از نام ها میگذریم میریم سر اصل مطلب.
من و دوستم توی یک دانشگاه درس میخوندیم اون خیلی زود ازدواج کرد ولی من اصلن میلی به ازدواج نداشتم یه روز واسم دل خود رو خالی کرد وگفت من از زنم اصلن خوشم نمیاد گفتم چرا گفت برام ساک نمیزند وو،،،،،،،،،
گفت دوست دختر داری؟
گفتم نه اما یک خانم همسایه است خیلی گرم گرم منو گاه میکند شوهرش یک شبانه روز وظیفه داره ویک شبانه روز هم خونست من فکر میکنم منو میخواهد شکارش کند.
دوستم به من گفت شمارش رو پیداه کن یه پیام دوستی وکمی درد ودل بک ببین چی میشه.
یه روز روان بودم خونه کسی نبود از مسیر راه یک لیوان جوس کلیه گرفتم وغذای هم تو خونه نبود رفتم خونه اون رو میل کردم ساعت حدود شش عصر بود یادم رفت بگم ما در یک آپارتمان شش طبقه یی زندگی میکنیم که طبقه پنجم ما وهمین همسایه که اسمش رو اینجا لیلی میگذارم خانواده ما که شامل پدر ومادرم ودو برادر کوچکم زنده گی میکنیم دو برادر کوچکم مدرسه کلاس سوم وپنجم هستند دو خواهر دارم هردو ازدواج کردند یکیش بزرگتر از منه ودیگرش بعد از من هردو آسترالیا زنده میکنند لیلا وشوهرش فقط یه بچه دارن که خیلی نازدانه است وچیزی حدود چهار و نیم سن دارد خلاصه از داستان دور نریم گفتم حدود ساعت شش عصر بود تمام اعضای فامیلم رفته بودند خانه خالم وشب هم مرا دعوت کرده بودند که بیام و من هم وعده داده بودم که میام به دوستم زنگ زدم گوشی را نگرفت نیم ساعت بعد برام زنگ زد که چیت شده من تازه داشتم با خانمم گرمم گرفته بود چیزی لازم داری؟
گفت نه من تنهام قراره برم خونه خاله دلم نیست امشب قرار معلوم شوهر لیلی هم شفت کارشه چه کار کنم گفت صبر کن یه راه حل برات پیدا کنم تا مخشو بزنی یه دم پرسید برو درشو بزن ویه چیزی مثل خوردنی بخواه وپیامت رو غیر مستقیم برسونش شام بود رفتم سراغ درش رو زدم حدود سه دقیقه خبری نبود داشتم میرفتم برم خونه که در رو باز کرد ولباسش دورش چسپیده بود واز سرورویش آب سرازیر بود گفتم ببخشید لیلی خانوم هیچ کی خونه نبود یه کم گرجه فرنگی لازم دارم اگر لطف کنی ممنوت خواهم شد.
از قضا گفت خلاص شده چیزی دیگری لازم نداری از چهره اش تشخیص بود کدام کاری کرده بود به من شماره مبایلش رو داد وگفت اگر چیزی لازم داری به من زنگ بزن.
رفتم از خوشحالی به دوستم زنگ زدم وجریانو براش حکایت کردم.
دوستم گفت پس رفتن خانه خاله رو کنسل کن وبرنامه رو ترتیب بده به مامانم زنگ زدم وگفت من یکم سردردم نمیام ومامانم هم قبول کرد.
دل وزدم به دریا نزدیکای هشت شب یک زنگ زدم زنگ با یبار رخ شدن اوکی شد انگار سخت منتظر بود جواب داد چیزی لازم داری گفتم شیر دان حمام مون خراب شده یک پلاس نیاز دارم تا ترمیمش کنم هرچه پالیدم نیافتم گفت اشکالی نداره میتونی خونه ما حمام کن گفتم اگر شما مشکلی ندارید ممنونم.وقتی در رو باز کردم در خود را نیمه باز گذاشته بود وگفت من میرم تو اطاقم برو حمات رو بکن چیزی لازم داشته منو بگو.
داخل حمام رفتم دیدم شورت قرمزش داخل حمام بود چند دقیقه بعد در رو زد گفت ببخشی شورتمه بده فرامش کرده بودم در رو نیمه باز کردم دیدم پاهایش یکم معلومه.
