سلام اسم من سامان داستانی که میخوام براتون بگم مربوط به یکی دوسال پیشه من یه دوست دارم به اسم مهدی من از همون بچگی تو کف خواهر مهدی بودم خونه ما با مهدی چسب هم بود واز این خونه های ویلایی بالای سقف حمومه اونا یه نور گیر کوچیک بود که من میرفتم از اونجا حموم کردن خواهر مهدی که اسمش غزل بود و دید میزدم ومحو رونای سفید وسینه های خشگل خواهرش بودم غزل یه ۵سالی از ما بزرگتر بود بعد از یه مدت به سرم زد مخ غزل و بزنم ولی تو این کار انقدر موفق نبودم وبعد از چند ماه غزل ازدواج کرد و از محله ما رفت منم دیگه بیخیالش شدم تا این که دو سال پیش شنیدم از شوهرش طلاق گرفته واومده خونه باباش با خودم گفتم اینبار دیگه بهترین موقعیته برای مخ زنی
با خانواده هماهنگ کردیم جمعه بریم کوه من به مهدی هم گفتم تو هم به خانوادت بگو بیان مخصوصا خواهرت که از این حال و هوا بیرون بیاد بالاخره جمعه شدو من چشمم به جمال غزل خانوم روشن شد حالا دیگه یه خانوم ۲۹ساله توپر وخوشگل با سینه های فکر کنم ۸۵بود با یه باسن گردو خوشکل همون لحظه شق کردم براش واقعا زیبا شده بود بعد از این که کلی گشتیم ناهارمونو خوردیم مشغول صحبت کردن شدیم من خیلی خودمو برای غزل شیرین میکردم هی دورو برش بودم به اصطلاح خودمون حسابی کوس لیسیشو میکردم تا این که صحبت شد که من چیکارم من گفتم تو کار تعمیر لپ تاپ وکامپوتر هستم غزلم گفت چه خوب من لپ تاپم خراب شده شما میتونید درستش کنید من گفتم البته که میتونم عصری که برگشتیم خونه غزل لپ تاپشو داد به من منم سریع شمارشو گرفتم گفتم اگه لازم بود باهاتون تماس میگیرم منم فرداش لپ تاپو درست کردم اومدم بدم به غزل با خودم گفتم بزار یه سرکی توش بکشم دیدم بله خانوم نزدیک ۳_۴گیگ تو لپ تاپ فیلم پورن داره اینو که دیدم واقعا خوشحال شدم چون دونستم غزلم بد جوری تو کفه
اون شب رفتم تلگرامش و شروع کردم باهاش چت کردن در مورد لپ تاپش بعد از اون چیزای دیگه یه چند شبی این چت ما ادامه داشت تا یواش یواش به مسایل سکسی کشیدمنم کلی فیلم سکسی براش فرستادم چند روز بعد دلمو زدم به دریا گفتم غزل خانوم گفت بله گفتم یه چیز بگم ناراحت نمیشید گفت بگو منم گفتم فردا میاین با هم بریم بیرون اول یه ضره من من کرد بعدش راضی شد فردا ماشینو در اوردم منتظرش بودم که بیاد دیدم یه ساپورت پوشیده با یه مانتوی جلو باز ابی سینهاش کم مونده بود بیوفته بیرون خط کسشم از روی شلوار معلوم بود تا اومد تو ماشین گفتم شما انقدر تیپ زدین فکر قلب من باشیم من جونم یه دفعه دیدی سکته کردما اینو که گفتم انگار تو کونش عروسی شد یه لبخندی زد گفت اگه ناراحتی برم گفتم چرا قهر میکنی جیگر شوخی کردم سکسی من اینو که گفتم یه ضره سرخ و سفید شد دیگه هیچی نگفت رفتیم کافه کلی با هم حرف زدیم بعدش کلی قدم زدیم عصرش گفتم حالا که دوس دختر من شدی کی میای خونمون گفت چه پر رو گفتم دیگه دافی مثل شمارو