سکس با شیرین جون

1392/04/06

این داستان روکه می خوام براتون بگم مربوط به ۴-۵ سال پیشه. زمانیکه شیرین خانوم با خونوادشون تشریف آوردن به کوچه ما. بذارین اول درباره شیرین خانوم براتون بگم. این شیرین خانومی که می خوام داستان اولین سکسشو با من براتون تعریف کنم قدش ۱۷۵ سانتی متره ، ابروهای کشیده ، چشمای خمار(که ببینیدش خودتون رو خراب میکنید) کمر باریک و باسن برجسته خوش فرم. به هر حال من از همون اولین باری که اونو دیدم پیش خودم گفتم که من حتما باید با این حوری یه سکس درست و حسابی داشته باشم. بالاخره بعد از چند ماه که اونجا بودن من تقریبا روزی یک بار اونو می دیدم و حسرت می خوردم و فقط یه سلام خشک و خالی و همین . چند ماهی به همین منوال گذشت که من جراتم بیشتر شده بود و سلام و علیک گرمتری باهاش می کردم و اونم مثل دخترهای خوب جوابم رو می داد .

نزدیک به عید بود که مامان و باباش برای کار باباش مجبور بودن ۳ روز برن جنوب . اینو هم بگم که بابای شیرین خانوم پیمانکار ساختمونه و تو جنوب هم یه پروژه سنگین داشت که باید می رفت اونجا. خلاصه اونا رفتن و من مونده بودم که با چه بهانه ای سر صحبت رو باهاش وا کنم تا بتونم اونجا برم. روز اول همینطوری گذشت و من تو کف بودم. شب تا صبح تو این فکر بودم که باید چکار کنم تا رفتم با یکی از دوستای نزدیکم که تو این کار واردتر بود مشورت کنم که اونم گفت به بهانه کامپیوتر برو خونشون. من هم گفتم ببینم چکار می تونم بکنم . ظهر رفتم خونه ناهار رو خوردم وبه بهانه ماشین شستن اومدم تو حیاط و از لای در سرک می کشیدم تا شیرین جون از مدرسه تشریف بیارن که یهو دیدم که رد شد و رفت سمت خونشون . من هم سریع کارمو تموم کردم و رفتم یه دست و رویی شستم واز تو اتاقم دو سه تا سی دی برداشتم حرکت به سمت خونه شیرین جون. تو راه حرفایی که می خواستم بهش بگم روپیش خودم تکرار می کردم که مبادا چیزی رو از قلم بندازم. رسیدم در خونشون ولی می ترسیدم زنگ بزنم .پیش خودم گفتم نکنه در رو روم باز نکنه . تو همین فکرا بودم که یهو دیدم در باز شد و جلوم واستاده . به خودم ریده بودم زبونم بند اومده بود . بهم گفت کاری داشتین؟ منم با ترس گفتم ببخشید کامپیوترم خراب شده می خوام این چند تا سی دی رو رایت کنم چون قولش رو به دوستام دادم غروب براشون ببرم . گفت الان که نمی شه می خوام برم ساندویچی یه چیزی بخورم . روده کوچیکم داره روده بزرگم رو می خوره . منم فرصت طلب گفتم شما تشریف داشته باشین من با ماشین می رم براتون می خرم. اولش قبول نمی کرد تا بعد از اصرار های من قبول کرد. سی دی ها رو از من گرفت گفت تا بر می گردین منم اینا رو براتون رایت می کنم. منم که حسابی اعصابم کیری شده بود که من الان برم براش ساندویچ بگیرم اونم میاد دم در می گه بیا اینم سی دی هات . خلاصه رفتم براش ساندویچ رو گرفتم زنگ زدم از پشت آیفون گفت بیا تو. تو کونم عروسی بود . پیش خودم می گفتم می شه من بهش نزدیک شم.
