سلام بدون هیچ مقدمه ای میرم سر اصل مطلب
اسمم وحید 29 سالمه این موضوع برمیگرده به 7سال پیش
من تو یه فروشگاه معتبر داخل یک مجتمع اس در مشهد مدیر فروش بودم. تازه مشغول به کار شده بودم . بعد از چند روز
گشتن تو مجتمع واسه پیدا کردن دوست چشمم به یک خانمی خورد در حد … ( اصلا تو دنیا در این حد نیست )
چند روزی رو مخش کار کردم جواب داد و شمارمو ازم گرفت. بعد 2 روز از ماجرا شماره دادن که گذشت شب داشتم مغازه رو تعطیل میکردم که گفت مهمون نمیخوای اره پشت سرم بود . وقتی برگشتم یه چیزه دیگه دیدم.
حالا مشخصات ظاهریشو میگم چشاتونو ببندین تجسمش کنین
اسمش صنمه حدود 178 قد . موهای مشکی بلند . چشمهای ابی . سفید مثل برف . دریغ از حتی یک دونه جوش یا کک رو صورتش
خلاصه منم با پررویی گفتم چرا که نه . تا رفتیم بیرون چیزی نگفتیم سوار ماشینم که شد گفت بهت نمیاد همچین مغازه ای داشته باشی فهمیدم که از برند چیزی نمیدونه منم خیلی مثبت راستشو گفتم که مال من نیست کار میکنم یهو زدو گفت هر دهاتی میدونه که این یه برنده پوشاکه میخواستم ببینم دروغ میگی یا راست
منم تازه فهمیدم که صنم خانم این کاره است خودمو به اون راه زدم گفتم من وحیدم اسمه قشنگتون اونم اسمشو گفتو راه افتادیم اون یه ارایش خاص ونرم انجام داده بود خلاصه رفتیم یه پیتزا زدیمو کلی صحبتو بعدشم بردم رسوندمش در خونشون اومدم واقعا مثل یه مرد کامل باهاش رفتار کردم . فردا صبح که اومدم سرکار تو مغازه بودم که چند نفر از جونهای مجتمع که اونجا کار میکردن اومدن تو ازم پرسیدن تو با اون خانم نسبتی داره منم به خاطر اینکه فکر کردم شاید از اشناهاش باشن گفتم نه یهو گفتن پس چطوری باهاش رفیق شدی که فهمیدم بابا اینا تو کفه دختره بودن میخواستن مخشو بزنن نتونستن . بعد کلی امار از صنم گرفتمو یک برگ برنده داشتم خلاصه روزها گذشت و محبت بین ما هم زیاد شده بود در ضمن صنم طلاق گرفته بود . تا یه شب یه اس اومد با این مضمون که خیلی هواتو کردم
بهش زنگ زدم گفتم چیه ؟ گفت نمیدونم خیلی دلم واست تنگ شده . من اومدم کلاس بزارم گفتم میخوای باهم یه مسافرت بریم یه اب وهوای تازه کنی یهو اونم گفت اره چرا که نه من که اصلا توقع نداشتم که اون همچین جوابی بده جا خوردم . گفت میشه فردا بریم
من گفتم نه پس فردا چون باید مرخصی میگرفتم . خلاصه روز موعود رسید چون ممکن بود تو راه به ما گیر بدن رفتم 2تا بلیط واسه بابلسر گرفتم . سوار اتوبوس شدیم وحرکت کردیم روز بعد رسیدیم بابلسر اون تمام شب قصه زنگیشو تعریف کرد . خلاصه رسیدیمو رفتم پیش یکی از اشناهامون ویک ویلا کوچیک گرفتم ویکم خرید کردیمو رفتیم تو ویلا . من رفتم که دوش بگیرم صنم هم گفت من استراحت میکنم که بعد بریم بیرون من دوشمو گرفتمو اومدم بیرون داشتم با حوله خودمو خشک میکردم که در حمام باز شد وای خدای من صنم با یه لباس شب جلوم واستادو گفت بیا اینم لباسات من مثل این ندیده ها داشتم نگاش میکردم که دوباره گفت لباساتو بگیر. من لباسامو گرفتم ولی فقط شورتو پام کردم رفتم پیشش گفتم صنم نمیترسی با من اومدی تا شمال همچین لباسیهم جلوم پوشیدی گفت مگه میخوای چیکار کنی فوقش با هم تماس جنسی داریم مگه میخوای کار دیگه ای بکنی منم با پررویی کامل گفتم نه به همون قناعت میکنم یهو اون زد زیر خنده گفت خیلی پررویی منم باهاش خندیدم که جرقه اولین سکس زده شد چسبیدم بهش شروع کردم به لب گرفتن خیلی ناز لب میداد رو تخت خوابوندمش بهش گفتم اجازه میدی اونم گفت اره خنگه همش مال تو منم واقعا تا جایی که فیلم دیده بودم سر اون بد بخت در اوردم دیگه داشت ارضا میشد چنان کردمش که میگفت تو عمرش به این لذت نرسیده بود تمام بدنش داشت میلرزید صنم 9 ماه بود که از شوهرش طلاق گرفته بودتو این مدت سکسی نداشته بود اینو از کس تنگش میشد فهمید دوباره شروع کردیم به سکس اون خیلی تشنه بود اگه دروغ نگم تو 1 ساعت من 3دفعه ارضا شدمو اون دو دفعه خلاصه فقط اینو میخوام بگم ما یه هفته شمال بودیم اونم بابلسر ولی رنگ دریا رو ندیدیم .یه عکس شبیه صنم تواینترنت پیدا کردم واستون میزارمش تا بفهمین من با چه فرشته ای سکس میکردم . درضمن من تا موقعی که ازدواج کردم باهاش رابطه داشتم و سکس داشتیم. امیدوارم خوشتون اومده باشه.