که ادم میبینه دیگه عقل از سرش میپره یه ماهی کا فه رفتن ما طول کشید تا با لاخره دیدم زنگ زد گفت خونمون خالی بیا منم با سرعت رفتم خونشون درو که باز کرد کم مونده بود بیهوش بشم یه تاپ سفید کوچولو با شلوارک که همه چیش معلوم بود رفتم نشستم چایی اورد با هم حرف زدیم بعدش من دستمو انداختم روی کمرش شروع کردم مالیدن اونم خوشش میومد شروع کردیم لبازی بعدش شروع کردم گردنشو خوردن دیگه داشت بی هوش میشد منم تاپشو باز کردم سوتینشو باز کردم دیدم سینه هاش در حد خاله الکسیس دولوپی سینهاشو میخوردم ولیس میزدم نوکشونو اونم که دیگه اخ واوخش کل خانه رو ور داشته بوداونم کمرمو میمالید بعدش تیشرتم وشلوارمو در اوردم اونم از اندازه کیرم خوشش اومده بود شلوارکشو کندم بعدش شورتش عجب کوس پف کرده ابدار زیبایی بود قشنگ خیس خیس بود من گفتم بیا ۶۹بخوابیم اون کیرمو ساک میزد منم کوسشو میخوردم بعدش انقدر داغ شده بود هی داد میزد میگفت بکن توش عشقم منم روتخت داگی گذاشتمش شروع کردم فرو کردن کیرم تو کوسش انقدر خیس بود که با یه تلمبه کوچیک کیرم تا ته رفت توش شروع کردم تلمبه زدن بعد یه ۱۰دقیقه ابم داشت میومد گفتم کجا بریزم غزل گفت بریز رو سینهام من با فشار ابمو ریختم روسینه هاشو سرو صورتش بعدش گفتم ارضا شدی غزل خانوم گفت نه منم با این که حال نداشتم برای این که خاطره خوبی براش بمانه رفتم انقدر کوسشو لیس زدم تا ابش اومد ریخت روصورتم یه نیم ساعتی همینجوری دراز کشیدیم بعدش با هم رفتیم حموم همدیگرو شستیم بعدش من در اومدم لباسامو پوشیدم کلی از غزل تشکر کردم بعدش رفتم خونمون شب تو چت میگفت تو چند سالی که با شوهرش سکس کرده هیچ کدومش انقدر بهش حال نداده بعد از اون ماجرا هر موقع تنها میشه سریع زنگ میزنه میگه بیا عشقم که منتظرتم من با کله میرم خونشون امیدوارم خوشتون اومده باشه.
نوشته: سامان
من کاری به اینکه همه با همسایشون این کلیشه ( تعمیر یه چیزی واسه طرف، لباس پوشیدن خفن طرف، چایی یا آبمیوه…) رو دارن کاری ندارم…ضره؟؟؟؟؟ نه آخه ضره؟؟؟ حداقل درساتو میخوندی غلط املایی نداشته باشی??
دروغ چرا از ۱۶ هفده سالگی تا الان سیستم خدا نفر و درست کردم از دوست و رفیق و آشنا و غریب همه هم مجانی و رو حساب آشنایی یا کسی معرفی میکرد چون بیرون نتونسته بودن براشون درست کنن، اما حتی یک بارم شبیه این داستانا پیش نیومد که طرف سوپر داشته باشه یا رو دسکتاپش نوشته باشه بیا من و بووو کووو ن یا شربت بیاره بخورم! کیرم تو مغزت چی شد آرمانهای امام، کجا رفتن باکری ها همتها کجاست مختار تف تف تف اگر تو سایت خانوم محترمی سیستمش مشکل داشت بنده در خدمتم بیاید ثابت کنیم این داستانها فانتزی نیست و ما می توانیم
واووو
دوباره پای تعمیر کاران لپ تاپ و کامپیوتر به داستانها باز شد
فقط کسنمک بازی هات برای یه نر خر ۲۴ ساله خیلی کودکانه هست ، البته که مشخصه یه بچه ۱۵ ساله بیشتر نیستی .