لباس خواب پوشیده بود در رو نبستم دیدم داره میلرزد گفتم چیت شده گفت بیا بیرون حالم خرابه وقتی اومدم لیلی خانم لبانش را بر لبانم قفل کرد وگفت میدانم چی میخواهی ولی مستقیم نمیگی هردو بهم چسپیدیم ودر ظرف کمتر از یه دقیقه ندانستیم چه گونه زود هردو ارضا شدیم.وروی خونه اش حتا تا تخت شون هم نرسیدیم هردو ضعف گونه چند دقیقه یی کنار هم افتاده بودبم لیلی بعد از چند دقیقه سکوت را شکستاند و گفت میدونی من آتیشم خیلی زوره طرفم ماه دو سه بار بیشتر وقت پیدا نمیکند میتونی شریک جنسیم شوی گفت من درخدمتم.
ناگفته نماند که بچه اش هم از بخت من اونشب خونه باباش بود لب بلب هم شدیم دوباره کم کم داشت شق میشدم گفتم چه نوع عشق میخواهی گفت منو بچوش وبلیس کوسم را بچوش خیلی دوست دارم تا حالا این کار رو نکرده برام اما بزور سرم ساک میزنه وگفت در رو که اول زدی تو هموم داشتم خود ارضایی میکردم به جونش شروع کردم لب بلب گفت لطفن کوسم بخور تازه هم پشماشو پاک کرده بود من شروع کردم لیسیدن رو وفریاد لیلی خانون توی اطاق پیچیده بود ومن هم در اوج بودم از با بسیار تذرع خواست یکم میشاشم میل میکنی مجبور بودم بگم بلی کوسش رو بالا گرفت و کم کم قطره قطره شاشید ومزه ترش داشت اولش خیلی مزه داشت کمی زیاد که شد بد بو شد گفتم بسه دیگه گفت ببخشید بس کرد و گفت من حاضرم برایت هر کاری بخواهی بکنم شروع کرد ساک زدن رو بعد از دو سه دقیقه گفتم کونتو میخواهم گفت اول کوسم بکن باز اگر توان داشتی کونمه هم در اختیارت میزارم شروع کردم به پوزیشن های گوناگون به مجردیکه داگی شروع کردم اون ارضاع شد وخیلی نازمو برداشد وهنوز میگفت جرم بده اون حرف هاش حشری کننده بود برام داشتم تلمبه میزدم گفتم میاد چکار کنم گفت وای تشنه آبم میخوام بخورمش همش رو قورت کرد ومن رفتم خونه ازم خواست هر وقتی بهت نیاز داشتهمباشم نه نگویی حالا دو ماه از ماجرا شده مثل معتاد شده ها حد اقل یه روز درمیان میکنمش حالا دو هفته میشه از کنم کردمش وخیلی لذت میبرم امیدوارم لذت برده باشید از داستانم.
نوشته: فرشید
روده بر شدم از خنده کصکش ننه😂😂😂
اصلا تو اون کابل مگه بیشتر از ۳ طبقه دارید که توهم بلند مرتبه زدی رو زن مردم؟؟؟
امشب داستانا چقد افتضاحن.خدایش لهجه تون رو توی داستان نیارید.چقدر غلط املایی.موندم شما کلاس چندمی.همیشه به این نکته توجه کنید که گویش آدم نشانه ی شخصیت اونه.برا شخصیتت متاسفم.
کصکش ناس گذاشته زیر زبونش و شروع کرده به کصتان نویسی.
مردیکه جقی بی سواد
عالی عالی عالی عالی هموطن گرامی و عزیز افغانستانی من.
ایران ، افغانستان، تاجیکستان پیکره های یک روح هستند.
زنده باشید.همشه بنویس و ما را از خامه ی زیبای خود بهره مند کن.
مشخصه داستان ترجمه شده با گوگله
کیرم دهن نویسنده و مترجمش
عاقبت جق با گیریس رو ببینید؟؟؟ جوون به این کون گنده ای کسخل شده، الان باید گفت بَه چه توهمی ، گاو و گوسفند و سگ و گربه دارن میخورن همدیگرو
دیگه داستان ننویس جقی بی خاصیت یه داستان نوشتی هزار تا کلمه ات اشکال داشت کمتر جق بزن و دستت هم از تو شرتت در بیار
دوستان واقعا بی فرهنگ و بی شخصیت هستید که زبان و لهجه یک نفرو به سخره میگیرید.
ما ایرانی ها ادعا داریم که نژاد پرست نیستیم و حامی تساوی حقوق بشر هستیم.
اما زمانی که پایش بیوفتد، ما ایرانی ها از همه نژاد پرست تر و بی فرهنگ تر هستیم.
کس کش افغانی بلد نیستی فارس بنویس لطفا ننویس
بابا دمت جیز فرشید افغانی آپارتمان نشین استرالیایی جقی کلیه درد
کیرم تو لهجه شیرین مادریت،خخخخخ،خداییش من هیچ وقت کامنت یا چیز دیگه ای نزاشتم،ولی خدایی امشب کلی خندیدم،میگه یک روز روان بودم به خانه،وااااای خدا،کسکش مگه هم دهاتی هستیم که به زبون خودتون نوشتی،خخخخخ.دمت گرم کسکش،نوشته خیلی نازمو برداشت،کم کم داشت شق میشد،گفتم چه نوع عشقی میخواهی گفت مرا بچوش
به این نتیجه رسیدم بجز عمل بینی باید عمل لحجه هم وجود داشته باشه
دیس دادم ولی بازم بنویس.