رفتم بالا دیدم یه شلوارک تا رو زانو پوشیده و یه تاپ چسبون . تا دیدمش کیرم راست شده بود. ساندویچ رو بهش دادم بهش گفتم اجازه می دی کنارتون بشینم تا شما غذاتون رو بخورید اونم گفت ایرادی نداره . این پرستیژ و کلاسش داشت منو دیوونه می کرد. برام یه لیوان نوشابه ریخت بدون اینکه یه تعارفی بکنه تو غذا خوردن مثل گاو شروع به خوردن کرد منم مثل دیوونه ها زل زده بودم و نگاش می کردم که یهو گفت چیه ادم ندیدی منم که ترسیده بودم بهش گفتم چرا ولی مثل شما خوشگل ندیدم که اونم در جواب بهم گفت اَر اَرشما پسرا همتون لنگه هم بی شرف و پس فطرتین. خیلی بهم برخورد اونم دید که من عصبانی شدم گفت چیه راست می گم دیگه . همتون فقط آدم رو برای سکس می خواین . تازه دو زاریم افتاد که احتمال داره قبلا کیر خورده باشه از دوست پسرش که دیدم سر صحبت رو خودش باز کرد که تو شهری که قبلا بودن با یه پسری دوست بوده و اونو آورده بود خونشون تا اینو بکنه اینم فرار کرده بود . من که هی تو دلم تف و لعنت به خودم می فرستادم که اینم شانس کیری ما رو یکی هم که دست گذاشتیم اینم زد تو راه گوز ما. با مول بازی و زبون ریختن یه کمی دلش رو بدست آوردم گفتم الان موقشه . بریم تا من سی دی ها رو رایت کنم اونم اتاقش رو بهم نشون داد تا رفتم تو اتاقش چشمام فر خورد. رو در و یوارش پربود ازعکسهای نیمه لخت از هنر پیشه های زن هالیوود. پیش خودم گفتم حالا این شد می تونم با این چیزا سر صحبت رو باهاش وا کنم. ازش پرسیدم این همه عکس رو از کجا اوردی؟ گفت از جنوب خریده . کم کم مول بازیم داشت گل می کرد بهش گفتم چرا اینا نیمه لختن؟ اونم درجواب گفت از این به بعد میگم برات لخت عکس بگیرن . زدم زیر خنده که دیدم اونم هیچ عکس العملی نشون نداد. گفتم عجب آدم خشکیه . نشست پشت دستگاه تا سی دی ها رو رایت کنه ازش پرسیدم که بازم از این عکسا تو کامپیوترت داری که یهو با یه حالت اخم برگشت و یه چشم غره ای به من رفت که نزدیک بود خودم رو خراب کنم منم کم نیاوردم گفتم چیه من حرف بدی نزدم اگه نداری بگو ندارم که گفت دارم خوبش رو هم دارم. گفتم نشون بده . اونم نامردی نکرد و یه عالمه عکسهایی که از اینترنت گرفته بود رو بهم نشون داد که تو اینا دویا سه تاش تمام لخت بودن. یه صندلی آوردم کنارش نشستم تا با هم عکسها رو ببینیم که یه عکس از جنیفر نظرم رو به خودش جلب کرد و شروع کردم گیردادن کونهای قلمبه جنیفر. اونم داشت در این مورد با من کل کل می کرد که خودم رو یهو بهش نزدیکتر کردم دیدم خودش رو کشید عقب بهش گفتم نترس باهات کاری ندارم . من که مثل او دوست پسر عوضیت نیستم. این زبون هم بالاخره یه جایی به درد آدم می خوره . نزدیکش که شدم صورتم رو بردم کنار گونه هاش و یه بوس کوچیکش کردم. جا خورده بود و با تعجب منو نگاه می کرد. گفتم بابا یعنی حق همسایگی رو نباید به جا بیاریم تا اومد حرف بزنه یه دونه دیگه بوسیدمش. داشت دیوونه می شدکه چرا من دارم این کارا رو می کنم. کم کم به این کارام عادت کرد و همینطور که داشت عکسها رو نگاه می کرد می بوسیدمش تا یهو از پشت گردنشو گرفتم و با زبونم نرمه گوشش رو لیسیدم دیدم یه آه خفیفی کشید گفت نکن امیر بدم میاد. منم که تازه نقطه حساسش رو پیدا کرده بودم مگه ول کن بودم. شاید تو پنج دقیقه شش هفت بار این کار رو کردم دیگه برای هر دومون عادی شده بود که لبم رو گذتشتم رو لبش و شروع کردم به مکیدن . وای که چه لبای نرمی داشت اونم داشت حال می کرد و زبونش رو تو دهن من می گردوند . کیرم داشت منفجر می شد بهش گفتم بیا رو تخت که دیدم اشک تو چشاش جمع شد و گفت می ترسم . منم که از شق درد داشتم می مردم گوشم به این حرفا بدهکار نبود . با یه ذره زبون بازی آوردمش رو تخت و شروع کردم ازش لب گرفتن و رفتم رو نقطه حساسش ، نرمه گوشش یه ذره مکیدمش که دیدم الان آمادست تا نقشم رو عملی کنم.