آبش اومد ریخت رو صورتت؟؟ پاچید یهو ؟؟
سلام به دوستان گل شهوانی
آقا یه چندتا سوال ذهن من و در گیر کرده
۱. چرا همه یه همسایه دارنو مطلقه که لب تاپ اش خرایه و چر فیلم سوپره ؟
۲. چرا همه بکن ها تعمیر کار لب تاپ اند ؟
چرا همه همسایه هاشون شاه کص دو عالم اند اونوقت ما تمام همسایه هامون سیبیل کلفت ؟
دوستان ملجوق که داستان مینویسید لطفا یکم تم ذهنتون رو از همسایه و مطلقه و لب تاپ بکشید بیرون .
مررررسیییی آه
کس مادر دیوس اخه کله کیری جقی ریدم دهن اون بابات که تربیت یادت نداده دیوس خالی بند ادم تو رویا هم به رفیقش خیانت کنه خیاره
کم تر جق بزن بیشتر فکر کن
هی کم مونده بود بیهوش بشم بمیرم بکننم بمیر یهو راحت شیم دیگه کیری
چندین ساله همسایه هستین بعد بدون هیچ ارتباطی یهو رفتین کوه؟؟؟
درسات رو بخون نزدیک امتحاناته رو املا و انشا بیشتر تمرکز کن
روند تکراری داستانهای کسشعر سایت:
1- میخواستم مخشو بزنم که ازدواج کرد و رفت بعد از چند سال طلاق گرفت و اومد.
2- برام چایی یا شربت آورد
3- یا لپتاپش و گوشیش خراب بوده یا اومده یاد بگیره
4- شب توی تلگرام بحث از درس و یادگیری و کار و … یهو میره سراغ حرفای سکسی
5- همشون توی گوشی دختره فیلم سوپر دیدن و فهمیدن طرف تو کفه
6- همه دخترا شاه کوس بودن با سینه 85 و باسن گرد و خوشکل
7- همهشون هم بعد از سکس به پسره میگن تاحالا همچین سکس خوبی نداشتن تو عمرشون
8- جدیدا بعد از سکس همشون حموم هم باهم میرن
9- بعد از اون هم هروقت تنها میشه دختره زنگ میزنه میگه بیا منو بکن
عجب !
ببین نزدیک 3 ماه زن مطلقه عاشقم شده ولی هنوز حرف سکسی بهش نزدم که احساس پوچی نکنه شما چطور عرض چند روز میریزین رو هم ؟
اشکال نداره ، بیا داستان بنویس ولی جمله ی اول بنویس که فقط فانتزیه ماهم نقد و بررسی و شاید تمجید بکنیم.
کاری به این ندارم که ناموس رفیق و از این مدل حرفا ، معامله ای که برا فرش سیخ میشه رفیق و غیر رفیق حالیش نیس.
پسر جون سکس پولی تهش صد تومن برات آب میخوره و دوس دختر همه جا ریخته
چند باری سکس رو امتحان کن بعد بیا راجبش داستان بباف .
خسته شدم بس که بهتون فحش دادم ، بسه دیگه
یکی از لبه های چنگکه چنگال تو کونت…
نه فقط یکی بیشتر نباشه… نمیخوام دردت بیاد…
کوچولوی کی بودی تو…
ژوووووووووووووووون…
آبشو ریخت رو صورتت؟
جقی جان تاحالا کص از نزدیک دیدی که بخوایی بکنی؟
اومدم به هر موضوعی اشاره کنم دیدم دوستان زحمتش رو کشیدن! فقط دیسکلایک
همون لحظه که گفتی آبش پاشید رو صورتم فهمیدم یه جقی کسکش 15 ساله ای ای خواهورتو رفیقت بکنه گمشو امتحاناتو بخون کونی
ورژن توهمت متعلق به ۷-۸ سال پیشه، تخیلاتتو به روز کن، تو که متخصص کامپیوتری.
نتیجه میگیریم تو خارج همه بکنها لولهکشن تو ایران همه تعمیرکار لپتاپ!