اما معنی بعضی چیزا رو توضیح بده، چون تو فارسی متداول ایرانی نامفهومه. جوس کلیه، چیه ؟! آب قلوه گاه!؟
دوستان، به زبان فارسی افغان احترام بذارید.
کاش ادمین یه تک افغانی هم میذاشت، مشخص باشه، هرکی دوست نداره، نخونه.
از مدیریت سایت تقاضا دارم چنین چرت وپرت هایی که پر از غلط املایی و جمله بندی ضعیف هستند رو چاپ نکنند
این جور چرندیات توهین به شعور همه اعضا هست
ممنونم از مدیر خوب سایت
شوما اهلی کوجای ایران هسته ای
لهجه ات فراوان کیری است
گویا در آسترالیا زنده گی کرده شده ای
اگر توانایی نوشته کردن نداشته شوی کونت جمع کن شوهر لیلی از سفر آمد کونت راگاییده قرار ندارد
هیچی دیگ این افغانی کصخلا هم داستان مینویسن همینو کم داشتیم
ب نظرم این داستان راست یا دروغ ب هر حا نوشته شده و نویسنده براش وقت گذاشته اینک توهین کنید و یا مسخره کنید کار درستی نیست
عزیزانی ک شستن و همه رو ب تمسخر میگیرن لطف کنن ی داستان خودشون بنویسن تا بینن چ نتیجه ا داره
جهت اطلاع بهتون بگم ک اصل زبان فارسی مربوط افغانستان هست و اصیلترین فارسی موجود هست
لطفا بزبان خودتون توهین نکنید
ببینید توهین به هر قوم و نژاد واقعا نفرت انگیزه واقعا چرا بعضیا خودشونو بالاتر میدونن که توهین میکنند.
ولی شما نویسنده عزیز باید جهت زیبایی داستانت لهجه راازش حذف میکردی.
فرض کن اینو با لهجه اصفهانی مینوشتی حتما خراب میشد.
پس تا جایی که میتونی تلاش کن.
این دیگه چیه ؟ داستانِ؟ نمیدونم چرا احساس کردم یکی وسط این چوستان انتحاری زده کلمات ترکیدن پاشیدن اینور و اونور …
ننویس دیگه لطفا
تو خوابت هم همچنین داستانی ندیدی دیوث
چه برسه به واقعیت والا 😂😂
عزیزم،من تا جوس کلیه خوندم،کلاً نفهمیدم چی نوشتی…
از اولش هم غلط غلوط داشتی…
من که نخوندم بقیه شو…ولی در کل کیرم توی نگارشت…
مهم اینه که لیلی رو کردی،حالا بشین تا یه روز وقتی وظیفه بودی پسر همسایه بیاد سراغ حاج خانوم
البته داستان بود و تخیلی. واقعیت نداشت.
اما نکته مثبت این بود که با چند تا از کلمه های فارسی اصیل آشنا شدیم.
افتضاح بود طرز نوشتنت.حالم بهم خورد. این چی بود که نوشتی.باید زبان عادی و عامیانه مینوشتی.دیگه ننویس
دیگه فقط همینمون مونده بود افغانی برامون کسشعر تفت بده
برو کسکَش
دلبرم داستان نوشتنو بیخیال شو و با قدرت به جق زدنت ادامه بده تو اون زمینه موفق تری. کوسکش
یعنی کیر حسن روحانی از پهنا تو کونت
اولا داستانت که کسدان بود
دوما پلشت جان قرار نیست هر طور که صحبت میکنی با همون لحجه هم نگارش کنی
سوما مابقیه فحشارو دوستان زحمت میکشن
چهارمن کیرم دهنت با این داستانت
دلم نمیاد فحش ندمو برم
کونده چقدرم بخودش مطمئنه آخر داستانش نوشته امیدوارم لذت برده باشید
از نوع نگارشت لذت ببریم
از مضمون داستانت لذت ببریم
از چی باید لذت ببریم آخه جقی
اینارو ول کن
هدیه های آسمانی درس چندین عمو🧐
هرجور حساب میکنم، گرفتن پنجاه تا دیسلایک کار راحتی نیست ولی تو موفق شدی!
کیرم تو کوس هرچی دختر افغانیه کوس کشا رو دست ندارند
بلد نیستی ننویس کوس کش