و کرد دهنش منم طاقت نیاوردم و دامنش رو زدم بالا و شروع رو در آوردم و شروع کردم کوسش رو لیس زدن و باهاش ور رفتن و تااینکه کیرم و گذاشتم دهانه کوسش و شروع کردم عقب و جلو کردن تا اینکه به سختی رفت تو کوسش و شروع کرد آه و ناله و قربون صدقه و مامان مامان کردن دفعه اول که آبم اومد به روی خودم نیاوردم و ادامه دادم داخل کوسش کاملآ پر آب شده بود و من هنوز ادامه میدام تا اینکه مجدد آبم من داشت میومد اونم از حال داش میرفت فقط میخواست تموم کنم چون چندین بار ارضا شده بود منم کیرم رو کردم بیرون و آبش رو ریختم رو سینه هاش که اونم نامردی نکرد و کیر خیس منو که از کوسش درآورده بودم هنوز داشت قطره قطره می‌چکید کرد تو دهنش .خیلی حال و هوای سکسی باحالی بود همون شد که شدم شریک برادرم و هر چند روز یکبار قرار میزاشتیم میرفتم خونشون .ادامه این داستان طولانی هست اگه ببینم لذت بردین برای دوستان مینویسم شاد باشین

نوشته: رضا


👍 8
👎 32
40601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

866639
2022-04-02 00:55:52 +0430 +0430

حوادث غیرطبیعی در ایران !

2 ❤️

866641
2022-04-02 00:57:43 +0430 +0430

توصیه : بهتره قسمت بعدی رو ادامه ندی .
روابط عمومی عمو پورنگ

5 ❤️

866644
2022-04-02 01:05:53 +0430 +0430

چرا بعضیا فکر می کنن تکرار یک الگوی نخ نمای داستان نویسی تازه اونهم از نوع تخیلی ، میتونه جذاب باشه؟؟
حتی اگر قصد دارید راجع به تخیلاتتون در قالب داستان چیزی بنویسید، دست کم چند ساعت وقت بذارید، بهش فکر کنید، پرداختش کنید، به فرم و قالب داستانتون فکر کنید و همینطوری و کتره ای کلمات را روی صفحه ولو نکنید. در آخر ویرایش و اشتباهات تایپی و املایی رو هم اصلاح کنید و تا حدی که ممکن هست باور پذیر… در غیر اینصورت فقط عرض خود می بری و زحمت ما ( خوانندگان) می داری

2 ❤️

866651
2022-04-02 01:19:36 +0430 +0430

کاری به زن داداشت یا خودت ندارم ولی مادرت رو گاییدم برای توله نامردی که پس انداخته.

1 ❤️

866671
2022-04-02 02:28:27 +0430 +0430

اخه پیر کفتار
این چ‌ کسشعریه
کیر بازنشسته های نیرو مسلح توکونت ،رفتی گفت تو چه خوشگلیو …
تو سال جدید دیگه کسخل مردم در رفته

1 ❤️

866709
2022-04-02 10:24:58 +0430 +0430

نع اصلا لذت نبردیم ننویس

1 ❤️

866711
2022-04-02 10:39:11 +0430 +0430

کونی قسم میخورم هنوز رنگ کوس هم ندیدی.

1 ❤️

866714
2022-04-02 11:20:45 +0430 +0430

عالی بود

0 ❤️

866718
2022-04-02 12:07:58 +0430 +0430

کس کش افغان اینجا ننویس

0 ❤️

866724
2022-04-02 13:19:15 +0430 +0430

خیله خب میخوام کصشر ترین قسمت داستانو براتون باز کنم . ایشون پنجاه سالشه و این اتفاق تو بیست سالگی افتاده واسش. لاشی سی سال پیش تلفن از تو کونت اورده بودی ؟؟؟ کیرم دهنت با این کصشری ک تلاوت کردی

0 ❤️

866729
2022-04-02 14:58:21 +0430 +0430

قسمت میدم به اسمت ک۶ ادامه ندی

0 ❤️

866754
2022-04-02 22:34:28 +0430 +0430

دوستان یه سوال
کیر شماها هم بعد سکس شق میمونه تا راند بعد یا فقط مال من خرابه و بعد سکس تا نیم ساعت خوابه و حال بیدار شدن نداره؟
تازه برفرض واقعی بودن، اون زن داداش جندت نفهمید آبت رو خالی کردی توش؟ خانوما جواب بدن عایا متوجه نمیشید؟
در کل کیر تو ناموس بی ناموست و اون مادر جندت که توی نامرد و بی‌غیرت رو پس انداخته که با فکر و خیال زن داداشت جق میزنی ملجوق بدبخت

1 ❤️

866757
2022-04-02 23:06:33 +0430 +0430

قشنگ معلومه نویسنده یک فضا سازی جذاب با یک سری حملات زیبا رو خلق کرده ، مثل این شاهکار و فقط توی بخش هایی از آثار داستایوفسکی و الکساندر دومای پدر دیده بودم ، اون تیکه که شروع شو در آوردی همونجا ارضا شدم و بدنم افتاد به رعشه خفیف . دمت گرم بازم رفتی حموم با صابون گلنار بکنش ، آرزو قر جوانان عیب نیست .

1 ❤️

866770
2022-04-03 00:18:50 +0430 +0430

کُسخُل باشی سی سال پیش زن جنده هم با پول ساک نمی زد که این عروس جنده شما فی الفور برای “جناب عالو” ساک هم زدند . کُس مغز !! مهمون دعوت کرده بودند و هیچی توی خونه نداشتند و برادر جنده پرورت هم رفته بود پی کارش تا شب نمی اومد؟ ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست بدست هم داده بودند تا تو به یک نواله برسی .

1 ❤️

866855
2022-04-03 13:01:59 +0430 +0430

کی خودت زن گرفتی

0 ❤️

866891
2022-04-03 23:15:43 +0430 +0430

باشه ما میگیم توام کص کردی بای

0 ❤️

869747
2022-04-20 02:14:52 +0430 +0430

عالی

0 ❤️