کم کم با دستام رفتم سراغ سینه هاش واونا رو از روی تاپ می مالوندم . هردومون تو اوج لذت بودیم که من تاپش رو زدم بالا دو تا لیموی کوچولو اومد بیرون چشام از حلقه زده بود بیرون که اونم تو اون حالت بهم گفت چیه تا حالا سینه ندیدی؟ واقعا جوابی نداشتم که بهش بدم. کم کم اومدم پایین و شروع کردم اون دو تا سینه ها رو خوردن وای نمی دونین چه لذتی داشتیم هردومون میبردیم. همینطور کارم رو ادامه دادم و بعدا شلوارکش رو از پاش بیرون آوردم تا رسیدم به شرتش خیس خیس بود . یه کم با دست اون چوچوله نازش رو براش مالیدم تا یهو دیدم پاشو جمع کرد و لرزید که فهمیدم ارضا شده . بلندش کردم گفتم حالا نوبت تو.،شروع کن.اونم شروع کرد لباسام رو در آوردن ، کیرم رو گرفته بود دستش دیدم داره نگاش می کنه بهش گفتم میکروفن نگرفتی دستت ، گفت چکارش کنم گفتم هیچی بکن تو کونم بخورش دیگه. اول یه ذره ناز ونوزکردبعد آروم آروم کرد تو دهنش شروع کرد به ساک زدن زیاد حرفه ای نبود منم تا دیدم اینجوریه دوباره خوابوندمش رو تخت و دوباره شروع کردم به ور رفتن با چوچولش و کمی هم با انگشت تو سوراخش هم می کردم . یه کمی از آبش رو دور و بر کونش مالیدم و شروع کردم با انگشت اونو وا کردن. دیدم هی خودشو جمع می کنه آخه بدبخت اولین بارش بود که با کونش کسی ور می رفت. رفتم از روی میز آرایشش یه کمی کرم برداشتم و زدم رو کیرم و اونو حسابی چربش کردم تا این صحنه رو دید گفت امیر می خوای چکار کنی؟درد داره . گفتم نه بابا اگه شل کنی درد نداره . کیرم رو گذاشتم دم سوراخ کونش یکم فشار دادم دیدم خودش رو سفت کرده و می گه در بیار منم می دونستم اگه در بیارم دیگه نمی ذاره تو سوراخش بکنم برای همین همون تو نگه داشتم تا عضله هاش وا بشه بعد از یک دقیقه اروم شروع کردم به تلمبه زدن داشت بدبخت از درد میمرد و شروع کرده بود به جیغ زدن گفت بابا در بیار بذار جلوم . منم مونده بودم که این داره خالی می بنده که اینو در بیاره یا واقعا میگه بذارم جلوش ، از طرفی هم می ترسیدم چون اون دختر بود بعدا برام شر بشه . به هر حال در آوردم وگفتم بر گرد اونم سریع برگشت . دست و پام داشت می لرزید که چکار کنم که گفت بذار تو چرا معطلی دارم میمیرم. منم آروم گذاشتم دم سوراخش و شروع کردم به بازی کردن. اینقدر خیس بود که نفهمیدم کی رفت اون تو ویهویه داد بلندی زد و احساس کردم کیرم داغ شده. فکر کردم آبم اومده کشیدم بیرون دیدم که کیرم خونیه و فهمیدم چه گهی خوردم و پردش رو زدم. اعصابم خیلی کیری بود و تموم حس کردنم از بین رفته بود.اونم فهمیده بود که جریان از چه قراره منو دلداری داد و گفت عیبی نداره من خودم گفتم از این به بعد تو مال خودمی. زودباش کارتو شروع کن . منم که یه کمی قوت قلب گرفته بودم سریع دست به کار شدم و کیرم رو با دستمال پاک کردم اونم رفت خودشو شست ودوباره دست به کارشدیم. ولی این دفعه خیلی راحت رفت تو و آه و اوهش تموماکنون ذخيره شود خونه رو برداشته بود دیدم باز به خودش لرزید و فهمیدم بازم ارضا شده . آب من هم کم کم داشت میومد بلندش کردم و رو تخت نشوندمش و گفتم باید برام ساک بزنی اونم شروع کرد با ولع هر چه تموم تر کیرم رو خوردن که بهش گفتم آبم رو باید بخوری اونم قبول کرد. یهو آبم با سرعت نور تو دهنش پر شد اونم نامردی نکرد همش رو قورت داد. بعد یه ذره دور و برش رو برام مالید. با هم رفتیم حموم همدیگر رو شستیم منم اومدم خونه ساعت تقریبا ۱۰ بود. رفتم خوابیدم تا ساعت ۱۰ فردا. تا مامانش اینا برگردن من بالای ده بار کردمش و هنوز که هنوزه بعد از این پنج سال من هنوز از کردنش خسته نمی شم.

