سکس با شیمیل

1400/07/06

سلام این داستان خاطره یا فانتزی نیست . فقط یه داستانه. امیدوارم ازش خوشتون بیاد.

روی تختم دراز بودم و از توی پنجره کنار تختم به بیرون نگاه میکردم.بارون نم نم داشت می بارید و خیابون هم شلوغ بود. لیوان قهوه رو گذاشتم کنار آباژور. هدفون گذاشته بودم و یه موزیک آرامش بخش گذاشتم. حس خیلی خوبی بود، تاکسی های زرد نیویورک که تو کل جهان معروفن مثل اینکه واقعا زیبان.مخصوصا تو بارون.
«لوکا،لوکا،لوکا عزیزم»
_بله مامان
+عزیزم بیا، خاله کلارا رو واسه مهمونی چای دعوت کردم. کلارا دوست مامانم بود. بعد فوت بابام خیلی به مامانم سر میزد تا تنها نباشه. خیلی زیبا بود خیلی. قد بلند موهای بلوند و چشم های آبی. تو این شهر خیلیا اینطوری بودن اما کلارا خیلی زیبا بود. مدل یه مجله مد بود.
:« هی لوکا چه خبرا؟» رفتم بغلش کردم و روی مبل نشستیم.
+لوکا این دفعه دیگه باید با یکی لاس زده باشی نه؟
خندیدم و گفتم:« نه.چند بار بگم گی ام»
+خب همون. دوست پسر پیدا نکردی؟
_تا الان که به کسی علاقه نداشتم
+لوکا، تو یه پسر خیلی جذابی،مخصوصا برای پسرای تاپ. آخه می‌دونی تو خیلی سفیدی و ظریف، چشمات خیلی معصوم و دوست داشتنیه.
_مرسی کلارا
بعد از مهمونی چای من رفتم توی اتاقم و خوابیدم.فردا شب بعد از شام من و مامانم داشتیم تلویزیون می دیدیم که…
_لوکا
+بله مامان
_میدونی، من همیشه دوست داشتم که یه دختر داشتم
+یعنی پسر نمی‌خواستی؟
_نه
+مامان شوخی نکن دیگه بزار فیلم ببینیم
_لوکا شوخی نیست،من میدونم که تو هم بدت نمیاد یه سیسی باشی.
+مممامان چی داری میگی؟
_لوکا یه مادر همیشه دفترچه خاطرات بچشو چک می‌کنه
+مامان این کارت خیلی بده
_عزیزم فقط من و کلارا فهمیدیم،تنها کسایی که میتونی بهشون اعتماد کنی، من حتی بعضی از شب ها میبینم که با دیلدو خودتو ارضا می‌کنی.
+یهو گریم گرفت،آخه مامانم کل راز های منو می‌دونه و همینطور کلارا،حالا چیکار کنم؟
_گریه نکن کوچولوی من،بلند شو بریم حموم
+واسه چی حموم؟
_بیا تا بفهمی
دستمو گرفت و کشوندم سمت حموم. خودشو لخت کرد و به زور لباس های منو در آورد.
_عزیزم این فوم رو به کل پاهات بمال
+مامان روم نمیشه ما داریم لخت همو می بینیم
_لوکا یه بار دیگه حق نداری از این حرفا بزنی حالا هم دستتو از روی کیرت بردار
میخواستم به ظاهر به مامانم بگم من یه بچه ی خوبیم اما مثل اینکه مامانم به بچه ی سکسی میخواد،درست همون چیزی که من دوست دارم باشم
+باشه مامان
_آفرین سیسی کوچولوی من
تموم بدنم رو شیو کرد حتی بالای کیر و سوراخ کونم،یه دونه تار مو هم روی بدنم نذاشت
_بیا بریم اتاق خواب من
+باشه
هیجان خیلی زیادی داشتم که هدف مامان
چیه
_رو تخت دراز شو
+باشه
به جفت جوراب ساق بلند مشکی و یه شرت زنونه مشکی و یه جفت دستکش ساق بلند مشکی و موهام رو هم گوجه ای بندید و خودش هم دقیقا مثل من لباس پوشیده بود.
_الو حالا بیا
این حرفش مث یه شوک بود. یعنی کی میخواست بیاد؟
هیچی نگفتم تا خودم ببینم کی قراره بیاد.
+سلام سکسیا
باورم نمیشد، مگه میشه؟ آخه چطور کلارا؟
یه چیز دیگه خیلی بهم شوک داد. کلارا شیمیل بود. به کیر هفده سانتی سفید و کلفت داشت. لباس های کلارا هم درست شبیه من و مامان بود.یعنی از قبل هماهنگ کردن؟
+لوکا پاهاتو بده بالا
پاهامو بالا دادم، زبونشو روی سوراخ کونم میکشید و بوسش می‌کرد.مامانم اومد و روی دهنم نشست و میش رو روی دهنم حرکت میداد.