نوشته: وحید
اینجا که گفتی چشماتونو ببندید تصور کنید تا تهش رو خوندم نزن با چشم بسته نزن یهو دیدی یکی اومد تو اتاق با همون چشمای بسته یه بلا ملایی سرت آورد
نه من کلا کم خوابم خصوصا شبا پس اینجا نگهبانی میدم میخوای از این به بعد بگو من خودم کامنت اولو به اسمت بذارم LOL
دیگه هم به من تنبل نگو من الان واسه یه هفته غذا پختم طرف شستم خونه تمیز کردم تازه اینجا هم بودم :D
چون شکموام و عاشق غذای خونگی دستپختم 20 هست ولی واسه اخلاق گندم نترس تا آخر عمرت ور دلتم داداش :D
اگه میخوای یه سفره پهن کنم اینجا غذاها رو بذارم همه بیان نظر بدن ولی مثل نظر دادن در مورد داستانا نباشه ها :)))))))
نه اینجا هم تقریبا دم صبحه گل گفتی تایم خوابم عوض شده رواز تا غروب میخوابم شبا بیدارم پس میتونی روم حساب کنی واسه کامنت دادن و اینا
آبجی چرا سیبیلاتو نزدی ؟ صورتم زخم شد گفتم توهم زدم آخه یه خطا هم از ادمین گرفتم واسه کامنت اولی میخواستم قاطی کنم قهر کنم برم سر درس و مشقم خوب شد آبجی از نگرانی درم آوردی حبه جون
آقا یک کامنتی نوشته بودم زیر اون داستان ادبی
ای ادمین خدا بگم چیکارت کنه که با من لج افتادی آخه چرا
مگه من چکارت کرده بودم
چرا از این بچه بازیا در میاری
بجای این دشمنیا بیا رفیق باش بیا تو بغل حاجیت آهان باریکلا
ببین من گی نیستم ولی ادمین را دوست دارم
ادمین امروز رو دنده لجه کلا بداخلاقه خب نمیدونه ما عقده کامنت اولیم؟خب مگه بده اینهمه ماها اینجا فعالیت داریم یه بار دیگه کامنتمو حذف کنه حبه انگور به سیبیلت قسم دیگه نمیام هیچی هم نمینویسم ادمین بمونه تک و تنها سایتشم تحریم میکنم درست مثل آمریکا شاید قیمت کامنت منم مثل دلار بالا رفت خدا رو چه دیدی!
خیلی الکی بود انگاری دنبالت کردن و به زور بهت گفتن باید یک داستان بذاری توی این سایت …
جمع کن بابا بساطت رو چه اعتماد به نفسی داری که این جفنگیات رو می خوای به خورد خلق الل… بدی
ننویس … تو رو جون هر کی دوست داری دیگه ننویس …
.
با چشم بسته از بس زدي اينارو از مغز جقيت فوران كردي يي زن به راحتي بعد از دو روز همرات يه هفته اومد مسافرت؟ اره ارواح عمت.
راستي سلام منو به عمه محترمه عنايت بفرما
خدايا تمام افراد جقي را مورد عنايت الهي قرار بده.
الهي امين
(با عرض معذرت از بانوان محترم سایت و اقایان فرهیخته و با ادب)
کیرم تو این خطای اسپم و این داستان کسشعر با هم دیگه .
ادمین جان ما رو که شما نمودی با این خطای اسپم . باشد که ما هم شما را بنماییم . :D
مثل اینکه کامنت بچه ها رو هم حذف کردی اره ؟؟
برادر ، عزیز ، جیگر ، خوب ، مهربون ، خوشگل و… نکن این کارا رو . نویسنده این کسشعر ، قربون اون قیافه خوشگلت بشه الهی .
برای اینکه این کامنت رو بزارم دهنم سرویس شد . مجبور شدم از نقشه V استفاده کنم . این کارا رو با ما نکن عزیز من .
داستان هم بسیار کسشعر و مزخرف بود . یعنی اون عکس سکسی کوچولو اون پایین از داستان قشنگ تر بود .
دیگه ننویس الاغ
عبدول جان از لطفت ممنونم داداش .
امیدوارم خداوند شما رو هم مورد عنایت خویش قرار داده و شما را از شر خطای اسپم و بلاک شدن و حذف کامنت ، سالم نگاه دارد :D
الهی ادمیــــــــــــــــــن …
CHI SHOD HALA?? SEXETO KE NAGOFTI FAGHAT GOFTI KARDAM
JALGHI BODI NAGOFTI ???
یه زن افغانی رو بردی تو یکی از دهاتای مشهد، کلی هم خرجش کردی بعدشم یه عکس از اینترنت گرفتی چسبوندی رو صورتش میگی فرشته بود.
برو " یره" کم چاخان کن
آخه مردک اومدی واسه ما عکس گذاشتی و میگی که زنکه خوشگل بوده.طوری میگی انگاری دوست دخترامون دور ازجون شکل بز هستن و این زنکه بیوه که فقط زاده ذهن جلقیته خوشگله.بکن به خو عامو چاییدی جلقی برو جلقتو بزن کسشعر ننویس بچه.
يه فيلم سوپر هم ته داستانت ميچسبوندى خنده دار ميشد :-D
اين عكس ديگه چه صيغه اى بود!
بعد جقى جان اسم داستانتون مگه سكس با صنم در بابلسر نبود؟
پس چرا اسم دختر نسيم بود!
جلق عامل اصلى آلزايمر