نوشته: حسام


👍 1
👎 3
92338 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

388199
2013-06-27 03:08:33 +0430 +0430
NA

اولشو ک خوندم از بقیه اش خوشم نیومد اخه چقدر بگیم قد و وزن یارو ب چ درد ما میخوره اهههههههه خوب یکم خلاق باشید

1 ❤️

388200
2013-06-27 03:16:34 +0430 +0430
NA

والا منم دخترم دیگه. اصن کسی جرات نمیکنه موقه ای ک تنهام خونه بیاد سمت درمون چ برسه بفرستمش برام چیزی بگیره تازه تو خونمون راش بدم!!! خاک تو سرش دختره ی کم عقل. عقلم چیزه خوبیه ها کسی ک اصن نمیشناسیشو تو خونه را بدی تازه بذاری پردتم بزنه. ببین با کیا شدیم هفتاد میلیون :| :|

1 ❤️

388201
2013-06-27 04:29:58 +0430 +0430
NA

رفت تو پاچه ات بايد بگيريش

0 ❤️

388202
2013-06-27 04:52:36 +0430 +0430
NA

ایران به گا رفت خودمون خبر نداریم همه میدن ومیکنن فقط مایم که نمیتونیم یعنی نمیزارن میگن اوفه بده خداقهرش میگیره و…

1 ❤️

388203
2013-06-27 05:37:22 +0430 +0430
NA

داستان سکسی نباید حتما واقعی باشه ولی تروخدا انقد تخیلی ننویسین :|

0 ❤️

388204
2013-06-27 05:37:47 +0430 +0430
NA

چی بگو والا گالیور جان خوبه بچها العان تشویقت میکنن صبرکن

0 ❤️

388205
2013-06-27 06:17:11 +0430 +0430
NA

داش نوش جونت فقط یه کم پیاز داغشو زیاد کردی

0 ❤️

388207
2013-06-27 06:24:12 +0430 +0430
NA

خاک تو سرت دختره رو بدبخت کردی افتخار هم میکنی عوضی

0 ❤️

388208
2013-06-27 06:37:35 +0430 +0430
NA

اولأ معلوم نیست که راسته یا دروغ ثانیأ دختری که تنها خونه جاش بذارن خانواده به دادنش عادت دارن ثالثأ دختری که پسرو راه بده خونش مطمئن باش مادرشم جنده بوده