_لوکا اگه نمیدونی چیکار کنی بزار اینطور بهت بگم: مثل وقتی که یه بستنی رو توی تابستون لیس میزنی تا نریزه روی زمین لیس بزن.
شروع کردم به لیس زدن و مامانم آه میکشید. لبه های کسش واسم خیلی سکسی بود. کلارا فقط سوراخم و رون هام رو لیس میزد. این حس عالی بود. اولین سکس آدم اینقدر زیبا باشه خیلی خوبه.
بعد از حدود دو دقیقه کلارا بلند شد و روی تخت نشست و به بالش ها تکیه داد و پاهاشو از هم باز کرد.
+لوکا بیا کیر منو ساک بزن.
داگی شدم،تا نصف بردم دهنم و بالا پایین میکردم. مامانم از پشت کیرمو برد دهنش و واسم ساک میزد. حس محشری بود. کلارا سرمو فشار داد و تا آخر کیرش رفت دهنم و زود سرمو آوردم بالا. نزدیک بود استفراغ کنم.کلارا به خنده ریزی بهم کرد و گفت:«وقت درد و لذت همزمانه»
کلارا و مامانم جاهاشون رو عوض کردن و من کس مامانمو میخوردم و کلارا هم داشت کم کم انگشتانش رو توی کونم حرکت میداد.
_امیلی پسرت فوق‌العادست
+معلومه، چون به من رفته.لوکا، انگشت کن تو کسم.
دوتا از انگشتامو بردم دهنم و خیسشون کردم. مامانم هم دستمو گرفت و انگشتامو برد تو دهنش و گفت:«حالا ببر توش»
انگشتامو بردم توی کسش. خیلی نرم و داغ بود. پر از گوشت و خیس بود. آروم آروم انگشتامو توی کسش حرکت میدادم و آه میکشیدم .
کلارا سر کیرشو فشار داد توی کونم. راحت رفت توش چون انگشتم کرده بود. ذره ذره تا آخر برد،یه سی ثانیه ای گذاشت و بعد کم کم داشت تلمبه میزد.
انگشتامو توی کس مامانم تندتر حرکت میدادم و هر لحظه کسش بیشتر داغ میشد.کلارا تلمبه زدن رو شروع کرد و به کونم چنگ میزد. مامان هم موهامو گرفته بود و آه میکشید.کلارا بی وقفه تلمبه میزد و شکمم و کمرم رو مالش میداد با دستاش.
هفت هشت دقیقه بعد کلارا کیرشو در آورد.
_لوکا بهتر نیست کیرتو ببری توی کس مامانی؟
+پس قراره لذت بی پایان داشته باشیم نه؟
مامان اومد روی لبه تخت . پاهاشو داد هوا و منم کیرمو بردم توش.این دیگه خیلی متفاوت بود. کیرم رفت توی یه جای داغ و خیس.از لذت یه خنده کردم و یهو کلارا از پشت کیرشو برد تو کونم.
_سکس سرپایی خیلی محشره نه؟
+درسته کلارا
کلارا یه جا وایساد و من هم توی کس مامانم تلمبه میزدم هم کیر کلارا توی کونم می‌رفت و میومد.کیرم خیلی سیخ شده بود.
یه ده دقیقه بعد وایسادم چون پاهام درد گرفتن از بس یه جا وایسادم.
+کلارا پاهام درد گرفت دیگه نمیتونم وایسم
_باشه پس یه پوزیشن دیگه رو امتحان میکنیم
کلارا خم شد و دستشو برد پشت زانو هام و بلندم کرد.کیرشو برد توی کونم تلمبه میزد.
+کلارا خیلی راحت منو بلند کردی با وجود اینکه من یه مرد هستم.
_نه اشتباه نکن،تو هیچ وقت مرد نمیشی، تو همیشه یه سیسی جنده ای که باید به میر ها خدمت کنی نه؟
از حرفش یکم خوشم اومد.
مامان یه. دیلدو نسبتاً بزرگ برد توی کسش و تند تند تکونش میداد. دیلدو از مایع لزجی خیس بود. همینجوری فقط حواسم به کس مامان بود که یهو چند تا تکون شدید خورد و آبش پاشید بیرون.
کلارا گذاشتم زمین.
_آب مامانت که ریخته روی زمین رو بخور
کل آب مامان و خوردم. روی تخت دوزانو نشستم و کلارا هم دقیقا مثل من نشست . یه کس مصنوعی بزرگ شفاف از توی کشو آورد و گذاشتش روی کیر دوتامون. خیلی خوب بود. کس مصنوعی رو کلارا هی تند تر بالا پایین میکرد.
یکی دو دقیقه بعد آه کشید که صداش کل اتاق رو گرفت.
آب کیر کلارا اونقدر داغ بود که منم آبم اومد.کس مصنوعی رو آروم در آورد و آبش رو ریخت روی سینه های مامان و با دستش میمالیدش.
رفتیم حموم و اومدیم.نشستیم روی مبل و قرار شد از این به بعد …
ادامه دارد