نمیدونم چرا ولی یه حسی بهم میگه اون مهدی از بچگی کونت میزاشته تو هم به عشق خواهرش جق میزدی و داستان مینوشیدی
باز هم حماسه ای دیگر از اساتید تعمیر لپتاپ هایی که خراب شدن و صاحبان کلی فیلم پورن توش دارن
خسته نباشید دلاوران همیشه کس باز
سلام دیگه حتما واجب شد بگم. اقا من کار ندارم به داستانشو اصن نخوندم ولی دوستان اللن یک ساعته دارم با نظرهای باحال و طنز آلوده شما تو شلوارم میرینم از بس خندیدم اخه چقد کس خلین هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها خخخخ دمتون گرم من فقط با نظرات دوستان حال کردم کیری قشنگ بود نظرات خخخ
باز همین ک همه خستم بعد آب طرفو میارن خیلی جالب و قابل تحسین هس???
میشه لطفا اینقدر شغل شریف من و همکارامونو سوژه کون دادنتون نکنید . آقا یکی هم بیاد بگه مثلا مکانیو ماشین اسباب بازی هستم .
در ضمن آبش پاشید تو صورتت؟؟ مطمئنی خود غزل بود؟؟
همینطوری گفتم یهویی موقع استجلاق داداشش مچتو نگرفته باشه
تا انجا که نوشته بودی تعمیر لب تاب فهمیدم کسشعر دیگه بقیه اشو نخوندم و به خاطر هم چند خطی که خوندم میگم. خواهرتو گاییدم حسابی اونم از کون
باز خوش بحالت یه سکس کردی ما که همچنان تو کفیم ??
آشغال کله
یعنی خیلی آشغال هستی که رفتی سراغ خواهر دوستت. دیوث خان، آدم وقتی با یکی رفیق میشه، خواهرش مثل خواهر خودش میشه. بگذریم که بچه جقی هستی و کـُس ندیدی که میگی آبش ریخت رو صورتم. شاشیدم روی صورتت. شاشیدم به مرامت که نامردی را تکمیل کردی. شاشیدم به تخییلات شبانهروزیت.
ها کـُکا
آب کوسشو ریخت روی صورتت، میشه یه کم بیشتر توضیح بدی تا به ابعاد کج و معوج ذهن ملجوقیت، بیشتر پی ببریم!؟؟؟؟؟
اگر خانمی از بوشهر پایه هست، لطفا پیام بدهد!
اخه داستان چیزیم نداره بخوام خودمو باهاش گول بزنم…خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا چی میشه نسل ملجوق ها منقرض شههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه خدایا بسه دیگه!
کون تاقار
آخه حموم نورگیر داشته باشه زمستونا سرما نمیذاره دوش بگیری یخ میزنه اون کوسی که خودشو میشوره. (dash)
اب اون ریخت تو صورتت فک کنم تا حالا کس نه دیدی نه کردی مرتیکه جغی
و بعدش من دیسلایک ۳۸ رو به تو تقدیم کردم تا بدانی و آگاه باشی که چه داستان چرندی نوشتی.
ھمینطوری ک با زنگ غزل با کلہ میری،با کلہ بیا برو تو کون ترامپ
غزل طلاق گرفته بود و اومده بود خونه باباش بعد با خونواده هماهنگ کردی برین کوههههه؟/////
حالا تو مشنگی… جای خود …اون آدمای دور و برت چی؟ اونام مشنگن.
حالا یه سوال اساسی دارم … نمیشد تو بیخیال این غزله بشی و تو اون مدت سال های دور از خونتون با یه دافی دیگه سکس کنی…
تو این زمینه کاریت نشده بود لب تاب یه دختر دیگه رو تعمیر کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با یه تلمبه کوچیک رفت توش و بعد تلمبه زدی…
غزل پیام میداد وقتی شوهر داشته با هیچ کدومشون مثل تو خوش نبوده …چن تا شوهر مگه داشته…
خوب کلی ازش تشکر کردی…آفرین…
ببین چاخان جون طبق تجربه ای که دارم اینو میگم قضاوت با دوستان . وقتی به شدت تو کف یه نفری خیلی زود آبت میاد بار اول که میکنیش . داستانت مکنه برا خیلیا اتفاق بیوفته اما به نظرم از خودت در آوردی
آخه بچه… بخوای که کس لیسی کنی همون اول داداشش دهنتو میگاد وتا دسته میکنه تو ماتحتت که از دهنت بزنه بیرون. حداقل اسمی از داداشش نمیبردی…
سسشعر