0 ❤️

388209
2013-06-27 07:24:30 +0430 +0430
NA

زیاد افتخار نکن دختره جنده بوده ولی از عقب میداده

0 ❤️

388210
2013-06-27 08:01:23 +0430 +0430
NA

نخوندم از حرصم,دقت کردین همه دخترای خاطره ها بالای 175قدشونه???نمیدونم این همه کس کوتوله تو خیابونا رو از کجا وارد کردن!!!

0 ❤️

388211
2013-06-27 08:37:01 +0430 +0430
NA

عیبی نداره سخت نگیر

0 ❤️

388212
2013-06-27 14:37:04 +0430 +0430
NA

ایول مچکریم روحانی

0 ❤️

388213
2013-06-27 17:43:01 +0430 +0430
NA

خوار ومادر این صاحبان صنعت کامپیوتر و آی تی را سگ گائید؟! که اگه این دسترسی مردمو به کامپیوتر آسان وارزان نمی کردند و مثل زمان قدیم کامپیوتر کالای خیلی لوکسی محسوب می شد ؛ این کس مغزا دیگه بهانه ای برای نوشتن جلقنامه هاشون به اسم داستان سکسی نداشتند !؟
از این کامپیوتر نمی خواین بکشین بیرون؟؟؟
اینهمه بهانه های دیگه هست برای “ورود به منزل”! خوب ما حسرت به دل موندیم یکی یکبارم که شده محض نمونه بره جزوه به دختره بده , بره پریز برقو درست کنه, بره فرش جابجا کنه, اصلن بره دم در به دختره بگه می خوام بکنمت! چی می شه؟؟؟

0 ❤️

388214
2013-06-27 20:30:06 +0430 +0430
NA

از نظرات پیداس داستان ارزش خوندن نداره؛ پس بریم سراغ داستان بعدی

0 ❤️

388215
2013-06-27 20:34:04 +0430 +0430
NA

احسان هات کجاس ؟
چند وقته از نظراتش خبری نیست ؛
پروازه هم که جاش خالیه زیر نظرات ؛

0 ❤️

388216
2013-06-28 00:51:24 +0430 +0430
NA

چی بگم ولله ما ب پسر همسایه سلامم نمیدیم این خانم حق همسایه رو خوب ب جا اورده. آخه چطور کسیو ک نمیشناسی راه میدی خونتون ؟ یعنی تو از شنگول و منگول کمتری ک حرف مادرشونو گوش دادن کسیو راه ندادن دختره ی بی عقل
حالا تاوانشو پس بده

0 ❤️

388217
2013-06-28 00:52:15 +0430 +0430
NA

چی بگم ولله ما ب پسر همسایه سلامم نمیدیم این خانم حق همسایه رو خوب ب جا اورده. آخه چطور کسیو ک نمیشناسی راه میدی خونتون ؟ یعنی تو از شنگول و منگول کمتری ک حرف مادرشونو گوش دادن کسیو راه ندادن دختره ی بی عقل
حالا تاوانشو پس بده

0 ❤️

388218
2013-06-28 00:57:26 +0430 +0430
NA

بی سرزمین احسانو تبعید کردن برره احتمالا :-D
آخه چند وقته نیستش

0 ❤️

388220
2013-06-28 03:40:17 +0430 +0430
NA

تموم اون ساختمون هایی که پیمونکارش باباش بود توی جنوب و به همون اندازه توی شمال باسرعت نور توی کونت ای مجلق مکون

0 ❤️