نوشته: استیسی


👍 36
👎 13
57201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

834558
2021-09-28 01:05:55 +0330 +0330

من تا حالا فکر میکردم شیمیل اسم و نام یه آدمه

2 ❤️

834578
2021-09-28 01:21:27 +0330 +0330

كصخل جان حداقل اسم لوكا مودريچو نميزاشتي😂ميزاشتي مارتين ك بيشتر ب كونيا بخوره

2 ❤️

834619
2021-09-28 03:54:38 +0330 +0330

❤️

0 ❤️

834641
2021-09-28 06:48:57 +0330 +0330

آهای بسیجیای مادرمحترمی که فکر میکنین با این کصشعرا میتونین به همه بفهمونین فرهنگتون خیلی از فرهنگ غرب بالاتره و پایه و اساس فرهنگ غرب اینه

تو کص ننتون خندیدین

0 ❤️

834672
2021-09-28 12:38:14 +0330 +0330

کسای کامنت منفی‌گزاش برا داستان طرف زده خیالی خوب طرف اینطور سکسو دوس داره و فتیشاشو گفته نیومده بگه راسته ک ناموسن ریدید یکی با دان ارضا میشه یکی ردن یکی‌جفتش با محرام موافق نیستم ولی زده خیالی :/

داش خوب نوشتی محتویاتش خوب حواس پرتی‌نداشت قلط انلای داشتی بعصی جاها نفهمیدم ولی ساختار نوشتارت خوب

2 ❤️

834677
2021-09-28 13:14:02 +0330 +0330

کلارا دوست مامانت بود یا بکن هردوتون؟ کیرم تو تخمیلاتت

0 ❤️

834683
2021-09-28 14:18:37 +0330 +0330

داستانت نه خوب بود نه بد

0 ❤️

834689
2021-09-28 14:50:56 +0330 +0330

خوب بود، ادامه بده

0 ❤️

834693
2021-09-28 14:56:24 +0330 +0330

خاله سارا هستم از تهران . مشهد . اصفهان دختر دارم
+989130750557 زنگ بزن

0 ❤️

834888
2021-09-29 15:56:20 +0330 +0330

قسمت بعدی کِی میاد؟

0 ❤️

834940
2021-09-30 00:32:09 +0330 +0330

خیلییییییییییییییییییی کسشعر بود کیرم تو فانتزیات که مختوم به همچین داستان کیری شده بود مغز کیری… کیرم تو مغز کسایی که این داستانو لایک کردن

0 ❤️